آیلین پرینس vs لاوندر براون
سوژه: قانون شکنی.
شب بود و تنها نوری که هاگوارتز را روشن می کرد شمع هایی بودند که از سقف آویزان شده بودند. دو روز پیش لاوندر براون، او را به خاطر رنگ چشم هایش مسخره کرده بود و آیلین تحمل مسخره شدن نداشت. با قدم های آهسته و با احتیاط به سمت تالار گریفندور راه می رفت. وقتی به پشت در رسید تابلوی بانو ی چاق را با خنجری سوراخ کرد و بانوی چاق از ترس در را باز کرد. آیلین به شکل عقابی اش در آمد و بالای تخت لاوندر رفت و با نوکش ضربه ای به چشم چپ لاوندر زد و آن را کور کرد. به لطف کتاب هایی که از بخش ممنوعه کش رفته بود نامرئی شد و به راحتی به تالار خودش برگشت.
لاوندر به سرعت از خواب پرید.
-آیییییییییی
-چی شده لاوندر؟
-آیلین باز تو خواب اومد سراغم! اینبار زد تو چشمم!
-بچه ها برین خانم پامفری رو بیارین!
گریفندوری ها رفتند تا خانم پامفری را خبر کنند. بعد از یکی دو دقیقه، خانم پامفری با قیافه ای نگران وارد شد و لاوندر را با خود برد.
صبح روز بعدهمه ی مدرسه از جمله آیلین برای صبحانه به سرسرا آمده بودند. بعد از اینکه غذا خوردن ها تمام شد دامبلدور با فریادی همه را ساکت کرد و گفت:
- بچه ها! همونطور که همه می دونید تو هاگوارتز ما حق نداریم از توانایی هامون برای آزار دیگران استفاده کنیم. دیشب آی... این دیگه چیه؟
آیلین همان جا دستمالی در دهانش فرو کرده بود تا جلوی خنده ی بلندش را بگیرد. دیشب به جای اینکه به تالار ریونکلاو برگردد فشفشه انفجاری را در جیب لباس دامبلدور قایم کرده بود و طبق زمان بندی او تا دو ثاتیه دیگر منفجر می شد. به محض منفجر شدن فشفشه مک گوناگال دست آیلین را گرفت ولی آیلین غیب شد و به درمانگاه پناه برد.
لاوندر از روی تخت گفت:
-اگه دستم بهت نرسه!
-نگران نباش! نمی رسه!
آیلین این را گفت و غیب شد.