هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: بهترین عضو تازه وارد
پیام زده شده در: ۲۳:۴۶ سه شنبه ۱ تیر ۱۳۸۹
#51
منم می گم ریموس لوپین


تصویر کوچک شده

یادش آمد که در آن اوج سپهر
هست پیروزی و زیبایی مهر

فر و آزادی و فتح و ظفر است
نفس خرم باد سحر است

دیده بگشود و به هر سو نگریست
دید گردش اثری زاین ها نیست

بال برهم زد و برجست از جا
گفت کای دوست، ببخشای مرا

سال ها باش و بدین عیش بناز
تو ومردار، تو و عمر دراز

من نیم در خور این مهمانی
گند و مردار تو را ارزانی

گر در اوج فلکم باید مرد
عمردر گند به سر نتوان برد

شهپر شاه هوا، اوج گرفت
زاغ را دیده بر او مانده شگفت

سوی بالا شد و بالا تر شد
راست، با مهر فلک هم بر شد

لحظه ای چند بر این لوح کبود
نقطه ای بود دگر هیچ نبود


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۵۰ شنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۹
#52
نام:آرنولد
در واقع من پف کوتوله ی جینی هستم
گروه:راونکلاو
چوبدستی:حدود 5سانتی متر از پر سیمرغ و ققنوس و چوب یاس وحشی
در ضمن من یک جانور نما هستم که میتونم به شکل عقاب در بیام



می بخشید من چند وقت نبودم دوباره می خوام برگردم تو بازی با کلمات پست نزدم چون قبلا با همین شناسه و معرفی شخصیت وارد تالار خصوصیمون میتونستم بشم اما الآن معرفی شخصیتم پاک شده می خواستم اینو برام بزارین

تایید شد!


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۹/۳/۳۰ ۱۳:۵۴:۱۵

تصویر کوچک شده

یادش آمد که در آن اوج سپهر
هست پیروزی و زیبایی مهر

فر و آزادی و فتح و ظفر است
نفس خرم باد سحر است

دیده بگشود و به هر سو نگریست
دید گردش اثری زاین ها نیست

بال برهم زد و برجست از جا
گفت کای دوست، ببخشای مرا

سال ها باش و بدین عیش بناز
تو ومردار، تو و عمر دراز

من نیم در خور این مهمانی
گند و مردار تو را ارزانی

گر در اوج فلکم باید مرد
عمردر گند به سر نتوان برد

شهپر شاه هوا، اوج گرفت
زاغ را دیده بر او مانده شگفت

سوی بالا شد و بالا تر شد
راست، با مهر فلک هم بر شد

لحظه ای چند بر این لوح کبود
نقطه ای بود دگر هیچ نبود


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲:۰۵ شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۸۸
#53
1)

کورش ضیحقیان معجون تغییر شکل دائمی رو اختراع کرد

2)

او متولد شهر شیراز در کشوری به نام ایران در خاور میانه بود که پس از سالها تلاش در علم معجون سازی به ترکیب پیچیده ای از معجون مرکب دست یافت، او توسط این معجون خودرا به شکل حاکم منطقه در آورده و چون اثر این معجون ابدی بود و حاکم از اقشار مشنگ بود طبق بند ب قانون تغییر شکل این شخص به هفت سال زندانی شدن در کنار دو مانتیکور محکوم شد و فرمول معجونش از همگان مخفی ماند، زیرا او با اولین نیش مانتیکور سقط شد

3)

یک عدد جگر گرگینه مرده را در شب مهتابی سرخ کرده و با سم باسیلیسک بجوشانید سپس پوست اژدها و عصاره ی دراگ استور رو به اون اضافه کنید پس از دو روز خون تکشاخ را به معجون اضافه کرده و یک عدد مو از فرد مورد نظر را داخل معجون بریزید سپس به مدت سی روز آن را هم زده تا تغییر رنگ دهد و بعد از آن دو قطره معجون مرکب پیچیده به آن اضافه کنید و در اولین ماه کامل بنوشید از آن روز به بعد شما به شکل دلخواه خود درآمده و دیگر نمی توانید به حالت قبلی بازگردید.

4)

زیاد تو این کلاس شرکت نکردم اما تدریسا جالب بود


تصویر کوچک شده

یادش آمد که در آن اوج سپهر
هست پیروزی و زیبایی مهر

فر و آزادی و فتح و ظفر است
نفس خرم باد سحر است

دیده بگشود و به هر سو نگریست
دید گردش اثری زاین ها نیست

بال برهم زد و برجست از جا
گفت کای دوست، ببخشای مرا

سال ها باش و بدین عیش بناز
تو ومردار، تو و عمر دراز

من نیم در خور این مهمانی
گند و مردار تو را ارزانی

گر در اوج فلکم باید مرد
عمردر گند به سر نتوان برد

شهپر شاه هوا، اوج گرفت
زاغ را دیده بر او مانده شگفت

سوی بالا شد و بالا تر شد
راست، با مهر فلک هم بر شد

لحظه ای چند بر این لوح کبود
نقطه ای بود دگر هیچ نبود


Re: کلاه گروه بندی
پیام زده شده در: ۴:۰۰ چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۸
#54
ملت کلاس اولی با ترس و لرز به سمت سرسرای عمومی هاگوارتز می رفتند؛ اما از این میان یک پف کوتوله ی بنفش روی شونه ی دانش آموزان دیگر تفریح می کرد، از شونه ی این دانش آموز رو شونه ی اون دانش آموز می پرید.

همه دانش آموزان وارد سرسرا شده و همه منتظر حرفهای مدیر شدند؛ پس از مدتی پرسی ویزلی مدیر هاگوارتز با صدای رسایی سخنرانی خودش رو آغاز کرد، بعد از سخنرانی پرسی نوبت گروه بندی شد.

گابریل دلاکور کلاه گروه بندی را آورده و دانش آموزان را از روی لیست می خواند؛ کلاه هر کس را در گروهی می انداخت تا اینکه گابریل با صدای بلند گفت: آرنولد ویزلی

گابریل دوباره با صدای بلند تری گفت: آرنولد ویزلی بیا اینجا

صدایی از زیر پای گابریل به گوش رسید که گفت: من اینجام می شه کمکم کنید بیام رو صندلی بشینم

گابریل پف کوتوله ی بنفش زیر پایش را بلند کرد و روی صندلی گذاشت، سپس کلاه را روی او انداخت، آرنولد کاملا زیر کلاه رفت.

در زیر کلاه:

کلاه: خب خب خب تو گریف که نمی شه بری خیلی بوقیو ترسویی هافلم که اصلا جا برات نیستو خیلی تنبلی هان اسلی عالیه تو هم می تونی با حیوونا حرف بزنی خب این ویژگی البته از نوع مارش مال اسلی گرایشات منفیم که داری عالیه

آرنولد: نه اسلی نه من فقط می رم راون منو بفرست راون

- نچ حالا که اسلی نمی خوای برو هافل

- نه هافل شلوغه غلغله است من نمی خوام اونجا باید فعال باشم نه من نه نمیرم هافل

- تموم شد تصمیم گرفته شد حالا باید بری گریفیندور هیچی دیگه نگو الآن اعلام می کنم حرفاتم تاثیری نداره باید بری گریف همین که من بهت می گم

بیرون کلاه:

همه بعد از 10 دقیقه بالاخره صدای کلاه رو شنیدن که با صدای بسیار بلندی که هیچ کس تا به حال از کلاه نشنیده بود فریا زد:

"ریون کلاه"

بعد از اون بود که فهمیدم نفرین امر مطلق رو کلاه گروهبندی هم اثر داره
6 امتیاز محاسبه شد !


ویرایش شده توسط آرنولد در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۲۱ ۴:۰۲:۴۷
ویرایش شده توسط آرنولد در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۲۱ ۴:۰۸:۲۱
ویرایش شده توسط مینروا مک گونگال در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۴ ۲۱:۱۷:۳۹

تصویر کوچک شده

یادش آمد که در آن اوج سپهر
هست پیروزی و زیبایی مهر

فر و آزادی و فتح و ظفر است
نفس خرم باد سحر است

دیده بگشود و به هر سو نگریست
دید گردش اثری زاین ها نیست

بال برهم زد و برجست از جا
گفت کای دوست، ببخشای مرا

سال ها باش و بدین عیش بناز
تو ومردار، تو و عمر دراز

من نیم در خور این مهمانی
گند و مردار تو را ارزانی

گر در اوج فلکم باید مرد
عمردر گند به سر نتوان برد

شهپر شاه هوا، اوج گرفت
زاغ را دیده بر او مانده شگفت

سوی بالا شد و بالا تر شد
راست، با مهر فلک هم بر شد

لحظه ای چند بر این لوح کبود
نقطه ای بود دگر هیچ نبود


Re: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۳:۲۷ شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۸
#55


تصویر کوچک شده

یادش آمد که در آن اوج سپهر
هست پیروزی و زیبایی مهر

فر و آزادی و فتح و ظفر است
نفس خرم باد سحر است

دیده بگشود و به هر سو نگریست
دید گردش اثری زاین ها نیست

بال برهم زد و برجست از جا
گفت کای دوست، ببخشای مرا

سال ها باش و بدین عیش بناز
تو ومردار، تو و عمر دراز

من نیم در خور این مهمانی
گند و مردار تو را ارزانی

گر در اوج فلکم باید مرد
عمردر گند به سر نتوان برد

شهپر شاه هوا، اوج گرفت
زاغ را دیده بر او مانده شگفت

سوی بالا شد و بالا تر شد
راست، با مهر فلک هم بر شد

لحظه ای چند بر این لوح کبود
نقطه ای بود دگر هیچ نبود


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۳:۳۷ پنجشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۸
#56
1)
عله پاتر، ققی، هوکی

2)
به شکل عقاب رو بازوش چون عاشق روانا بوده

3)
رول و غیر رول قاطی باشه رول تنها یا غیر رول تنها نباشه

4)
سبز با علامت مار چون عاشق سالازار بود

5)
روابط آنها کاملا مسائل بی ناموسی را در خود می گنجانید و سطحی فراتر از حد تصور داشته که بسیار بیناموسی آن بوق بوده و بوق بوق بوق بوق بوق بوق بوق بوق بوق شیر گریف مورد نظر شما از شدت بی ناموسی در دو پست اخیر سقط شد

6)
تالار لاو ترکوندن و بسی بی ناموسی بازی از اونجایی که سالازار عاشق روانا و روانا عاشق گودریک و گودریک عاشق هلگا و هلگا عاشق سالازار بود. گودریک تالاری برای لاو ترکوندن با هلگا درست کرد که بعد در شبی که به سراغ بی ناموسی رفت متوجه شد هلگا عاشق سالازاره و از روی نفرت هم اون تالار رو قفل کرد هم سالازار رو از مدرسه بیرون کرد که بوق بر او باد.


تصویر کوچک شده

یادش آمد که در آن اوج سپهر
هست پیروزی و زیبایی مهر

فر و آزادی و فتح و ظفر است
نفس خرم باد سحر است

دیده بگشود و به هر سو نگریست
دید گردش اثری زاین ها نیست

بال برهم زد و برجست از جا
گفت کای دوست، ببخشای مرا

سال ها باش و بدین عیش بناز
تو ومردار، تو و عمر دراز

من نیم در خور این مهمانی
گند و مردار تو را ارزانی

گر در اوج فلکم باید مرد
عمردر گند به سر نتوان برد

شهپر شاه هوا، اوج گرفت
زاغ را دیده بر او مانده شگفت

سوی بالا شد و بالا تر شد
راست، با مهر فلک هم بر شد

لحظه ای چند بر این لوح کبود
نقطه ای بود دگر هیچ نبود


Re: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۳:۲۵ شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۸
#57
جواب سوال اول)

1- باحالینیوس انیماگوسیوس

این طلسم با عث می شه که شما به شکل انیماگوس دربیاین اما نکته جذاب این طلسم اینه که هر بار که شما بخواین به صورت انیماگوستون دربیاین اون یه حیوونه یعنی: مثلا امروز شکل سگ می شین و فردا شکل گراز(البیه این طلسم جزو طلسمات ممنوعه است)

2- بینوامیوسینس گینسینس

این طلسم باعث می شه که شما در نظر هر فرد از جنس مخالفتون به صورتی زیبا هماهنگ با صلیقه ی اون نمایش داده بشین مثلا در نظر یکی یه شوالیه با اسب سفید و در نظر یکی عله

جواب سوال دوم)

این فقط و فقط به بی ناموسی نویسی مرلین برمی گرده و هیچ دلیل دیگه ای نمی تونه داشته باشه اون داره جلب توجه می کنه تا موارد بیشتری برای بیناموسی داشته باشه ساحره ها گول نخورن


تصویر کوچک شده

یادش آمد که در آن اوج سپهر
هست پیروزی و زیبایی مهر

فر و آزادی و فتح و ظفر است
نفس خرم باد سحر است

دیده بگشود و به هر سو نگریست
دید گردش اثری زاین ها نیست

بال برهم زد و برجست از جا
گفت کای دوست، ببخشای مرا

سال ها باش و بدین عیش بناز
تو ومردار، تو و عمر دراز

من نیم در خور این مهمانی
گند و مردار تو را ارزانی

گر در اوج فلکم باید مرد
عمردر گند به سر نتوان برد

شهپر شاه هوا، اوج گرفت
زاغ را دیده بر او مانده شگفت

سوی بالا شد و بالا تر شد
راست، با مهر فلک هم بر شد

لحظه ای چند بر این لوح کبود
نقطه ای بود دگر هیچ نبود


Re: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۳:۰۷ شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۸
#58
سلام

با اجازه از جناب تام می خواستم دراکو مالفوی رو به یه دوئل شرافتمندانه و اصیل زادگانه دعوت کنم

تعظیم بلن بالا

متاسفانه دراکو مالفوی درخواست شما رو رد کردن.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۱۳ ۲:۰۶:۴۹

تصویر کوچک شده

یادش آمد که در آن اوج سپهر
هست پیروزی و زیبایی مهر

فر و آزادی و فتح و ظفر است
نفس خرم باد سحر است

دیده بگشود و به هر سو نگریست
دید گردش اثری زاین ها نیست

بال برهم زد و برجست از جا
گفت کای دوست، ببخشای مرا

سال ها باش و بدین عیش بناز
تو ومردار، تو و عمر دراز

من نیم در خور این مهمانی
گند و مردار تو را ارزانی

گر در اوج فلکم باید مرد
عمردر گند به سر نتوان برد

شهپر شاه هوا، اوج گرفت
زاغ را دیده بر او مانده شگفت

سوی بالا شد و بالا تر شد
راست، با مهر فلک هم بر شد

لحظه ای چند بر این لوح کبود
نقطه ای بود دگر هیچ نبود


Re: ستاد مرکزي حذب ليبرات دموکرات جادوگرياليستي
پیام زده شده در: ۲:۵۶ شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۸
#59
- کمک ... کمک ... کمک

ققی:

- انقدر داد نزن شیرت خش می شه

ادی: ققی اون پنجره رو ببند صداش بیرون نره

ققس می ره کنار پنجره تا اونو ببنده که نگاهش متوجه چیزی می شه که با سرعت سر سام آوری به سمتش داره میاد.

- اون چیه ادی

- به نظر شبیه یه عقابه

- آخه عقاب بنفش رنگ کی دیده

ادی می خواست حرفی بزند که ناگهان، عقاب از پنجره ی باز وارد حزب شد و به سرعت کوییرل رو با خودش برد به دور دستها؛ ققی هم دنبال عقابه پرواز کرد تا شکارشو پس بگیره.

در این میان ادی زنگ می زنه آنیت تا اطلاع بده که سوژه از دستشون در رفته.

- الو سلام ننه

- سلام پسرم چی شد خوشت اومد کوییرل در چه حاله

- اونو دزدیدن

- یعنی چی دزدیدن من خودم براتون فرستادمش

- یه عقاب بنفش رنگ از پنجره اومد تو قاپیدش

- چی عقاب بنفش

- آره می شناسیش

- اون آرنولده پف کوتوله ای که گاهی به شکل عقاب در میاد بزار ببینم می تونم بلاکش کنم

- نه ننه می خوام از زیر زبونش حرف بکشم ببینم واسه چی اونو از مادزدیده

4 امتیاز محاسبه شد !


ویرایش شده توسط مینروا مک گونگال در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۴ ۲۰:۴۸:۱۱

تصویر کوچک شده

یادش آمد که در آن اوج سپهر
هست پیروزی و زیبایی مهر

فر و آزادی و فتح و ظفر است
نفس خرم باد سحر است

دیده بگشود و به هر سو نگریست
دید گردش اثری زاین ها نیست

بال برهم زد و برجست از جا
گفت کای دوست، ببخشای مرا

سال ها باش و بدین عیش بناز
تو ومردار، تو و عمر دراز

من نیم در خور این مهمانی
گند و مردار تو را ارزانی

گر در اوج فلکم باید مرد
عمردر گند به سر نتوان برد

شهپر شاه هوا، اوج گرفت
زاغ را دیده بر او مانده شگفت

سوی بالا شد و بالا تر شد
راست، با مهر فلک هم بر شد

لحظه ای چند بر این لوح کبود
نقطه ای بود دگر هیچ نبود


Re: برای نقش دامبلدور در فیلم 6،ریچارد هریس رو مناسب تر میدونید یا مایکل گمبون؟
پیام زده شده در: ۱:۴۵ شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۸
#60
ببخشید

یه چیزایی دوستان گفتن که مربوط به فیلم 5 هستش اما تاپیک مربوط به فیلم 6 لطفا درباره فیلم 6 نظر بدین

خیلیا می گن هریس که مرده پس کمبون اما باز اینجا تاپیک داره درباره این صحبت می کنه که اگر هریس زنده بود هریس یا کمبون کمی توجه بد نیست دوستان

نظر من:

از نظر شخصی من قیافه هریس مناسب تر بود برای این نقش و با تجربه ای که هریس داشت تو فیلم 6 هم می تونست گل بکاره.


ویرایش شده توسط آرنولد در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۱۰ ۱:۴۸:۰۸

تصویر کوچک شده

یادش آمد که در آن اوج سپهر
هست پیروزی و زیبایی مهر

فر و آزادی و فتح و ظفر است
نفس خرم باد سحر است

دیده بگشود و به هر سو نگریست
دید گردش اثری زاین ها نیست

بال برهم زد و برجست از جا
گفت کای دوست، ببخشای مرا

سال ها باش و بدین عیش بناز
تو ومردار، تو و عمر دراز

من نیم در خور این مهمانی
گند و مردار تو را ارزانی

گر در اوج فلکم باید مرد
عمردر گند به سر نتوان برد

شهپر شاه هوا، اوج گرفت
زاغ را دیده بر او مانده شگفت

سوی بالا شد و بالا تر شد
راست، با مهر فلک هم بر شد

لحظه ای چند بر این لوح کبود
نقطه ای بود دگر هیچ نبود






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.