سلام جیمز خالی!
ما خوبیم جیمز خالی!
چرا ویبره اضافه می زنی جیمز خالی!
بررسی
پست شماره 429 اتاق تسترال ها، جیمز خالی!
نقل قول:
- عرررررر!
لرد ولدمورت، ارباب شرارت و سیاهی، حال تسترال شدهبود.
مرگ!
ما با این ابهت، مسخره شماییم؟
شروع، خوب و خنده دار بود. برای خنده دار بودن همیشه لازم نیست خیلی پیچیده باشیم و جمله ها رو پیچ و تاب بدیم. گاهی فقط کافیه که توی زمان مناسب، عکس العمل مناسب رو نشون بدیم. اینجاست که شخصیت ها مهمن. این صدا برای یه شخصیت معمولی شاید معمولی می شد؛ ولی برای لرد، همین هم خنده داره.
نقل قول:
میدانید، تسترال بودن چیز بدی نیست،
مواظب این "می دانید" ها باشین. گاهی حالت تاکیدی خوبی به جمله می دن، ولی یه مدت خیلی مرسوم شده بودن و ازشون زیاد استفاده می شد و تاثیرشون منفی شده بود. یه حالت "من همه چیز رو می دونم و شما نمی دونین" پیدا کرده بود.
نقل قول:
میدانید، تسترال بودن چیز بدی نیست، فقط درک نشدهاست.
مفهوم جمله خوبه، ولی می تونست کمی کامل تر و تاثیر گذارتر باشه. مثلا:
میدانید... تسترال بودن به خودی خود، چیز بدی نیست، فقط این موجودات جادویی هنوز از طرف انسان ها کاملا درک نشدهاند.نقل قول:
تسترال بودن، بهسان یک پیتزاییست که درونش بهجای سس، کمی جلبک آسپیرولینای مانده را قرار بدهند،
"یک" قبل از پیتزا اضافه اس. اینا موقع خوندن کمی آزاردهنده می شن. خیلی کم.
نقل قول:
تسترال بودن، بهسان یک پیتزاییست که درونش بهجای سس، کمی جلبک آسپیرولینای مانده را قرار بدهند، و یا بهجای ماهی در سوشی، از گوشت کفپای گربه استفادهکنند، در واقع شاید آنها خوشمزه باشند و از حالت عادی غذاها نیز بهتر باشند، ولی تا زمانی که انسان آنها را نخورد، نخواهد فهمید که چه مزهایست و ترس انسان نیز از ناشناختههاست.
توضیح خیلی خوب بود. موضع خوندن داشتم فکر می کردم حالا جلبک فلان و گوشت فلان حیوان شاید خوشمزه باشه... که آخرش متوجه شدم قضیه کلا همینه که نمی دونیم.
نقل قول:
بلاتریکس از روی ایوانی که حال تبدیل به پودر استخوان شدهبود، بلند شد و به سمت اربابش رسید تا مطلع از دستوراتش شود.
بعضی از جمله های شما با تغییرات خیلی کوچیک، قشنگ تر می شن. مثلا این جا هم " از دستوراتش مطلع شود" خیلی بهتر می شد.
نقل قول:
- سرورم، همونطور که به سمع و بصرتون رسوندم، متاسفانه شما... تسترال شدین و ما زبونتون رو متوجه نمیشیم، اگر میشه، با زبون اشاره دستورتون رو بفرمایید.
- عرررررررررررررررر! 
خنده دار بود. صحنه خوب و خنده دار بود. خوب هم نوشته شده.
لرد ولدمورت، عَرَش را به سمت تسترال دیگری زد. او همان لرد تسترال بود.
البته منظور من توی پست قبلی این بود که این تسترالا نیان اینجا و داستان با تسترال شدن لرد کمی ساده تر بشه. چون تسترالا کمی مانع پیش رفتن سوژه می شدن. ولی اینم یه انتخابه. برای سوژه یه مسیر درست نداریم. مسیرای مختلف داریم که هر کدوم به یه شکلی می تونن جالب باشن. حضور اینا هم می تونه به شکل دیگه ای سوژه رو جالب کنه.
نقل قول:
لرد ولدمورت، بیش از پیش عصبانی بود. او قصد داشت جملهی معروف «نجینی، شام» را به زبان بیاورد، اما همان موقع عر کوتاه و ریزی کرد.
توی یه پست خیلی توهین شد به لرد!
ولی چه کنیم که سوژه مساعد بود و خوب هم شده.
نقل قول:
لرد پیش از آنکه بزند شاخ و شانهی لرد تسترال را بشکند و راهی برای دوباره انسان شدن بیابد، باید فکری به حال مثانهی پرش میکرد.
لرد بیچاره تسترال شده رو دچار چالش های پیچیده می کنین!
پست خوب بود. طنزش خوب بود.
احتیاج زیادی به شکلک ها نداشتین. این جالبه. چون کمبودشون هم احساس نمی شد و جمله های شما برای توصیف حالت ها و احساسات کافی بودن.
شخصیت ها(بلاتریکس و لرد) خیلی خوب بودن. موقعیت های زیادی پیش نمیاد که بتونیم توشون لرد رو مسخره کنیم. ولی وقتی پیش میاد باید استفاده کرد دیگه.
سوژه خوب پیش رفته، از این به بعدش هم می تونه خوب پیش بره، به این شرط که تسترالا مزاحم لرد و مرگخوارا نشن و قضیه رو پیچیده نکنن. چون همین تسترال بودن لرد و این که چطوری قراره زندگی کنه و چطوری به حالت عادی برگرده به اندازه کافی جالبه. حتی می شه سوژه های فرعی براش ایجاد کرد که مثلا دامبلدور یا نماینده محفل برای مذاکره بیاد یا ماموری از وزارتخونه یا هر شخصیت مهم دیگه ای. یا لرد با همین حالت تسترالیش بره گم بشه.
خوب و جالب و سرگرم کننده بود. بعدی رو پخته شده می خواهیم.