با موضوع این کلمات یک پست تکی در همین تاپیک ارسال کنید.(30 امتیاز)دیوانه سازان
هر موقع اسم دیوانه ساز میاد، همه یاد آزکابان و وزارت سحر و جادو و افسون سپر محافظ میافتن. ولی من میخوام امروز درباره علاقه مندی دیوانه سازان صحبت کنم.
دیوانه سازان به چیز های زیادی علاقه دارن اما مهمترین اون بوسس. بوسیدن یه نفر که وجودش سرتاسر شادی و عشقه. یعنی لپو بده عمو. بوس که هیچ گاز میگیره.
طبق آخرین مصاحبه ای که با یه دیوانه ساز انجام شد، فهمیدیم که شادی هر شخص برای دیوانه سازان مزه ی متفاوتی دارد. از اون دیوانه سازی که از هری خورد! یعنی از شادیش خورد، پرسیدن:
-شادی هری چه مزه ای میده؟
میگه مزه پاستیل خرسی میده.
حتی با دیوانه سازی که از شادی آرتور ویزلی چشیده بود سوال شد:
-شما از شادی آرتور ویزلی چشیدید. چه مزه میداد؟ آیا حاضری بازم از شادی آرتور ویزلی بچشی؟
دیوانه ساز بغض کرده بود. برای اولین بار بغض یک دیوانه ساز دیده میشد. دیوانه ساز بعد از اینکه بغضشو قورت داد، گفت:
-مزه ی هویج میداد.
به هیچ وجه حاضر نیستم که دوباره از شادیش بچشم. نه تنها از شادی آرتور بلکه هیچ وقت حاضر نیستم از شادی یک ویزلی بچشم. حتی به دوستان و اطرافیان خودم هم سپردم که هیچ وقت از شادی یک ویزلی نچشن. مزه ی هویج میده.
محققان برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر به سراغ دیوانه سازان بیشتری رفتن. اون ها دیوانه سازان بیشتری رو سوال پیچ میکردن. از دیوانه سازان درباره ی علاقه مندی هاشون میپرسیدن و اینکه آیا از هویج متنفرن یا فقط برخی از اون ها طعم هویج رو دوست ندارن.
پس از تحقیقات بسیاری که انجام شد، متوجه شدن که دیوانه سازان اصلا هویج دوست ندارن. اون ها حتی برای اطمینان از درست بودن این نظریه، آزمایش هم انجام دادن. تعدادی دیوانه ساز رو با یه گونی هویج به مدت چند روز توی فضایی بسته نگه داشتن. با انجام این آزمایش دیدن که دیوانه سازان با اینکه گشنه بودن اما سمت گونی هویج ها هم نرفتن و این موضوع باعث شد بمیرن. اما دلیل مرگ اون ها این نبود که هویج دوست ندارن بلکه دلیلش این بود که اصا یه دیوانه ساز فقط شادی می خوره و شادیش مزه میده.
واسه همینم دانشمندا و محققان تصمیم گرفتن یه ویزلی رو بفرستن داخل ببینن دیوانه سازا شادیشو میخورن یا نه. برای همین آرتور ویزلی بدبخت فلک زده ی گور به گور شده رو انتخاب کردن و اون رو داخل یه حفاظ فرستادن داخل. دیوانه سازان با دیدن آرتور حتی طرفش هم نرفتن و این نشون داد که اون ها هرچقدر هم که گشنه باشن اما حاضر نیستن به شادی یه ویزلی لب بزنن.
درباره علاقه مندیهای دیگه ی دیوانه سازان هم سوال پرسیده شد:
-آیا شما به چیزهای دیگر نیز علاقه دارید؟ چه چیزی بهتون آرامش میده؟ چرا شما پا ندارید؟ از موسیقی خوشتون میاد؟ چرا اکثرا جذب هری میشید و انقد بوسش میکنید؟
دیوانه سازی که این سوالات ازش پرسیده شده بود، صداشو صاف کرد و هو هو کنان گفت:
-ما به چیزهای زیادی علاقه داریم. مثلا خود من عاشق چوبدستیای جادوگرام ولی حیف حق استفاده ازشون رو نداریم.
تنها چیزی که به من آرامش میده کشتن و شکنجه کردن زندانیاس. حتی قدم زدن تو جنگل ممنوعه هم بهم آرامش میده.
درباره سوال سومتون باید بگم همینه که هس. شما با پا نداشتن ما مشکل داری؟
محقق با این حرف دیوانه ساز چند قدمی عقب رفت و با ترس گفت:
-نه...نه...این فقط یه سواله. همین. من منظوری نداشتم.
دیوانه ساز ادامه داد:
-خیل خب. اگه منظور داشتی تمام شادیتو میبلعیدم. اما سوال چهارمت. ما عاشق موسیقی هستیم. مخصوصا متال. اصلا موسیقی فقط متال.
و اما سوال آخر. خب هری پاتر کلا شادیه. درون وجودش پر عشق و محبته. تازه مزه پاستیل خرسی هم میده که ما عاشقشیم. البته حالا که اینجا نیست میتونم یه خورده از شادی تو رو بچشم یا حتی دوستات. به نظر خیلی خوش مزه میاین.
محقق از دیوانه ساز تشکر کرد و فورا اتاق رو ترک کرد.
خب توضیحاتی درباره علاقه مندیهای دیوانه سازان داده شد. امیدوارم خوشتون بیاد.