هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: مرگ بر وزارت !!!! 😡
پیام زده شده در: ۲۲:۵۸ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۸
#31
چه صندلی‌های قشنگی پاپا!
چه صندلی‌های خوشرنگی!
سیاهی حتا در صندلی‌های وزارت هم در جریانه!
سیاهی فیسه!
سیاهی فسه!
سیاهی فیس و فسه!

همینجوری که پاپا روی یکی از صندلی‌ها نشسته و من روی کله‌ی پاپا لم دادم و دُمم روی بقیه‌ی صندلی‌ها نشسته، (من وزارت می‌کنم) ما وزارت می‌کنیم. من و پاپا چون از هم جدایی‌ناپذیریم، با هم وزارت می‌کنیم. ( )


من در جامعه‌ی جادوگری کمبود اهمیت پیتزا رو حسس کردم و می‌خوام پیتزا رو اونقدر فراگیر کنم که پیتزا به‌عنوان یکی از دروس هاگوارتز تدریس بشه. پیتزا یه مکتبه و حتا لیاقت اینو داره که به‌جای یکی از بنیان‌گذارهای هاگوارتز ایفای نقش کنه. می‌تونیم گودریک گریفیندور رو خط بفرستیم آزکابان و گروه پیتزا رو جایگزین کنیم.


"...And you, my friend, must stay close"


for you
"ما از رگِ دُم بهت نزديکتريم."


پاسخ به: مرگ بر وزارت !!!! 😡
پیام زده شده در: ۲۳:۴۹ دوشنبه ۳ تیر ۱۳۹۸
#32
نقل قول:
فقط خون می تونه این قضیه رو پاک کنه.


فقط!!!!

نقل قول:
ببینین با بچمون چه کردین که احساساتش اینجوری به هم ریخته! همزمان شیطانی و خونسرد و بغض آلود شده



خون چند نفر رو بریزید که قشنگ یه کم جامعه‌ی جادوگری حساب کار دستش بیآد!

این مافلدا رو اول از همه تیکه تیکه کنید که معلوم نیست طرف پرنسس شماست یا علیه پرنسس!


"...And you, my friend, must stay close"


for you
"ما از رگِ دُم بهت نزديکتريم."


پاسخ به: مرگ بر وزارت !!!! 😡
پیام زده شده در: ۲۱:۴۳ یکشنبه ۲ تیر ۱۳۹۸
#33
بانز

وقتی من رد صلاحیت بشم یعنی پاپا رو رد صلاحیت کردن. یعنی کل علاقمندان منو رد صلاحیت کردن. که یعنی تو رو رد صلاحیت میکنن.

تا تایید صلاحیت نشم دیگه هیچ پیتزایی خوشمزه نیست. من دلم پیتزای خون فس می‌کنه! به‌نظرت دست فنریر قابلیت پیتزا شدن داشته باشه؟ البته پاپا میخواد من ملکه بشم.. ولی بازم پیتزای فنریر رو میخوام


"...And you, my friend, must stay close"


for you
"ما از رگِ دُم بهت نزديکتريم."


پاسخ به: مرگ بر وزارت !!!! 😡
پیام زده شده در: ۱۵:۵۴ یکشنبه ۲ تیر ۱۳۹۸
#34
نقل قول:

لرد ولدمورت نوشته:
همین الانشم وزارتو نابود کردی. چهار تا ستاد هست و جای چهار تاپیک تو بلاک وزارت. یکیشو ما دوتایی اشغال کردیم!

بچه میان می کننت تو گونی و می برنت ها! بیا بریم خب!

بعدا فنریرو نصف می کنیم. دلت خنک نشد می چسبونیم به هم و دوباره نصف می کنیم.

وزارت هم خوب نیست. برای تو مقامی بالاتر در نظر گرفتیم. ملکه می شی...حتی پادشاه!
وزیر رو سرش کلاه می ذاره، تو تاج می ذاری! بهتره که! کلاهشون شپش داره. ما دیدیم.

دمتو بده به دست ما بریم خب!


پاپا!

من و شما باید هدف‌مون اشغال کل بلاک‌ وزارت و حتا کل بلاک‌ پاسخ‌های جدید در انجمن‌ها باشه! منم فس می‌کنم و هیچ هیسی به خانواده‌ی دو نفری ما اثر نمی‌کنه پاپا! ما سیاهیم! خب البته شما سیاهترید!

بیاید حالا الان پیتزایی که سفارش دادم با پیک جغدی می‌رسه. درفس اگه فنر قصد داشته اینجا رو دوباره تخته کنه یه آوادا بهش بزنید چون به پرنسس شما گفت بالای دُم‌ش پاپیون داره!

. .‌ . . . . . . . . . . . .

نقل قول:

مافلدا هاپکرک نوشته:
از اونجایی که بنده به آزادی بیان اعتقاد دارم، شخصا از این لحظه به بعد اداره‌ی امور انتخابات رو به عهده گرفته، دست های پشت پرده رو از قسمت کتف قطع نموده و آزادی بیان رو برای اعضای جامعه به ارمغان میارم.


شما از باتیلدا قشنگتری.


"...And you, my friend, must stay close"


for you
"ما از رگِ دُم بهت نزديکتريم."


پاسخ به: مرگ بر وزارت !!!! 😡
پیام زده شده در: ۱۴:۰۴ شنبه ۱ تیر ۱۳۹۸
#35
نمیام نمیام نمیااااام

من تالار اسرار دوس
یه اتاق اونجا هسسس که هشصد و هشتاد و هشتا قفسه داخلش هسس که پر از .. oh my papa .. پر از پیتزا!!! پیتزاهای خوشمزه!!!! پیتزاهایی که دوره‌ی قبلیِ وزارت از توی زیرزمینِ اتاقم گم شده بود!!!!

پ.ن: باتیلدا منو دوس داشت. ولی فنریر از پرنسسِ شما متنفره! میخواد سر به تن من نباشه!

منو وزیر کنید پاپا


"...And you, my friend, must stay close"


for you
"ما از رگِ دُم بهت نزديکتريم."


انتخابات وزارت پرنسس نجینی
پیام زده شده در: ۱۱:۵۲ شنبه ۱ تیر ۱۳۹۸
#36


سسسسس!!!!
فس هسسسسسس فنررررررر!!!!
همش تقصصصصصیر پاپا که علاقه به تو سسسسسس!!!!
اسسسم نجینی رضایتنامه من هسسس!!!!
من اینجا رو به خاک و خون هیسسسسس!!!!
من رو خط زدی؟؟ پرنسسسس؟؟؟؟
من که سازمان اسسسسرار دوسسس؟؟؟؟

( سسسن فقط یه عدده )




وقتی پاپا( ) اومد و کل وزارتتون دود شد رفت هوا متوجه میشید با بد پرنسسسسسی در افتادی فنر!!
نصفه‌گرگِ بدبخت!!
موجود نیمه‌قانونیِ زیرزمینی!!
ملعون!!





ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۸/۴/۱۲ ۱۱:۴۸:۳۲

"...And you, my friend, must stay close"


for you
"ما از رگِ دُم بهت نزديکتريم."


پاسخ به: مرکز پذیرش کاندیداهای وزارت سحر و جادو
پیام زده شده در: ۴:۰۰ دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۸
#37
مدت زمان عضویت در بخش ایفای نقش (و حتما در صورت داشتن شناسه پیشین، آن را ذکر کنید):

یازده سال

شرح "سوابق اجرایی-خدماتی /فعالیت‌های آزاد" قبلی در وزارت سحر و جادو یا مجموعه‌های وابسته (آزکابان و موزه):

کاندید در ادوار مختلف وزارت.

شرح "سوابق برجسته/خدمات نظارتی-مدیریتی" در انجمن‌های ایفای نقش:

پرنسسِ‌بابا/ ولدمورت‌زاده / آقازاده / ژنِ‌خوب میباشم.

شرح برنامه‌های آینده خود برای وزارت سحر و جادو و مجموعه‌های وابسته:

از اینجا رد می‌شدم.

شعار انتخاباتی:
فس


"...And you, my friend, must stay close"


for you
"ما از رگِ دُم بهت نزديکتريم."


پاسخ به: بانک گرينگوتز-بانک جادوگران
پیام زده شده در: ۰:۱۳ شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۷
#38
- فس!

- نگران نباش فرزندم اینها قصدشون کمکه!

- ولی فس!

- نگران لینی نباش اگر بیفته هیچی نخواهد شد. یک پیکسی کمتر زندگی بهتر!

- فسسسس!

- اگر بیفته پایین همه رو خواهی خورد؟!

- فیس!

- ولی اینها دارن تلاش میکنن که ما هر چه زودتر از این بالکن نجات پیدا کنیم! اینها به ما اهمیت میدن.. دروغ گفتیم اهمیت نمیدن!

- هیس..

- میدونیم که فقط تو به ما اهمیت میدی..

- مپ فپ فس فسسس!

- منم اگر بدونم چرا به نقشه بیشتر دقت نمیکنن خوب بود. به زودی و به محض مستقر شدن در تختمون در خانه‌ی ریدل، همگی اینها رو خلع علامت خواهیم کرد!


"...And you, my friend, must stay close"


for you
"ما از رگِ دُم بهت نزديکتريم."


پاسخ به: چکش سازی دیاگون
پیام زده شده در: ۲۳:۵۶ جمعه ۱۰ اسفند ۱۳۹۷
#39
نجینی روی صندلی مخصوص خودش چنبره زده بود و درحالی که لردسیاه دور نیش و دهان‌ش رو با ردایش تمیز میکرد، لقمه‌ی دیگری پیتزا درون دهان نجینی چپاند.

- فرزندمون قربونش بریم بسیار گرسنه میباشه.

-
نجینی با دُم‌ش ضربه آرامی بر شانه‌ی پاپای‌ش وارد کرد که یعنی حرف نزن و لقمه‌ی بعدی!

این چهل و هشتمین پیتزای ناهارِ آن روزش بود. قبل از پیتزا کباب داشتند. حجم موهای بلاتریکس در کنار استخوانهایی که از او باقی مانده بود بر روی میز تلنبار شده بود، نمایانگر این بود که کبابِ بلاتریکس بسیار به مذاق نجینی خوش آمده بود.

لرد سیاه آخرین لقمه‌ی پیتزا را درون دهان نجینی چپاند و دوان دوان به سمت آشپزخانه رفت و کنار اجاق ایستاد و ملاقه را برداشت و سوپی که از تاتسویا برای دخترش پخته بود را به هم زد. لرد به تغذیه‌ی او بسیار اهمیت میداد، و پرنسس سوپ ته‌گرفته دوست نداشت!


"...And you, my friend, must stay close"


for you
"ما از رگِ دُم بهت نزديکتريم."


پاسخ به: خانه اصیل و باستانی گانت ها
پیام زده شده در: ۲:۲۸ یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷
#40
طعم لیمو با گوشت؟! نجینی از طعم لیمو در اکثر غذاها متنفر بود.
در سالاد، شاید!
ولی خود لیمو به تنهایی، حتمن!

پس ابتدا نگاه نفرت‌انگیزی به مشنگی که آب لیمو از سر و روی‌ش چکه میکرد انداخت سپس به سمت باقیمانده‌ی لیمو که در دست تاتسویا بود خیز برداشت.

-

کاتانا از دیدن دست تاتسو که از مُچ قطع شده و همراه لیمو در دهان نجینی جویده میشد، جیغ بنفشی کشید و همانجا کنار در از حال رفت.

تاتسویا که در ابتدا متوجه اتفاقی که افتاده بود نشده، و همچنان با چوبدستی‌اش مشنگ را در وسط خانه نگه داشته و به نجینی که با چهره‌ی آرامتری لیمو و محتویاتی که همراهش بود را می‌جوید خیره بود، توجهش به قطره خونی جالب شد که از مُچ بُریده شده روی دُمِ نجینی که همان وسط‌ها ولو بود افتاد.

تاتسو یک نگاه به قطره خون انداخت، و یک نگاه به مُچ دستش، یک نگاه به کاتانایی که از حال رفته بود، یک نگاه به مشنگی که کاملن در شوک فرو رفته بود و نگاه آخر را به پرنسسِ ارباب انداخت که اکنون در حالِ بلعیدن آخرین لقمه از دست تاتسو بود:

- پرنسس؟

- فس!


ویرایش شده توسط نجینی در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۹ ۵:۱۴:۱۲

"...And you, my friend, must stay close"


for you
"ما از رگِ دُم بهت نزديکتريم."






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.