اصن آقایونی که شما باشین، با این سن و سال تا حالا دیدین دابی بیاد جایی نظر بده؟
ندیدین دیگه!
ولی هم اکنون طی یک حرکت بزرگ و انقلابی، دابی باید گفت که خیـــلـــی خوبـــه آقایون!
(میان نوشت: دابی و باید رو پشت هم تایپ کنین! دابی باید ، دابی باید... دست آدم رو کیبورد هنگ میکنه!
)
کلی باعث افتخار دابی هستید!
دوباره مجبورم کردین فصل چهار رو که خوندم برگردم و از اول بخونم همه رو! دوست ندارم وقتی تموم میشه و باید صبر کنم.
قسمت قورباغه های شکلاتی شو خیلی دوست داشتم!
اتقاق های توی قطار هم واقعا متفاوت و جالب بود! انتظار نداشتم!
فقط الیور که پیشکسوت کوییدیچ بود تو هاگ چه کار میکرد؟ چرا یهو شد پرفسور وود؟ مگه تحصیل و ورزش با هم میشه؟
شعر کلاه هم که زد نابودمون کرد اصن.
خیلی شاخ بود!
دو تا پیشنهاد:
میشه هر فصلو میذارید فصل های قبلی هم پیوست کنید ؟ البته من که دیگه یه فولدر درست کردم برای فن فیکشنتون، ولی بقیه فکر کنم استقبال کنن!
بعد این که شماره صفحه هم بزنید که اگه غلط تایپی، اسپیس جا افتاده ای چیزی دیدیم بهتون بگیم.