هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: ستاد کل حمایت از خون آشام ها ، سانتورها و گرگینه ها ( خاسگ)
پیام زده شده در: ۲۲:۴۲ یکشنبه ۶ آبان ۱۳۸۶
#6

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
بارتي كه از آنطرفها مي گذشت چشمش به تدي افتاد كه اونجوري از بالا نمي دونم كجاي گابريل رو نگاه مي كرد و به سمت گابريل رفت و گفت :

- ها سلام خاله دختر خوبي ؟
گابريل : تصویر کوچک شده
- ها ؟ آها سلام گابي جون خوبي ؟
- ميسي تو چطوري ؟
- منم خوبم !
بارتي : اون پسره چرا به و نگاه مي كنه ؟ تصویر کوچک شده
- آها اون تديه ! مي خواد اين فرمو براش پر كنم .
- بده ببينم !

و گابي فرمو به بارتي مي ده و بارتي تا فرمو مي بينه از فرط شوق و استياق فرياد مي زنه :

- ايول ! خيلي خوفه ! عضو شو توئم ! منم عضو شدم تصویر کوچک شده
- باشه حتما !
- خب كي مياي خونه ؟ ا گشنگي ضعف كردم !
- غذا رو تو بايد درست كني بارتي جان !
بارتي : آها آره ! تصویر کوچک شده

و نگاهي به اطراف كرد و نيم نگاهي به تدي كه همش اونا رو مي پاييد و ادامه داد :

- خب من ديگه مي رم ! باباي تصویر کوچک شده
گابريل : تصویر کوچک شده

و بارتي از او جدا شد و گابريل كه فرم را پر كرده بود به سمت ستاد رفت ...



Re: ستاد کل حمایت از خون آشام ها ، سانتورها و گرگینه ها ( خاسگ)
پیام زده شده در: ۲۱:۵۷ یکشنبه ۶ آبان ۱۳۸۶
#5

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۰ سه شنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۳۳ دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۰
از يت نكن! شايدم، اذيت نكن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 708
آفلاین
الان به نظرم از کوتاه نویسی میخوام حمایت کونوم !

- بده ! بده ! آقا این نظریه ما رو هم بده دیگه باب ... شیش ساعته اینجام !
- آقا دروغ میگه این تازه اومده !
-برید کنار باب !
- یکی یکی ! خانوم ها آقایون ، ورقه های ثبت نام توسط سانتور های اون طرف خورده شد ! فقط یکی مونده . که اونم مال ِ کسی نیست جز ....

چشم تدی در حدقه میچرخه ( مثل ِ چوبدستی ِ هری ) به سمت ِ دختر جوون و بیسیار اوجعِلی ( اوجعِل ! = خوشگل ) که از قضا گابریل دلاکور بود . با دیدن ِ اون پری ، چشاش از کاسه میفته بیرون ! ( حالا زیاد جدی نگیرید . من یه چیزی میگم ! ) بعد از اشاره ها ، ایماها و علائم های پشت سر هم اوشون به گابریل ، گابی که کلا تو باغ نبود و تو خیابون بود ! متوجه میشه و میره جلو که برگه ی ثبت نام رو بگیره . تدی هم از همون بالا وامیسته که به نوشته های گابریل نگاه هایی بیندازه و اینا .


فرم :

1- نام:گابریل دلاکور
2- محل سکونت : فرانسه

3– وضعیت ( خون آشام، سانتور، گرگینه) : هیچ کدوم . پریزاد میباشیم !

4 – شجره نامه ( کی شما رو به این روز انداخت : تنها در مورد خون آشام ها و گرگینه ها) : مادربزرگم !

5 – وضعیت شغلی ( بیکار، با کار: اگه مشغول به کار هستید نوع فعالیت رو مشخص کنید) : هوم .. ؟ بیکار .. و اینا !

6 – اوضاع مالی ( بیریخت، ای بدک نیست، توپس) : توپس باب توپس ! چی فک کردی ؟ مثلا بابامون آقای دلاکور میباشدا !

7 – وضعیت تاهل ( برای حمایت از کودکان معصوم شما آماده ایم) :این بارتی بوقی رو ول کنید ! بنده مجرد هستم . وقتم ندارم ! ( اوهو ! )


8 – آمادگی فعالیت در ستاد خاسگ : هر کاری از دسم بربیاد در حد تیم ملی !

9 – مشکلات خود در میان جادوگران را بیان کنید

من در میان ِ جادوگران سخنی نمیگویمی ! ساحره ها بیان جلو من سخن میگم ! ولی کلا مشکل ندارم . میخوام مشکل حل کنم ، نمیخوام مشکلمو حل کنن که بعدا اگه مشکلی بود که حل نکرده باشیم روحل کنم که گن مشکل نمیتونی حل کنی پس چطوری مشکلتو دادی حلش کنن تو مشک حل کردی تو حل ِ مشکلت موندی ؟ نه ؟

10 – امضا : y3kt4!!
الان دقیقا درست ِ که من خفنم !


[b]دیگه ب


Re: ستاد کل حمایت از خون آشام ها ، سانتورها و گرگینه ها ( خاسگ)
پیام زده شده در: ۲۱:۵۶ شنبه ۵ آبان ۱۳۸۶
#4

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
ايگور با قيافه خندون كه به تازگي با آموزش هاي فراوون سرافينا وزير فرهنگ به اين شكل در اومده و از اون حالت خشك و عصبي خارج شده بود،قدم زنان پله هاي وزارت رو بالا ميرفت تا ستاد هاي جديدش رو ببينه تا يه ذره توشون فعاليت بكنه.بيكاريه و علافي ديگه!!پاشو كه طبقه اول گذاشت دري سبز رنگ توجهشو جلب كرد..انگار اون رنگ سبز داشت ايگور رو به طرفش ميكشيد و ايگور هم خوشحال از اينكه يه ستاد جديد پيدا كرده به طرف در سبز رنگ به پيش ميره.نگاهي سر سري به ساعتش مي اندازه و قرارش براي جلسه دوم با فرهنگ شدن با وزير فرهنگ رو به خودش گوشزد ميكنه تا يادش نره!

ايگور قبل از اينكه وارد ستاد بشه براي اطمينان بيشتر گوشش رو به در نزديك تر ميكنه تا از امنيت درون اتاق مطمئن بشه.همينطور كه گوششو نزديك تر ميكنه صداي پاي سانتور ها،فرياد گرگينه ها و جيغ خون آشام ها رو به وضوح بيشتري ميشنوه و به صورت هر از گاهي به دوربين خيره ميشه و دوباره به گوش دادن ميپردازه.

ساعت ها بعد..ايگور هنوز دم در ستاد!

همينطور ايگور با تعجب چند ساعت قبل مشغول گوش دادن به صداهاي درون ستاد هست كه ناگهان دستي سنگين بر روي شونه هايش قرار ميگيره..صداي خشني شروع به حرف زدن ميكنه و صداي درون اتاق مخلوط ميشه..ايگور كه جرات برگشتن نداشت خودش رو آماده مرگ كرد.عجب كار اشتباهي كرده بود امروز به وزارت خونه اومده بودا براي يه ذره علاف بودن جونشو از دست داد آخه چرا براي جوونا كار نيست؟

-ببينم ميتونم براتون كاري بكنم؟
-نه نه..فقط منو نكش..تو رو خدا منو نكش !

ناگهان صاحب صداي خشن شروع ميكنه به خنديدن..اينقدر بلند ميخنده كه ايگور بالاخره جرات پيدا ميكنه تو صورتش نگاه بكنه با بدني لرزون برميگرده و بالاخره شخصي كه ازش ترسيده بود رو ميبينه..اون تد لوپين بود.ايگور بلند ميشه و لباسشو تكوني ميده و با غرور ميگه:

-عجب نمايشنامه اي بازي كردما..حال كردي بچه جوون؟چجوري فيلم بازي كردم برات؟و گرنه من كه اصلا ازت نميترسم.
-اهممم...بله بله!ميدونم شما واقعا شايسته بازيگري هستيد..
-نه ديگه..دوست نداريم بازيگري كنم به هر حال من جادوگرم..جادوگر ماه..خيلي كلاس داره..خيلي خفنه!بله! !
-خب حالا كاري از دست من براتون بر مياد؟ميخوايد عضو خاسگ بشيد؟
-آري برادر..اگر به راستي شما يه جادوگر رو براي حمايت از حيووناتتون ميپذيريد چرا كه نه؟
-خب فعلا بيا فرم رو پر كن..اگر جاي خالي بود برات يه كاري ميكنم!

ايگور كه از خوشحالي تو پوست خودش نميگنجيد سريع فرم رو گرفت و شروع به پر كردن،كرد!در نگاه اول به سوالات چيزي متوجه نشد ولي بعد از بررسي بيشتر يه چيزايي گيرش اومد.

مراحل پر كردن ليست:


1- نام
-هوووم!نام؟ !آها..فكر كنم ايگور!

2- محل سکونت:
-محل سكونت؟خب بوقي اگه محل سكونت داشتم كه تو وزارت خونه پرسه نميزدم!

3– وضعیت ( خون آشام، سانتور، گرگینه):
-:no:
4 – شجره نامه ( کی شما رو به این روز انداخت : تنها در مورد خون آشام ها و گرگینه ها)
-:no:
5 – وضعیت شغلی ( بیکار، با کار: اگه مشغول به کار هستید نوع فعالیت رو مشخص کنید)
-والا ما كار هاي زيادي داريم ولي همشو نميشه گفت كه!پس بريم سراغ بعدي!
6 – اوضاع مالی ( بیریخت، ای بدک نیست، توپس):
بيريخت..البته يه گاليون تو حساب مادر بزرگ پدريم تو گرينگاتز هست..اونم يادگاريه!
7 – وضعیت تاهل ( برای حمایت از کودکان معصوم شما آماده ایم)
-:no:
8 – آمادگی فعالیت در ستاد خاسگ:
-:pint:
9 – مشکلات خود در میان جادوگران را بیان کنید:
-:no:
10 – امضا:
-اهم!امضا؟@@##$$%%^^&&**))((__++!!

و به اين ترتيب بود كه ايگور منتظر تاييد براي عضويت در گروه خاسگ شد و البته قرارش براي با فرهنگ شدن در وزارت فرهنگ هم يادش نرفت!


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: ستاد کل حمایت از خون آشام ها ، سانتورها و گرگینه ها ( خاسگ)
پیام زده شده در: ۲۰:۱۵ شنبه ۵ آبان ۱۳۸۶
#3

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
راهروهاي تاريك وزارت را به آرامي ميپيمود و به دنبال سازمان تازه تأسيسي مي گشت و به سمت بيلبوردي رفت مكان آن را پيدا كرد .
به سمت آسانسور رفت و به داخل آن رفت . پس از سپري شدن چندين دقيقه به طبقه ي مورد نظر رسيد و از آسنسور بيرون آمده و به سمت در اصلي سازمان رفت ...
همينطور راه مي رفت و به تابلوي روي درها نگاه مي كرد . بالاخره به ستاد کل حمایت از خون آشام ها ، سانتورها و گرگینه ها ( خاسگ) رسيد و در زد و با صدايي آرام مواجه شد كه گفت :

- بفرماييد داخل !

دستگيره ي در را گرفت و به آرامي چرخاند و در را باز كرد و وارد اتاقي شد كه زيبايي در آن نقش مي زد و چيدمان آن بسيار عالي بود .
با شخصي كه پشت ميز نشسته بود و پس از ورود او بلند شده و با او دست داده بود سلام و احوال پرسي كرد و گفت :

- راستش وقتي فهميدم كه شما اين ستاد رو تشكيل دادين خيلي خوشحال شدم و گفتم كه بيام و براي كمك به اونا يه قدمي نهاده باشم . خب براي عضويت بايد چيكار كنيم ؟
- كار به خصوصي لازم نيست . بارتي جان , شما بايد اين فرمو پر كني ...

بارتي فرم را گرفت و شروع كرد به پر كردن آن :

نقل قول:

1- نام : بارتي كراوچ ( البته من دخترم )
2- محل سکونت : قبرستون
3– وضعیت ( خون آشام، سانتور، گرگینه) : من جادوگرم ولي خب خونم اصيل نيست !
4 – شجره نامه ( کی شما رو به این روز انداخت : تنها در مورد خون آشام ها و گرگینه ها) : به كدوم روز ؟ تصویر کوچک شده
5 – وضعیت شغلی ( بیکار، با کار: اگه مشغول به کار هستید نوع فعالیت رو مشخص کنید) : من بيكار بودم و مرگخوار هم بودم !
6 – اوضاع مالی ( بیریخت، ای بدک نیست، توپس) : توپس ( حاضرم همشو براي خاسگا خرج كنم )
7 – وضعیت تاهل ( برای حمایت از کودکان معصوم شما آماده ایم) : خب من يه زن دارم . گابريل دلاكور تصویر کوچک شده
8 – آمادگی فعالیت در ستاد خاسگ : خيلي خفن ! هرگونه آمادگي اي را دارا مي باشم !
9 – مشکلات خود در میان جادوگران را بیان کنید : هيچي ! من اومدم كمك كنم نه مشكل خودمو رفع كنم !
10 – امضا : *&*&*&* ( قشنگه ؟ )



فرم را پر كرد و به آقاي لوپين تحويل داد و كمي درباره ي ستاد و اهداف آن صحبت كردند و بالاخره دست از حرف زدن و بحث كردن كشيدند و با هم خداحافظي كردند .
آقاي لوپين به احترام بارتي بلند شد و با او دست داد و بارتي از اتاق خارج شد ...



Re: ستاد کل حمایت از خون آشام ها ، سانتورها و گرگینه ها ( خاسگ)
پیام زده شده در: ۱۹:۱۸ شنبه ۵ آبان ۱۳۸۶
#2

محفل ققنوس

تد ریموس لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۰ سه شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۵۵ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۶
از دور شبیه مهتابی‌ام.
گروه:
محفل ققنوس
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1495
آفلاین
-
در باز شد و نور شدیدی داخل اتاق شد، وقتی چشمم به روشنایی عادت کرد فهمیدم منبعش چهره نورانی و بسیار آسلامی شخص وزیر است.
- سلام جناب وزیر
- تدی! پسرم. چطوری؟
- به مرحمت شما!
- خب از اینجا خوشت میاد؟
- بله واقعاً زیباست اما چن تا مشکل داره.
- ( چه پسر نمک نشناسی! ) چه مشکلی؟
- پله ها و آسانسور.
-
- فکر سانتورها رو نکردین چطور از این همه پله بیان بالا؟
- خب از آسانسور استفاده کنن.
- اونا که اندازه ما نیستن! قسمت عقب اندامشون جا نمیشه.
- واقعاً مغزت خوب کار میکنه. من فکر قسمت عقب اندام سانتورها رو نکرده بودم. خب کاری نداره محل ستاد رو به طبقه اول منتقل می کنیم.
- در اینصورت واقعاً عالی میشه. یه مسئله دیگه هم هست!
- دیگه چی؟
- ما فعالیتمون در طول روزه.
- ای بابا! دیگه شبها میخوایم کنار منزل باشیم، درسته؟
- ولی خون آشام ها فقط شبا میان بیرون.
- راست میگیا! نو واقعاً نابغه ای . حقا که لایق این منسبی!
-
- حالا میگی چیکار کنیم؟
- ایجاد راه های زیر زمینی که مستقیم به ستاد ختم میشه و البته اتاق من نباید هیچ پنجره ای داشته باشه. هیچ درزی نداشته باشه وگرنه بیچاره ها از بین میرن، خاکستر می شن. یه پیشنهادی برای این کار دارم.
- چه پیشنهادی؟
- فضایی شبیه آسمون شب درست کنیم و به حالتی جنگلی هم بهش بدیم. اتاق کارمندها می تونه توی کلبه های چوبی باشه، خلاصه هرچی تاریک تر و نزدیک تر به طبیعت، برای سانتورها و خون آشام ها بهتر.
- اوه تدی!
- بله جناب وزیر؟
- ( با دستمالی اشکهاش رو پاک می کنه ) من فکر می کردم اول از همه تو بخوای بری سراغ گرگینه ها و به اونا امیتاز بیشتری بدی اما تو واقعاً مرد بزرگ و عادلی هستی!
- نه قربان! من هر چه دارم از شماست!
- ( خوانندگان این مطلب)
- باشه باشه! تا فردا ترتیبش رو میدم. اگه بازم پیشنهادی داشتی واسم جغد نه چیزه اون ققنوست رو بفرست. عجب پرنده خوشگلیه!
- حتماً قربان!
- ریش مرلین نگهدارت باشد.
- آسلام به سلآمت باد.

*خب دوستان می تونین از اینجا پست رو با حضور انواع خاسگ ها و غیر خاسگ ها ادامه بدین، پیشنهاد بدین، بحث کنین، طرفداری کنین. خلاصه حسابی این ستاد رو میخوایم با کمک همدیگه فعال کنیم. در ضمن خاسگ های عزیز هم فرمی که توی صفحه قبل اومده رو لطفاً پر کنن.
* راستی ممکنه خاسگ بودن شما یه راز باشه. راحت باشین و رازتون رو فاش کنین. دیگه دوران تاریک شما به پایان رسیده!


ویرایش شده توسط تد ریموس لوپین در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۵ ۲۰:۱۶:۵۱

تصویر کوچک شده


ستاد کل حمایت از خون آشام ها ، سانتورها و گرگینه ها ( خاسگ)
پیام زده شده در: ۱۹:۰۰ شنبه ۵ آبان ۱۳۸۶
#1

محفل ققنوس

تد ریموس لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۰ سه شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۵۵ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۶
از دور شبیه مهتابی‌ام.
گروه:
محفل ققنوس
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1495
آفلاین
بیاینه ستاد کل حمایت از خون آشام ها ، سانتورها و گرگینه ها ( خاسگ)


به لطف بزرگ جادوگر زمان ما، وزیر مردمی و لایق یعنی کالین بن الکریوی مرکزی به راه افتاد به نام خاسگ! محلی برای احیای حقوق پایمال شده اقلیت متاسفانه مطرود جامعه جادوگران شامل خون آشام ها ، گرگینه ها و سانتورها. تویی که احتمالاً خون خالصی داری هرگز از مشکلات این افراد سر در نمیاری، تازه اگه خودت مشکلی هم براشون درست نکنی. شمایی که تا اسم این افراد رو می شنوین مو به تنتون سیخ میشه می تونین توی جلسات ما شرکت کنین تا با این قشر از جامعه بیشتر آشنا بشین و اگه می تونین دست اونا رو بگیرین. کسی نسیت که ندونه پدر من یک گرگ نما بود و من اصلاً از این مسئله شرمنده نیستم و هیچوقت باعث نشد ازش متنفر بشم بلکه چیزی که همیشه منو ناراحت کرده این بود اون هرگز نتونست شغل ثابتی برای خودش داشته باشه و متاسفانه وضعیت مالی مناسبی نداشت. این موضوع در مورد خون آشام ها هم صادقه چون دیدم همیشه جامعه اونها رو به کنج ویرانه های متروک و دور از محل سکونت رونده و دشمنی اونا رو واسه خودشون خریده. و البته سانتورها... قراره محل سکونت اونها از محیط های کوچیک و محدود گسترش پیدا کنه، اونا می تونن در کنار ما زندگی کنن و از وجود همدیگه استفاده کنیم. اگه تعصب های بیخود رو کنار بذاریم جامعه بهتری خواهیم داشت و قوی تر خواهیم بود.

و اما اهداف اصلی این ستاد:

1 – ایجاد شرایط اشتغال و کسب در آمد برای خون آشام ها ، گرگینه ها و سانتورها
2 – حضور پر رنگ این افراد در میان جامعه جادوگران
3 – امکان خرید یا اجاره مسکن در همسایگی ما و شما
4 – برگزاری جلسات ماهانه برای عنوان کردن مشکلات با حضور نمایندگان آنها و قشرهای مختلف جامعه
5 – تمرکز روی علوم جدید و مدرن جادوگری برای درمان افراد داوطلب

همه جادوگران اعم از گرگینه ها، خون آشام ها و سانتورهای عزیز و غیر از آن اجازه ورود به این مرکز و حضور در جلسات رو دارند. هیچ کس حق توهین یا خوار کردن این دوستان عزیز ما رو نداره و همه باید کمک کنن تا وضعیت اونها در این جامعه بهبود پیدا کنه. به امید روزی که هیچ خاسگ فقیری وجود نداشته باشه!

*** برای اینکه سابقه بهتری از شما دوست خاسگی داشته باشیم لطفاً فرم زیر رو پر کنید:
1- نام
2- محل سکونت
3– وضعیت ( خون آشام، سانتور، گرگینه)
4 – شجره نامه ( کی شما رو به این روز انداخت : تنها در مورد خون آشام ها و گرگینه ها)
5 – وضعیت شغلی ( بیکار، با کار: اگه مشغول به کار هستید نوع فعالیت رو مشخص کنید)
6 – اوضاع مالی ( بیریخت، ای بدک نیست، توپس)
7 – وضعیت تاهل ( برای حمایت از کودکان معصوم شما آماده ایم)
8 – آمادگی فعالیت در ستاد خاسگ
9 – مشکلات خود در میان جادوگران را بیان کنید
10 – امضا

*** رول نویسی به مایه های طنز کاملاً آزاد! شکلک...تا دلت بخواد! ارائه ایده های نو بسیار عالی! پست بی ناموسی؟ با رعایت حدود آسلامی!


تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.