هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

شصت و نهمین دوره‌ی ترین‌های سایت جادوگران برای انتخاب بهترین‌های فصل بهار 1403، از 20 خرداد آغاز شده است و تا 24 خرداد ادامه خواهد داشت. از اعضای محترم سایت جادوگران تقاضا می‌شود تا با شرکت در عناوین زیر ما را در انتخاب هرچه بهتر اعضای شایسته‌ی این فصل یاری کنند.

مدیریت سایت جادوگران به اطلاع کاربران محترم می‌رساند که سایت به مدت یک روز در تاریخ 31 خرداد ماه بسته خواهد شد. در صورت نیاز این زمان ممکن است به دو روز افزایش پیدا کند و 30 خرداد را نیز شامل شود. 1 تیر ماه سایت جادوگران با طرح ویژه تابستانی به روی عموم باز خواهد شد. لطفا طوری برنامه‌ریزی کنید که این دو روز خللی در فعالیت‌های شما ایجاد نکند. پیشاپیش از همکاری و شکیبایی شما متشکریم.


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: حياط هاگوارتز
پیام زده شده در: ۲۱:۰۴ پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸
#38

آرگوس فیلچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۳ شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۱:۰۱ شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 69
آفلاین
فیلچ داره از تو حیاط هاگوارتز رد میشه که میبینه یه چیزی از دفتر مدیران آویزونه!

یکم که دقت می کنه می بینه این چیز! پاتره!

فیلچ با خانوم نوریس : این دفعه دیگه نمی تونه از دستم در بره عزیزم! به خاطر ورود غیر مجاز به دفتر اخراج میشه

و با بیشترین سرعتی که درد رماتیسمش اجازه میده به سمت دفتر مدیران لخ لخ می کنه!

در همین هنگام ریگولوس و فینیاس حال و احوالشون رو به پایان می رسونند و پاترو لوله کرده و به سمت خارج دفتر راهی میشند!

دم دفتر محکم به فیلچ می خورند!

فیلچ : پروفسور بلک ؟!

فینانیاس : تو کی هستی ؟

فیلچ : من سرایدار فعلی این جهنم دره م! همیشه وصف خوبیای شما رو شنیدم که در زمان شما شکنجه ی دانش آموزا مجاز بوده ! لطفا منو به سرایداری خودتون قبول کنید!

فینیاس : تو چی میگی نوه جانم ؟ ببریمش ؟

ریگولوس : زیادم بد نیست ... می تونه برامون ماهی مرکب و پاتر لوله شده رو حمل کنه!

فینانیاس : اوکی پس ... به جمع ما خوش اومدی

و فیلچ که کاملا از خوشحالی کمردردشو فراموش کرده ماهی مرکبو با پاتر طناب شده به قوز پشتش می بنده و همگی از دفتر به سمت همون مقصد نامعلومه راهی می شند!
موجود نحیف تیره ای که خانوم نوریسه هم مثل سایه دنبالشون میره!



Re: حياط هاگوارتز
پیام زده شده در: ۰:۳۲ پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸
#37

فینیاس نایگلوس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۰ چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۲:۲۳ یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷
از بروبچز چه خبر؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 32
آفلاین
فینیاس در هاله‌ای از نور از داخل تابلو در میاد و دلپی می‌یوفته بقل ریگولوس!

- نوه‌ی عزیزم!
- پدربزرگ!
- بیا این ماهی مرکب رو بگیر!

ریگولوس به شدت تعجب می‌کنه!

- این واسه چی؟
- نمي‌دونم از مدیر ایفای نقش بپرس!
- آهان!

فینیاس سپس شروع می‌کنه دور اتاق دامبل رو گشتن و یهویی برمی‌گردی و تابلوی دامبل رو از جا می‌کنه پرت می‌کنه از پنجره بیرون!

- پدربزرگ!
- سکوت! من همیشه از این دامبل بدم می‌یومد! خیلی مثبت بود!

یه کم بعد صدای داد و هوار اساتید از توی حیاط هاگوارتز دوباره شنیده میشه که پیک نیکشون دوباره خراب شده

پاتر: من می‌تونم این قاب پنجره رو ول کنم
فینیاس: این کیه نوه جانم؟
ریگولوس: هری‌پاتر معروف!
فینیاس: همون پسر ضایهه؟
ریگولوس با سر تأیید می‌کنه!

فینیاس کمی فک می‌کنی و در حالی که فکر می‌کنه گوی‌هاش دورش مي‌چرخن.
- خب حالا نقشمون اینه! می‌ریم اول تحقیقات میدانی می‌کنیم ببینیم چه خبره کلاً این طرفا و برای خودمون متحد جمع می‌کنیم! خوبیش اینه نوه عزیزم که از قدرت وحشت‌آور ما با خبر نیستن و ما رو دست کم می‌گیرن

ریگولوس خنده شیطانی می‌کنه و سپس دو نفری پاتر رو مثل طناب جمع می‌کنن و به سمت نامعلومی راهی می‌شن


usquequaque putus

ارزشی پیر و قرقرو

تصویر کوچک شده

[b][size=medium][color=0000FF]حزب ارزشی‌ها؛ ق


Re: حياط هاگوارتز
پیام زده شده در: ۰:۲۴ پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸
#36

ریگولوس بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۴ سه شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۸:۳۷ چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۰
از جون گرابلی و انجمنش چی می خام؟!؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 167
آفلاین
توی حیاط همه اساتید با هم اومدن پیک نیکو دور هم خوشحال نشستن و دارن بحث می کنن، همینطوری که بحث داغه ، یهو صدای هورت و قارت و زارپی میاد و زمین دهن وا می کنه و یه حفره عظیم تو چادرشون پیدا میشه!

اساتید اهمیتی نمی دن و همچنان به بحث خودشون ادامه میدن که یهو از توی حفره ریگولوس که خاکی و خولی شده بود میاد بیرون.
اساتید دیگه درنگ رو جایز نمی دونن و یه اهمیتی میدن و به طرف در خروجی چادر هجوم می برن، و پاتر که برای فضولی اومده بود زیر دست و پای اساتید له میشه.

ریگولاس که فکر نمی کرد زنده بودنش اینقدر ترسناک باشه، یه اینه از جیبش در اورد و خودشو خوشتیپ کرد و بعداز چادر رفت بیرون و به پنجره ی اتاق مدیریت خیره شد.


. ریگولوس که نمی خواست تیپش بهم بخوره، پاتر رو از روی زمین برداشت و یه ورد خوند تا پاتر دراز شد و بعد هم یه دونه زد پس سرش تا دهنش باز بمونه و بهش گفت که اگر پسر خوبی باشه، بعدا مجانی می فرستتش سنت مانگو تا درست بشه. پاتر رو با دهن باز پرت کرد طرف پنجره و پاتر پنجره رو گاز گرفت و یه پل بین حیاط و اتاق مدیر مرحوم دامبلدور ایجاد شد. ریگولوس از پاتر بالا رفت و وارد اتاق دامبلدور شد.( تاپیک مدیریت قفل بود )


سریع طرف تابلو های روی دیوار رفت و تابلوی جد خودش " فینیاس نایگلوس بلک " رو پیدا کرد.
فینیاس از دیدن ریگولاس کلی خوشحال شد و چون دامبلدور هم توی همون تابلو بقلی بود، و از فضولی نمی تونست اروم بشینه از ریگولاس پرسید که : مگه تو نمرده بودی؟
ریگولاس هم واسه اینکه بالاخره مدیرش بوده و احترامی داشته و ادم پشت مرده حرف نمی زنه جواب دامبلدور رو داد: من نمرده بودم...من وقتی توی دریاچه افتادم، از زیر اون سوراخی رو پیدا کردم که به قاضلاب لندن منتهی می شد...از اونجا خودم رو به اینجا رسوندم.
فینیاس که از توجه ی زیادی دامبلدور به ریگولاس اصلا خوشش نیومده بود، از توی تابلوی خودش رفت و یه چند تا چک و کف گرگی نثار دامبلدور کرد.
ریگولاس هم کلی از غیرت و حمایت جدش خوشحال شد و تابلوی جدش رو بوس کرد. همین که بوس کرد، انگاری جدش از طلسمی ازاد شده باشه، از توی تابلو در اومد و صحیح و سالم رو به روی ریگولاس ایستاد...


Toujours pur

" به خاطر یک مشت سوژه "

[b][size=small]�


Re: حياط هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۹:۰۶ شنبه ۵ مرداد ۱۳۸۷
#35

رابستن لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۳۶ جمعه ۳۰ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۰:۱۱ چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 179
آفلاین
لطفا كمي راجع به اينجا و روند كارش توضيح بديد بعد اگه خواستيد پست رو حذف كنيد اما خدايي يادتون نره!من اصلا دوست ندارم يه كل كل با بچه هاي كوچولو موچولوي گريف و هافلپاف و ريون از دست بدم!اي جانم!كوچولوهاي من!


ویرایش شده توسط رابستن لسترنج در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۵ ۱۹:۰۸:۴۴

گیلبرتو تصویری عالی از رفتار ما می دهد . به گفته ی او ، آدم ها مثل هندی ها بر روی زمین راه می روند . با یک سبد در جلو ، و یک سبد در پشت . در Ø


Re: حياط هاگوارتز
پیام زده شده در: ۹:۱۷ یکشنبه ۲ تیر ۱۳۸۷
#34

نیکلاس   فلامل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۰۴ شنبه ۲۲ دی ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۸:۳۸ جمعه ۲۷ اسفند ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 174
آفلاین
حیاط مدرسه بسیار شلوغ شده بود، این شلوغی برای پیرمردی مثل نیکلاس که به سر و صدا عادت نداشت خیلی خسته کننده و سخت بود.
برای همین به طرف یه گوشه خالی از حیاط رفت تا بر روی چمن آن قسمت کمی چرت بزند ، روی زمین ولو شد و خود را برای خواب آماده کرد ، پلکهایش فارغ از هیاهو هر لحظه وزنه‌ای سنگین‌تر را بلند میکردند تا قدرت پایین رفتن خود را امتحان کنند.
نیکلاس داشت در خواب عمیقی فرو میرفت که با صدای "آفتاب مهتاب چه رنگه ..." از جای خود سراسیمه بلند شد و به منبع صدا چشم دوخت، جایی که جیمز هری پاتر دقیقاً در فاصله‌ی یک متری او مشغول انجام حرکات ژانگولری با یک سیم! بود.

نیکلاس: جیمزی ... عزیزم مشکلی نداری؟
جیمز: نه نیکلاس مشکلی نیست من این بازی رو فوت آبم.
نیکلاس: ، بوقی مگه نمیبینی من خوابم اومدی روی سر ‌ ِ من داری بازی میکنی؟
جیمزی:اوه ... خواب بودی نیکلاس؟ اصلاً بنظر نمیرسید.
نیکلاس: مثلاً شاگرد اولی! ببینم یه نفر وقتی چشماش رو می‌بنده ... اَه اصلاً ولش کن ببینم تو مگه کلاس نداری؟ اینجا چکار میکنی؟ امروز مگه کلاس ماگل شناسی نیست؟ این استادتون چه غلطی داره میکنه؟
جیمز: هوووم ... میدونی نیکلاس چرا کلاس داریم ولی پروفسور بارتی برنامه ریزی باحالی کرده.
ما اول سه جلسه بوق میزنیم و یه امتحان بوقی رو میگذرونیم بعد تازه جلسه چهارم میفهمیم ماگل چیه! بعد برمیگردیم جلسه اول میفهمیم خیلی بوق بودیم که ماگل نشناخته داریم ساخته ها و رفتار آنها رو میخونیم بعد دوباره میایم جلسه پنجم ...
نیکلاس: جیمزی اگر تا دو دقیقه دیگه توی یه کلاس خودت رو گم وگور نکنی همین امشب می‌برمت کلاسای دامبل... خوب بابا ... آروم تر برو ... نخوری به در و دیوار ...


ویرایش شده توسط نیکلاس فلامل در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۹:۲۲:۰۱
ویرایش شده توسط نیکلاس فلامل در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۹:۲۳:۱۰

شناسه ، شناسه ، شناسه.

هنگامی که به دنبال من آمدی تا تو را برای خودم انتخاب کنم ، حس خوبی نداشتم ، اما به خاطر خودت ، انتخابت


Re: حياط هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۹:۳۱ شنبه ۱ تیر ۱۳۸۷
#33

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
پرد فوت نوشته :
نقل قول:
من قصد بی احترامی ندارم ولی ببخشید هرگروهی برای خودش ارزشی داره.هرکسی گروهش رو دوست داره.از دوستان می خوام به گروه های همدیگر توهین نکنن.از من گفتن بود.شنیدنش از شماها باشه!

و

مرلین مک کینن نوشته :
نقل قول:
بارتي دوباره شروع نكن كه اشكت رو مثل ترم قبل در ميارما!

اره جونم جوسازي نكن كه آخرش كم بياري بگي هافل فلان بود هافل بيسار بود!
بازم مي‌گم دوباره شروع نكن كه عواقبش پاي خودته!

باو شوخی سرتون نمی شه ؟ حالا ما یه چیز گفتیم ، چرا گارد می گیرین ؟


جیمز هری پاتر نوشته :
نقل قول:
اوه اوه ! چه خشن ! باب هنوز ترم اولشه دارید شروع می کنید عزیزان !
عین مشنگ ها به هم می پرن !
همینجا اعلام می کنم دوستان عزیز....
هر کی دعوا کنه با من طرفه !
همه می دونید به دعوا آلرژی دارم ! می زنم شپلختون می کنما !
بارتی بوقی ! نکن !

اوه بابا ، ایول ... تو اگه ترم دومته ، من ترم سوممه ترم اول کجا بود ؟



Re: حياط هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۹:۲۵ شنبه ۱ تیر ۱۳۸۷
#32

جیمز سیریوس پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۵۰ جمعه ۱۳ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۱:۳۷ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1531
آفلاین
اوه اوه ! چه خشن ! باب هنوز ترم اولشه دارید شروع می کنید عزیزان !
عین مشنگ ها به هم می پرن !
همینجا اعلام می کنم دوستان عزیز....
هر کی دعوا کنه با من طرفه !
همه می دونید به دعوا آلرژی دارم ! می زنم شپلختون می کنما !
بارتی بوقی ! نکن !



بدون نام
بارتي دوباره شروع نكن كه اشكت رو مثل ترم قبل در ميارما!

اره جونم جوسازي نكن كه آخرش كم بياري بگي هافل فلان بود هافل بيسار بود!
بازم مي‌گم دوباره شروع نكن كه عواقبش پاي خودته!



Re: حياط هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۵:۱۱ شنبه ۱ تیر ۱۳۸۷
#30

پردفوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۲ سه شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۳:۳۴ جمعه ۳۰ اسفند ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 56
آفلاین
من قصد بی احترامی ندارم ولی ببخشید هرگروهی برای خودش ارزشی داره.هرکسی گروهش رو دوست داره.از دوستان می خوام به گروه های همدیگر توهین نکنن.از من گفتن بود.شنیدنش از شماها باشه!



Re: حياط هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۴:۵۶ شنبه ۱ تیر ۱۳۸۷
#29

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
اومدم بگم باز یه ترم جدید شروع شده ... اینجا می تونیم همه با هم بحث کنیم و بزنیم تو سر و کله ی همدیگه ...


برای شروع :

هافلیا خیلی بوقن








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.