جلسه نهم دزس مربوطه : زاخی!!***صبح روز سه شنبه***
بچه های بازیگوش مدرسه مثل همیشه مرتب و تیمیز و عاقل!! سر کلاس آوریل نشستن و دارن چرت و پرت میگن و بازی میکنن و تو سر و مغز همدیگه میزنن و هلگا هنوز داره فحش میده که آخه بوقی، چرا امتیازای جلسه ششم رو نمیدی!!
بعد از نیم ساعت هنوز تغییری در بچه ها ایجاد نشده و به کارهای ذکر شده ادامه میدن و آوریل هنوز نیومده.
2ساعت بعد، بچه ها بازم به روی خودشون نمیارن و به کارهای مضحکشون ادامه میدن و فقط هلگا میگه وای کلاس بعدیم دیر شد.
12 ساعت بعد بچه ها بازم به این کارهای شیطانی مشغولن و هلگا غر میزنه که الان وقت ناهاره و منم گرسنه ام!!
بعد از 2روز هیچ تغییری در کلاس پدید نیومده....بچه ها دارن همدرگرو میکشن و هلگا هم از خیر غز زدن گذشته و داره درسای گذشته رو دوره میکنه که ناگهان در کلاس باز میشه و چیزی!! وارد کلاس میشه....بچه ها هر چی بیشتر نگاه میکنن کمتر میبینن و به طور حمعیتی فکر میکنن در عالم توهم غوطه ورن و دوباره شروع به حرف زدن میکنن که صدایی فرا کهکشانی کلاس رو فرا میگیره :
-: سلام بچه ها...چطورین؟
ملت کلاس 1 متر به هم نزدیک میشن و دایره ای به مساحت 50 سانتی متر رو بوجود میارن، صدای تیلیک تیلیک ناشی از برخورد دندونها در کلاس میپیچه و موها مثل فنر سیخ سیخ میشن.
-: احیانا کسی جواب سلام بلد نیست بده؟ گفتم سلام!!
ملت : سسسسلللللااااام.....
یکی : شششما؟
-: من....خب من کزتم....چطور منو نمیشناسین....این همه اون آوریل منو بهتون معرفی کرده آخرش میگین شما؟
دومی : آاخه ما شما رو نمیبینیم.....
شخصی که به نظر کزت میاد : خب معلومه منو نمیبینین..منو فقط آوریل میبینه....فقط اگه اون بخواد میشه منو دید، حالا هم که اون اینجا نیس پس شما هم منو نمیبینین....
سومی : حالا چرا شما اینجایین؟ خود پروفسور چرا نیومدن؟
صدا دقیقا از گوشه دیگه کلاس به گوش میرسه : برای اینکه آوریل سخت مریض شده.....برای اینکه غیبت نخوره موضوع درسشو به من گفته تا من بیام به جاش درس بدم....
هلگا از وسط دایره : بعدا امتیازا رو کی میده؟
صدای کزت دقیقا از 10 سانتی دایره به گوش میرسه : آوریل امتیازا رو نوشته، من امتیازا رو میدم تا بعد ..... حالا کتاباتون رو باز کنین...امروز در مورد موجودی ارزشی میخوایم صحبت کنیم...
بچه ها کمی از هم دور میشن و صدای ورق ورق خوردن کتاب به کوش میرسه، صدای پاهای کزت میاد و در جایی نزدیک تخته وایمیسته، این لیست امتیازاست :
استرجس پادمور : 10 امتیاز برای سوال دوم، سوال اول رو کامل توضیح ندادی پس 2 امتیاز، عکس 5 امتیاز
استرجس پادمور : 17 امتیازپروفسور کوییرل : سوال اول و دوم هر دو درست بودن، در مجموع 15 امتیاز
کوییرل 15 امتیازبیل ویزلی : به سوال اول و دوم درست جواب دادی، توضیحات اضافه ای هم داشتی آفرین، برای عکس هم 5 امتیاز.
بیل ویزلی 20 امتیازدویل : سوال اول و دوم درست بودن، آفرین، عکست کاملا تابلوئه کار دسته، خیلی ضایع کشیدیش!! برای همین 5 امتیاز
دویل 20 امتیازآنیتا دامبلدور : البته دلایلی که گفتی درست بودن ولی دلایل اصلی نبودن، ولی چون زحمت کشیدی و این دلایل فرعی رو هم پیدا کردی 10 امتیاز برای دوتا سوال بهت میدم.
آنیتا دامبلدور 10 امتیازهوکی : سوال اول رو درست جواب دادی 10 امتیاز و برای سوال دوم به نکته جالبی اشاره کردی که با اینکه دلیل اصلی نیست ولی جادگرا دارت به این نتیجه میرسن پس 4 امتیاز.
هوکی 14 امتیازخب این لیست امتیازا بود، میریم سراغ درسمون که همونطور که گفتم در مورد یه موجود ارزشیه!! یه موجود خیلی ارزشی، کی میدونه اون چیه؟
همه : پروفسور لاوین!!
کزت : بله؟؟ گفتم اون موجود ارزشی چیه!!
همه : پروفسور لاوین!!
کزت : تخیر!! پروفسور لاوین نیستن، آوریل شخصی به این محترمی، خجالت نمیکشین بهش میگین ارزشی؟
همه : نــــــــــخیر!!
کزت : خب خودم جوابو میدم، شماها به نظر میاد آدم نمیشین، ما امروز در مورد زاخی صحبت میکنیم!!بله زاخی....
ملت در کفی عمیق فرو میرن، کفی که بیرون اومدن ازش کاری بس شاق و دشوار بود!! کزت به درسش ادامه میده....
-: زاخی اولین بار در کشور زاخستان بدنیا اومد، کشوری که در اون افراد ارزشی مانند خودم!! زندگی میکنن...اسم پدر زاخی ذکریا بود، اونا در خونه دو طبقه کوچولویی در جنوب یه شهر غبارگرفته زندگی میکردن...
زاخی از همون دوران بچگیش ارزشی رفتار میکرد....از همون شب تولدش، آوازه اش در شهر پیچید، علتش هم این بود که زاخی در روی استقلال کشور زاخستان بدنیا اومد و اسم اون هم در واقع از اونجا برگرفته شده....از فردای اون روز هم، از بس ملت گفتن که زاخی به این عمل نیک روی اورد و رو به ارزشی شدن گذارد....نکته قابل توجه قضیه اینه که منو زاخی با هم خواهر برادریم.....بله...باور بکنی یا نکنی منو اون با هم خواهر برادریم، برای همین من این بیوگرافی دقیق رو ازش دارم، البته من حدود 2سال ازش بزرگترم....
حالا از شما تکلیف میخوایم، تکلیف خیلی جالبی که همش کار تحقیقاتیه....بفرمایین :
1- نمونه هایی از ارزشی بازی های زاخی در دوران بچگیش رو نام ببرید (3 مورد--->15 امتیاز)
2- چرا زاخی خاله باز شد؟ (10 امتیاز)
3- مقاله ای کوتاه در مورد مهاجرت زاخی به قزوین (5 امتیاز)
میتونین برین!!
[size=small]جادÙÚ¯Ø±Ø§Ù Ø¨Ø±Ø§Û ÙÙ
Ù