هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۱۹:۲۴ سه شنبه ۸ دی ۱۳۸۳
#94

مانیا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۴ یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۸ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
از Azeroth
گروه:
کاربران عضو
پیام: 210
آفلاین
مانیا:به به
رودی:هان؟
مانیا:که خودت تمیز میکنی؟
رودی:
مانیا:
شترق
با ملاقه میزنه تو سرش
رودی:
مانیا:همون طوری باشی بهتره
=-=-=-
سکانس بعدی صد و یک پست خالدار تا فردا آماده میشه
تا چشم رودی کور شه
با تشکر:مانیا


ویرایش شده توسط مانیا در تاریخ ۱۳۸۳/۱۰/۸ ۱۹:۳۱:۵۸

تصویر کوچک شده


Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۱۳:۴۸ سه شنبه ۸ دی ۱۳۸۳
#93

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
رودی : باشه دیگه قیافمو اونجوری نمیکنم .
مانیا :
رودی : میخوای برم کف سالن رو سه بار جارو کنم
مانیا:
رودی : اصلا" میخوای امروز بریم بیرون سوشی بخوریم
مانیا : یک بار دیگه بگو
رودی : اصلا" میخوای امروز بریم بیرون سوشی بخوریم
مانیا : باورم نمیشه !!اون قبلیشم یک بار دیگه بگو ..
رودی : میخوای برم کف سالن رو سه بار جارو کنم
مانیا : وای تو خوب شدی ... :bigkiss:
------ ده دقیقه بعد -----
رودی میره دم در
رودی : خوب .. چه قدر باید بدم ؟
ناشناس : 300$
رودی : چرا اینقدر گرون ؟
ناشناس: میخوای برم لوت بدم ؟
رودی : نه !! بیا .. اینم پولت
ناشناس : کاری داشتی خبرم کن ... بای


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۱۱:۱۲ دوشنبه ۷ دی ۱۳۸۳
#92

ایلیدان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۱ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۱۱ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 375
آفلاین
رودی : نژن نامرد ترگ میکنم
مانیا : شپلخ
رودی : مگه نمیبینی یتیمه حاژی به دادم برش میخواد منو بگژه
مانیا : غلط میکینی میری معتاد میشی
رودی : دوشت ناواب بود تقشیر من نبود که
مانیا : کی باهات این کار رو کرده بگو به حسابش برسم
رودی : این بابای فلان شده ت این طوریم کرد من شالم بودم
مانیا : دیگه خالی نبند تو هیچ وقت سالم نبودی
رودی : مانیا بیا اژ اول شروع کنیم ژندگی رو اژ نو میساژیم من ببرم سه دشته پارو ترک میکنم میام
ادامه این داشتان رو احتمالا باید از تویه هالی ویزارد بوی گندم بخونید


مانده از شب هاي دورادور، بر مسير خامش جنگل، سنگينچيني از اجاقي


Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۲۱:۲۲ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳
#91

پادما پتیلold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۶ شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۳۶ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۴
از لندن(india town)
گروه:
کاربران عضو
پیام: 67
آفلاین
مانیا:دوباره بگو ببینم
رودی:سوسگ
مانیا:
رودی:چیه؟
مانیا:پیچ پیچیه....سوسگ ار شوشک هم بدتره
رودی: من از بچگی ان طوری می گفتم تمام ک هارو گ می گفتم
مانیا:پس تو از اول معتاد بودی
رودی:
مانیا:پس چرا به من نگفتی
رودی:خوب تو ازم نپرسیدی
مانیا:دروغ می گی...
رودی:اصلا اگه باور نمی گنی از هرمی یا پادما بپرس ما یه عمر همدیگرو می شناختیم
مانیا:


Just green day


Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۱۹:۲۶ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳
#90

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
ااااااااااااا خودم بقیشو مینویسم !!!

رودی : وای نکن !!! ترک میکنم ... نکن ... تو روخدا نکن
مانیا در حالی که روزنامه را چپکی گرفته می خونه : حقته !
بگذار یک خورده حرکتشو سریعتر کنم : تندتریوس

رودی : وای نکن ... غلغلکم ( دیکتش درسته ؟؟):lol2:میاد ... نه !! واییی این :lol2: پر را ببر :lol2: کنار ...

مانیا : قول میدی ؟
رودی : که :lol2: چی ؟ :lol2:

مانیا : قول میدی که ترک کنی ؟
رودی : من که معتاد نبودم :lol2:
مانیا : تندتریوس
رودی : باشه :lol2: باشه قبول :lol2: از امروز :lol2: میرم :lol2: کلاس تایپ قول میدم :lol2::lol2::lol2:

مانیا : ولیوس

پر از حرکت وای میسته

مانیا خوب حالا بگو سوسک

رودی : سوسگ

مانیا :


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۳/۱۰/۷ ۱۰:۵۰:۰۹
ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۳/۱۰/۷ ۱۰:۵۷:۰۱

world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۱۵:۵۷ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳
#89

مانیا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۴ یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۸ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
از Azeroth
گروه:
کاربران عضو
پیام: 210
آفلاین
صد و یک پست خالدار در ردا فروشی
فیلمی از:کاری
تهیه کننده: ...
بازیگران:رودی.مانیا.سالازار.پادما.هرمیون.کریچر.حاجی
=-=-=-=-=-
سکانس 7 (جلوی در ردا فروشی)
- انواع مدل مو...
مانیا عصبانی میره بیرون: کریچر باز تو که اینجایی
کریچر:خودت گفتی بیام ردا فروشی تو رو هم تبلیغ کنم
مانیا:از دست تو...آخه مدل مو چه ربطی به ردا فروشی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کریچر:هان؟...چیزه...یعنی پنیره
مانیا:این اراجیف رو سر هم نکن
پادما میاد:مانیا جون چی شده؟
مانیا عصبانی برمیگرده و چشمش به پادما میفته:هه هه سلام پادما اینجا چی کار میکنی؟
پادما با تعجب:هیچی اومدم یه سری بهت بزنم...رودی چطوره؟
مانیا:رودی؟رودی؟از من میپرسی؟یک هفته است خونه نیومده
پادما:اااا پس تو هم بیخیال نشستی اینجا؟؟
مانیا:خودش پیداش میشه...کریچر؟...هی کریچر...
پادما:رفته
مانیا:خب ولش کن بیا بریم داخل
=-=-=-=-
(داخل ردا فروشی)
مانیا و پادما در حال خوردن قهوه
دلینگ...دلینگ
هرمیون میاد داخل
هرمیون:
مانیا:ااا هرمیون جون چی شده؟
هرمیون میاد جلو مانیا رو بغل میکنه و میگه:عیب نداره درست میشه
مانیا:
پادما:خب هرمیون بگو ببینم چی شده
هرمیون:یعنی نمیدونین؟
مانیا و پادما:نه
هرمیون:بینین...
دلینگ...دلینگ
سالازار و حاجی در حالی که دست های رودی را گرفتند وارد میشن
رودی:
مانیا و پادما:
هرمیون:دیدین؟
حاجی:خواهر مانیا متاسفانه رودی معتاد شده !!!!!
سالازار:دیدی دخترم بدبخت شد
و محکم میزنه تو سرش
پادما:مانیا جون من دیگه میرم
هرمیون:منم همینطور
و به سرعت میرن بیرون
حاجی:من هم که دیگه به شما خبر دادم پس فعلا
سالازار:خب منم که باید برم به بانک سر بزنم خداحافظ
و میره
مانیا:
رودی:نه دروغه...
اما مانیا اجازه نمیده بقیه حرفش رو بزنه
شترق
با یه دونه ملاقه میزنه تو سرش
رودی:
مانیا:حالا که به تخت بستمت آدم میشی
رودی:
=-=-=-=-
هم اکنون رودی به تخت بسته شده تا شاید آدم بشه !!!!!!!!
=-=-=-=
منتظر سکانس های بعدی باشید
===============
هرمیون خیلی بدی آخه صفحه های ردا فروشی چه بدی به شما کرده بود که پاکشون کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/




نمیبخشمت


تصویر کوچک شده


Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۱۳:۲۴ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳
#88

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
هرمیون بیرون مغازه یک نفس عمیق میکشه : خدایا عاقبت ما را به خیر بگردان .
هرمیون میاد تو : سلام مانیا
مانیا : سلام ! چطوری ؟
هرمیون : خوبم ... چیزه ... مانیا اگه دیدی تعداد صفحات مغازت یک دفعه کم شده ...
مانیا : هان ؟ ا آره نگاه کن !!! کار تو بود ؟ !!! ای بی معرفت ای بوق بوق ...
هرمیون : ببخشید .. مانیا ... این گیلدروی معلوم الحال نیرو های الکتریکی شو فرستاده سراغم !!!! ... هیچی دیگه تحت فشارم مجبور شدم کمی خشن عمل کنم .
مانیا : خوب؟ بعد ؟
هرمیون : قوانین جدید را خوندی ؟ تو "قوانین ایالت هاگزمید " زدم .
از امروز پستای سفارشی که غیر نمایشنامه ایی باشند پاک میشه .. لطفا" به مشتریات هم بگو ..
مانیا : حالا مجبور بودی روز عروسی من بیای اینارو بگی ؟
هرمیون : من چی کاره بیدم ؟؟!!!
راستی مانیا میدونستی تو قوانین ایالت هم میتونی پست نمایش نامه ایی بدی ؟
مانیا : بیروون ... برو ... بیرون ...
هرمیون : یه چیز دیگه هم بگم ؟
مانیا : میری بیرون یا گراوپی را صدا کنم ؟
هرمیون : میخواستم بگم ... ... این گلم برای تو ... (گل)


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۳/۱۰/۶ ۱۹:۰۹:۱۸

world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۱۳:۲۷ جمعه ۴ دی ۱۳۸۳
#87

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
رودی از در می یاد تو
رودی: هی مانیا این کیه دم در واستاده؟
مانیا : کی؟
رودی : وایستاده دم در هر کی میاد تو یا میره بیرون بهش یک ورق میده
مانیا: ورق ؟
رودی: آره
مانی میره دم در
مانی : هی کریچر تو اینجا چی کار می کنی؟
کریچر: دارم تبلیغ آرایشگاه پادما رو پخش می کنم
مانی یکی رو بده ببینم
کریچر: بیا اینم همش بقیش هم تو پخش کن
مانی:
مانی کاغذ تبلیغ رو می خونه
آرایشگاه پادما با ارایه ی جدید ترین مدل های مو(کریچری – تانکسی- هاگریدی- هیپوگریفی و .....) و همچنین انواع رنگ مو(پوست پیازی – اکلیلی – بنفش مایل به قهوه ای و .....)
انتخابی گسترده را در اختیار شما می گذارد
رودی: مدل پری ای ندارین؟
کریچر : چرا خیلی هم بهت می یاد
رودی : مانی می گذاری برم موهام رو مدل پری ای درست کنم؟
مانیا : بیخود کریچرتو هم این تبلیغات رو بگیر برو یک جای دیگه پخش کن
کریچر: شخص ناظر گفته این جا که رفت و آمد زیاده پخش کنم اگر هم نگذاری می رم بهش می گم تا درتاپیک و مغازه رو با هم تخته کنه
رودی: مانی پس خودت برو موهات رون مدل پری ای کوتاه کن
کریچر : نه به مانی نمیاد به مانی مدل کریچری می یاد
رودی : اصلا به تو چه ورقات رو پخش کردی برو دیگه
مانیا: رودی ولش کن بیا بریم تو
کریچر: پس از این به بعد هر ردایی که فروختی یکی از اون تبلیغ ها هم باهاش به مشتری ها بده

در ضمن عروسیتون هم مبارک


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۱۱:۵۹ پنجشنبه ۳ دی ۱۳۸۳
#86

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
هرمیون با عجله وارد مغازه میشه : وای چه قدر سرده! بیرون داره برف میاد . دارم یخ میزنم (بعد با کفشای گلیش اونجاهایی را که رودی تمیز کرده بود گلی میکنه )
رودی : هرمیون ... این چه کاری بود که کردی ؟
هرمیون : چی کار ؟ بعد نگاهش میفته به رد پاها ی گلی ... : ا هه
مانیا با جارو محکم میزنه تو سر رودی : کارتو بکن .. در ضمن این فقط منم که میتونم از استفاده کنم !!!
رودی چوب گرد گیری رو میندازه زمین : دیگه طاقت ندارم ... اه اعصابمو خورد کردی .. همش این کارو بکن اونو بشور ... بسه دیگه ...
و بعد با عصبانیت میره بیرون
مانیا : هوووم ... واستا برگزدی حسابمو با هات تصفیه میکنم !
هرمیون :
مانیا: چیه چرا اینجوری نگاه میکنی ؟
هرمیون : ا هیچی ... داشتم فکر میکردم شما ها چقدر پروانه ایی هستید
مانیا : خوب حالا کارت را بگو
هرمیون : مانیا من یک ردا ی خوب میخواهم یک ماه دیگه عروسی دعوتم ... ولی نمی دونم چی بپوشم ... میتونی راهنماییم کنی ؟
-----
ولی بی شوخی قضیه ی مهمانی جدیه ... نمی دونم باید چی بپوشم !


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: ردا فروشي خانم مانيا (انواع رداهاي رسمي-شب و ...)
پیام زده شده در: ۲۱:۳۰ سه شنبه ۱ دی ۱۳۸۳
#85

مانیا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۴ یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۸ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
از Azeroth
گروه:
کاربران عضو
پیام: 210
آفلاین
صد و یک پست خالدار در ردا فروشی
فیلمی از: کاری
تهیه کننده:(نمیدونم)
بازیگران:مانیا.رودی.هاگرید.خواهر هاگرید.یک پری.(آخیش این سکانس مثل اینکه کاری نیستش!!!)
=-=-=-=-=-=-=-
سکانس 5
مانیا:رووووووووووووووووووووووووووووودی همین الان اون گنده بک رو ول کن این یه تهدیده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
رودی که انگار از خواب بیدار شده باشه گفت:ااااااااااااااااااااااااااااااااا این اینجا چی کار میکنه؟
مانیا:از خودت بپرس
رودی با تعجب به خواهر هاگرید نگاه میکنه
خواهر هاگرید::ylash:
رودی:تو اینجا چی کار میکنی؟
خواهر هاگرید:ااااا رودی؟
مانیا:هی...
هاگرید:خانم درست صحبت کن با خواهرم
مانیا:تو یکی حرف نزن
هاگرید: ...
یکی از پری های خیاط وارد میشه
پری:خانم مانیا خانم مانیا...
مانیا:بله؟
پری:یه دونه پاتیل اون پشت هست که داره سرریز میکنه
مانیا:اااااااااااااااااااااااااااااااااا من که غذا نپختم
هاگرید:تو کی میپزی اینو بگو:-D
مانیا: ...
پری:خانم خواهش میکنم بیان الان همه رداها خراب میشه
مانیا:اومدم
و از سر جاش بلند میشه و میره تو اتاق دوخت رداها
..............
=-=-=-=-=-
رودی:چرا نیومد؟:
هاگرید:بهتر
رودی:چی گفتی؟
هاگرید:چیزی نگفتم
خواهر هاگرید:رودی؟
رودی:با من حرف نزن
خواهر هاگرید:
رودی دلش برای خواهر هاگرید میسوزه و میخواد چیزی بگه که مانیا عصبانی وارد میشه
هاگرید: ...
مانیا:
رودی:چی شده؟
مانیا:میدونی اونجا چی پیدا کردم؟
رودی:چی؟
مانیا:معجون عشق
رودی:اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
مانیا:تو خواهر هاگرید اجازه درست کردن این معجون رو نداری
خواهر هاگرید و هاگرید در میرن
رودی:مانیاااااااااااااا؟
مانیا:حرف نباشه میری الان اون پشت رو تمیز میکنی همین
رودی:
مانیا:چی؟
رودی:هیچی من رفتم...
==-==-==-==-
منتظر سکانس های بعدی باشید
=.=.=.=.=
جک از بابت کتاب ممنونم


تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.