هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: لیگ برتر باشگاه های کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۳:۱۹ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۸۵
#34

پروفسور بینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۸ سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۴:۱۳ جمعه ۱۰ تیر ۱۴۰۱
از تالار عمومی ریون کلاو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
گوشاک باتوپ به حرکت خودش ادامه میده و وارد زمین گردباد میشه
حواس گوشاک پرت میشه مثل اینکه گوی زرینو دیده داره به میسن علامت میده برانستون یه ضربه به بازدارنده میزنه گوشاک حواسش به توپ بازدارنده نیست گوی بازدارنده میخوره وسط پیشونیه گوشاک توپ سرخ از دستش میفته گاتریسیا سریع توپو رو هوا میگیره حالا داره به سمت زمین پادلمر میره سرعتش خیلی زیاده از یه توپ بازدارنده جا خالی میده حالا مدافعان رو جا گذاشته و با الیور وود تک به تک شده توپو با زاویه مناسب پرتاب میکنه توپ به سمت حلقه وسطی میره
صدای گزارشگر : وای که چه پرتاب عالیی بود از زیر دسته وود در میره چه میکنه این گاتریسیا توپ برخورد میکنه به لبه پائینیه حلقه حالا وارد حلقه میشه گل گل یک گل زیبا از گاتریسیا
ورزشگاه منفجر میشه همه دارن گاتریسیا رو تشویق میکنن ....


[b][color=0000FF]بينز نام


Re: لیگ برتر باشگاه های کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۲:۲۴ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۸۵
#33

نیک بی سرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۰۰ یکشنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۷:۳۸ دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴
از كوهستان اشباح
گروه:
کاربران عضو
پیام: 565
آفلاین
با اجازه پرسي عزيز.
تيم بلغارستان در پستهاي مهاجم و مدافع به بازيكن نياز دارد.هر كسي كه تمايل به عضويت در تيم را دارد با استفاده از پي‌ام به من اطلاع دهد.


ویرایش شده توسط نیک بی سر در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۲۱ ۲۲:۵۸:۰۶

[size=large][color=000066]من ديگه تو امضام هيچي نميزارم. هيچي هم نميگم.
به يه نوع ج�


Re: لیگ برتر باشگاه های کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۱:۴۵ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۸۵
#32

آرتیکوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۸ دوشنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۷
از کاخ سفید پادشاهان در کوه های سفید سرزمین رویاها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 430
آفلاین
خارج از رول:
آقا من جدی مینویسم و امیدوارم که مورد قبول قرار بگیره!!
---------------------------------------------------------------------------
جارو رو به سمت چپ منحرف کرد...کمی بر روی آن خم شد تا سریع تر به سمت دفاع شکل گرفته گردباد پرواز کند...صدای هشدارآمیزی از پشت سرش به گوش رسید...
کالدل،در ثانیه ای،برای جلوگیری از دست دادن توپ قرمز رنگ،آن را به سوی گوشاک که کمی پاییتر از او در حال پرواز بود فرستاد.او میتوانست صدای گزارشگر را در میان صدای زوزه باد به روشنی بشنود...
-عجب پاس به عقب قشنگی!!!مهاجمان پادلمر یونایتد دارند ثابت میکنند که لایق برنده شدن،و نه در این مسابقه و بلکه در لیگ این دوره هستند!!...
کالدل با لبخندی بر لب به سرعت به سمت بالا تغییر مسیر داد تا از برخورد بازدارنده ای که سرش جلوگیری کرده باشد.
و لحظه ای بعد...مورگانا رو میبیند که ضربه ای به آن بازدارنده میزند که به شدت به سر استنیس برخورد میکند و خنده ای دیگر....
مورگانا،بهترین مدافع آنها در طول زمان کاپیتانی اش است.
....
---------------------------------------------------------------------------
گفته بودی ده خط نشه
منم سعی کردم بیشتر از ده خط نشه.
امیداورم که خوب بوده باشه و کسی هم ناراحت نشه!
و بعد کاپیتانم و ایول

مرسی
آرتیکوس دامبلدور


آرتيكوس الياس فرناندو الكساندرو دامبلدور

ملقب به سلامگنتئور(فنانشدني در همه دورانها)

[b][color=009900]آرتيكوس ..


Re: لیگ برتر باشگاه های کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۰:۱۳ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۸۵
#31

ایدی مالفوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۱ چهارشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۰۲ سه شنبه ۵ تیر ۱۳۸۶
از قصر باشکوه مالفوی...!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 166
آفلاین
به نام خدا
با عرض سلام خدمت آقای پرسی ویزلی و با تشکر از زحماتتان

ببخشید ما باید رول را طنز بزنیم یا جدی؟علی ای حال من طنز زدم اما اگر نیاز است جدی مینویسم.
--------------------------------------
بازی دوباره از سر گرفته میشود.
-"حالا دوباره بازی شروع میشه ،انقدر این بازی عجیبه که یادم رفت افراد را معرفی کنم. اسامی بازیکنان کو؟اها..الان بدستم رسید .اینو کی نوشته چقدر بدخطه؟! "
خانم مک گونگال و چند نفر از داوران که معلوم بود در نوشتن ان سهیم بودند با هم به گزارشگر(ببخشید اسم نداره؟یعنی دوباره همان لی جردنه؟!)چشم غره رفتند.
-"ببخشید!بله... قهرمانان پادلمر(ما رو میگه؟):«الیور وود ( دروازه بان )،مورگانا ( مدافع) ،پورپینگت ( مدافع) ،کالدل ( مهاجم) و ( کاپیتان)،گوشاک ( مهاجم) ،تورپین ( مهاجم)
میسن ( جستجوگر) و بچه های سختکوش گردباد(اووه!!!):مگاکان ( جستجوگر ) و(کاپیتان)
برانستون ( مدافع) ،اوریک( مدافع) ،اسپور ( دروازه بان) ،آیت( مهاجم) ،استنیس ( مهاجم)،گاتریسیا ( مهاجم ) » حالا همه سر جای خود قرار گرفتندو منتظر سوت داورند..."
برخلاف انچه که بچه ها ادعا میکردند،بعد از ان شوک اولیه همگی با وقار مخصوص یک بازیکن کهنه کار کوئیدیچ زمین را پوشش دادند.
اضطراب پرسی با دیدن این نظم (که خودمانیم در اسلیها بیشتر دیده میشد.)تبدیل به ارامشی نسبی شد.ارامشی که هنوز بوی ترس از ان بلند میشد.
با شنیدن صدای سوت و رها شدن توپها ،هجوم جارو سواران دو تیم بود که بسوی سرخگون حمله ور شد. عنان گزارش دوباره به دست گزارشگر که تا چند لحظه پیش در حال کلنجار رفتن با میکروفون بود، برگشت:
-"حالا بعد از یه دعوای حسابی که با اخطار داور به تیم گردباد همراه بود،توپ میره به دست گوشاک،عجب بازیکن حیرت اوری !میگن تا حالا دستش به توپ هم نخورده ولی چنان مدافعان گردباد را جا میذاره انگار سالهاست قهرمان کوئیدیچه...اه...از بدشانسی بازدارنده اوریک میخوره به گوشاک و مشتش را وا میکنه.حالا توپ تو دستای آیته...پاس میده به استنیس،استنیس جلو میره ،داره با الیور وود تک به تک میشه...اما اون چی بود؟کی اون بازدارنده را پرت کرد؟اوه...درسته مورگانا یه بازدارنده را چنان بسمت استینس پرت کرد که الان دارن میبرنش سنت مانگو!این دختر عجب خشونتی داره! حتی به اعضای اسلی هم رحم نمیکنه...توپ میرسه بدست تورپینف اون هم خیلی راحت سرخگون را از دست میده و حالا توپ توی دستای گاتریساست...."
جوانان جایگزین اعضای اصلی بدون اینکه به تغییر اسامیشان اعتنا کنند(تازه از این تخلصها مفتخر هم شده بودند!) با جان و دل کار میکردند و از اینکه توپ را حتی برای لحظه ای در دستان خود احساس میکردند،برق رضایت در چشمانشان موج میزد.(که کم مانده بود تماشاچیها را برق بگیره!) گرچه حرکات بعضی از تازه واردین کند و زمخت بود،اما همچنان جای تشویق داشت.بخصوص زمانیکه توپ بکمک پورپینگت بدست کالدل رسید و... گل 0-10 به نفع پادلمر...
صدای طرفداران تیم پادلمر ،زمین را سراسر شعارباران کرد:«قهرمانان پادل...افتخار ملتند...گل میزنند،گل میکارند...از گل به دل بر میزنند(غیر مجاز؟!
-"عجب گل عجیبی!درست از بغل گوش اسپور رد شد.هیچکس فکر نمیکرد گل بشه...بگذریم...توپ دوباره بین پادلمریها دست به دست میشه،نه ولی آیت با یه قاپیدن سریع سرخگون را از حصار پادلمر رها میکنه.اوه نگید که دوباره مصدوم داریم!مورگانا بازدارنده را مستقیما بسمت صورت آیت نشانه میره و...توپ میفته به چنگ کالدل،چرا رنگش پریده؟اوه...متاسفم .مثل اینکه یه مصدوم دیگه داریم.اوریک بدجوری بازدارنده را به طرفش نشانه رفت.ولی نه...کالدل قویتر از این حرفهاست.دوباره برمیگرده به زمین.امادیگه توپ تو دستای گاتریسیاست.الیور سعی میکنه جلوش را بگیره...خب گاهی نمیشه:گل....10-10 "
بچه های پادلمر که غافلگیر شده بودند دور هم جمع شدند و بعد از یکسری دستورات کاپیتان دوباره سرخگون در دست به سمت دروازه گردباد یورش بردند:
-"حالا تورپین جلو میره...هیچکس جلودارش نیست،با اسپور تک به تک میشه و ...گل10-20 به نفع پادلمر..."
بار دیگر صدای تشویقها و شعارهای طرفداران پادلمر که یکصدا به اعضای تیمشان افرین میگفتند در فضا طنین انداز میشود و تورپین در برابر انها به نشانه احترام تعظیم کوتاهی میکندکه ناگهان.........

----------------------
امیدوارم بازی جوانمردانه ای را به اجرا در بیاورید و تقلب هم نکنید!
با احترام
A.M


"صبحدم مرغ چمن با گل نو خاسته گفت...ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت"


[b][color=006600]"گل بخندید که از ر


Re: لیگ برتر باشگاه های کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۹:۲۶ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۸۵
#30

بلرویچ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۱۰ یکشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۵
از گاراژ ابی تیزی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 264
آفلاین
پرسی جان نمی دونم میشه طنز نوشت یا نه ، ولی ترجیح دادم پست بلیز رو ادامه بدم .

-------------------------------------------------------

- اتو بگمن داور مسابقه اول اسنیچ رو رها میکنه .. بلوجرها رو هم رها کرد ...
لی جردن گزارشگر مسابقه بود و مثل همیشه با شور و هیجان بازی رو گزارش می کرد .
- اتو بگمن سرخگونو با قدرت به بالا پرت می کنه ... صبر کنید ببینم ! مثل اینکه کسی خیال نداره دنبال سرخگون بره !
سرگخکون بعد اینکه به هوا رفت و کسی به طرفش حمله نکرد ، دوباره به پایین برگشت و روی زمین پهن شد .
در بیرون زمین ، پرسی ویزلی ( ناظر مسابقه ) که از خشم برنزه شده بود با عصبانیت رو به بازیکنان گفت :
- پس چرا بازی نمی کنین . استینس ، کالدل شماها مثلا مهاجمین .
کالدل : مگه باید چیکار کنیم پرسی .
پرسی در حالی که نزدیک بود منفجر شود ، فریادزنان گفت :
- شما باید اون سرخگونو که روی زمین افتاده از توی اون سه تا حلقه رد کنین .
پرسی سرش را به طرف حلقه های تیم پالدمر گرفته بودو با دست آنجا را نشان میداد . و البته کالدل هم در تیم پالدمر بازی میکرد . پرسی تازه متوجه اشتباهش شد . ولی دیگر دیر شده بود .
- نگاه کنین !... چه افتضاحی ... کالدل سرخگون بدست ، به همراه همتیمی هاش از داخل یکی از حلقه های خودشون رد شدن . اون به خودشون گل زد ... بازیکنای گردبادم دنبال اونان ... چه افتضاهیه ... کالدل دور میزنه دو باره از داخل حلقه دروازه خودشون رد میشه ، سیزده نفرم دونبالشن ...
اتو بگمن بعد دیدن عجیب ترین گلی که توی زندگیش دید در سوت خود دمید و بازی رو قطع کرد . در بیرون زمین هم بروبچ تماشاگر پیکر قشیده پرسی را بطرف درمانگاه مادام پامفری حمل می کنن . ( البته بازی هنوز ادامه داره )


دلبستگی من به پیکان جوانان گوجه ایم [size=large][color=000066]و[/color


Re: لیگ برتر باشگاه های کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۵:۵۱ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۸۵
#29

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
هوووم . همه این پست ارزشی رو ادامه میدین .
------------------------------

- هی شما ها !
عده ای از جوانان آسلامی به سمت صدا برمیگردن .
یکی از آنها : بامایین ؟
پرسی که تخته شاسی رو روی دستش نگه داشته بود گفت :
- آره . ای جوانان آسلامی همانا ما به کمک شما احتیاج داریم .
جوانان نگاه های متعجبی رو به هم انداختند .
آیدی : چه کاری از دست ما برمیاد ؟
پرسی : وایسا ببینم چند نفرید
پرسی شروع کرد به شمردن جوانان .
یکی از ساحره ها : هوووووی بد میشمری ها ! یه بار دیگه اینجوری منو نگاه کنی .... !
پرسی : چی ؟ نفهمیدم یه بار دیگه بگو
همه با خشم نگاه های خشانت آمیزی رو به پرسی انداختن .
پرسی
بلرویچ : اگر میخوای به طرز فجیعی به دست من کشته نشی همین الان معذرت خواهی کن .
پرسی : اوه راستی حرف از کشته شدن پیش اومد . راستش تا یه ساعت دیگه بازیه بین پادلمر و گردباده اما متاسفانه بازیکنان این دو تیم در طی یه عملیات انتحاری زدند همدیگر رو کشتن !
همه :
پرسی : و حالا چون که ما از قبل برنامه ریزی کرده بودیم میخوایم سریع چند نفر رو ببریم جایگزین آنها کنیم تا بازی برگزار شه . میخواستم ببینم شما جوانان میخواهید .....
هنوز حرف پرسی تموم نشده بود که متوجه شد که بالای سر جوانان قرار گرفته . و از این که انقدر از پیشنهادش استقبال شده بود حسابی شاد و مسرور شد اما ناگهان متوجه شد که اون بالا بسیار جلب توجه میکرده چرا که گیلدی رو مشاهده کرد که از بین جمعیت به طور مشکوکی به او نزدیک میشد .
پرسی : نههههههههههههههههه منو بزارین پایین باز این اومد زنگ بزنین سازمان مبارزه با فساد قزوین اینو ببرنش منو بزاریننننننن پاییییییییییییییین !
اما جوانان که داد و فریاد های پرسی رو نشانه خوشحالیش میدانستند باز هم اونو اون بالا نگه داشتند . پس شد آنچه شد
چند لحظه بعد .
پرسی : بچه ها بیاین جاروهاتونو بگیرین .
همگی یکی پس از دیگری جاروهاشونو میگرفتند .
آرتیکوس : اه آذرخشه !
آیدی : از همونا که که هری سوارش میشه .
هری توپولو : واه ایول بابا .
پرسی صبر کرد تا تعریف و تمجید جوانان از راه رسیده تمام شود سپس گفت :
- خب حالا برین سر زمین .
شیما : که شخم بزنیم ؟
سوزان : یا جارو کنیم ؟
پرسی : نه بازی کنین
جمعیت : ولی ما که بلد نیستیم !
پرسی : پس چرا گفتین که میخواین بازی کنین ؟
ملت
شیما : ببخشید میشه اول طریقه صحیح سوار شدن بر جارو رو بهمون شرح دهید .
پرسی : خب ببین ساحره عزیز . فقط کافیه که.....
مدتی بعد
- میشه طریقه بازی رو بهمون شرح بدی
پرسی : ببین پسر با استعدادم طریقه .......
مدتی بعد
سوزان : ببخشید من جارو سواری بلد نیستم میشه دو نفره سواره جارو بشم ؟
پرسی : نهههههههههههه
بلرویچ : آقا بی خیال جارو من که ترجیح میدم با پای پیاده بازی کنم .
آرتی : اصلا چرا این دروازه ها رو مثل آدم رو زمین نمیزارن .
پرسی : همتون برین گم شین .....
در همون لحظه صدای بلند گوی ورزشگاه به گوش رسید :
- جادوگران و ساحره های محترم . هم اکنون بازیه ......
پرسی : نه گم نشین بعدا گم شین فعلا برین بازی کنین تا آبروم نرفته
همه با قیافه های حیران به سمت زمین بازی راه افتادند .
در همون لحظه بلیز از ناکجا پیداش شد :
- ببخشید من که این همه نمایشنامه نوشتم میشه بند کفشمو ببندین
پرسی : آره عزیزم بیا بریم اون پشت بند کفشتو ببندم
بلیز و پرسی از دوربین خارج میشن چند لحظه تصویر ثابت میمونه سپس صدای آخی شنیده میشه . اما متاسفانه اشتباه فکر کردین چون جای پرسی بلیز دوباره به تصویر برمیگرده
مدتی بعد :
صدای گزارشگر :
حالا بازی شروع میشه : اسامی بازیکنان .....
-----
ادامش بدید .....




Re: لیگ برتر باشگاه های کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۵:۱۵ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۸۵
#28

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام
خوب از اونجا که اکثریت اعلام آمادگی کردید من از بلیز زابینی قول گرفتم که پست آغاز این مسابقه رو بزنه و بعد شما میتونید پست ایشون رو ادامه بدید یا نه اگر خواستید از خودتون ادامه بدید هم گل زدن امتیاز داره و هم خطا و رول های خوب تا 10 خط بیشتر نباشه و وظیفه ی هر کاپیتانی هست که اعضا رو بکشه این جا پست بعد از پست بلیز ادامه میدید و مسابقه 3 روز ادامه داره .
در ضمن ممنون از بلیز زابینی ولی شما بهتره با نام بازیکنان ادامه بدین و از نام شناسه ها استفاده نکنید.


ویرایش شده توسط پرسی ویزلی( P ) در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۲۱ ۱۵:۵۵:۰۶

چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: لیگ برتر باشگاه های کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۹:۲۲ یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۸۵
#27

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام
اگر تا فردا افراد زیر پی ام زدن و گفتن برای مسابقه آماده ایم مسابقه برگزار میشه در غیر این صورت منتفیه .
پادلمر یونایتد \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\
الیور وود ( دروازه بان )انتخاب شده روبیوس هاگرید
مورگانا ( مدافع) انتخاب شده آیدی مالفوی
پورپینگت ( مدافع) انتخاب شده مائده واتسون
کالدل ( مهاجم) انتخاب شده آرتیکوس دامبلدور ( کاپیتان)
گوشاک ( مهاجم) انتخاب شده هری توپولو
تورپین ( مهاجم) انتخاب شده سوزان بونز
میسن ( جستجوگر) انتخاب شده شیما پاتر
گردباد *******************************************************
مگاکان ( جستجوگر ) انتخاب شده مونتاگ (کاپیتان)
برانستون ( مدافع) انتخاب شده پروفسور بینز ( تعلیقی)
اوریک( مدافع) انتخاب شده ایگور کارکاروف
اسپور ( دروازه بان ) انتخاب شده گویل
آیت( مهاجم) انتخاب شده دولورس آمبریج
استنیس ( مهاجم)انتخاب شده لرد بلرویچ
گاتریسیا ( مهاجم ) انتخاب شده مارکوس فلینت


ویرایش شده توسط پرسی ویزلی( P ) در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۲۱ ۱۴:۵۸:۱۲

چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: لیگ برتر باشگاه های کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۳:۳۶ جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۸۵
#26

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام
مسابقه تمام شد.
خوب من بعد از سه روز مسابقه دیدم که فقط سه نفر از اعضای تیم شرکت کردن الکتو ، گابریل دلاکور و نیک بی سر خوب چرا بازیکنان دیگه شرکت نکردن مگه من از اول نگفتم که بلافاصله بعد از عید مسابقه هست چرا نبودن مگه هر کدومتون سه چهار بار پی ام نزدید که من میتونم توی مسابقه باشم ، یا مطمئن باشید که بیشترین فعالیت رو میکنم ، یا من تیم رو زیر و رو میکنم ، و یا یا یای دیگه .
مگه من اعلام نکردم که اگر نتونستید عضو نشید
لیست شخصیتها بلغارستان -------------------------------------------------------------------------------
1. دیمیتروف ( مهاجم ) انتخاب شده مک کینن ** مک کینن مگه تو هی نگفتی من میخوام شرکت کنم پس کجا بودی
ایوانوا ( مهاجم) انتخاب شده اما گرنجر یا تو اما برای چی عضو شدی
زوگراف ( مدافع) انتخاب شده مادم پامفری پامفری تو که تازه اومه بودی توی سایت مگه زوری بود که عضو شدی
. لوسکی( مدافع) انتخاب شده مایکل کرنر مایکل مگه اون موقع اینقدر فعال نبودی مگه من بهت نگفتم چون خیلی فعال هستی عضوت میکنم
والکف ( دروازه بان ) انتخاب شده نیک بی سر ( کاپیتان(
. والکفنات ( مهاجم) انتخاب شده جرج ویزلی جرج تو مگه اون موقع ها یه سره توی سایت نبودی و هی نمیگفتی من اینجوری من اون جوری
. کرام(جستجوگر ) انتخاب شده سیروس بلک سیروس مگه تو همش زمان نبودی توی سایت پس چرا پست نزدی
ایرلند ===============================================.کانلی ( مهاجم ) انتخاب شده فلیکس فیلیسیس تو که تا عضو شدی اومدی عضو تیمشدی پس کجا بودی
رایان ( مهاجم ) انتخاب شده دارتن مودی تو چی دارتن؟
. تروی ( مهاجم) انتخاب شده هرمیون پاتر مگه چند بار پی ام نزدی و گفتی من باید عضو شم
. مالیت ( مدافع) انتخاب شده الکتو
. مورن ( مدافع) انتخاب شده بووبو تو چی گفتی حالا بزار الکی عضو شم یه حالی کنم
. کوییگلی ( دروازه بان) انتخاب شده هیپزیا اسمیت تو مگه چند بار پی ام نزدی و شناسه های مختلف رو گفتی تا من بالاخره دروازه بان رو به تو دادم پس کوشی؟
لینچ ( جستجوگر) انتخاب شده گابریل دلاکور ( کاپیتان)

خوب متوجه شدم که همیشه باید بهترین ها رو انتخاب کنم نه هر کسی که گفت منم میخوام عضو شم بگم بفرما عزیزم میدونم عضو کردن همه ی شما به جز اون سه نفر کار اشتباهی بود و از نفهم بودن خودم بود باشه ولی من این تیم رو بهم نمیریزم و یه بار دیگه فرصت به همشون میدم ولی اگر ایندفعه شرکت نکردن علاوه بر حذف کردنشون جریمه ای هم میکنم .
خوب فردا مسابقه بین تیمهای گرد باد و پادلمر هست و امیدوام اونا دیگه همچین اشتباهی رو نکنن وگرنه.....
خوب حالا امتیاز ها :
برای من تعداد گلهای زده شده و متن نمایش مهمه ، بالاترین امتیاز 10 هست و گوی زرین هم 50 امتیاز داره و بهبهترین کارها داده میشه حالا ببینیم:
در ضمن پست ها رو یکی یکی نگاه میکنم و بررسی میکنم.

برای نیک بی سر : اولین کسی که سرخگون رو میگیره کسی نیست جز كانلي .اون با سرعت به سمت دروازه بلغارستان ميتازه.ايوانوا به دنبالشه.كانلي ميندازه براي رايان.رايان والكفنات رو جا ميزاره.ميره به سمت چپ زمين.ديميتروف و ايوانوا به دنبالشن.رايان با يك حركت سرخگون را ميندازه به سمت راست براي تروي. او هم خيلي سريع با يك حركت شوت ميكنه.والكف ديوانه وار شيرجه ميره،اما سرخگون با والكف فاصله زيادي داره.والكف رو ببينيد.چه حركتي !!!!اون توپ رو گرفت.»
والكف از دسته جارو آويزان شده بود و با پا سرخگون را دفع كرده بود.......
خوب بود ولی زیادی پیچیده کرده بود در مجموع نمایشش 6 امتیاز میگیره .

برای گابریل دلاکور : بازیکنا و طرفدارای تیم ایرلند که با امیدواری صحنه رو تماشا
می کردن ناامید شدن.بازی ادامه پیدا کرده بود,سرخگون دست دیمیتروف بود که اونو به ایوانوا پاس می ده اما توپ از دستش رها می شه وکانلی اونو می قاپه و به سمت دروازه ی بلغارستان می ره...
در طرف دیگه ی زمین ,بالای سر بقیه کاپیتان تیم ایرلند به دنبال گوی زرین بود و همان طور که به اطرافش نگاه می کرد کرام رو هم زیر نظر داشت چون هر لحظه ممکن بود اون زودتر به هدفش برسه و گوی رو بگیره ...
به نظرم خیلی خوب بود به خاطر اینکه حال رو هوا رو هم به خوبی توصیف کرده بود پس 10 امتیاز میگیره.

برای نیک : كرام نگاهي به اطرافش كرد ولي چيزي نديد.به سمت والكف رفت.لينچ با ديدن او با سرعت به سمت والكف شيرجه زد.والكف با ديدن كرام چشمكي زد و گفت: « خوشت اومد.»
كرام لبخندي زد و گفت : «عالي بود كاپيتان.بهتر از اين نميشد.» و نگاهي به اطرافش انداخت. والكف گفت: « پيداش نكردي؟بجنب پسر.زود باش»
كرام همانطور كه به اطراف نگاه ميكرد گفت: « نه،نديدمش.ولي ناراحت نباش ،ميگيرمش.».....
خوب نبود چرا ؟ به خاطر اینکه هیچ وقت جستجو گر و دروازه بان فرصتی ندارن که با هم خوش و بش کنن و حرف بزنن چون ممکنه در همون حین دروازه بان گل بخوره یا جستجوگر تیم مقابل سرخگون رو بگیره پس در مجموع 4 امتیاز میگیره.

برای الکتو : در همین حین که کرام و والکف مشغول گپ زدن بودند.درآن طرف زمین توپ با سرعتی فوق العاده سریع پاس داده می شد.رایان سرخگون را دراختیار داشت و هرلحظه به دروازه نزدیکتر می شد.باحرکتی نمایشی دروازه بان رو فریب می ده و درحالی که دروازه بان به سمت دیگه ای حرکت می کرد.توپ رو به کانلی که درست روبه روی دروازه اس پاس می ده.کانلی به محض گرفتن سرخگون اون رو به طرف دروازه پرتاب می کنه.گل گل .اولین گل رو ارلند به ثمر رساند
بله بله خوب بود توضیح جالب داده بود پس 7 امتیاز میگیره و 10 امتیاز هم برای زدن گل میگیره .

برای گابریل : گل گل.اولین گل رو ایرلند به ثمر رساند!! صدای هیاهوی طرفداران تیم ایرلند که در حال تشویق کانلی بودن ورزشگاه رو به لرزه در آورده بود...
والکفنات یکی از مهاجمان بلغارستان سرخگون رو در اختیار داشت و به سرعت جلو می رفت اما مالیت با ضربه ای که به توپ بازدارنده زد اون رو از مسیرش منحرف کرد ...
ناگهان لینچ و کرام جستجوگران دو تیم هدف خود را دیدند! بله آن گوی زرین بود که گوشه ی زمین پروبال می زد! لینچ در حالی که بر روی جارو به حالت خمیده در آمده بود متوجه ی کرام شد که درست در کنار شانه اش پرواز می کرد.کرام با حالتی تمسخر آمیز گفت:"عمرا بذارم بگیریش!" اما لینچ با نا امیدی گفت:" لعنتی" و دوباره به سمت بالا رفت و کرام نیز پس از مدتی همین کار را انجام داد چون گوی زرین دوباره ناپدید شده بود...
بله عالی بود و 10 امتیاز رو میگیره .

برای الکتو : کرام که به نظر می آمداز خودش ناامید شده دوباره چشمهایش را تیز کرد .تیم ایرلند امسال می خواست غوغا کند.تمام بازیکنانش هدفی واحد را دنبال می کردند و مصمم بازی را ادامه می دادند. اینبار کانلی توپ رو در اختیار داره .کانلی به همون تیزی و چابکی رایان هست.توپ سرخگون رو طوری پرتاب می کنه که انگار قسمتی از بدنشه و تسلط کافی رو روش داره.تماشاگران ایرلند فقط شادی می کنند و می خندند اما اینبار بلغاری ها اجازه ی پیشروی بیشتر رو بهش نمی دن.لوسکی سرخگون را به شدت به کانلی می زنه.کانلی از جاروش پرتاب می شه ارتفاع خیلی زیاده .اگه کانلی زمین بخوره به احتمال زیاد تمام استخوان هاش خورد میشه.حتی طرفدارهای بلغارستان هم ساکت هستند.یه لحظه اتفاق عجیبی می افته.کانلی چوب دستی اش رو به طرف جاروش می گیره و اون رو احظار میکنه.بله کانلی دوباره روی جاروش نشست.
بله عالی بود چون بسیار خوب توصیف کرده و 10 امتیاز رو میگیره.

برای نیک: حالا اين ايوانوا كه توپ رو در اختيار داره.» والكف درون دروازه ايستاده بود و به بازي تيمش تماشا ميكرد. از اينكه اون گل رو خرده بود خودش رو مقصر ميدونست. به ياد تمرينهاي قبل از مسابقه افتاد كه چطور با جان و دل خودشونو براي اين دوره از مسابقات آماده كرده بودند. اما حالا كاپيتان تيم به خاطر يك لحظه قفلت باعث عقب افتادن تيمش شده بود و از اين بابت خودش رو مورد سرزنش قرار ميداد.در اين افكار بود كه صداي ريتا اسكيتر اونو به خودش آورد.
-«گل ...گــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــل......چه گلي ميزنه اين والكفنات.آفرين پسر»
ورزشگاه به يكباره منفجر ميشه.پرچم بلغارستان در ميان جمعيت به پرواز در مي‌آيد.
والكف از خوشحالي سر از پا نميشناسه. براي يك لحظه تمام اون اتفاقات رو فراموش ميكنه و به شادي پس از گل ميپردازه.
بله این هم خیلی خوب بود چون حال و هوای بازیکن رو هم توصیف کرده پس امتیاز کامل رو میگیره . 10 امتیاز و 10 امتیاز هم به خاطر گلی که زدن .

برای الکتو : بازیکنان تیم ایرلند به هیچ وجه ناامید نمی شن.همچنان می تازن تا مسابقه رو ببرن.این اولین مسابقه ی آنها با بلغارستان نیست.در بیشتر مسابقات ایرلندی ها سربلند بیرون آمدند.اینبار هم همین طور است.والکفنات این بار هم می خواهد گل بزند جلو جلوتر می ره.تمام بلغاری ها فریاد های ناامید کننده ای برای ایرلندی ها سر میدن.بلوجر با سرعت زیادی به والکفنات می خوره سرخگون از دستانش لیز می خوره و می افته پایین.رایان سرخگون رو در دست می گیره و در جهت عکس والکفنات پیش می ره یعنی به طرف دروازه ی بلغاری ها.والکف که بعد از شادی گل اول بلغارستان هنوز هیجان زده بود .با فریاد های مداوم رایان رو به حمله دعوت می کنه.رایان با ضربه ای سریع توپ رو از یکی از حلقه ها عبور میده.ریتا اسکیتر با صدای نه چندان شاد فریاد می زنه:گل دوم هم برای ایرلند ثبت شد.
زیاد جالب نبود و اون لطافت رو نداره پس در مجموع 6 امتیاز میگیره و 10 تا هم برای گل زده شده.

برای نیک : والكف از نظر روحي به همريخته بود. اين دومين اشتباهي بود كه تو اين مسابقه مرتكب ميشد. ديگر روي نگاه كردن به بچه‌هاي تيم را نداشت. ايوانوا سرخگون رو در اختيار ميگيره و به سمت دروازه ايرلند حمله ميكنه.ريتا اسكيتر كه از اين بازي والكف تعجب كرده بود گفت:
-«نميدونم چي شده كه والكف توي دروازه دچار مشكل شد. اون دروازه‌بان خوبيه، بهترين دروازه‌بان بلغارستان.خوب بگزريم، بريم سر وقت مسابقه، اين والكفناته كه سرخگون رو در اختيار داره، ايوانوا هم در كنارش حركت ميكنه.اوه نه، ماليت با يك بلوجري كه ميفرسته اونو سرنگون ميكنه... اما اين ايوانوا كه سرخ گون رو گرفته. چه بازيكنيه اين ايوانوا، به سمت دروازه ايرلند ميره.توپ رو ميندازه براي ديميتروف. ديميتروف رايان رو جا ميزاره و به سمت دروازه ايرلند با تمام وجود شوت ميكنه...........
بله خیلی خوب بود ولی اگر گل زده میشد امتیاز بیشتری هم میگرفت در کل 8 امتیاز .

برای الکتو: ديميتروف رايان رو جا ميزاره و به سمت دروازه ايرلند با تمام وجود شوت ميكنه.شوت پرقدرتی بود و حتما اگر کسی غیر از کوبیگلی در دروازه ایستاده بود توپ گل می شد.اما کوبیگلی با شجاعت تمام خودش رو در مقابل سرخگون قرار می ده.سرخگون به شکم کوبیگلی برخورد می کنه و دفع می شه.تماشاگران ایرلند فریادی از سر شادی سر می دن.اما بادیدن کوبیگلی که درحال فرود اومدن بود تمامی این فریادها خاموش می شه.کوبیگلی به شدت زخمی بود .اما انگار فقط می خواست کمی استراحت کند و به پستش بازگردد.تروی بادیدن این صحنه با حرکات دست به هم تیمی هایش علامت داد تا نگذارند توپ به دست بلغاری ها بیفتد.تا زمانی که کوبیگلی باز گردد.تیم ایرلند مدتی توپ سرخگون را دردست داشت و همان طور که تروی گفته بود در حال وقت تلف کردن بودند.باصدای فریادهای توده ی سبز تماشاچیان ایرلندی ها متوجه شدند که کوبیگلی باز گشته .....
بله خوب بو ولی نباید میگفته کوییگلی زخمی شده باید میگفتی دل درد گرفته یا حالش به هم خورده در مجموع 8 امتیاز.

پرسی ویزلی: با درخواست کاپیتان بلغارستان در نقش کرام پست میزنم که سیروس بلک باید بیاد و بزنه که من با همشون برخورد میکنم .
کوییگلی با سرعت به سمت حلقه های ایرلند میرفت لبخندی رو لبهایش خود نمایی میکرد بله لینچ کاپیتان ایرلند از خوشحالی در پوست خود نمیگینجید . حالا که دروزاه بان ایرلند برگشته بود تیم روحیه گرفته بود .
پس از چند دقیقه که تلف شد کرام احساس میکنه که گوی زرین رو در جایگاه تماشاچیان دیده پس بلافاصله به سمت اونجا حمله ور میشه ولی وقتی که نزدیگ جایگاه میرسه دیگه هیچ نشانی دیده نمیشه پس نا امید برمیگرده و جستجو میکنه در همین حین تروی مهاجم ایرلند به سمت دروازه بلغارستان میره و سرخگون رو پرتاپ میکنه گل گل به نفع ایرلند ولی نه سرخگون از کنار دروازه عبور کرد در واقع والکف با دستش او را از دروازه رانده بود در همین حین...
من بادرخواست نیک بازی کردم . خوب بد نبود پس 8 امتیاز میگیره و من گفته بودم که پست های من دو برابر امتیاز دارن پس 16 امتیاز گرفته میشه .

برای نیک : سرخگون به دست ايوانوا ميافته.»
والكف به ايوانوا نگاه كرد و در دل گفت:
-« آفرين پسر، برو،برو،تو ميتوني».ناگهان بلوجري به شكمش بر خورد كرد و او را از روي دسته جارو پرت كرد.سوت داور مسابقه در ورزشگاه طنين انداز شد.صداي ريتا اسكيتر به گوش ميرسيد كه ميگفت:
-« چه افتضاحي، ماليت خطا كرد.در حالي كه سرخگون دست ايوانوا بود به والكف حمله كرد و .....»
داور مسابقه فرياد زد:
-«خطا. اين پنالتيه».و بعد رو به ماليت فرياد زد:
-«مگه نميدوني حمله به دروازه‌بان موقعي كه توپ دستش نيست، خطاست؟»
پشت ضربه پنالتي خود ايوانوا ايستاد.
-«حالا اين ايوانوا كه ميخاد پنالتي رو بزنه، ببينيم چيكار ميكنه.....گـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــل.
بله این عالی بود و 10 امتیاز برای پست زدن و 10 امتیاز برای گل میگیره و برا یاینکه مالیت خطا کرده بود دو امتیاز هم از ایرلند کم میشه.

برای الکتو: مالیت از سهل انگاریش درمورد آن ضربه تا حدودی ناراحت بود.اما شعار تیم ایرلند این بود:حتی در بدترین شرایط هم ناراحت نباشید.
گرچه مالیت از عمد چنین کاری کرده بود و ارزش گل خوردن را داشت.توپ سرخگون در هیچ کجای زمین دیده نمی شد.کم کم داور نیز می خواست سوت استراحت را بزند تا سرخگون پیدا شود.سوت را به طرف دهانش برد.جسمی در آسمان به طرف دروازه نزدیک می شد.والکف هنوز درست نمی دانست که آن جسم چیست.لحظه ای به ذهنش رسید که شاید یکی از مرگخواران باشد با این فکر والکف دروازه را ترک کرد و کمی از دروازه دور شد.اما بادیدن کامل جسم متوجه شد که تروی است که همراه سرخگون هجوم می آورد.والکف سعی کرد خود را به دروازه برساند اما دیگر کار از کار گذشته بود.و تروی نیز گلی را در این بازی در کارنامه اش ثبت کرده.
بله خیلی خوب بود ولی بازیکنا نمیتونن انقدر دور شن که دیده نشن و این امکان نداره که یه مرگ خوار سر از زمین پر از جادوگر در بیاره پس در کل 7 امتیاز.

برای گابریل : با اینکه حدود یک ساعت از شروع بازی گذشته بود هنوز خبری از گوی زرین نبود ...
بچه های تیم ایرلند که با گل تروی روحیه ی بیشتری گرفته بودند به بازی ادامه دادن.زوگراف چند با چند ضربه به توپ بازدارنده خواست لینچ رو از مسیرش منحرف کنه اما توپها یکی پس از دیگری از کنار او رد می شدند.
ناگهان کانلی خطایی را روی لوسکی مدافع بلغار وارد کرد که با زدن ضربه ی پنالتی به گلی به نفع بلغارستا ن منجر شد!
لینج در حالی که سر کانلی عربده می کشید گفت:این چه وضعشه چرا انقدر خطا می کنین,درست بازی کنین دیگه...
واقعا عالی بود ولی به خاطر خطای ایرلند 2امتیاز ازش کم میشه و برای گل بلغارستان 10 امتیاز به بلغاری ها میرسه و در کل 8 امتیاز برای گابریل.

برای الکتو : کانلی بعد از شنیدن صحبت لینچ ساکت ماند و هیچ چیز نگفت.لینچ هم که از فرط عصبانیت سرخ شده بود به جستجوی گوی زرین پرداخت.لوسکی در حالی که هنوز بدنش درد می کرد.به آرامی به سمت درمان گران رفت.تماشاچیان ایرلندی با خشم به کانلی نگاه می کردند انگار او نبوده که گلی را برای ایرلند به ثمر رسانده بود.کانلی با دیدن این اوضاع به فکر جبران کردن افتاده بود اما ای کاش هیچ وقت جبران نمی کرد.تنها کاری که انجام می داد تکروی بود.و همین باعث شد بلوجر به بازویش اصابت کند.و سرخگون از دستانش خارج شده و به دست ایوانوا بیفتد.این بار هم می خواد گلی رو برای خودش و تیمش ثبت کنه.ناگهان صدای ریتا اسکیتر گزارش گر این مسابقه به گوش می رسه:خدای من.چه خطای بزرگی.
تمامی تماشاچیان به جایی که ریتا اسکیتر و داور نگاه می کردند.خیره شدند.زوگراف با ضربه ی دسته ی راکت مالیت را زخمی کرده بود.صدای سوت داور سکوت را در هم شکست.
بله عالی بود و 10 امتیاز کامل رو میگیره و 2 امتیاز هم از بلغاری ها به خاطر خطاشون کم میشه.

برای نیک : پنالتي.اين را داور مسابقه گفت و ادامه داد:
-«امروز چرا اينقدر خشن بازي ميكنين؟»
زوگراف نيشخندي زد و با صداي آرام كه فقط خودش و ماليت ميتوانستند بشنوند گفت:
-«اين به تلافي اون ضربه‌اي كه زدي».
والكف كه بسيار عصباني بود فرياد زنان گفت:
-«چه مرگته زوگراف.سرخگون كه دست ما بود.ميخاي ما ببازيم؟»
زوگراف سرش را به پايين انداخت و با صدايي آرام گفت:
-«ببخشيد كاپيتان! فقط كمي عصبي بودم.»
-«چي؟ عصبي بودي؟ چون عصبي بودي تيم بايد ببازه؟ ها؟»
زوگراف از شرمندگي ديگر نتوانست چيزي بگويد.ريتا اسكيتر ادامه گزارش را چنين دنبال كرد:
-«مثل اينكه تروي ميخاد پنالتي رو بزنه.بله خودشه. حالا شوت ميكنه و.....گل...گل..گــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــل. باز هم تيم ايرلند به گل ميرسه
بله نمایش جالبی بود و 10 امتیاز برای بلغارستان و 10 امتیاز برای گل به ایرلند میرسه .

حالا جمع امتیازات هر دو تیم :
بلغارستان : 86 امتیاز با ارفاق 90 امتیاز
ایرلند : 71 امتیاز با ارفاق 75 امتیاز
گوی زرین : به بلغارستان میرسه برای اینکه با اینکه نیک بی سر تنها بازی رو ادامه داد نمایش نامه های خوبی نوشت و بیشترین امتیاز رو گرفت پس گوی زرین به بلغارستان میرسه و بلغارستان برنده اعلام میشه
ایرلند 75 ، بلغارستان 140
من به تمام بلغاری های تبریک میگم و امیدوارم از دفعه ی بعد شرکت کنن . و همینطور به الکتو و گابریل که واقعا نمایشنامه های عالی ای نوشته بودن ممنونم از هر دو تیم .

در ضمن نا امید نشید حالا حداقل 10 تا مسابقه دیگه موندین هنوز میتونید جام رو ببرید با تشکر.


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: لیگ برتر باشگاه های کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۰:۴۰ جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۸۵
#25

نیک بی سرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۰۰ یکشنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۷:۳۸ دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴
از كوهستان اشباح
گروه:
کاربران عضو
پیام: 565
آفلاین
پنالتي.اين را داور مسابقه گفت و ادامه داد:
-«امروز چرا اينقدر خشن بازي ميكنين؟»
زوگراف نيشخندي زد و با صداي آرام كه فقط خودش و ماليت ميتوانستند بشنوند گفت:
-«اين به تلافي اون ضربه‌اي كه زدي».
والكف كه بسيار عصباني بود فرياد زنان گفت:
-«چه مرگته زوگراف.سرخگون كه دست ما بود.ميخاي ما ببازيم؟»
زوگراف سرش را به پايين انداخت و با صدايي آرام گفت:
-«ببخشيد كاپيتان! فقط كمي عصبي بودم.»
-«چي؟ عصبي بودي؟ چون عصبي بودي تيم بايد ببازه؟ ها؟»
زوگراف از شرمندگي ديگر نتوانست چيزي بگويد.ريتا اسكيتر ادامه گزارش را چنين دنبال كرد:
-«مثل اينكه تروي ميخاد پنالتي رو بزنه.بله خودشه. حالا شوت ميكنه و.....گل...گل..گــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــل. باز هم تيم ايرلند به گل ميرسه»


[size=large][color=000066]من ديگه تو امضام هيچي نميزارم. هيچي هم نميگم.
به يه نوع ج�







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.