هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بیگ بن (ساختمان عظیم لندن)
پیام زده شده در: ۵:۴۰ شنبه ۲۹ تیر ۱۳۸۷
#4

هلنا ریونکلاوold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۷ پنجشنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۲:۴۸ یکشنبه ۲۸ مهر ۱۳۸۷
از کنـار لرد ولدمورت
گروه:
کاربران عضو
پیام: 67
آفلاین
بارتی به همراه مرگخواران وارد وسیله ی بزرگ اهنین شد .

آنی مونی به طرز فجیحی به دکمه های اسانسور حمله ور شده بود.! انتونین مشغول بررسی اوضاع اسانسور بود و سایر مرگخواران در مورد این وسیله ی عجیب و اهنین صحبت می کردند.!

_مطمئنم که این وسیله از اینده اومده رودولف .
_اممم شاید هم از گذشته اومده باشه.
_ واقعا؟

بارتی با عصبانیت گفت :آنی نمی دونم چی فکر کردی ولی این ها دکمه هستند برو کنـار ...
بلاتریکس با خونسردی به دکمه ها خیره شده بود .عصبانی بود.عصبانی از این که ماموریت به این بزرگی به بارتی واگذار شده است در حالی که او خیلی بهتر از بارتی بود.
_خفـه شید.
بارتی فریادی کشید و ملت جادوگر از شدت ابوهت صدایش ساکت شدند.!
_حالا اول باید به طبقه ی پونزدهم بریم و بعد دکمه ی طبقه ی 12 رو بزنیـم.
بلاتریکس پوزخندی زد و گفت :بارتی این ممکن نیست.این طوری برمیگردیم به طبقه ی بیست و هفتم.!
_نه بلا این فناوری جدیده در ضمن پونزده به علاوه 12 هم میشه بیست و هفت .شما ها نمی فهمید من توی استعاد های درخشان درس خوندم می فهمم!

انگشتان کشیده ی بارتی به طرف دکمه های اسانسور رفت و کلیک شماره ی 15 فشرده شد.!
نارسیسا ایینه کوچکی را از کیف بیرون اورده و مشغول درست کردن حلقه ی طلایی رنگ موهایش بود.!
بارتی به گوشه ی راست اسانسور رفت.انی مونی به جای خودش برگشت و مشغول ور رفتن با دکمه ها شد .!
رودولف کف اسانسور نشست و جوراب هایش را در اورد.!
ملت جادوگر :

در فضای کوچک اسانسور بوی تعفن جوراب پیچیده بود.نارسیسا با رژ لب بی رنگش ور می رفت {اه این هم قلابیه!}

دینگ دینگ :طبقه ی پانزدهم.از شما متشکریم.خانم ها اقایان می توانید در این طبقه پیاده شوید.در غیر این صورت دکمه ی دیگری را انتخاب فرمایید.!

بـارتی به طرف دکمه های سمت چپی اسانسور رفت انی مونی به طرز مشکوکی با وسیله ی کوچک گردی ور می رفت

_برو کنـار اناکین برو کنار و سر راه من نشین.!

بارتی انی را با بی اعتنایی کنار زد و به ردیف دکمه ها خیره شد.!
دکمه ی شماره ی 12 سر جایش نبود و به جای ان یک سوراخ دیده میشد.!

صورت بارتی به سرخی گرایید و با عصبانیت گفت :اناکین میشه بگی برای چی دکمه ی اسانسور رو کندی؟!

_تقصیر من نبود ..من فکر کردم این موز حلقه حلقه شدس.خیلی وقته هیچی نخوردم..می دونی ؟
_

ناگهان نارسیسا به تابلوی کوچک بالای سر بارتی اشاره کرد و گفت :امم نگاه کنید انگار یک چیزی نوشته..نوشته ظرفیت اسانسور 500 کیلوست

بارتی که سعی می کرد خونسرد بنظر برسد گفت :خب این که اشکالی نداره.نارسیسا و بلاتریکس که وزنی ندارند.! رودولف هم که حالا خیلی داشته باشه 70 کیلوس..اگر نارسیسا و بلاتریکس هرکدام 50 کیلو باشند این میشود 170 کیلو..من هم که ترکه ای ماتریکسی و اینا { } خیلی داشته باشم 60 کیلوه که این میشه 230 کیلو..بقیه رو هم روی هم بگیریم صد کیلو میشه سیصد و سی کیلو..روندش می کنیم به چهارصد..صد تا تا پونصد تا جا داریم.!

بلاتریکس دندان قرچه ای کرد و گفت :بارتی نمی فهمم که ارباب برای چی ماموریت به این مهمی رو به تو واگذار کرده اما یک چیز رو خیلی خوب می دونم و اون اینه که انی مونی الان 250 کیلوئه و این دقیقه میشه ششصد و پنجاه کیلو نه چهارصد تا و از اونجایی که ما فقط با اسانسور می تونیم بیست و هفت طبقه رو بریم ماموریت منتفیه و من می تونم برم به ارباب بگم که ماموریت رو به من واگذار کنه !

بارتی :صبر کن بلا.انی ؟

انی


بوق ..گومب..دامب..سووت..:اسانسور به علت ظرفیت زیاد در حال سقوط می بـاشد.!


ویرایش شده توسط هلنا ریونکلاو در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲۹ ۵:۵۱:۴۹

عظیم ترین گنجینه ی هر انسان هوش سرشار اوست

این بار ثابت می کنم کی هستم

only raven .


Re: بیگ بن (ساختمان عظیم لندن)
پیام زده شده در: ۴:۳۹ شنبه ۲۹ تیر ۱۳۸۷
#3

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
جادوگران در مقابل چشمان مبهوت و خنده هاي تمسخر آميز ماگلها از پله هاي ورودي برج بالا رفتند.

-بارتي اين در باز نميشه.آلوهومورا...باز شو ديگه.

بارتي با خشم نگاهي به جادوگر انداخت.
-شايد براي اينه كه گرفتيش. اگه ولش كني باز ميشه.

جادوگر مورد نظر بارتي بالاخره دست از سر در برداشت.در به آرامي باز شد.بارتي و همراهانش قدم به داخل برج گذاشتند.بارتي با ديدن جادوگري كه با عجله به طرف پله ها ميرفت با تاسف سري تكان داد.

-مونتاگ داري كجا ميري؟ماموريت ما طبقه بيست و هفتمه.ميخواي بيست و هفت طبقه رو از پله ها بالا بري؟

مونتاگ با عصبانيت برگشت.
-خب پس چيكار كنم؟از جارو هم كه نميذاري استفاده كنم

بارتي كه ظاهرا از مسئوليتي كه توسط لرد به او سپرده شده بود رضايت كامل داشت لبخندي زد كه خشم مونتاگ را دوبرابر كرد.
-خب...براي همينه كه لرد منو مسئول انجام اين ماموريت كرده...دنبالم بيايين.

ملت جادوگربرخلاف ميلشان به دنبال بارتي حركت كردند.

-خب..همينجاست..رسيديم.به اين ميگن آسانسور...با من تكرار كنين..آ-سان-سور.

ملت جادوگر:

بارتي كه كم كم احساس خطر ميكرد دكمه آسانسور را فشار داد و منتظر شد.
ملت مشتاق و كنجكاو جادوگر در انتظار رسيدن وسيله جادويي شدند كه قرار بود آنها را به طبقه بيست و هفتم ببرد.

بالاخره وسيله جادويي رسيد و با باز شدن درها ملت آسانسور نديده جادوگر بدون توجه به ظرفيت آسانسور به داخل آن حمله ور شدند.




Re: بیگ بن (ساختمان عظیم لندن)
پیام زده شده در: ۱۳:۲۵ سه شنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۷
#2

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
باد به آرامی موهای افرادی که از این سو به آن سو و از آن سو به این سو می رفتند و می آمدند را نوازش و می کرد و گویا رقصی را بین موهای سر آنها ایجاد کرده بود .

خورشید تابناک از پهنه ی آسمان با بخشندگی تمام انوار طلایی رنگ خود را به تمامی مردمی که در خیابان ها راه می رفتند ، صحبت می کردند و به کارشان می پرداختند و افرادی که در خانه ها ، یا شرکت ها و یا اتاقک ها در کنار پنجره های عظیم و حتی کوچیک مشغول کاری بودند ، ارزانی می داشت .

در این میان ، ساختمانی عظیم ، یک برج بلند قامت که خود را بر زمین گسترانیده بود و عظمت و شکوه خاصی به شهر می بخشید قرار داشت که باعث جلب شدن بسیاری از توریستان و افراد تازه وارد می شد .


... ناگهان صدای پاقی در فضای پر از سر و صدای اطراف بیگ بن را بر هم زد ، اما هیچکس متوجه این اتفاق نشد ، جز یکی دو نفر که ناگهان به شخصی برخورد کردند و با نگاههای متعجب خود او را ور انداز کرده و از آنجا دور شدند .

پس از آن اتفاق ، چندین بار صدای پاق دیگری هم آمد ، اما دیگر کسی متوجه نشد . چندین نفر ، با شنل های سیاه رنگ آنجا ظظاهر شده بودند و البته پس از ظهور در ملأ عام توجه افرادی رو به خود جلب کردند که به نوع لباس پوشیدن آنها می خندیدند ...


- عجب ماگلایی ... چقدر خنگن ، همش دارن به ما نگاه می کنن و می خندن . بزنم لت و پارشون کنم ؟
- نه ، ولشون کن . لرد مأموریت مهمتری بهمون داده . همه آماده این ؟
- آره ! بریم ... بچه ها بیاین



بیگ بن (ساختمان عظیم لندن)
پیام زده شده در: ۱۲:۳۸ سه شنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۷
#1

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
بیگ بن یا همون Big Ben یکی از بلند ترین ساختمانهای جهان که در لندن قرار داره .
اینجا محلی کاملا مشنگی هستش ، اما مگه می شه جایی وجود داشته باشه و جادوگران در اون تردد نکنن ؟
در کل این تاپیک زده شد تا به اتفاقات این منطقه رسیدگی بشه و استفاده های زیادی چه فرهنگی ، هنری ، اقتصادی و ... رو از این منطقه و تاپیک ببریم

برای معرفی فضا و ... من خودم اولین رول رو در همین تاپیک ، پس از این پست ارسال می کنم ! منتظر اولین رول باشید .


*راستی ، لطفا از هرگونه خراب کردن سوژه ، دادن سوژه بد و ژانگولر بازی و ... خودداری نمایید و بگذارید تاپیک خوب پیش برود *








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.