هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۲۰:۲۹ سه شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
با سلام.

دادگاه به ریاست و قضاوت بارتی کراوچ بازگشایی شد.

با آرزوی موفقیت.

تصویر کوچک شده



پاسخ به: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۲۳:۲۰ چهارشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۴

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۲ جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۲:۱۲ دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۴
از ایفای نقش حالم بهم میخوره
گروه:
کاربران عضو
پیام: 39
آفلاین
نقل قول:
درود

با اتمام کامل وزارت قبل من هم به کار خودم در این تاپیک خاتمه میدم تا فرصت دوباره ای برای انتخاب مسئول برای تاپیک فراهم بشه.

در این حالت وزیر جدید در شرایط عادلانه فردی رو برای این تاپیک انتخاب میکنه که میتونه من یا هرکس دیگه ای باشه.

و من المرلین توفیق


ex Marcus Flint
تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده


پاسخ به: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۲۲:۵۸ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۴

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۲ جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۲:۱۲ دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۴
از ایفای نقش حالم بهم میخوره
گروه:
کاربران عضو
پیام: 39
آفلاین
بازگشایی دادگاه - به دنبال متهم

بعد از ظهری گرم و تابستانی بود، مردم جامعه جادویی در نشیمن خانه ی خود، جلوی تلویزیون جادویی نشسته بودند. پرنده ها همه گرمازده شده بودند و صدایی از آنها به گوش نمیرسید. یکی دو اژدهای بی آزار در آسمان پرواز میکردند. یک روز کاملا عادی.

هر کس کانال مورد علاقه خود را نگاه میکرد که ناگهان تصویر مردی خوش سیما و خوشتیپ جایگزین برنامه ها شد. مرد روی صندلی چوبی حکاکی شده ای نشسته بود، ردایی بلند و سیاه، اما خاک گرفته به تن داشت و دسته ای کاغذ در دست.

-سلام بر جادوگران و ساحره های عزیز، من بارتی کراوچ هستم، قاضی دادگاه شماره 10، همونطور که میدونید من مدتی طولانی در سفری مرموز از طرف وزارتخانه به سر میبردم! این سفر و ماموریت به پایان رسیده و نوبت محاکمه ی مجرمینه! پس لطفا همونطور که در قسمت های قبل توضیح دادم سوژه های مناسب رو برای آدرس دادگاه جغد کنید و مجرمین رو به ما معرفی کنید تا بتونیم بودجه دادگاهو... چیز ... عدالتو برفرار کنیم.

مرد حرفهایش را با چشمکی به پایان رساند و تصویرش در دودی سبز رنگ محو شد، کانال ها به حالت عادی بازگشتند و مردم را با دهانی باز به حال خود گذاشتند.


-----------------------------------

نقل قول:

با عرض معذرت بنده بنا به دلایل شخصی مدت طولانی نزدیک به 5 ماه رو دور از سایت به سر میبردم و نتونستم سوژه ای برای این تاپیک فراهم کنم، با برطرف شدن مشکلم حالا به دنبال سوژه های مناسب میگردیم.
با اینکه سوژه قبلی تاپیک جدی و خونین بود و همچنین برنامه های خاصی رو برای این تاپیک مدنظر داشتن، اینجا در اصل برای تفریحه، پس میتونید انواع سوژه و متهم رو برای جرمهای مختلفی مانند مزاحمت، چیزفروشی و ... به دادگاه معرفی کنید.
هیچ مجازات واقعی برای افراد اعمال نمیشه و مجازات ها فقط در راستای رول نویسیه.
از طریق پخ با قاضی دادگاه در تماس باشید.

با احترام فراوان
قاضی القضات
بارتی کراوچ جونیور


نقل قول:
ویرایش: لازم به ذکره که دادگاه تابع وزارت جدید خواهد بود و در صورت اتخاذ تصمیم تغییر قاضی دادگاه، من از کار خودم کناره گیری و اقدام به دریافت بیمه بیکاری از بیمه جادوگری میکنم


ex Marcus Flint
تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده


پاسخ به: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۲۲:۲۸ جمعه ۷ آذر ۱۳۹۳

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۲ جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۲:۱۲ دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۴
از ایفای نقش حالم بهم میخوره
گروه:
کاربران عضو
پیام: 39
آفلاین
اصلاحیه قوانین دادگاه شماره 10!!!!

نقل قول:

"1- ابتدا یک مجرم انتخاب و مدارک اولیه ای بر علیهش تهیه (یا ساخته ) میشه و یک پست از جانب قاضی (شخص شخیص خودم ) زده میشه که هم به مجرم تفهیم اتهام کنه و هم شروعی باشه بر سوژه. البته با مجرم قبل از شروع سوژه هماهنگ میشه که وقت کافی برای زدن حداقل یک رول داشته باشه.

2- پس از پست تفهیم اتهام به مدت سه روز فرصت هست تا اگر فردی میخواد به عنوان شاهد رول بزنه اینکارو انجام بده. شاهد ها میتونن بر علیه متهم، یا به نفعش شهادت بدن.

3-متهم باید پس از پایان این سه روز در یک رول در ادامه رول های قبلی از خودش دفاع کنه، متهم برای دفاع کردن به مدت 2 روز فرصت داره که یک رول بزنه، و در صورتی که فراموش کنه، و یا به هر دلیلی این رول زده نشه فرصت دفاع رو از دست میده

*3*-متهم میتونه فردی رو به عنوان وکیل انتخاب کنه، وکیل متهم باید در همون مدت سه روز که شاهد ها اجازه رول زدن دارن از متهم دفاع کنه، همچنین در صورت درخواست متهم وکیل میتونه به جای متهم هم رول بزنه.

4-در پایان این دو روز پست پایانی سوژه که همانا تصمیم نهایی دادگاهه بوسیله قاضی زده میشه.

5- هر سوژه حداقل در 3 پست و حداکثر در 7 یا 8 پست تموم میشه. اما احتمالا بیشتر در 3 و 4 پستی ببینیم سوژه ها رو.

6-افراد میتونن به قاضی سوژه و متهم پیشنهاد بدن و در واقع قاضی از این مسئله نهایت استقبال رو به عمل میاره

7-در صورتی که شاهدین یا متهم بخوان مدرکی به دادگاه ارائه بدن به صورت اسکرینشات و بوسیله پیام خصوصی باید به قاضی ارسالش کنن و قاضی در پست پایانی یا آغازی سوژه از اونها استفاده کنه.

8-طبیعیه که سوژه ها از چترباکس و یا انجمن های جادوگران و از مکالمات خود افراد استخراج میشن، اما نمیشه از اسکرینشات های مربوط به انجمن های خصوصی به عنوان مدرک و یا برای استخراج سوژه استفاده کرد.

9-سوژه های دادگاه نباید!!! دلیلی برای توهین کردن اعضا به هم بشه به هیچ عنوان، در صورتی که در مورد فردی سوژه میدید به قاضی و فکر میکنید ممکنه جنبه اش پایین باشه لطفا اصلا سوژه ندید در موردش.

10-مسائل شخصی و غیر مرتبط با سایت جادوگران و اعضا شامل اختلافات شخصی و خارج از سایت به هیچ عنوان جایی در دادگاه نداره."

نکست سوژه ایز کامینگ سون، استی توند !!!!
و من المرلین توفیق


ویرایش شده توسط بارتی کراوچ در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۸ ۱۴:۰۷:۰۶

ex Marcus Flint
تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده


پاسخ به: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۲۳:۵۶ جمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۳

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۲ جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۲:۱۲ دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۴
از ایفای نقش حالم بهم میخوره
گروه:
کاربران عضو
پیام: 39
آفلاین
وقت تنفس به پایان رسید، جمعیت از تالار ها و سرسراهای دیگر به سمت دادگاه حرکت کردند، همه مشتاق بودند که پایان این پرونده ی حساس و نفس گیر را ببینند! آمدن وزیر نیز تنها آتش آنها را تند تر کرده بود و بر حساسیت این ماجرا افزوده بود! پس از آنکه همه مردم در جایگاه های خود مستقر شدند، مالسیبر تحت تدابیر شدید امنیتی و درحالی که بوسیله چند نفر از مامورین جوراب به سر ساواج ( ) اسکورت میشد به دادگاه وارد شد.

بار دیگر او را در جایگاه متهم نشاندند، زنجیر های صندلی همانند مارهایی خبیث بار دیگر به دور دست و پایش پیچیدند، سپس مامورین در اطراف او مستقر شدند و چوبدستی هایشان را به سمت وی نشانه رفتند. منشی دادگاه با صدای بلند اعلام کرد:
-قاضی کراوچ وارد میشود!! حضار به پا خیزید!!

دو در بزرگ سرسرای دادگاه باز شدند، نوری شدید به داخل دادگاه تاریک تابید، سایه ای سیاه رنگ با قدم هایی آرام به دادگاه داخل شد، در دستش جسمی گالیون مانند را میچرخاند. با ورود او در نیز پشت سرش بسته شد.

با قدم هایی مستحکم و قدرتمند به سمت جایگاه قضاوت حرکت کرد، ردایش را تکاند و بر جایگاه خود نشست. سکه را آرام روی میز گذاشت، سپس با چوبدستی خود روی آن زد. ناگهان رنگ طلایی سکه محو و شکلات کاکائویی درون آن نمایان شد شکلات را برداشت و آنرا در دهانش گذاشت، سپس آهی کشید، چشمانش را بست و با خود گفت:
-باید به جای شیرینی از این به بعد بگم گالیون... گیدیون جدی جدی شکلات و شیرینی داد بهم...

سپس چشمانش را باز کرد و نگاهش را به مالسیبر دوخت، شقیقه هایش تیر میکشید، هم دفاعیات وکیل او را شنیده بود و هم سخنان شاکیان، و تمام اینها فقط و فقط بر سر دردش افزوده بود. چوبدستیش را به سمت گلویش گرفت:
-مالسیبر، نوبت دفاعت فرا...

بوووووووم!!!!

درهای سرسرا محکم از هم باز شدند و کل دادگاه را به لرزه در آوردند! بار دیگر نور خیره کننده به داخل دادگاه تابید! اینبار دو هیبت سیاه رنگ دیده میشدند که بسیار آرام و با قدم هایی آهسته به دادگاه داخل میشدند! هر دو هیبت هم قد بودند، اما عرض یکی از دیگری اندکی بیشتر بود. ( ) شنل هایی بلند و سیاه پوشیده بودند و کلاه شنلشان تمام صورتشان را پوشانده بود.

دو هیبت به سمت مالسیبر حرکت کردند، تمام حضار، از جمله خود قاضی، به آنها خیره بودند و دهانشان باز مانده بود! شکلات از دهان قاضی روی میزش افتاد

از هیچکس صدایی بیرون نمیامد. هیبت لاغرتر مقابل مالسیبر ایستاد، با انگشتش به زنجیر ها ضربه ای زد و تمام آنها ناپدید شدند. سپس دستش را داخل شنلش برد، نفس همه در سینه هایشان محبوس شده بود.

هیبت دستش را از شنل بیرون آورد، بلیتی را نگه داشته بود که روی آن با حروف بزرگ نوشته شده بود:
"جزایر مفرح و توریستی بالاک!"

بلیت را در دست مالسیبر قرار داد، سپس دست خود را روی سر او گذاشت و وردی را زمزمه کرد، ناگهان مالسیبر و هیبت ها ناپدید شدند!

نیم ساعت بعد

قاضی کراوچ بالاخره به خود آمد! به سختی فک خود را با طلسمی به حالت اول خود برگرداند، سپس چوبدستیش را بار دیگر به سمت گلویش گرفت و گفت:
-بیدار شید مردم، رسیدیم عوارضی دادگاه هنوز ادامه داره!

این سخنان گهربار مردم را نیز از هپروت بیرون آورد، قاضی با سرفه ای گلویش را صاف کرد و ادامه داد:
-همونطور که دیدید شدت حساسیت این موضوع به حدی بود که مدیریت رو به واکنش واداشت، متاسفانه تنها دلیل این اتفاق اصرار مالسیبر بر استفاده از ادبیات نامناسب محیط ایفا بود. در مورد 3000 میلیارد گالیون مفقود شده هم اطلاعاتی به من رسیده که همش شکلات بوده با روکش گالیون پس جای نگرانی نیست!

سپس شکلات را از روی میز برداشت و بار دیگر در دهانش گذاشت و ادامه داد:
-از اونجایی که متهم ما از دست ما خارج شده و الان در دست مدیریته پس حکمی هم نمیشه براش صادر کرد، به همین سبب من این پرونده رو مختومه اعلام میکنم!!

و با چکش محکم تر از تمام دفعات پیش روی میز زد!

پایان محاکمه!!!




---------------
با وجود همه حاشیه های این محاکمه، تجربه خوبی بود.
فردا بازنگری هایی در قوانین تاپیک میشه و همینجا اعلام میشه، به احتمال زیاد فرصت زمانی پست زدن شاهد ها و متهم کاهش پیدا کنه. علاوه بر این در صورت تصویب طرح ویزنگاموت خلاصه ای از شرایط اون طرح هم در تاپیک ارسال میشه طی چند روز آینده.

قاضی القضات
بارتی کراوچ جونیور


ویرایش شده توسط بارتی کراوچ در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۱ ۰:۳۵:۳۳

ex Marcus Flint
تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده


پاسخ به: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۲۳:۳۴ جمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۳

پرنس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۵ یکشنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۸ یکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵
از من گذشته
گروه:
کاربران عضو
پیام: 263
آفلاین
متاسفم که کسی هستم که باید اینو گزارش کنم. اما دسترسی مالسیبر به سایت به مدت یک هفته قطع شد! این تصمیم به صلاحدید مدیران و به دلیل مشکلاتی که این کاربر برای دیگران بوجود آوردن، و توهین مستقیم به شخصیت حقیقی یکی از اعضا صورت گرفت. امیدوارم دیگه شاهد همچین ماجراهایی نباشیم.

مسئولیت ادامه سوژه، یا عوض کردن اون به عهده وزارت و ناظران تحت نظرشون هست.

موفق باشید.
پرنس


تصویر کوچک شده

rest in peace dear Alan Rickman


پاسخ به: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۲۲:۱۹ جمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۳

سيريوس بلك قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴
از موتور خونه جهنم !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1086
آفلاین
بیرون ساختمان قوه قضاییه جادوگری

در آخرین ساعات بخش اول دادگاه مالسیبر، که مربوط به بررسی سخنان شاکیان و شاهدان و همچنین دفاع وکیل مدافع بود، لیموزین مخصوص وزارتخانه جلوی درب ساختمان سفید رنگ چند طبقه، با ستون های سفید بلندی که در جلوی آن قرار داشت، متوقف شد و وزیر بلک با ردایی مشکی از آن پیاده شد.
خبرنگارانی که بیرون ساختمان منتظر بودند تا دادگاه مالسیبر به اتمام برسد و با قاضی و متهم مصاحبه ای داشته باشند با ورود وزیر به تکاپو افتاده و به سمت او رفتند.

- جناب وزیر نظرتون راجع به این قضایا چیه؟
- آیا این قضیه از جای خاصی آب میخوره؟
- آیا شما با اومدنتون به اینجا قصد دخالت مستقیم دارید؟
- به نظرتون بهتر نیست مدیریت در این زمینه تصمیم گیری کنه؟

سیریوس همان طور که از میان جمعیت عبور می کرد و به سمت پله های مرمرین ساختمان می رفت گفت:
- اجازه بدید... دوستان اجازه بدید... خیر بنده برای دخالت نیومدم. مدیریت اگر صلاح بدونه در هر زمان از محاکمه حق دخالت خواهد داشت. این قضیه هم از جای خاصی آب نمیخوره و امیدوارم که مسالمت آمیز حل بشه.

خبرنگاران همچنان در حال سوال پرسیدن بودند که سیریوس از آنها خواست تا بعد از محاکمه صبر کنند. سپس از پله ها بالا رفت و وارد ساختمان شد.
سیریوس بدون اینکه به اطراف نگاه کند به سرعت به طرف دفتر قاضی کراوچ در طبقه سوم حرکت کرد.

- سلام خانم. قاضی کراوچ در دادگاه هستن؟

منشی با دیدن وزیر از جای خود برخاست و گفت:
- سلام جناب وزیر. خیلی خوش اومدین. بله ایشون هنوز توی دادگاه هستن. احتمالا تا چند دقیقه دیگه تنفس اعلام کنن تا بعد از اون متهم از خودش دفاع کنه. اگر کاری از دستم بر میاد در خدمتتون هستم.

- لطفا پرونده مالسیبر رو بهم بدین با تمام جزییات و صحبت هایی که در دفاع از ایشون و یا علیه ایشون گفته شده.

ساختمان قوه قضاییه که به تکنولوژی های جدید جادویی مجهز شده بود و تمام وقایع دادگاه ها در پرونده ای به نام همون شخص در دفتر قاضی مربوطه ثبت میشد این امکان را به وزیران می داد تا بدون ورود به دادگاه از شرایط و اوضاع اطلاع پیدا کنند.
منشی پرونده قطوری را از قفسه پشت سرش برداشت و به وزیر داد.
وزیر پس از مطالعه آن و تشکر از او به سمت در خروجی رفت. در همین لحظه زمان تنفس اعلام شد.

درب های دادگاه باز شد. قاضی کراوچ جلو تر از همه پیش می آمد. پشت سر او مامورین وزارتخانه متهم مذکور را تحت الحفظ به سمت بازداشتگاه موقت قوه قضاییه می برند و پشت سر آنان خیل عظیم جمعیت که با سر و صدای زیاد مشغول صحبت با یکدیگر بودند و همینکه چشمشان به وزیر خورد به سمت او هجوم بردند تا در رابطه با مسائل مختلف صحبت کنند که البته با ممانعت مامورین دادگاه مواجه شدند.

سیریوس زودتر به سمت قاضی رفت و پس از سلام و احوال پرسی چند کلمه با او صحبت کرد. سپس به سمت مامورین وزارتخانه و رفت و گفت:
- متهم رو به اتاق قاضی کراوچ ببرین. میخوام چند دقیقه با ایشون صحبت کنم.

5 دقیقه بعد، سیریوس و مالسیبر تنها در اتاق قاضی

سیریوس بدون مقدمه رفت سر اصل مطلب و گفت:
- ببین پسر خوب! مثل شما زیاد اینجا بوده. اگر محاکمه ات اینقدر طولانی شده دلیل بر این نیست که کسی نمی تونه کاری بکنه. فعلا مدیریت صلاح دیده تا این قضیه زیر دست ما و نهاد های وزارتی باشه. اگر خودشون بخوان مستقیم اقدام کنن، دیگه هیچ نیازی به این دفتر و دستک و این بازیا نیست و شمارو یک راست با یه بلیط یک طرفه به جزایر بالاک می فرستن.
هر چقدر مدارا می کنیم تا رفتار شما در چت باکس بهتر بشه بد تر میشه. اینو من نمیگم، شاکیانی که اینجا می بینم دارن میگن. اگر قصد و منظورت شوخیه، مرز شوخی و توهین بسیار بسیار باریکه، با وجود قوانین کامل و دقیقی که برای چت باکس تهیه شده نمی دونم چرا شما هنوز رویه قبل خودت رو پیش گرفتی. یا قوانین رو نخوندی که خب این خودش یک اشکال داره که فقط نخوندی. اما اگر خوندی و باز هم این شکایات رو می بینیم میشه دو تا مشکل! یکیش همین شکایات، و دیگری عدم رعایت و احترام به قوانین وضع شده!

تعادل! هر جادوگر و ساحره ای باید در رفتار و گفتار و کردار خودش تعادل داشته باشه. و ما این تعادل رو در شما نمی بینیم. شما اولین کاربر تازه وارد این سایت نیستی و آخریش هم نخواهی بود. و اولین نفری هم نیستی که در رعایت این قوانین به مشکل بر خوردن. ولی سایر افراد تازه وارد بعد از گذشت دو روز و یکی دوتا تذکری که بهشون داده شد در رفتار و شیوه صحبت کردنشون تجدید نظر کردن و صد در صد در این سایت پیشرفت کردن.

شما هم باید برای باقی موندن در اینجا در بعضی چیز ها تجدید نظر کنی. البته اجباری هم نیست. مدیران هم شیوه کاری خودشونو دارن. اما بهت پیشنهاد می کنم که کاری نکنی که از حوزه وزارتخونه کارت به حوزه مدیریت برسه.

لابد می پرسی که چرا این حرفارو اینجا بهت زدم... چونکه نیاز بود!

سیریوس پس از پایان حرف هایش به سمت در خروجی رفت و لحظاتی بعد در جلوی ساختمان وزارت پس از صحبتی کوتاه برای خبرنگاران سوار لیموزین خود شد و به ساختمان وزارت سحر و جادو رفت.


ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۹۳/۸/۳۰ ۲۲:۲۵:۱۶

تصویر کوچک شده


پاسخ به: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۱۸:۲۸ جمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۳

روونا ریونکلاو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۳ دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۲ یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷
از این شهر میرم..:)
گروه:
کاربران عضو
پیام: 336
آفلاین
روونا با حرص دستی به موهایش کشید.مشغول تاسیس "سازمان خیارشور خواران مقیم مرکز"بود که با برخورد بد مالسیبر،بار دیگر راهی وزارتخانه شد.

منشی میانسال بارتی کراوچ،از دور شاهد آمدن دختری جوان و آبی پوش بود.با نزدیک تر شدن دختر،او که روونا را شناخته بود به احترام او بلند شد و ایستاد.

روونا با لبخندی مغرورانه،اتاق انتظار قاضی کراوچ را از نظر گذراند.زیر لب گفت:
-اگه یه کم هوش ریونی داشتن،میدونستن که گذاشتن مبل اطراف دفتر قاضی مشکل ساز می شه و امکان استراق سمع رو فراهم می کنه.

منشی دستپاچه تلفن را به دست گرفت و با قاضی ارتباط بر قرار کرد.لحظاتی بعد؛او مجددا روونا را به سوی دفتر کار کراوچ راهنمایی کرد.روونا زیر لب غر زد:
-انگار نمیدونه با یه ریونکلاوی طرفه.
صدایش را بلند تر کرد:
-خودم راه رو بلدم!
منشی را دور زد و وارد اتاق قاضی شد.هرچند،لحظاتی قبل از وارد شدن به اتاق کلماتی نظیر "احمق" "مغرور" و "از خود راضی" را شنیده بود.سعی کرد نشنیده بگیرد:

-سلام خلاصه!

قاضی دوباره اخم کرد:
-اسم من بارتیه!خواهشا این یه مکان رو جدی باش.

روونا خنده ی شیطنت آمیزی کرد:
-مهم نیست!کاغذ و قلم لطفا!

ابروهای بارتی بالا پرید:
-بازم؟

روونا سر تکان داد:
-بازم!

کاغذ و قلم را به دست گرفت.پیش از نوشتن،قلم مشکی وزارتخانه را با قلم آبی خودش تعویض کرد:

نقل قول:
بسم مورگانای کبیر.اینجانب،روونا راونکلاو مراتب شکایت خود را از جناب مالسیبر با توجه به مدارک زیر به قاضی بارتی کراوچ اعلام می دارم:


لحظه ای مکث کرد.سر بالا آورد و رو به بارتی خندید:
-اصلنم اشکالای جمله بندیمو به روی خودت نمیاری!
به نوشتن ادامه داد:

نقل قول:
موقعیت: کاربر ثبت نام کردهمالسیبر
رودلف چشم نداشت ببینه من تو یه سوژه هستم ولی ببین من اگه منم حتی اگه گند بزنم تو سوژه خودمو وارد داستان میکنم حالا ببین

امروز در 17:10


مجددا سرش را بالا گرفت و رو به بارتی گفت:
-من دلیل استفاده از کلمات "گند بزنم" و "چشم نداشت" رو نمی فهمم!

به نوشتن ادامه داد:

نقل قول:

موقعیت: کاربر ثبت نام کردهپیام جدید ارسال شده 46.8 دقیقه پیشمالسیبر
بانو عزیزم قضیه گره واس سال پیشه دیگه هم رول نزنید امشب رزرو خودمه ببین کی گفتم

امروز در 1


باز هم رو به بارتی شروع به حرف زدن کرد:
-خب،من فکر می کردم اینجا چت باکس ایفاست!

نقل قول:
موقعیت: کاربر ثبت نام کردهپیام جدید ارسال شده 17 دقیقه پیشمالسیبر
به جهنم نخواستم برید پست بدید
ولی به نفع خودتونه الان تزریق شم بهتره تا بعدا یهو دیدی بعدا کلا سوژه به گند کشیده شد مجبور شدی سوژه جدید بدی


-به من گوش می کنی دیگه بارتی؟"به جهنم" و "به گند کشیده شد" برام قابل درک نیست!

نقل قول:
امروز در 18:01

موقعیت: کاربر ثبت نام کرده پیام جدید ارسال شده 14.8 دقیقه پیش مالسیبر
شما با یه به جهنم ناراحت میشی مشکل از توهه نه من

امروز در 18:01

پیام جدید ارسال شده 15.9 دقیقه پیش موقعیت: کاربر ثبت نام کرده روونا ریونکلا
مالسیبر خیلی بد صحبت می کنی!


روونا یه یک اخم بسنده کرد.

نقل قول:
امروز در 18:07

موقعیت: کاربر ثبت نام کردهپیام جدید ارسال شده 18.3 دقیقه پیشمالسیبر
من برم ببینم چه جوری یه گلی سنگ جادویی چیزی بریزم سرم ببینم دادگاه فردارو چیکارم کنم
نه داش من شوخی میکنم وگرنه عمرا بیام تو سوژتون شما تا اخر عمر از نبود من تو سوژه رنج میکشید همین کافیتونه


چهره روونا شکل دو نقطه خط شده بود(با یادی از گیدیون فقید)

نقل قول:
ارسال شده توسط مالسیبر:روونا خواست منو ضایع کنه خودش ضایع شد.اشکال نداره قهوه ایم یکی از رنگای خداست!


روونا در برابر این همه توهین حرفی برای گفتن نداشت.

نقل قول:
موقعیت: کاربر ثبت نام کردهپیام جدید ارسال شده 7.3 دقیقه پیشمالسیبر
یهو همه باهم شورش میکنید چرا اخه ؟ چند نفر به یه نفر ؟

امروز در 18:15

موقعیت: کاربر ثبت نام کردهپیام جدید ارسال شده 8.2 دقیقه پیشمالسیبر
باشه باشه حذف کردم ناراحت نشید

امروز در 18:14

پیام جدید ارسال شده 8.5 دقیقه پیشموقعیت: کاربر ثبت نام کردهروونا ریونکلا
برای منم جالبه جناب اسنیپ!

امروز در 18:14

پیام جدید ارسال شده 9.3 دقیقه پیشسیوروس اسنیپ
بسه دیگه!اینجا چت باکسه این حرفا چه معنی داره؟تمام مدتی که تو ایفا بودم چنین حرفایی نشنیده بودم.

امروز در 18:13

موقعیت: کاربر ثبت نام کردهپیام جدید ارسال شده 10 دقیقه پیشرودلف لسترنج
مالسیبر...برادرانه دارم بهت میگم که مواظب حرف زدنت باش...

امروز در 18:13


روونا با حرص رو به بارتی کرد تا ماجرا را به طور کامل شرح دهد.با دیدن بارتی خوابیده بر صندلی و آب دهان ولو شده اش روی میز،از کار خود منصرف شد.
کیف آبی اش را در دست گرفت.آخرین کاری که باید می کرد همین بود:

نقل قول:
امضاء:روونا راونکلاو


قلم آبیش را در کیف گذاشت و آرام و پاورچین به خروجی اتاق نزدیک شد.در را به آرامی باز کرد.لحظه ی آخر،پیش از خارج شدن فریاد زد:

-خداحافظ خلاصه!دادگاه خوبی داشته باشی!

شاید تنها حسرت روونا در آن لحظه،این بود که به دلیل وجود خطرات جانی ادامه حضور در اتاق قاضی و تماشای چهره وحشت زده اش شدنی نبود!



هوش بی حد و مرز، بزرگترین گنجینه ی بشریت است!
Only Raven



I only wanted to have fun
learning to fly, learning to run :)


تصویر کوچک شده

{ بعد از هزاران سال.. حالا جاش روی سر صاحب اصلیش امنه.. }


پاسخ به: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۱۸:۲۶ پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۳

گيديون پريوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۳ پنجشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲:۵۳ چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۹
از ش دور بمون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 533
آفلاین
صدای تلق و تولوق چکمه های سیاه و براق گیدیون به گوش رسید. دادگاه در سکوت محض فرو رفته بود، حتی قاضی کراوچ هم ساکت مانده بود و به گیدیون که پشت میزی رفت نگاه کرد. گیدیون بسیار مرتب تر از همیشه بود، ردای رسمی ( ! ) به تن داشت و کیف دستی کوچکی هم با خود حمل می کرد.

پشت میزی ایستاد و کیفش را روی میز گذاشت، دستش را داخل جیب ردای خود ( ! ) فرو برد و عینک کوچکی را به چشم زد و با چشمان بی روحش به هیئت منصفه و قاضی نگاه کرد. شروع به قدم زدن کرد و گفت:
- من گیدیون پریوت، وکیل جناب مالسیبر هستم! اینجا حاضر شدم تا به اتهامات وارده به موکلم پاسخ بدم.

با این حرف نگاهی به قاضی انداخت. بارتی کراوچ نگاهی به نامه ی رودولف که روی میز رو به رویش بود، انداخت و با نیشخندی گفت:
- مالسیبر متهم شده که سراغ بلاتریکس لسترنج مادر بچه های رودولف لسترنج را از دیگران گرفته.
- موکل بنده مرگخوار بوده و بلاتریکس همچنین... قطعا این دو در زمان مرگخواری با هم آشنایی داشته‌ن ... آیا گرفتن سراغ یک آشنا از دیگران کار اشتباهیه؟ از طرفی رودولف و بلاتریکس مگه بچه دارن؟

همهمه ای در دادگاه بلند شد. بارتی چکش را بر روی میز کوبید و ملت را به آرامش فرا خواند. نگاهی به لیست اتهامات انداخت و مجددا" سخنانش را از سر گرفت.

- آقای پریوت شما یه نگاه به این لیست بنداز.

گیدیون خودش را به میز بارتی نزدیک کرد و لیست را خواند:

نقل قول:
1-توهین به شخص شخیص بانو راونکلاو درچتر!
2-امتناع از مطالعه قوانین چتر.
3-عدم رعایت قوانین چتر علی الخصوص اقدام به سلام کردن.
4-استفاده از کلماتی نظیر "چلام" ، "چلام چلوم" ، "ژلام" ، "خلام" و.. تحت عنوان اعلام حضور (و الحق که کسی متوجه سلام نمودن وی نشد!)
5-استفاده از الفاظ بسیار بد برای کاربران در چتر
6-خارج شدن از فضای ایفای نقش در چتر
7-استفاده از الفاظ نامفهوم مثل "بی ادب خنده شیطان رو"



سرش را به علامت فهمیدن تکان داد و نیشخندی زد. از میز فاصله گرفت و به سوی کیفش رفت و بعد از دقایقی گشتن، کاغذی را بیرون کشید. آن را به دست بارتی داد و قاضی دادگاه شروع به خواندن کرد:

لیست دلایل تبرئه ی متهم مالیسبر از هرگونه جرم


1. توهین به کاربران: موکل بنده بسیار انسان خوش اخلاقی است و تنها در وقتی توهین میکند که به او توهین شده باشد. البته هر انسانی خطا میکند و میتواند در عصیانیت از کوره در برود.

2. امتناع از قوانین چتر: این حرف کذب است و بس. بنده به شخصه شاهد آن بوده ام که موکل بنده چندین بار وقتی افراد از او خواسته بودند قوانین را بخواند آن را مطالعه کرد.

3. عدم رعایت قوانین چتر: خود شخص قاضی میداند که هرشخصی که تازه با قوانین آشنا شده باشد رعایت آن در اوایل برایش سخت است، حتی خود شاکی هم میتواند در اوایل عضویتش عده ای از آن را زیر پا گذاشته باشد.

4.استفاده از کلمات نا مفهوم برای اعلام حضور: این جرم مرتکب شده است اما متهم خود را اصلاح نموده و دیگر از این کلمات استفاده نمیکند پس دلیلی برای مجازات وی وجود ندارد.

5. استفاده از لفظ بد کاربران: به مورد اول مراجعه شود.

6. خارج شدن از ایفای نقش: به مورد 4 مراجعه شود.

7. استفاده از الفاظ نامفهوم: استفاده از الفاظ نا مفهوم جرم نیست.

بارتی نامه را روی میز گذاشت و به گیدیون که پیروزمندانه به جمعیت حاضر در دادگاه نگاه میکرد، انداخت. بعد از چند دقیقه سکوت گیدیون با آرامش گفت:
- میتونم درخواست چند دقیقه تنفس کنم تا کمی با موکلم صحبت کنم؟

چند دقیقه بعد.

بارتی کراوچ پسر در اتاق مخصوصش نشسته بود و منتظر بود با پایان 1 دقیقه ی دیگر بار دیگر دادگاه را از بگیرد. در همان لحظه صدای دری به گوش رسید. گیدیون در را باز کرد و سوی بارتی رفت:
- با موکلت حرف زدی؟
- آره، خواستم یه نامه ی دیگه بهت بدم.

پاکتی سنگین را روی میز گذاشت و به سوی بارتی حل داد. به محض آنکه بارتی پاکت را برداشت به سوی در رفت و گفت:
- فکر کنم اینا باعث بشن گناهکار واقعیو از بیگناه تشخیص بدی.

با این حرف در را بست و بارتی را با صد ها گالیون تنها گذاشت.


ارزشی نیمه اصیل!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۱۹:۳۹ چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۳

فلورانسو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۰ پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۴ چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 350
آفلاین
موهاى بافته شده زير کلاه پنهان مى شوند، زيپ کاپشن سياه رنگ بالا مى رود، پاى راست محکم به پاى چپ کوبيده و عينک دودى گذاشته مى شود. دختر احترامى نظامى به خود درون آينه مى گذارد و مى گوید:
- تو شکارش مى کنى فلورانسو!

و دوربین به دست از محفل خارج مى شود.

چند ساعت بعد- چت باکس

فلورانسو، مالسيبر را از دور مى بيند که دستش را به سمت نگهبان خانه ريدل دراز کرده است. ضبط صوت و دوربینش را برداشت و در پشت بوته اى که ناگهان در کنار آن دو سبز شد کمين کرد. صداى مالسيبر غذای ضبط صوت شد.
- چلام چليچم.

چند ساعت بعد- چت باکس

مالسيبر در حالى که به اين شکل مى خنديد، رو به تمام حضار گفت:
- چلام چليچم.

و همراه با سکوت همگان فلورانسو به راحتى شواهد را ضبط کرد.

چند ساعت بعد- جنگل هاى چت باکس

درحالى که حضار در حال بحث درمورد مسائل سياسى بودند، مالسيبر درهاى چت باکس را باز کرد و گفت:
- چلام چليچم.

چند ساعت بعد- بيابان هاى بى آب و علف چت باکس

در چت باکس پرنده پر نمى زد و با اينکه پنج الى شش نفر آنلاين بودند کسى حوصله ى صحبت را نداشت. انگشتان مالسيبر روى کيبرد رقص گرفت.
- چلام چليچم.

چند ساعت بعد- همچنان چت باکس

ملت سکوت پيشه كرده و منتظر شخصي بودند كه حرفي بزند و آن ها هم سرگرم شوند. مالسيبر ناگهان ظاهر شد و تا خواست دهانش را باز کند ممدها فریاد زدند:
- مى دونيم، چلام چليچم. :vay:

فردا روز

مالسيبر با دستش چشمانش را مالش داد، خميازه اى بس بلند کشيد و فریاد زد:
- چلام چليچم.

و بعد غرغر کردن چند کاربر سکوت دوباره برقرار شد.

- چرا کسى جواب نميده؟

و بعد دوباره فریاد زد:
- کپک ها! :vay:

و همراه با ضبط شدن توهين، خلاف سه پيام پشت سر هم به خلاف هايش اضافه شد.

يکى از روزهاى سال

- چلام چليچم!

پایان تحقيقات

فلورانسو نامه را دوباره خواند.

جناب کراوچ من براى جمع آورى اطلاعات، گاهى مجبور به جواب دادن به سلام هاى مالسيبر شدم اما بلافاصله براى او قوانين چت باکس را يادآور شدم. اميدوارم اين مدارک به دردتان بخورد.

و بعد نامه را همراه با صداها و عکس ها براى قاضی فرستاد.


تصویر کوچک شده


I'm James.







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.