- برادر ... تو ... تو به من خیانت کردی . آه برادر ! تو ... راجو .. ام چیز ، جیمز !
شق ! ( افکت برخورد سیلی آلبوس سورس به صورت جیمز سیریوس )
- آه برادر ! صورتم رو که زدی ... صورتم درد نکرد ... قلبم درد کرد برادر ! اه برادر منو ببر CCU تا از دست نرفتم برادر !
شق ! ( افکت دومین سیلی ! )
جیمز : اوه ، نامرد.. من انتقام خودمو میگیرم آلبوس.. تو ، تو نمیتونی زمین های کشاورزی مردم رو بالا بکشی برادر... من .. من وزارتت رو به آتیش می کشم برادر ! ( جیمز تریپ فیلم های هندی سرش را تند تند تکان میداد )
شق ! ( افکت سوم )
جیمز : اوه بسه دیگه برادر ! شورشو در آوردی هی سیلی می خوابونی ! درد میکنه خب !
آلبوس سورس :
.... شقـ....
دستی وارد کادر دوربین شده و مچ آلبوس را گرفت . جیمز که صورتش را برگردانده بود مشتاقانه برگشت که ناگهان...
شق !جیمز اینبار دست سنگین عله را بر صورتش احساس کرد .
- پدر... پدر تو .. چرا ؟ چرا پدر؟
عله با حالت
به جیمز و سپس آلبوس نگاه کرد و بعد گفت :
- هیچی خواستم نشون بدم که من همسن شما بودم صورتمو با سیلی سرخ نگه میداشتم .
سپس با همان حالت عقب عقب رفته و از کادر دوربین خارج شد .
بلافاصله پس از آن، دو برادر به هم چسبیدند .
آل : یه سنگ گنده میندازم روت تا دیگه تو باشی که به من خیانت کنی !
جیمز : میندازمت تو چاه !
آل : عهه ؟
جیمز : عهه !
جیمز : چرا نمی فهمی ؟! ولدی برگشته !
آل : برنگشته .
جیمز : برگشته .
آل : برنگشته .
جیمز : برگشته.
آل : برنگشته .
جیمز: هوپ ! اه .. گیجم کردی . ببینم ، تو کتاب تاریخچه ی هاگوارتز ، فصل عله پاتر و جام آتش رو خوندی؟
آل : نه نخوندم . از داستان هایی که قهرمانش بابا باشه خوشم نمیاد .
جیمز :
دِ نخوندی دیه ! اگه میخوندی متوجه میشدی چقدر با فاج تفاهم داری !
آل : فاج؟ اسمش منو یاد شکلات میندازه.
جیمز:
... حالا اونو ولش کن ، لردی برگشته .
آل : برنگشته .
جیمز : برگشته .
آل : برنگشته .
جیمز : برگشته . دیروز باهاش چت کردم .
آل : عهه ! پس برای من اینویزی میاد !؟
برنگشته .
.
.
.
....