هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: كلاس طلسم ها و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۱۵:۱۸ شنبه ۴ شهریور ۱۳۹۶
#51



"تنها ارباب است که میماند"


پاسخ به: موسسه ارواح
پیام زده شده در: ۲۰:۲۵ چهارشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۶
#52
گویل آبدهنش رو قورت داد و آروم وارد اتاق بازجویی الکتو شد.
مومو هم خواست وارد شه که در تو صورتش کوبیده شد!

صدای جیغ مومو توی خونه پیچید:
-این چه طرز رفتار با یه ساحره متشخص گریفندوریه؟بزنم با شمشیر عمو گودریک درتونو نصف کنم؟

الکتو طلسمی روی در زد و صدای مومو رو همون پشت در نگهداشت و بعد چرخید سمت گویل و بعد از خالی کردن یک شیشه محجون راستی توی حلق گویل از روی لیستش خوند:
-زمان مرگ دوشیزه چپمن شنبه 28 مرداد ساعت یک و نیم شب گذارش شده!میتونی بگی اون موقع کجا بودی؟

گویل ناگهان برای لحضه ای به ورژن قبلی خودش بازگشت:
-توی تولدم بودم

الکتور بلند شد و قدمی زد:
-شاهد داری؟

گویل سعی کرد لیست مهمان ها را کامل به یاد بیاورد:
-مومو که همیشه هست...جن ها خونگی بودن ، أملیا بود ، جسیکا و دافنه هم بودن ، آنجلینا هم بود ، پروتی و نولا هم بودن ، آرتور هم با کل ویزلیا اومده بود ، آماندا و آدر هم بودن ، دورا و کراب و آقای ژاموسلی هم بودن ، خانوم فیگ هم دیر اومد! راستی پالی هم...

الکتو حرف گویل رو قطع کرد:
-پالی؟پالی چپمن؟توی تولد بود؟

گویل لحضه ای فکر کرد و بعد سرش رو به نشونه تایید تکون داد.

الکتو مشتاقانه گفت:
-در چه ساعتی وارد مهمونی شد؟

گویل فکر کرد.
خیلی فکر کرد!
باز هم فکر کرد!

آخر سر از روی لیست خوند:
-ساعت یک و 18 دقیقه شب.

الکتو مشتاق بود!
خیلی مشتاق!

-پس قبل از مرگش آخرین بار توی تولد تو بوده؟آخرین باری که توی تولد دیده شد کی بود؟

گویل باز هم لیستش را چک کرد:
-همون موقع ورود.

الکتو چشمانش را ریز کرد:
-کسی ندیده بره بیرون؟

گویل باز هم چک کرد:
-آنده یو!

الکتو پوکر به گویل نگاه کرد:
-ها؟

گویل حرف دو ثانیه پیشش را به فارسی ترجمه کرد:
-نه!

الکتو همچنان هم پوکر بود:
-باشه.برو بیرون!

وقتی گویل رفت الکتو سریعا به سمت تخته اش که مثل فیلم های پلیسی-کاراگاهی بود رفت و اطلاعات را چسباند.

سرش رو از در بیرون آورد و گفت:
-نفر بعد!


ویرایش شده توسط گرگوری گویل در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۱ ۲۰:۲۸:۱۲
ویرایش شده توسط گرگوری گویل در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۱ ۲۰:۳۰:۰۴


"تنها ارباب است که میماند"


پاسخ به: فروشگاه موجودات جادويي چارلی ویزلی
پیام زده شده در: ۲۲:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶
#53
ناگهان فریادی در محل شروع سوژه پیچید داد که حتی ابر ها هم ترسیدند و فرار کردند!
ساحره ای بس گریفندوری پشت سر سه قانون شکن ایستاده بود و در یک دستش گوش گیبن , در دست دیگرش گوش دافنه و به علت نبود دست دیگر در دندانش هم گوش گویل بود!
هر سه قانون شکن جوان به محض آزاد شدن گوش هایشان تا جای ممکن از ساحره خشمگین فاصله گرفته و پشت هم قایم شدند!

دافنه جرعت نشان داد و پرسید:
-چیزی شده مومو جان؟

مومو کلیدی را به سمتشان پرت کرد که از یقه گیبن رفت تو!
شنلی سمت گویل پرت کرد و شیشه کوچکی را هم به دافنه داد.

بعد درحالی که جلوتر از قانون شکنان به سمت فروشگاه موجودات جادویی چارلی ویزلی میرفت گفت:
-شما چطوری میخواستید بدون کلید و شنل نامرئی و معجون جدید هکتور آشوب به پا کنید؟

آشوبگران هنوز چند قدمی نرفته بودند که اینبار ردایی به سمتشان پرت شد.

با نگاه سوالی آشوبگران جوان ساحره گریفندوری خودش توضیح داد:
-ردا جدید برای تغییر قیافه.کسی نباید بشناستمون!

و اینبار واقعا به سمت فروشگاه چارلی ویزلی راه افتادند!


ویرایش شده توسط گرگوری گویل در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۳۱ ۲۲:۳۱:۰۸


"تنها ارباب است که میماند"


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۰:۱۱ یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۶
#54
درخواست دوئل!
حریف:لیسا تورپین
زمان:10 روز



"تنها ارباب است که میماند"


پاسخ به: میخانه دیگ سوراخ
پیام زده شده در: ۱۷:۴۷ شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶
#55
یک روز، زیرِ یک سقف!
حریف:آدر کانلی

گویل بعد از خوردن معجون قدرت معجون ساز مورد علاقه اش به طرز عجیبی ضعیف شده بود!
اونقدر که حتی نمیتوانست دستگیره در اتاقش را پایین ببرد و از اتاق خارج شود!
پس بعد از تلاشی بیست دقیقه ای بلاخره دست از تلاش برداشت.

-زورت نمیرسه بازش کنی؟

گویل به مومو(ساحره ای که همه جا همراهش بود)نگاهی انداخت و سرش رو به نشانه نه تکان داد.

مومو خندید:
-حتی زور منم از تو بیشتره!
گویل اخم کرد:
-پس چرا بازش نمیکنی؟
خنده مومو هم جاش رو به اخم داد:
-چون وقتی از اون معجون نخوردم ریختی تو غذام!

چاره ای نبود!
حتی زور جفتشان هم کافی نبود!
انگار باید تا بعد از برگشتن بقیه منتظر میموندن!

گویل نگاه مشکوکی به سوهان دست مومو که شدیدا آشنا بود انداخت و گفت:
-اون مال استاد آستوریا نیست؟
مومو با حرکت سرش تایید کرد و گفت:
-خوشکله نه؟

گویل صبری کرد.
باز هم صبر کرد.
خیلی صبر کرد!

اما نتواست بیشتر صبر کند و گفت:
-استاد آستوریا منو میکشه

کمی دور اتاق دوید اما ناگهان چشمش به قمه خورد!

آب دهانش رو قورت دادم و گفت:
-اینم قمه رودولفه؟
مومو نگاهی به قمه انداخت و گفت:
-آره بعد از رفتنش کش رفتم ازش

گویل باز هم چرخید!
مومو تقریبا از هر کسی چیزی داشت!
با دیدن پاتیلی که پوست ماری در آن بود بیهوش شد!
وقتی به هوش آمد مومو را بالای سرش دید.

با ترس پرسید:
-اون پوست نجینی بود توی پاتیل استاد هکتور؟
مومو فورا ذوق کرد:
-آره!خوشکل بود نه؟

گویل هیچ نمیدید.
یعنی میدید!
فقط از زیر نیم کیلو اشک میدید!

با بغض گفت:
-چطور دلت اومد...اون مار زندگیه من بود!دختر لرد!هوراکراکس لرد!
مومو صبر کرد تا گریه و زاری های گویل تمام شود و بعد گفت:
-کاریش نکردم!پوست انداخته بود!
گویل سریعا بلند شد:
-یعنی نجینی زندست؟
مومو بعد از زدن عینکش ژستی گرفت و گفت:
-از اونجایی که گریفندوری های متشخص دستشون رو به خون کسی آلوده نمیکنن پس آره!زندست!

گویل سریعا در را باز کرد و بیرون رفت.
انگار اثر معجون هکتور از بین رفته بود!

نگاهی به مومو انداخت و گفت:
-میخوام برم پیش بانو نجینی!میای؟

مومو سرش را به نشانه تایید تکان داد
گویل و مومو سوار نیمبوس 2003 گویل شدند به سمت خانه ریدل ها پرواز کردند


ویرایش شده توسط گرگوری گویل در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۲۸ ۱۹:۱۳:۵۰


"تنها ارباب است که میماند"


پاسخ به: پاتیل درزدار
پیام زده شده در: ۲۱:۴۳ جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶
#56
با توجه به گذشتن زمان مسابقه که خانوم ویزلی فرمودند پس نیو سوژه :

گویل این روزها با راهنمایی های ساحره خیالی اش گالیون های زیادی دراورده بود.
با کمک همون گالیون ها هم امروز کل پاتیل درزدار را برای خودش و مهمان هایش رزرو کرده بود!
چرا؟
تولد 17 سالگی اش!

گویل شروع به چک کردن لیست کار ها با ساحره شرق آسیاییش کرد:
-دعوت نامه؟
-فرستاده شد!:
-کادو ممنوع؟
-نوشته شد!:
-محل برگذاری؟
-آماده!:
-کیک؟
-به شکل نجینی!:
-کوییدیچ دستی؟
-وسط سالن!:
-نوشیدنی کره ای؟
-مخزنش پره!:
-جن های خونگی؟
-سر پستشون!:

گویل هنوز هم نگران بود اما چاره ای نداشت!
باید منتظر مهمان ها میماند!


ویرایش شده توسط گرگوری گویل در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۲۷ ۲۱:۴۹:۴۳
ویرایش شده توسط گرگوری گویل در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۲۷ ۲۲:۰۰:۴۹
ویرایش شده توسط گرگوری گویل در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۲۷ ۲۲:۰۸:۵۶


"تنها ارباب است که میماند"


پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۸:۵۶ جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶
#57


چرا رز؟

چرا هر شخصیت دیگه ای نه؟



در کمال تعجب "فعلا" سوال دیگه ای به ذهنم نمیرسه!



ویرایش شده توسط گرگوری گویل در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۲۷ ۱۹:۵۳:۴۸


"تنها ارباب است که میماند"


پاسخ به: میخانه دیگ سوراخ
پیام زده شده در: ۱۸:۵۲ جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶
#58
اعلام آمادگی دوئل!
حریف: آدر کانلی



"تنها ارباب است که میماند"


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۰:۲۲ جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶
#59
کجا؟
پشت تابلو گلرت گریندل والد اتاق مقفی دامبلدور



"تنها ارباب است که میماند"


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۰:۱۳ جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶
#60
کی؟
هکتور دگورث گرنجر



"تنها ارباب است که میماند"






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.