فک کنم منم مثل اکثر بچه های گریف پیشرفتمو تو گریف ممنون جسیکا پاتر هستم البته سیریوس بلک و البوس دامبلدور زمان زدن این پست هم از افرادی هستن که باید ازشون تشکر کنم
لحظه مرگ دامبلدور که گریه ام گرفت و مرگ دابی واخرین کلمات اسنیپ به هری و دامبلدور
و از همه مهمتر
قسمت نوزده سال بعد و اون قسمت آخرش
ویکتور از لجت هم شده می گم پاور پوینت بهتره
ولی از طریق کنفرانس خیلی بهتره و اگه متن هم باشه می شه
BRILIANT
فک کنم این جا همه جادوگر باشن ولی در پاسخ به سوال باید بگم من همونم که هستم شاید یه تغییر جزیی داشته باشم ولی همونم
هری پاتر فقط جادو رو به ما معرفی می کنه این ماییم که جادو رو باید در خودمون پرورش بدیم
اهای سیریوس کجایی ؟
مثلا قرار بود واسه ما ماموریت بدی مثلا !
منفجر شدیم از بس که خوردیم و خوابیدیم و کاری نکردیم
با سلام
با اینکه گفتم چیا می خرم ولی هنوز نمی دونم جریان این پارک چیه
سلام
می شه الان هم کلاس جدید گذاشت
اگه من برم اونجا فقط یه دونه کتاب تاریخ جادوگری و چند تا چوبدستی و وسایل گریف رو می خریدم
لرد و بر و بچه های مرگخوار راه می افتن طرف ته غار که یهو یه خفاش از ته غار با سرعت نجینی وقتی می خواد حمله کنه به طرف لرد پرواز می کنه و ولدمورت یه استیوپفای بهش شلیک می کنه که خفاشه جا خالی می ده و به یه پلنگ تبدیل می شه میوفته روی لرد ولدمورت و
می
خواد
بهش
خط
بندازه
- یکی اینو از روی من برداره مردم زیرش
فییییسسس شششش شففسفیبث (ارباب الان حالشو می گیرم )
نجینی می ره طرف پلنگه ولی پلنگ با دو سه تا پنجول نجینی رو سر جاش می شونه
در این حین یه شیر (الفیاس) می ره با پلنگه یه کم بزن بزن راه میندازن
بزنش الفی بزنش
الفیاس چی کارش می کنه شیره ، شکارش میکنه
یهو پلنگه به یه توپ نورانی تبدیل می شه و می ره ته غار و الفیاس زخمی و خونی به خودش تبدیل می شه و به خاطر این فداکاری از سوی سورس درست می شه و با تشکرات فروان از سوی لرد سیاه همراه آنان به سمت انتهای غار پیش میره ولی باز یه حیوون دیگه جلوشون ظاهر می شه