اول : به دوست خوبم helena_skillfulhex بگم که وقتی کسی به گذشته میره خودش کوچک نمیشه یعنی اگه هری به 13 سال پیش برگرده 1 سالش نمیشه بلکه همان 14 ساله میمونه اینو میشه از تو فیلم 3 فهمید چون وقتی هری برای کمک رون به زیر اون درخت رفت(اسم درختو یدم رفت همون درخت وحشیه) و در انجا با سیریوس و.. مواجه شد لباسش کثیف شد و همچنین هرماینی زخمی شد و چند خراش برداشت ولی هنگامی که به عقب بازگشتند این زخمها ترممیم نشد پس میشه پی برد که خود اون طرف هیچ تغیری نمیکنه.(لکه سیاه بر روی لباس هری)
دوم : من فکر میکنم خود رولینگ هم پشیمونه از اینکه ساعت زمانو به داخل داستان سوم آورد چون خیلی از جا ها میشه بر علیه داستانهایش از اون ساعت استفاده کرد
سوم : بدست آوردن اون ساعت خیلی آسونه چون وقتی بشه برای درس خوندن از اون استفاده کرد پس برای کارهای مهم تر نیز میشه - یا به دروغ دوباره برای درس خوندن هرماینی اونو میشد قرض گرفت.
چهارم: من یه سوال از شماها دارم ؟ کسی مرگ سیریوس رو تو کتاباش دیده که دقیقا به کلمه مرگ اشاره شده باشه.
به این مکالمه بین لوپین و هری دقت کنید.(فصل 36)
-هری نعره زد "سیریوس سیریوس!"
-لوپین با صدایی منقطع که ناشی از تقلایش برای نگاه داشتن هری بود گفت"او نمیتواند بازگردد زیرا او مر..."
-هری غرید "او نمرده است!"
به نظر من (که البته واقعا تخیلیه) هری نذاشت لوپین حرفشو تمام کند شاید (احتمال 005/0 %) لوپین می خواسته بگه که اون یک مرگخوار شده یعنی تبدیل به یکی از یاران ولدمورت شد.
و سوال دوم اینه که میدونید لونا دختر اون سردبیر روزنامه که همرا هری به وزرات سحر و جادو رفته چرا تونسته صدای افرادی رو که پشت پرده هستند را بشنوه ولی بقیه نتونستند یعنی شنیدن اون صداها به دیدن مرگ ربط داره یا بقیه کر بودن.
بازم از پر حرفیام معذرت میخوام بای.