هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   5 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۳۴ سه شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۴

نیوت اسکمندر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۰ سه شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۱:۳۰ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۲
از دپارتمان جانور شناسی یو سی برکلی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 144
آفلاین
نام:نیوت آرتمیس فیدو اسکمندر

لقب:اسی کلنگ

گروه:گریفندور

پاتروناس:گوی آتشین چینی

سن:تا چهارصد سالشو یادمه بقیشو حساب نکردم

چوبدستی:32 سانتیمتر، چوب گردو، مغز ریسه ی قلب اژدها،

مشخصات ظاهری:دریک جمله بگم،من وقتی میرم سرکار همه ساحره ها دوست دارند من بهشون نگاه کنم.

مشخصات اخلاقی:خیلی آدم خوبیه خوش اخلاق، خنده رو ولی اگر در حضورش لرد سیاه باشد خیلی آدم جدی می شود.

اطلاعات بیشتر:نیوتون «نیوت» آرتمیس فیدو اسکمندر ، او یک جانورشناس جادویی و نویسنده‌ی کتاب «موجودات جادویی و زیستگاه آنها» است. او به سال ۱۸۹۷ متولد شد و همانطور که در مقدمه‌ی «موجودات جادویی و زیستگاه آنها» آمده، او به دلیل علاقه‌ی وافر خود به موجودات جادویی و تشویق‌های مادرش که یک پرورش دهنده‌ی هیپوگریف بوده است، جانورشناس جادویی می‌شود. او پس از فارغ التحصیل شدن از هاگوارتز، وارد وزارت سحر و جادو شده و شغلی در بخش تنظیم مقررات و کنترل موجودات جادویی به دست می‌آورد. او ابتدا به بخش جن‌های خانگی منتقل شده، سپس در قسمت هیولاها کار می‌کند، باعث بوجود آمدن ثبت قانونی گرگینه‌ها در ۱۹۴۷ می‌شود، در سال ۱۹۶۵ قانون منع پرورش خانگی هیولاها را به ثبت می‌رساند و در طی سفرهای بسیار، تحقیقات مفصلی در مورد اژدهایان انجام می‌دهد. بخاطر تلاش‌های فراوان او در زمینه‌ی جانورشناسی جادویی، سال ۱۹۷۹ مفتخر به دریافت نشان مرلین درجه دو می‌شود. او اکنون بازنشست شده و به همراه همسرش پروپنتینا و نیزل‌های دست آموزش هاپی، میلی و مولر در دورست زندگی می‌کند. نوه‌ی او رالف کمی بعد از ماجراهای هری پاتر و یادگاران مرگ با لونا لاوگود ازدواج می‌کند.

الان من اینو چکارش کنم؟ اومدین احوال مارو بپرسین گفتین سر راه یه پستم بزنین؟ممنونم ما خوبیم شما خوبین؟!
جایگزینش کردم!اگر منظورت این نبوده من مقصر نیستم عزیز برادر!

ویرایش:
شرمنده سوروس.حواسم رفت طرف هیپو گریف ها یادم رفت.


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۲/۱ ۲۰:۳۶:۰۶
ویرایش شده توسط نیوت اسکمندر در تاریخ ۱۳۹۴/۲/۱ ۲۲:۰۰:۲۷


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۰۷ دوشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۴

دراکو مالفوی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۳ جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۰:۲۲ چهارشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 7
آفلاین
با سلام خدمت همه مدیران گرامی
یه سوال و درخواستی داشتم خدممتون...
میخواستم ببینم میتونم شناسه قبلیم رو پس بگیرم؟
هرمیون داریم توی سایت اما خیلی وقته فعالیت خاصی نکرده....
میخواستم ببینم اگه میشه شناسه قبلیم رو باز کنین و دسترسیمو بدین...
باتشکر

والا ایشون همین امروز تو سایت بودن و آخرین پستشون تو تالار خصوصی یه هفته از روش نمی گذره.نمیشه گفت فعالیتی ندارن یا فعال نیستن.پس در کمال تاسف تایید نشد.


ویرایش شده توسط دراکو مالفوی در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۳۱ ۲۳:۱۹:۰۲
ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۲/۱ ۲۰:۳۲:۳۱


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۰۹ جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴

مروپ گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۴۵ یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ جمعه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 21
آفلاین
نام: مروپ
نام خانوادگی: گانت
نام پدر: مارولو
نژاد: اصیل زاده
کد ملی:

شرح کوتاه زندگی:

مروپ دختری تقریبا بی استعداد اما زیبا بود، البته یک استعداد داشت: چیز خور کردن ملت!
او پس از چیزخور کردن اولین قربانی اش یعنی تام ریدل پولدار و مشنگ، به ناخواست صاحب بچه شد. پس دارایی تام را برداشت و با طلسم فرمان اورا مجبور کرد که به دهکده ی خودش برگردد و به همه بگوید که فریب خورده بود.

او پسرش را در یک یتیم خانه ی مشنگی رها کرد و سپس خودش را به مردن زد. بعد از آنکه همه باور کردند مرده به ادامه ی کارش پرداخت؛ پنج بار دیگر با مردان پولدار ازدواج کرد که در هر پنج بار، شوهرانش به طرز مشکوکی به قتل می رسیدند و به ناچار پولهایشان به او می رسید!

مروپ دست آخر خود را بازنشست کرد و با هفتمین و آخرین شوهرش یعنی آقای «زابینی» ازدواج کرد.
پسرش دومش (بعد از ولدمورت) «بلیز» نیز در کتاب های هری پاتر ظاهر شده است؛ همان پسری که مادرش ساحره ی زیبایی بود که هفت بار ازدواج کرده بود و در کتاب ششم به عضویت «انجمن اسلاگ» در آمد.

پایان

ای بانوی زیبا!!
پس گروهتونو چرا ننوشتین؟من باید همه پستای شمارو بگردم تا ببینم کدوم گروه شمارو پذیرفته؟مروپ که گروهش تو کتاب مشخص نبود صرفا می دونستیم نواده اسلیترین بوده.ما مروپ هایی داشتیم که به هافلپاف هم رفتن!
تایید شد.
به ایفا خوش اومدین!


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۲۸ ۱۹:۰۲:۳۵

!Home! Sweet Home

تصویر کوچک شده
خانه ی اصیل و باستانی گانت ها!


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۸:۴۵ پنجشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۴

هرمیون گرنجر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۱ جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۰۴ سه شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۴
از شما گفتن... از ما نشنفتن...
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 60
آفلاین
لطفا جایگزین شه
----------------

نام:هرماینی
نام وسط: جین
نام خانوادگی:گرنجر

نژاد: مشنگ زاده

گروه: گریفیندور
مدرسه:هاگوارتز

رنگ چشم: عسلی روشن
رنگ مو: قهوه ای
رنگ پوست:سفید
رنگ لب: قرمز کم رنگ
رنگ مورد علاقه: آبی و قرمز

ست کردن لباس: معمولا پیرهن قرمز و کت آبی به همراه شلوار جین سرمه ای تیره، پیرهن صورتی به همراه کت بنفش، پیرهن سبز روشن با کت مشکی میپوشم

پاتروناس: سمور(حیوان مورد علاقه رولینگ)

چوبدستی: درخت مو و ریسه قلب اژدها

علاقه ها:

او به رقص و ورزش علاقه زیادی دارد و از بازیهای هاکی و تنیس لذت می‌برد و ماهیگیری را نیز می‌پسندد. او معمولاً وقت خود را با بازیهای رایانه‌ای و تنیس روی میز می‌گذراند.
زندگی نامه:
بهترین دوست هری پاتر و رون ویزلی، کسی جز هرمیون گرنجر، دختر مشنگ‌زاده گریفیندوری نیست. وی در تاریخ ۱۹ سپتامبر ۱۹۷۹ از پدر و مادری مشنگ متولد شد که هر دو دندانپزشک بودند. (بدین ترتیب او بزرگ‌ترین عضو این گروه سه نفره به شمار می‌آید.) او باهوشترین دانش‌آموز همکلاس هری پاتر محسوب می‌شود و به همین دلیل کلاه گروه‌بندی ابتدا قصد داشته وی را به گروه ریونکلا (گروه دانش‌آموزان باهوش) بیندازد. وی در همه امتحانات سمج خود (به جز دفاع در برابر جادوی سیاه) نمره عالی کسب کرده‌است و به نظر می‌رسد که تمامی کتابهای درسی خود را از حفظ است. هرمیون دانش‌آموزی ارشد به شمار می‌رود و از شکستن قوانین و مقررات خوشش نمی‌آید ولی در هنگام نیاز هیچگاه پشت هری و رون را خالی نکرده‌است. لولو خورخوره او به شکل پروفسور مک‌گونگال است که به وی می‌گوید در همه امتحانات مردود شده‌است.هرمیون پس از ۱۹ سال با رون ازدواج کرده و صاحب دو فرزند با نام‌های هوگو و رز شده‌است. او کار خود را با استخدام در سازمان ساماندهی و نظارت بر امور موجودات جادویی آغاز می‌نماید و در این سازمان موفق می‌شود زندگی را برای جن‌های خانگی بسیار آسان کند. سپس به سازمان اجرای قوانین جادویی ارتقا می‌یابد و سرانجام در این سازمان موفق می‌شود که تمامی قوانین نژادپرستانه‌ای که به نفع اصیل‌زادگان است را ریشه‌کن نماید.شخصیت هرمیون بی شک گزیده‌ای از شخصیت خود خانم رولینگ است.او در حال حاضر کابوس وزارت است.

کابوس وزارت؟جدا؟در حضور وزیر و ملق بازی؟!
انجام شد!





ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۲۷ ۱۸:۳۹:۵۱

تصویر کوچک شده
پسر شوهر، خواهر شوهرم..













we love you emma
فرد میگه..

به یاد اون قدیما




من اغتشاش گرم!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۱۷ چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴

ریگولوس بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۷ پنجشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۷:۵۴ پنجشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۸
از یو ویش.
گروه:
کاربران عضو
پیام: 279
آفلاین
اینو بیزحمت برای من جایگزین کنین



نام:ریگولوس آرکچروس بلک

گروه:اسلیـــطرین

پاتروناس:گرگ

سن:به دهه سوم نمیرسه

چوبدستی:چوب یاس کبود و ریسه قلب اژدها،دوازده و نیم اینچ

مشخصات ظاهری:ریگولوس بلک،هیکل بلند و باریکی داره و قدش حدود صد و هشتاد و چهاره،مو های مجعد و براق مشکی داره که تا روی شونه هاش میرسن و چشم های سیاه رنگی داره که همیشه برق میزنه...و بدنش پر از خالکوبی های سیاه و جای زخم های وحشتناکه...بینی ش کشیده و قلمی و پوستش خیلی خیلی رنگ پریده و سفیده،و وقتی لبخند میزنه لپ هاش چال میفته ^-^

مشخصات اخلاقی:در کل روحیه ریلکس و شوخی داره اما وقتی عصبی بشه انقدر خشن میشه که اصلا نمیشه شناختش... اصلا نمیشه تشخیص داد این ریگولوسه واقعا؟! انقدر ریلکسه که معمولا تو قرار ها دیرش میشه... و اصلا هم اشتباهاتی که کرده رو به روی خودش نمیاره... گاهی وقت ها فرق بین شوخی و جدی از دستش در میره... معمولا تصمیماتش رو از روی احساسات میگیره و نه عقل،و از اونجا که کودکی سختی داشته تقریبا از همه متنفره بجز عده ای دوست نزدیک که همه کار براشون میکنه... علاقه ی شدیدی به انواع خنجر داره بطوریکه یک کلکسیون بزرگ از خنجر های ریز و درشت پرتابی داره... روی گروه هایی که توشون عضوه بسیار تعصب داره ... و با خونسردی کامل مبارزه میکنه...به علامت شومش افتخار میکنه و غرورش براش خیلی مهمه...هرگز احساساتش رو نشون نمیده...توی نبرد های تن به تن زیاد خوب نیست و برای همین از سلاح های پرتابی استفاده میکنه...چپ دست هم هست بسیار لجباز و کله شقه مرتیکه مزخرف...

اطلاعات بیشتر:به "گرگ سیاه" معروفه.. و این لقب هم به نام خانوادگی ش و هم به سپر مدافعش،و هم به شنل سیاهش که یکی از مشخصات اصلی اونه برمیگرده و اشاره میکنه...پیانو میزنه... و این اصلا بهش نمیاد... به گفته ی خیلی ها صدای نافذ و قشنگی داره و دلیل برنده شدنش توی اکثر مذاکرات هم همینه...و توی هاگوارتز جستجوگر تیم اسلیترین بوده...خونه ی مشخصی نداره... و تمام وسایلش توی کوله پشتی ش خلاصه میشن...تمام زندگیش رو در حال فرار کردن بوده بنابرین مهارت غیر قابل باوری توی باز کردن هر گونه گره ، قفل یا در با دست خالی داره...به این معروفه که وقتی بهش حمله میشه تا لحظه آخر توی چشم های حریف زل میزنه و بعد بطور ناگهانی حمله میکنه...بشــــدت دزده...و به این معروفه که جیبت رو خالی میکنه بدون اینکه حتی خودش هم یادش بیاد بهت دست زده باشه... دیگه اینو فکر کنم بدونین...

ریگولوس آرکچروس بلک،کوچکترین فرزند ولبورگا بلک و آورین بلک و احتمالا آخرین پسر بدنیا اومده توی خاندان بلک،برادر کوچکتر سیریوس بود و مثل همه ی خاندان بلک توی اسلیترین بود... در سن شونزده سالگی به مرگخوار شدن تمایل پیدا کرد و در سن نوزده سالگی به دلایل نامشخصی اقدام به دزدیدن جانپیچ لرد سیاه کرد(غلط کرد ) و سپس توسط دوزخی ها توی دریاچه سیاه کشته شد... البته من الان هنوز کشته نشدم قصد هم ندارم کشته بشم جانپیچ مانپیچ هم نمی دزدم ویکیپدیا چرت زیاد میگه... خیلی جا ها گفته شده که دلیل تغییر عقیده دادن ریگولوس رفتاری بود که توسط لرد سیاه با کریچر جن خونگی بلک ها شد... اما اشتباهه... یه قهرمان برای رها کردن تمام طناب هایی که اون رو به زندگی پیوند دادن دلیل خیلی مهم تری میخواد

نخند!سرتو بگیر بالا!جدی باش!
اسلیترین با کدوم "ت" نوشته میشه؟هوم؟با کدوم "ت"؟بگو با "ط" تا بزنم بلاکت کنم!
اهم...انجام شد!



ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۲۶ ۲۱:۵۱:۱۴

تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۵۳ چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴

زنو فیلیوس لاوگود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۸ چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۶:۵۲ دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 114
آفلاین
نام:زنوفیلیوس لاوگود

نژاد:اصیل زاده

گروه:راونکلاو

چوبدستی:چوب درخت بلوط,بیست و دو سانتی متر,وسطش موی تک شاخه و تقریبا انعطاف پذیره.


ویژگی ظاهری:میگن یه چشمم انحراف به سمت بینی داره اما مزخرفه,قدم بلنده و رنگ موهامروشنه.

اخلاقیات:زیاده واقع بین و واقع گراهستم,وعاشق اسنور کک شاخ چروکیده هم هستم,به خورخط هاهم اعتقاد دارم(همون روح اتش)

معرفی کوتاه:سردبیر مجله طفره زن,با تنها دخترم تو همون خونه هه که عین رخ هستش زندگی

خوبی رومیگذرونم وکلی گل وگیاه برا بازسازی همون نیم تاجه پرورش دادم.

به موجب زاغ رسیده تایید شد!
به ایفا خوش اومدین.


ویرایش شده توسط مادام_ماکسيم در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۲۶ ۱۸:۵۵:۲۲
ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۲۶ ۱۹:۰۸:۰۸


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۳۵ دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴

هوگو ويزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۲۳ چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۰:۳۶ یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۲
از لینی بپرسید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 362
آفلاین
سلام
هوگو ويزلي فرزند رون ويزلي مو هويجي
و البته فرزند خلاف و مرگخوار اين خانواده ، و بر خلاف پدر و مادر در گروه هافلپاف افتادم و خيلي هم حال ميده :دي
كلا فرق دارم با خانواده :همر:(به فتح ه و كسر م)
رنگ چشمام هم آبيه .
روي ساعدم هم يه زماني علامت مرگخواري بود ولي پاك شده گويا (به دليل مشكلات فني) دوباره ميگيرمش ميذارمش سر جاي قبل و به لرد خدمت خواهم كرد .

برادر من معرفی شخصیتت که خیلی کمه!بعدا تکمیلش کن.

تایید شد.مجددا ولکام بک!


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۱۷ ۱۹:۴۸:۴۲

همه برابر اند ولی ارباب برابر تره

هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۰۳ جمعه ۱۴ فروردین ۱۳۹۴

لیلی لونا پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۸ پنجشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۰:۰۴ چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 51
آفلاین
سلامـــــ ...

خب گویا یکی از دوستان که شخصیت لی لی لونا پاتر رو داشته مدت زیادی هست که فعالیت نکردهـ ...

در نتیجه ...

با اجازه شما من برش دارمـ ... ! ^_^

نام: لی لی لونا پاتر

مو : سرخ شرابی...موج دار...بلند تا کمر...!

قد : صد و شصت و پنج!

رنگ چشم : عسلی روشن ...یه ته رنگ سبز داره در اعماقش ^_^

خصوصیات ظاهری: بسیار ظریف و شکننده و لاغر...اندام دخترونه در کل... و به شدت چابک ...و به گفته سایرین زیبا ..پوست به شدت رنگ پریده و برفی...مژه های بلند و فر...بینی قلمی و صاف...

اخلاق: کم حرفه...مغروره ... یه دارک ساید داره که واقعا وحشتناکه :|... به شدت لجباز و کله شقه...اهل دعوای فیزیکی نیست... ولی خوب میدونه چه طوری اعصاب سایرین رو بهم بریزه! از پرواز وحشت دارهـ ... :|...عاشق اینه که توی هر چیزی بهترین باشه... و عاشق اینه که تو چشم باشه! از نادیده گرفته شدن متنفره...و به شدت انتقام جوئه... زودرنجه...به شدت بی احساس به نظر میرسه...

سپرمدافع: گرگ...

جانور نما: گرگ سفید با چشمان آبی

چوب دستی: چوب خاص...سی و دو و نیم سانت... مغز موی تک شاخ...بسیار تیز و سریع حرکت می کنه...برای دوئل ها عالیه...

سن: تازه مدرسه رو تموم کردن :| قصد ادامه تحصیل ندارن :))

علاقه مندی ها :عاشق رقابته... به جادوی سیاه علاقه مند میشه...از معجون سازی و دفاع در برابر جادوی سیاه خیلی خوشش میاد...عاشق اینه که خطرناک به نظر برسهـ ... (ولی خودمونیما... خطرناک نیس :| ) ...پیانو می نوازه... رنگ های مورد علاقه ش هم عبارتند از ...آبی..مشکی..نقره ای ... و بنفش! ... از خشونت خیلی خوشش میاد... و مرموز بودن...

گروه: اسلیترین

زندگی: آخرین فرزند و تنها دختر هری جیمز پاترهـ ... به هاگوارتز میره و برخلاف مادر و پدرش عضو گروه اسلیترین میشهـ ... به خاطر برخی موضوعات از خانواده اش فاصله می گیره و در آخر به مرگخوار بودن گرایش پیدا می کنهـ ...!

توانایی ها :والا... خیلی توی مبارزه با چوبدستی عالیه...اما اگه درگیری فیزیکی باشهـ... :| ایشون هیچ حرفی برای گفتن ندارن :))!
کل کل کننده بدی نیست...می دونه چه طوری افراد رو وادار کنه کاری رو که دوست داره انجام بدن... می گن باهوش و زیرکه ... به موقع شجاعه ...
توی درس معجون سازی عالیه... و کلا شاگرد اولهـ :P

تایید شد.
به ایفای نقش خوش اومدین.




ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۱۴ ۱۹:۲۶:۰۶


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۵۹ پنجشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۴

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۳ سه شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۹:۴۶ شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶
از دور دور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 44
آفلاین
سلام اومدم خودمو معرفی کنم و خلاص باید هفت خوان رستم رو طی کنم تا بتونم ایفای نقش کنم والا

نام: ایگور کارکاروف

سن : فکر کنم دور و بر 45 سالی باشه

جنسیت : مرد

شغل : مدیر مدرسه ی دورمشترانگ

چوبدستی : 33 سانت چوب گردو مغزشم موی دم تک شاخ

خصوصیات ظاهری: قد بلند با موی کوتاه سفید و ریش بزی سیاهی که چانه ام رو کامل نمی پوشونه

گروه : من تو هاگوارتز تحصیل نکردم اصن از این سوسول بازیا خوشم نمیاد

کوییدیچ : فکر کن من با این جذبه رو جارو تو کوییدیچ ههه بابا این وصله ها به ما نمی چسبه

علاقه مندیها : جادوی سیاه و ارباب و رفقام ( مرگخواران گرامی ) البته یه کدورت هایی بود که به حق مرلین بر طرف میشه . جلو زدن تو هر کاری از هاگوارتز . رفاقت با افراد با نفوذ و اصیل زادگان

توانمندیها : خیانت که جزو اصول اصلی زندگیم بود که ترک کردم . یه جوری طرف رو طلسم میکنم یارو نمیفهمه از کجا خورده . قبلا تو دور مشترانگ تدریس هم می کردم ولی الان مدیرم .

اطلاعات بیشتر : ایگور کارکاروف توسط فرد ناشناسی در زمان ناشناسی زاییده شد . ( ولی خودش یه دروغ هایی بهم میبافه ) ایشان از دوره ی نوجوانی به ولدمورت پیوست ( حدس های زیادی در مورد زمان پیوستن او به ولدمورت زده شده اما به احتمال زیاد هم زمان با لوسیوس مالفوی به مرگخواران پیوست ). پس از دوره ی اول سلطه گری ولدمورت توسط ماموران سختکوش وزارت خانه دستگیر شد وبدون محاکمه به حبس ابد در ازکابان محکوم شد. پس ازچندی وی اظهار داشت که میخواهد اسامی چند تن از مرگخواران را لو بدهد و با ذکر نام اشخاصی از جمله : آگوستوس روک وود .آنتونین دالاهوف . ایوان روزیه . تراورز.
مالسیبر و سیوروس اسنیپ . توانست پس از حکم نهایی دادگاه ازاد شود .
او پس از ظهور دوباره ی ولدمورت تصمیم به فرار گرفت و دو سال بعد جنازه ی او را در کلبه ای که بالای ان علامت شوم در هوا معلق بود پیدا نمودند که نشانه ی انتقام مرگخواران از او بود . بعد از مرگشم رفت تو اسمون الانم داره از اون بالا دست تکون میده نیگا.

خب این رویه برای ورود به ایفای نقشه.یه راه دیگه هم داره که کلا بی خیال ایفای نقش شین تا مجبور نشین این مراحلو طی کنین!
سختی رو فقط برای خودتون نبینین.برای ما هم که باید پستارو بخونیم و دسترسیارو درست کنیم و لیستو به روز دشواری داره.

تایید شد.




ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۱۳ ۱۹:۴۱:۴۳


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۲۵ پنجشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۴

فنریر گری بک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۰ سه شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۲۱:۰۹ پنجشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 5
آفلاین
دورود
نام : فنریر گری بک

لقب : فنریر پشت خاکستری و گرگی

سن : چه حرفا من تا اونجایی که یادمه خیلی وقت پیش به دنیا اومدم

جنسیت : گرگینه ی مرد

رنگ چشم : سیاه پر کلاغی

رنگ مو : بعضی قسمت ها سیاه بعضی قسمتا خکستری

گروه : ما رو تو هاگوارتز راه نمیدن یه دلی از عزا در بیاریم

چوبدستی : مال خودم نیس از یه بابایی گرفتم .

قد : تا حالا خودمو متر نگرفتم ولی دور و بریام بهم میگفتن چقد بلندیییی!!!!

شغل : تیکه پاره کردن بچه های مردم

علاقه مندیها : گوشت تازه . جیغ وداد مردم ( میدونم ازار دارم ) . بعد گرفتن حق گرگینه ها از مردم سنگ دل که اربابم قولشو بهم داد چه شود !!!!

توانمندیها : بسی زورمندم. ترسوندن مردم . خوردن مردم .

اطلاعات بیشتر : عرضم به حضور شریفتون یه شب داشتم گرگم به هوا بازی می کردم یهو از حیات پشتیمون یه گرگینه ی راسراسکی اومد گرفتم به دندون . بعلله ما قربانی جامعه ی گرگینه ها شدیم . هر چی هم داد و فریاد کردم کسی گوش نداد. بابا مامانم هم باور نکردن حرف منو که یه گرگینه گازم گرفت خلاصه یه ماه گذشت و وقتی که ماه داشت چشمک میزد گلاب به روتون ما شدیم یه گرگینه بابمو خوردم ننه ام هم روش . بعد زدیم از خونه بیرون اینور بگرد اونور بگرد یه پیرمردم گاز گرفتم ولی چون پیر بود مرد . خلاصه یه چند هفته ای گذشت و منم حسابی گرفتم چیکار کنم تو شبای بدر می پریدم رو مردم . یه شبم رفتم سراغ خونه ی لوپین ها خلاصه نه چک زدیم نه چونه بچه شون رو گاز گرفتم
اخه میدونی بچه ها باید از همون بچگی گرگینه بشن تا بتونن گرگینه خوبی بشن ولی خوب این پسره رو نذاشتن من ببرم . خلاصه انقد به جامعه گرگینه ها افزودم
تا اخر لقب وحشی ترین گرگینه تاریخ رو گرفتم . هورااا. دیگه بعد رفتیم خدمت ارباب . اربابم گفت که یه کاری میکنه من بتونم انقد جامعه گرگینه ها رو زیاد کنم که بتونیم بر جادوگرا پیشی بگیرم . خلاصه ما هم پیوستیم به دار و دسته ارباب ولی موقعی که میخواستن علامت شومو رو دستم داغ کنن نذاشتم گفتم این سوسول بازی ها به ما نیومده . تو نبرد هاگوارتزم یه دختره ناغافل بیهوشم کرد بعدم که چشامو باز کردم دیدم وسط دیوانه سازام . ولی نگران نباشین فرار میکنم با یه دسته گل وشیرینی میام خدمتتون .

فنریرگری بک تو گریفندور!
تایید شد.
به ایفای نقش خوش اومدین.




ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۱۳ ۱۹:۲۹:۳۳







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.