بازیگران:رودی٬توماس٬مانیا٬حاجی٬سلزار٬ Yek_Sahereh
-------------------------------------
مانیا:گفتم نمیشه توماس٬فهمیدی؟
Yek_Sahereh:سلام به همگی!اینجا چه خبره؟
مانیا یه نگاه هم نمیکنه بهش.
توماس:سلام!کجا بودی؟
Yek_Sahereh:هیچی٬رودی که عصبانی شد٬همچین دلم گرفت!
رفتم خودمو گمو گور کردم!ولی دوباره پیدا کردم!
توماس:ببینم شماها با هم قهرین؟
Yek_Sahereh:نه!
مانیا:توماس!بالاخره چی شد؟من ۱۰۰۰ تا کمتر نمیدم!چرا داری با خودت حرف میزنی؟!
Yek_Sahereh:
توماس:چی؟
مانیا:مگه به جز من و تو کسی اینجا است؟
توماس:موضوع جدیه پس!
مانیا:کودوم موضوع؟
Yek_Sahereh:مانیا!تو حالت خوبه؟
مانیا:کسی چیزی گفت توماس؟
توماس:فکر کنم آره!
Yek_Sahereh:
مانیا:من که کسی رو نمیبینم اینجا!
Yek_Sahereh:میشه بگی پس چرا پرسیدی کسی چیزی گفت یا نه؟
مانیا:پس همون ۱۰۰۰ تا٬باشه؟!
رودی میاد تو.
رودی:مگه من شماها رو ننداخته بودم بیرون!
Yek_Sahereh میپره تو بغل رودی! :bigkiss:
مانیا:تو منو از مغازم بندازی بیرون؟!
رودی:ببین ساحره من اصلا با هیچکودومتون حرفی...
Yek_Sahereh:رودی آخه دلت میاد با من اینطوری حرف بزنی دلمو بشکنی؟نمیدونی دلم واست یه ذره شده بود!
رودی:من رو چه حسابی باید حرفتو باور کنم؟به اعتبار کی؟
سلزار:به اعتبار من فرزندم!
مانیا:پدر شما کی اومدین من نفهمیدم؟
سلزار:من اگه بلد نباشم بی سر و صدا ظاهر بشم که دیگه بهم نمیگن سلزار اسلیترین!
مانیا:
توماس:واقعا که بحث داره از ردا منحرف میشه!
مانیا:تو چی میگی این وسط!
توماس:
رودی:من حرف هیچ کسو قبول ندارم.من از این ساحره چیا که ندیدم!یادتونه میخواست شکنجه ام کنه!مثل اینکه یادتون رفته!
Yek_Sahereh:اگه قول بدم باهات خوب بشم٬نظرت عوض میشه؟
رودی:قول تو واسه من هیچ ارزشی نداره!
مانیا:ببین کی داره این حرفای عاشقانه رو میزنه!
Yek_Sahereh:تو که تا الان منو نمیدیدی؟!
مانیا:آره!الان دیدمت!
Yek_Sahereh:رودی!تو چه جوری منو با این یکی میدونی؟
حاجی میاد تو.
حاجی:سلام به حامیان اسلام عزیز!
توماس:حاجی جان!بد موقعی تشریف آوردین!
مانیا:هیچم بد موقعی نیست!حاجی شما یه چیزی به این رودی بگین آخه!
حاجی:جریان چیه؟
سلزار:هیچی حاجی!ساحره جان میخوان تغییر رویه بدن در رفتار با رودی!
حاجی:به به!چه کار خوبی!اصولا آسلام همه رو به مهربونی و یکدلی دعوت میکنه به خصوص که خیلی خوبه زن و شوهر با هم خوش رفتار باشن!
مانیا:من محاله با تو آشتی کنم!
Yek_Sahereh:حالا انگار کی هست!تا رودی جونم هست چه باک از بوسه ی دیوانه ساز!
مانیا:منظورت من بودم؟!
Yek_Sahereh:دقیقا!
مانیا:توماس!تو چرا ساکتی پس؟
توماس:آخه نه که هر وقت حرف میزنم ازم دفاع میکنی؟
مانیا:
توماس:خیلی خوب بابا!بیا بزن!
مانیا:
توماس:آخه رودی!تو رو چه حسابی زن به این خوبی رو ول کردی به امان خدا!
سلزار:مگه زبونم لال دختر من مجرمه!