هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




Re: پایگاه اطلاع رسانی لیگ کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۵:۴۴ پنجشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۷
اطلاعيه شماره 16 و پایانی لیگ چهارم كوييديچ!

طبق نتایجی که در تاپیک کمیته داوران(لیگ کوییدیچ)زده شد مقام هر تیم در لیگ چهارم مشخص شد.


1-بی نوایان : 451 امتیاز
2-هدنور : 288 امتیاز
3-گرین فایر : 283 امتیاز
4-گانگستر یونایتد : 236 امتیاز
5-منتخب اسلیترین : 225 امتیاز

بنابراین تیم بی نوایان به مقام قهرمانی ،تیم هدنور به مقام نایب قهرمانی و تیم گرین فایر سوم شد.


ضمن تبریک به تیم بی نوایان به خاطر مقام قهرمانی،تیم هدنور به خاطر نایب قهرمانی و تیم گرین فایر به خاطر مقام سومی،جوایز این تیم ها به شرح زیر است!

بی نوایان:

1)ایجاد یک ورزشگاه به نام این تیم در لیگ بعد.
2)ایجاد خبرگذاری رسمی و مخصوص این باشگاه.
3)اضافه شدن 5000 گالیون به موجودی این تیم.
4)اضافه شدن مبلغ 300 گالیون به تمام بازیکنان تیم

هدنور:

1)اضافه شدن 3000 گالیون به موجودی این تیم
2)اضافه شدن مبلغ 200 گالیون به تمام بازیکنان تیم

گرین فایر:

1)اضافه شدن 1000 گالیون به موجودی این تیم
2)اضافه شدن مبلغ 100 گالیون به تمام بازیکنان تیم

-------------------
بهترین بازیکنان:

*به بهترین بازیکن هر تیم 100 گالیون جایزه داده شد.
*به بهترین بازیکنان کل لیگ 300 گالیون اضافه شد.

بی نوایان:تد ریموس لوپین
گانگستر یونایتد:پیوز
هدنور:آریانا دامبلدور
گرین فایر:پیتر پتی گرو
منتخب اسلیترین:مورگان الکتو

بهترین بازیکنان کل لیگ:

آنیتا دامبلدور و گلگومات از بی نوایان و لیلی پاتر از هدنور !

-------------------
داورهای کوییدیچ:

به کمک داوران کوییدیچ،جیمز هری پاتر و چارلی ویزلی نفری 300 گالیون جایزه داده شد.

-------------------
*به تمام تیم هایی که در لیگ شرکت داشتن 3000 گالیون جایزه داده شد.
*در این لیگ از ورزشگاه شماره یک ، دو و سه استفاده شد.

موفق باشید.


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۱۴ ۱۵:۴۷:۱۳



Re: خوابگاه مديران !
پیام زده شده در: ۳:۱۳ پنجشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۷
لندن!

تمام مردم منتظر خبر جدید از جنگ محفل و مرگخواران با مدیران بودن.تی وی بزرگ لندن در حال نمایش تبلیغ بود.مردم که در مورد جنگ بحث های زیادی کرده بودن و هر کدوم حدس هایی میزدن در حال حاضر فقط منتظر خبر جدید بودن.
بعد از ساعت ها از خبر قبلی بالاخره مجری سیاه پوش با نقاب دوباره وارد صحنه شد و گفت:

-خب خوشبختانه با تلاش زیاد مرگخواران و محفلی ها خوشحالم که اعلام کنم بالاخره مدیران به صورت کامل بازداشت شده و به زندان آزکابان فرستاده شدن.این موفقیت رو به همه مردم جهان تبریک میگم.
-

اشک شوق در چشمان مردمان جهان نقش بست.بالاخره اونها نجات پیدا کرده بودن،آستاکبار جهانی نابود شده و حالا زندگی راحتی خواهند داشت.عده ای همدیگه رو بغل میکردن و با خوشحالی فریاد میزدن که پیروز شدن،عده ای نوشیدنی مینوشیدن و عده ای هم در آغوش عشقشان آروم اشک میریختن.عده ای هم پشت دیوار مشغول بودن البته! (من نمیفهمم ملت جادوگر چقدر بی جنبن،حالا پیروز شدید چرا بی ناموسی آخه؟)

-راستشو بخوای من از اول میدونستم که اینا پیروز میشن.اصلا تابلو بود قدرتشون خیلی بیشتره.
-برو بوقی..تو نبودی که با من شرط بستی همشون آخرین قطرات خونشون هم از بدنشون کشیده میشه؟
-کی من؟شوخی میکردم باب..من از اول میدونستم اینا خیلی قوین.
-ولی اون نامردا عجب قصری داشتنا..هی میگفتن یه خوابگاه کوچیکه ولی اینجور که ما دیدیم این از کل لندن هم بزرگتره.
-الان دیگه اونجا خونه دامبل و لرد میشه.خوش به حالشون!

عکس دامبلدور و لرد در تمام شهر لندن پخش شد.برج های بزرگ با عکس این دو فرد تزئین شده و همه جا سرود پیروزی پخش میشد.جامعه جادوگری بالاخره نجات پیدا کرده بود.

خوابگاه!

لرد با خوشحالی بر روی تخت هری پرید و بر رویش دراز کشید.منو مدیریت رو از میز کناری تخت برداشت و مشغولش شد.دامبلدور در طرف دیگه آلبوم خصوصی هری رو باز کرده و به عکس های تکیش نگاه میکرد و عشق میکرد.

-میگما آلبوس.این هریم عجیب قدرتی داشته اینجا با یه کلیک همون کار آوداکداورای مارو میکنن.
-ولی تام من تازه فهمیدم هری چقدر پسر سیفیت و خوبیه!کاش زودتر باهاش آشنا میشدم.

در با صدای محکم باز میشه و اسیر ها وارد اتاق میشن.دامبل و لرد به طرفشون بر میگردن و با لبخندی بهشون خیره میشن.عشق سرشار این دو به این اسیران گروهاشون هیچوقت و هیچجا درک نشد.دامبلدور به طرف اونها رفت و دست همشون رو گرفت و گفت:

-خب شما ها بیایین یه دوش بگیرید بعدم بریم خانه گریمولد که خیلی کار داریم.
-چی دامبل؟اینا برای منن..اگر فکر کردی یکیشون هم میان اونجا اشتباه کردی.اینا همشون میان خونه ریدل!

.
.
.

-کریشیو!تو مجازاتت مرگه دامبلدور.
-برو بوقی تو هنوز دهنت بوی شیر مده.آوداکدورا!
-بلیز همه مرگخوارا و جمع کن و ببر محفلی ها رو قتل عام کن.
-آسپ همه محفلی ها رو جمع کن و ببر مرگخواران رو اسیر کن.

و به این ترتیب بود که درگیری بین این دو جبهه سفید و سیاه بازم ادامه یافت.دامبلدور و لرد به طرف دوربین بر میگردن،هر کدوم لبخند به لب،چشمکی میزنن و به دوئلشون ادامه میدن. !

=================
خب از اعضای هر دو گروه خیلی ممنونم.زحمت کشیدید.این پست من،سی امین پست ماموریت هست و ما با سی پست تونستیم مدیران رو شکست بدیم.جنگ جالبی بود و بعد از مدتها یه جنگ درست حسابی بود.

پایان ماموریت!




Re: خبرگذاری رسمی تیم هدنور
پیام زده شده در: ۲۰:۰۹ چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۷
در آغاز کار خبرگذاری تیم هدنور دامبلدور رئیس کمیته داوران و موسس این خبرگذاری در خبرگذاری حضور یافت و در مقابل صد ها خبرنگار به طور رسمی این خبرگذاری رو افتتاح کرد.

دامبلدور امروز به بخش های مختلف خبرگذاری رفت و بعد از مشاهده بخش های مختلف این خبرگذاری ابراز خشنودی خودش رو اعلام کردم.بعد از دامبلدور اعضای تیم هدنور به طور رسمی وارد خبرگذاری شده و به همراه دامبلدور خبرگذاری رو بازدید کردن.بازیکنان هدنور که در پوست خودشون نمیگنجیدن اشک درون چشمانشان حلقه زده.بعضی از اونها حتی تصور چنین جایزه بزرگی رو نداشتن.

بعد از بازدید ما وقت کردیم که با دامبلدور در این مورد صحبتی داشته باشیم.

-با سلام و عرض خسته نباشید به جناب دامبلدور..من میخواستم نظرتون رو در مورد قهرمانی هدنور بپرسم.
-منم خدمت شما سلام میکنم..اول از همه این قهرمانی رو به تیم هدنور تبریک میگم.امیدوارم که همه جا موفق و پیروز باشن ولی در مورد کل جام حذفی بهتره من یه نظر کلی بدم.

وقتی جام حذفی شروع شد من فکر میکردم که تیم منتخب اسلیترین قهرمان میشه ولی وقتی تو بازی اول شرکت نکردن دیگه فکرم رو بی نوایان بود.یعنی من فکر نمیکردم این تیم ها جام حذفی رو از دست بدن و فکر میکنم الان هم خیلی تاسف بخورن چونکه با قهرمانی تو جام حذفی به چیزهای خوبی میرسیدن با این حال.هدنور بازیکنان خوبی داره.هر کدومشون هم تک تک زحمت کشیدن برای تیمشون.به نظر من عامل موفقیتشون انگیزه و اتحادیه که بینشون جریان داره.این دو تا باعث میشه که یه تیم واقعا موفق بشه.تیم هدنور هم خیلی زحمت کشید و تونست قهرمان بشه.

بهترین بازیکن و پر تلاش ترین بازیکن این تیم هم بی شک لیلی بوده این لیگ.واقعا به تیمش کمک کرد و 70 درصد قهرمانی جام حذفی تیمش رو خودش پیش برد.من فکر میکنم که بهترین بازیکنی واقعا حقش بود و از تمام بازیکنان دیگه بیشتر زحمت کشید.

-ما هم از شما بابت داوری این لیگ تشکر میکنیم.ممنون که وقتتون رو در اختیار ما گذاشتید.
-من هم تشکر میکنم که اولین مصاحبه رسمی این خبرگذاری رو به من اختصاص دادین.مرسی! .خدااااافظ هدنور.خدااااافظ کوییدیچ و در آخر خدااااافظ جادوگران!




Re: کمیته داوران (لیگ برتر کوییدیچ)
پیام زده شده در: ۱۴:۵۳ چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۷
هفته پنجم - ورزشگاه دوم - بازی منتخب اسليترين و بي نوايان :

تیم منتخب اسلیترین در این بازی شرکت نکرد.

بی نوایان:

زیبایی نمایشنامه : 45
فضاسازی :9
سوژه و ایده:7
چهره پست : 10
میزان لذت خواننده از پست:15

هماهنگی نمایشنامه : 23
هماهنگی با سایر نمایشنامه بازیکنان:30 از 30
شرکت تمام بازیکنان تیم : 9 از 15

غلط املایی :10 از 10
مجموع : 90 +25=115 امتیاز

واقعا لذت بردم.خیلی پستهاتون این بازی عالی بود.مرسیییییییی بی نوایان!




Re: کمیته داوران (لیگ برتر کوییدیچ)
پیام زده شده در: ۱۴:۳۴ چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۷
هفته پنجم - ورزشگاه اول - بازی هدنور و گرین فایر:


هدنور:

زیبایی نمایشنامه : 25
فضاسازی :5
سوژه و ایده:5
چهره پست : 7
میزان لذت خواننده از پست:9

هماهنگی نمایشنامه : 23
هماهنگی با سایر نمایشنامه بازیکنان:16 از 30
شرکت تمام بازیکنان تیم : 7 از 15

غلط املایی :9 از 10
مجموع : 57+25 =82 امتیاز



گرین فایر:

زیبایی نمایشنامه : 19
فضاسازی :6
سوژه و ایده:5
چهره پست : 5
میزان لذت خواننده از پست:3

هماهنگی نمایشنامه : 12
هماهنگی با سایر نمایشنامه بازیکنان:5 از 30
شرکت تمام بازیکنان تیم : 7 از 15

غلط املایی :9 از 10
مجموع : 40 امتیاز




Re: خوابگاه مديران !
پیام زده شده در: ۱۳:۲۲ چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۷
دامبلدور:نه اینجوری نمیشه لرد..اینجوری بخوایم بجنگیم شکست میخوریم.بهتره یه جور دیگه وارد ماجرا بشیم.این چطوره؟

---------------------
دامبلدور به طرف استرجس که بس سیفیت بود حمله ور شد و مشغول صحبت باهاش شد.استرجس که مشخص بود از دیدار دامبلدور خیلی خوشحاله و میدونست که به زودی کلاس خصوصی خواهند داشت با ناز و عشوه به دامبلدور نگاه میکرد.دامبلدور بهش چشمکی زد و گفت:

-هممم ببین استرجس تو اگر امروز کلاس خصوصی من بیایی،باعث میشه که مدیریت دریافت فایل رو هم بگیری!
-جدی دامبلی؟پس بریم شروع کنیم؟
-بریم عزیزم!

دالاهوف که در گوشه ای جاسوسی این دو تا رو میکرد تا متوجه موضوع شد پرید بین دامبل و استرجس.با خوشحالی روش رو به استرجس کرد.قیافش پر از امید و آرزو بود ولی در انتهای چهرش معلوم بود که نقشه ای بس زیرکانه داره.مقداری از این نقشه خوبش هیجان زده شده بود پس تلاش کرد خودشو آروم کنه و گفت:

-نیازی نیست ای مدیر گالری..ای هلو.من جای شما میرم کلاس خصوصی،در عوض شما برید استراحت کنید.چرا آخه شما خودتون رو اذیت کنید؟چرا شما اینقدر به خودتون فشار میارید؟من نمیذارم دیگه بهتون سخت بگذره.
ملت:

---------------------
لرد:نه این روشم جواب نمیده.راجر داره به این اتاق نزدیک میشه.ما باید هر چه سریعتر باید گروه بندی بشیم و گروهی بریم سراغ تک تک مدیران.اینا دو تاشون با هم خیلی قوی میشن ولی تکی میشه یه کاریشون کرد.من پیشنهادم اینه که خودمون هر موقع هر گروهی کمک خواست بریم اونجا.
دامبل:اوه تام تو چقدر خوب حرف میزنی.من نمیدونستم اینقدر باهوش و سیفیتی!بعد از ماموریت من با تو کار خصوصی دارم.اوکی؟
لرد:

محفلی ها و مرگخواران به صورت گروه های مختلف در اومدن.هر کدوم از گروه ها توسط بهترین های محفل و مرگخوار مدیریت میشد و برنامه و هدف هر گروه مشخص بود.اگر گروهی به مشکل بر میخورد کافی بود که علامت شوم یکی از مرگخوارهای درون گروهیش رو فشار بده،در این صورت لرد متوجه قضیه میشد.اگر لرد جای دیگه کار داشت باید از گالیون های قلابی که دامبلدور رو خبر میکرد استفاده میکردن.نقشه ها و برنامه ریزی ها کامل انجام شده بود و همه به حرکت در اومدن.تا وسط آبشار کوچک خونگی مدیران با هم رفتن و از اونجا به بعد بعد از ابراز امیدواری برای پیروزی گروه ها از هم جدا شدن و هر کدوم به سمتی رفتن.

---------------------
-اه لعنتی ها فرار کردن.منو گفت اونا الان اینجا بودن ولی مثل اینکه رفتن جای دیگه.باید جدا شیم تا پیداشون کنیم.هر موقع هر کدومشون رو پیدا کردید منو رو فشار بدید تا بقیه هم بیان.باید ازشون اعتراف بکشیم که بقیه شون کجان.استرجس تو برو غرب خوابگاه رو بگرد.کوییرل تو شمال رو بگرد.من وسط خوابگاه رو میگردم.بارون هم قسمت جنوبی.شرق رو هم که خوابگاه هریه و خودش میدونه که با اینها چیکار کنه.یه پدری ازشون در بیارم.

ناگهان دالاهوف از زیر تخت پرید بیرون و خودشو به زور به راجر رسوند و گفت:
-مرسی راجر.تو چقدر خوب سخنرانی میکنی.من فکر میکنم که این هوشت تو ماموریت و برنامه ریزی واقعا کمیابه.خیلی خوشحالم که باهات آشنا شدم.
-آفرین آفرین..من فردا تو رو ناظر کل مقالات میکنم.فعلا کار داریم.خب بریم بچه ها.همگی موفق باشید.

---------------------
گروه اول با سرعت به سمت خوابگاه استرجس میرفتن.بلیز که سر دسته این گروه بود با دقت همه جا رو نگاه میکرد.اگر غافل گیر میشدن همشون در جا بلاک شده و میمردن.با سرعت ولی با دقت زیاد راه میرفتن.هر چی بیشتر به اتاق استرجس نزدیک میشدن،عکس های بازی های ماگلی و عکس های زیاد اما واتسون بر روی دیوار ها قرار داشت.وقتی از جلوی یکی از تابلوهای اما واتسون رد میشدن،بلیز احساس کرد موجودی همانند توحید ظفرپور به یکی از تابلو ها به شدت چسبیده و در حال راز و نیاز با اون تابلوئه.کم کم داشت حالش بد میشد که اتاق استرجس رو تو فاصله دوری ازشون دید.فاصله بین اونجا تا خونه رو فضای بازی تشکیل داده بود که عبور از اونجا خیلی خطرناک به نظر میرسید.چون در صورتی که استرجس از هر راهی وارد اونجا میشد میتونست اونها رو غافل گیر کنه.

به راستی که بلیز چه نقشه ای کشید؟چگونه میتوان از هزارتوی استرس و ترس گذشت و پا میان فضای باز گذاشت؟


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۱۳ ۱۳:۲۹:۳۵
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۱۳ ۱۳:۳۶:۳۸



Re: شرح امتيازات
پیام زده شده در: ۲۰:۲۴ سه شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۷
امتیازات جلسه پنجم دوئل جادوگری!

راونکلاو:22

گراوپ:25 امتیاز
گابریل دلاکور:30 امتیاز
مری باود:28 امتیاز
لونا لاوگود:25 امتیاز


گریفیندور:17

تد ریموس لوپین:30 امتیاز
پیتر پتی گرو:28 امتیاز
ویکتوریا ویزلی:25 امتیاز

هافلپاف:12 امتیاز

دنیس:30 امتیاز
اما دابز:خیلی خوشحالم که یه رول دیگه ازت خوندم.30 امتیاز!




Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۲۰:۲۱ سه شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۷
امتیازات جلسه پنجم دوئل جادوگری!

راونکلاو:

گراوپ:25 امتیاز
گابریل دلاکور:30 امتیاز
مری باود:28 امتیاز
لونا لاوگود:25 امتیاز


گریفیندور:

تد ریموس لوپین:30 امتیاز
پیتر پتی گرو:28 امتیاز
ویکتوریا ویزلی:25 امتیاز

هافلپاف:

دنیس:30 امتیاز
اما دابز:خیلی خوشحالم که یه رول دیگه ازت خوندم.30 امتیاز!




Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۲۰:۰۷ سه شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۷
جلسه آخر تدریس دوئل جادوگری!

دامبلدور با عصبانیت وارد کلاس میشه و به طرف میزش میره و روش میشینه.به شدت تو فکره و سعی میکنه خودش رو آروم تر جلوه بده.زیر لب زمزمه میکنه:

-این استرجس عملا ما رو نمود.چند جلسه تدریس آخه؟ .من موضوع تدریس از کجا بیارم شیش تا؟یه دوئل مگه چقدر مطلب داره؟اه!

ناگهان استرجس که گویا در همه کلاس ها شنود گذاشته در رو باز میکنه و وارد کلاس میشه.چوب دستیش رو بیرون کشیده و با خونسری به دامبلدور خیره شده و میگه:

-هوووی پیرمرد خرفت..فکر کردی من نمیفهمم تو به من فحش میدی؟من تو رو به یه دوئل دعوت میکنم.پیرمرد احمق.
-یعنی تو میخوای با من دوئل کنی استرس؟هنوز برای این کارا بچه ای.

دوئل آغاز میشه.دانش آموزان با هیجان زیاد به ورد هایی که دو نفر به سمت هم میفرستن نگاه میکنن.اونها تا حالا حتی وردهایی با چنین رنگ هایی ندیده بودن و همین باعث شده بود با دقت بیشتری به حرکات دو جادوگر نگاه کنن.هر لحظه عرق بیشتری بر روی پیشونی دو جادوگر جمع میشد.دامبلدور به خاطر سن زیادش به نفس نفس افتاده بود.همین که هنوز سر پا بود به خاطر قدرتش در دوئل و وردهای زیادی بود که میشناخت.اون وسط لرد بود که به ریش این دو تا محفلی میخندید که سر یه مساله به این کوچیکی در حال نابود کردن همدیگن.

دامبلدور دستش رو چرخوند و ورد صورتی رنگی فرستاد.استرجس در جواب این حرکت دستش رو به صورت افقی بالا برد و ورد آبی رنگی به طرف دامبلدور فرستاد.دو ورد در هم خنثی شدن.این بار استرجس پیش قدم شد و وردی سبز رنگ فرستاد.دامبلدور با اطمینان خاطر دستش رو دوباره چرخوند و این بار وردی قهوه ای رنگ فرستاد.این ورد نه تنها ورد استرس رو نابود کرد بلکه با قدرت بیشتری به سمتش رفت و درست به سینش برخورد کرد.استرجس با قیافه ای متعجب به بیرون کلاس پرت شد.دامبلدور با غرور برگشت و به سمت میزش رفت.

-خب دوستان دیدید که تو دوئل یکی از مهمترین چیز ها اینه که یاد بگیریم بدون اینکه حرف بزنیم،ورد بفرستیم.فقط در این صورته که تو دوئل های سخت میتونیم پیروز باشیم.چون حریف نمیتونه دستمون رو بخونه و اگر یه وردی باشه که اون بلد نباشه اونوقته که ما پیروز میشیم.موضوع بعدی هم هوشه.ما باید سریع از حرکات دست و رنگ ورد تشخیص بدیم با چه وردی روبه رو هستیم.این دو مورد خیلی مهمن.

خب بریم سراغ تکلیف:

به صورت غیر رول به صورت خیلی کوتاه(بین 5 تا 10 خط)بگید که استرجس که از کلاس پرت شد بیرون چه اتفاق دیگه ای افتاد.یعنی وقتی پرت شد بیرون دقیقا چی شد.هر کی سوژه و ایده جالبتری داشته باشه،امتیاز بیشتری میگیره.




خبرگذاری رسمی تیم هدنور
پیام زده شده در: ۱۳:۱۵ سه شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۷
در این تاپیک اعضای تیم هدنور میتوانن اعلامیه های تیمی،خبرهای جدید،رویداد ها،عکس و العمل بازیکنان در مقابل بازی ها و قهرمانی ها و تاثیراتش بر روی هواداران،وضعیت ورزشگاه اختصاصیشون و ... رو بزنند.

این تاپیک به خاطر قهرمانی تیم هدنور در جام حذفی زده شد و مخصوص این تیم است.








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.