هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: **كلاس آموزش گزارشگري كويديچ**
پیام زده شده در: ۱۲:۵۱ سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۴
#83

جسیکا پاتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۵ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۱۶ جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶
از تالار قحط النساء گریف!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
ياهو


- بهترين گزارشگر كوئيديچ در تمام دوران چه كسي بوده است ؟
الف) لودو بگمن .
ب) لي جردن .
ج) عادل فردوسي پور !
د) سهراب بختياري زاده !!

2)‌ آيا شما به كلاس گزارشگري كوئيديچ علاقه داريد؟
الف) بله
ب) خير ، حالم ازت بهم مي خوره !
ج) ناز شستت !
د) من به گل دختر بيشتر علاقه دارم !!!

3) بازيكن تيم گردباد تاتشيل كه در سه ثانيه اسنيچ رو گرفت ؟
الف) ميلاد قرباني
ب) سباستين دايسلر!
ج) رودريك پلامپتون
4) سوباسا !!!

4) رابطه ي بين گزارشگري كوئيديچ و آب هويج مثل رابطه ي :
الف ) آلبوس و خاله بازي نكردن !
ب) نارسيسا و رول طنز !
ج) كوئيرل و غلط املايي !!
د) هيچكدام

5) كدام بازيكن عضو تيم كوئيديچ گريفيندور نيست ؟
الف) هري پاتر
ب) پيكس
ج) كوت
د) ماركوس فلينت

6) كوادپات چيست ؟
الف) .....
ب) نمي دونم !
ج ) ورزشي شبيه به كوئيديچ و بوجود آمده در آمريكاي شمالي
د) نوعي وسيله ي بازي

7) كداميك از افراد زير مدتي دروازه بان كوئيديچ بوده اند ؟
الف) رون ويزلي
ب) گوفي هوپر
ج)‌اوليور وود
د) هر سه !

8) زاخارياس اسميت بازيكن فقيد كوئيديچ در طول حيات خود چند بار ازدواج كرد ؟
الف)‌يك بار
ب) دو بار
ج) سه بار
د) چند بار !

9) نام همسر اول زاخارياس اسميت بازيكن فقيد كوئيديچ چه بود؟
الف)مانيا
ب) كتي بل 1
ج) ايوانا اسميت
د) كتي بل 2!!!

10) چرا دروازه كوئيديچ سه حلقه دارد ؟
الف) چون مخترع بازي كوئيديچ به سوراخ علاقه ي بسياري داشته !
ب) چون مخترع كوئيديچ سه بار ازدواج كرده بوده!!
ج ) هر دو
د) هوووم ... مگه دروازه كوئيديچ سه تا حلقه داره !!!!

11) داور مسابقه ي فينال جام جهاني كوئيديچ كه بود ؟
الف) حسن مصطفي
ب)‌ ميلاد قرباني
ج) يكي ديگه !
د) هيچكدام‌ !

12) به نظر شما چرا لي جردن شناسه شو به رون ويزلي تغيير داد ؟ ( اين سوال مهمه ! )
الف) امكانات نبود ...
ب) همه داشتن شناسه عوض مي كردن .. اونم جو گيزر شد عوض كرد !
ج) اين يه توطئه كثيف بود !
د) ا .. مگه لي جردن شناسه شو عوض كرده !!!!!

13) رابطه ي لي جردن و رون ويزلي مثل رابطه ي :
الف) هري پاتر و ويليام ادوارد !
ب) گل دختر و سرژ تانكيان !
ج) آلبوس دامبلدور و آنيتا دامبلدور !
د) هر سه

14) بلاجر چيست ؟
الف) يكي از توپهاي ورزش كوئيديچ كه با اون مهاجم ها رو هدف مي گيرن
ب)‌ نام وسيله اي كه با اون توپ ها رو به مهاجم ها شليك مي كنن !
ج) نام حلقه ي وسطي دروازه !
د) نام يكي از شخصيت هاي كارتون " فوتباليست ها " !!

15) چرا كوافل قرمز است ؟
الف )‌ چون مخترع اون پرسپوليسي بوده ...
ب) همينجوري !
ج) كي ميگه كوافل قرمزه !
د) هيچكدام

16) نظر شما درباره ي بازي پرسپوليس - استقلال چيه ؟
الف) اين بازي هم مثل بقيه ي بازيا 150 امتياز داره!!
ب) نظر خوبي دارم !
ج) داداش بليط اضافه داري !
د ) مهم نتيجه بازيه !

17) شعار " my game is fairplay " يعني چه؟
الف) مياي با هم بازي كنيم !
ب) اووه ... حرف بيناموسي !
ج) مهم بازي جوانمردانه اس !
د) باب بيخيال!

18) آيا شما عضو سايت آي آر كوئيديچ بوده ايد ؟
الف) بله
ب) خير
ج) من فقط عضو سايت هاي PG18 مي شم!
د) مگه بيكارم !

19) نظرتون راجع به كلاس گزارشگري كوئيديچ چيه ؟
الف) خيلي مزخرف بود !
ب) پسر حالمو بهم مي زني با اين كلاسات !
ج ) سوال دو قسمت دال !
د) واقعا كلاس جذابي بود !

20) از اينكه به سوالات ما پاسخ داديد متشكرم !
الف) باش تا اموراتت بگذره !
ب) باش تا اموراتت بگذره
ج) باش تا اموراتت بگذره !!
د) هر سه مورد !!!!



Re: **كلاس آموزش گزارشگري كويديچ**
پیام زده شده در: ۱۱:۴۸ سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۴
#82

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
رون ویزلی نبود من بجاش سوالات رو قرار دادم لطفا جوابها رو در همین تاپیک ارسال کنید
سوالات امتحان سمج درس آموزش گزارشگري كوئيديچ !

1- بهترين گزارشگر كوئيديچ در تمام دوران چه كسي بوده است ؟
الف) لودو بگمن .
ب) لي جردن .
ج) عادل فردوسي پور !
د) سهراب بختياري زاده !!

2)‌ آيا شما به كلاس گزارشگري كوئيديچ علاقه داريد؟
الف) بله
ب) خير ، حالم ازت بهم مي خوره !
ج) ناز شستت !
د) من به گل دختر بيشتر علاقه دارم !!!

3) بازيكن تيم گردباد تاتشيل كه در سه ثانيه اسنيچ رو گرفت ؟
الف) ميلاد قرباني
ب) سباستين دايسلر!
ج) رودريك پلامپتون
4) سوباسا !!!

4) رابطه ي بين گزارشگري كوئيديچ و آب هويج مثل رابطه ي :
الف ) آلبوس و خاله بازي نكردن !
ب) نارسيسا و رول طنز !
ج) كوئيرل و غلط املايي !!
د) هيچكدام

5) كدام بازيكن عضو تيم كوئيديچ گريفيندور نيست ؟
الف) هري پاتر
ب) پيكس
ج) كوت
د) ماركوس فلينت

6) كوادپات چيست ؟
الف) .....
ب) نمي دونم!
ج ) ورزشي شبيه به كوئيديچ و بوجود آمده در آمريكاي شمالي
د) نوعي وسيله ي بازي

7) كداميك از افراد زير مدتي دروازه بان كوئيديچ بوده اند ؟
الف) رون ويزلي
ب) گوفي هوپر
ج)‌اوليور وود
د) هر سه!

8) زاخارياس اسميت بازيكن فقيد كوئيديچ در طول حيات خود چند بار ازدواج كرد ؟
الف)‌يك بار
ب) دو بار
ج) سه بار
د) چند بار !

9) نام همسر اول زاخارياس اسميت بازيكن فقيد كوئيديچ چه بود؟
الف)مانيا
ب) كتي بل 1
ج) ايوانا اسميت
د) كتي بل 2!!!

10) چرا دروازه كوئيديچ سه حلقه دارد ؟
الف) چون مخترع بازي كوئيديچ به سوراخ علاقه ي بسياري داشته !
ب) چون مخترع كوئيديچ سه بار ازدواج كرده بوده!!
ج ) هر دو
د) هوووم ... مگه دروازه كوئيديچ سه تا حلقه داره !!!!

11) داور مسابقه ي فينال جام جهاني كوئيديچ كه بود ؟
الف) حسن مصطفي
ب)‌ ميلاد قرباني
ج) يكي ديگه !
د) هيچكدام‌ !

12) به نظر شما چرا لي جردن شناسه شو به رون ويزلي تغيير داد ؟ ( اين سوال مهمه ! )
الف) امكانات نبود ...
ب) همه داشتن شناسه عوض مي كردن .. اونم جو گيزر شد عوض كرد !
ج) اين يه توطئه كثيف بود !
د) ا .. مگه لي جردن شناسه شو عوض كرده !!!!!

13) رابطه ي لي جردن و رون ويزلي مثل رابطه ي :
الف) هري پاتر و ويليام ادوارد !
ب) گل دختر و سرژ تانكيان !
ج) آلبوس دامبلدور و آنيتا دامبلدور !
د) هر سه

14) بلاجر چيست ؟
الف) يكي از توپهاي ورزش كوئيديچ كه با اون مهاجم ها رو هدف مي گيرن
ب)‌ نام وسيله اي كه با اون توپ ها رو به مهاجم ها شليك مي كنن !
ج) نام حلقه ي وسطي دروازه !
د) نام يكي از شخصيت هاي كارتون " فوتباليست ها " !!

15) چرا كوافل قرمز است ؟
الف )‌ چون مخترع اون پرسپوليسي بوده ...
ب) همينجوري !
ج) كي ميگه كوافل قرمزه !
د) هيچكدام

16) نظر شما درباره ي بازي پرسپوليس - استقلال چيه ؟
الف) اين بازي هم مثل بقيه ي بازيا 150 امتياز داره!!
ب) نظر خوبي دارم !
ج) داداش بليط اضافه داري !
د ) مهم نتيجه بازيه !

17) شعار " my game is fairplay " يعني چه؟
الف) مياي با هم بازي كنيم !
ب) اووه ... حرف بيناموسي !
ج) مهم بازي جوانمردانه اس !
د) باب بيخيال!

18) آيا شما عضو سايت آي آر كوئيديچ بوده ايد ؟
الف) بله
ب) خير
ج) من فقط عضو سايت هاي PG18 مي شم!
د) مگه بيكارم !

19) نظرتون راجع به كلاس گزارشگري كوئيديچ چيه ؟
الف) خيلي مزخرف بود !
ب) پسر حالمو بهم مي زني با اين كلاسات !
ج ) سوال دو قسمت دال !
د) واقعا كلاس جذابي بود !

20) از اينكه به سوالات ما پاسخ داديد متشكرم !
الف) باش تا اموراتت بگذره !
ب) باش تا اموراتت بگذره
ج) باش تا اموراتت بگذره !!
د) هر سه مورد !!!!





Re: **كلاس آموزش گزارشگري كويديچ**
پیام زده شده در: ۱۴:۱۲ یکشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۸۴
#81

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۹ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۹
از اون طرف شب!!!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 501
آفلاین
امتيازات جلسه ي نهم آموزش گزارشگري كوئيديچ (‌ دروس فرعي ) !


استرجس پادمور از گريفيندور 13 امتياز ( 8 امتياز سوال اول و 5 امتياز سوال دوم )
بليز زابيني از اسليترين 15 امتياز ( براي سوال اول ! )
ماركوس فلينت از اسليترين 12 امتياز ( 9 امتياز سوال اول و 3 امتياز سوال دوم )
بارتيموس كراوچ از اسليترين 11 امتياز ( براي سوال اول )
ماروولو گانت از اسليترين 12 امتياز ( براي سوال اول ! )
مريدانوس از گريفيندور 14 امتياز ( 10 امتياز سوال اول و 4 امتياز سوال دوم ) ‌



پس در نهايت ...
50 امتياز اسليترين !
27 امتياز گريفيندور !


يكي از راه هاي پيشرفت در رول پلينگ ( ايفاي نقش ) :

ابتدا به لين


Re: **كلاس آموزش گزارشگري كويديچ**
پیام زده شده در: ۱۹:۰۴ شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۴
#80

مریدانوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۲ سه شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۳۱ چهارشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۲
از قعر فراموشی دوستان قدیمی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 190
آفلاین
گزارش بازی بین دو تیم گریف واسلی :
سلام می کنم خدمت همه تماشاچیان عزیز و گرامی … مریدانوس هستم و بازی امروز بین دو تیم گریفیندور قهرمان و اسلیترین … ااااه … رو براتون گزارش می کنم … امروز هوا و اوضاع کلی عالیه و امیدوارم که بازی هم ، جوانمردانه و خوب پیش بره که با وجود این دو تا مدافع قلچماق اسلیترینی من شک دارم … !
خب ... بازیکن های هر دو تیم وارد زمین می شن … به نظرتون کاپیتان هری و جینی به هم نمیان ؟!
مالفوی و هری با اکراه با هم دست می دن… داور افتخاری بازی ، کولینا! سوت می زنه و جاروها از زمین بلند می شن ، کولی سرخگون رو به هوا می اندازه و بازدارنده ها و گوی زرین رو هم رها می کنه … بازی شروع می شــــــــــــــــــــــــه …
کتی از گریف توپ رو می گیره و پاس می ده به دملزا ، دملزا یه جاخالی قشنگ از بازدارنده ای که گویل به سمتش فرستاده ، می ده و توپ رو می اندازه برای جینی … اوه ! جینی داره به سمت دروازه اسلی می ره و شوت می کنه و بله ... گــــــــــــــــــل !
ده - هیچ به نفع گریف …
خب توپ می افته دست اسلیترینیا ، اون طرف مالفوی و هری دارن دنبال گوی زرین می گردند ولی مثل اینکه خبری نیست … نه ! بلیز داره به سمت دروازه می ره … رون کمی هل شده ! بلیز یه حرکت عجیب انجام می ده و توپ رو شوت می کنه … توپ خیلی مرموز می چرخه … اه خدای من … رون به طرف توپ شیرجه می ره …ولی ... در همین لحظه کراب با چماقش توی دماغ جینی می کوبه ، حواس رون پرت می شه و با میله وسطی دروازه برخورد می کنه … و سرخگون وارد دروازه می شه !!!
متاسفانه جینی ویزلی نمی تونه به بازی ادامه بده ، اما نه با دستش علامت می ده که حالش زیاد بد نیست ،رون هم همین طور ... نتیجه ده - ده برابر !
دملزا سرخگون رو می گیره و به کتی پاس میده ، وااااااااااای ! یه بازدارنده با سرعت داره به کتی نزدیک می شه … یه جاخالی قشنگ ، اما نه ! بازدارنده با دم جاروش برخورد می کنه و کتی تعادلشو از دست می ده … اون طرف مارکوس با لبخند ، چماق گویل رو بهش پس می ده … خودم بعدا حسابتو می رسم مارکوس !!!
مارکوس سرخگون رو از دست کتی می قاپه … و به سمت دروازه می ره … مثل اینکه رون هنوز به خاطر بلایی که سر جینی اومده ، عصبانیه … اوه نه … مارکوس سرخگون رو شوت می کنه ولی رون بی تفاوت به سرخگون به سمت مارکوس می آد و با مشت توی صورتش می کوبه … و خیلی عادی سر جاش بر می گرده … ده - بیست به نفع اسلی …
با اینکه نیم ساعت از بازی گذشته ، هری و مالفوی هنوز دارن بی هدف دور زمین چرخ می زنن ، صدای تماشاچیا در اومده ، بابا مگه کورین ؟! منم دیگه دارم اون گوی زرینو جلوی دماغ کولی می بینم … اااا ، مثل اینکه دیدن … هری و مالفوی دارن به سمت دماغ کولی شیرجه می رن ، مالفوی برای هری جفت پا می گیره و اونو از مسیر منحرف می کنه ... با سرعت پیش می ره ... الآنه که گوی زرینو بگیره ...کولی سرشو به سمت مالفوی بر می گردونه و در همون لحظه ، مالفوی با دست جلوی چشمشو می گیره ، تعادلشو از دست می ده و می ره توی جایگاه اساتید ...بالاخره این هریه که از راه می رسه و بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــه ... به راحتی و بدون هیچ نگرانی ، گوی رو می گیره و بازی همین جا تموم می شه ... نتیجه نهایی صد و شصت - بیست به نفع گریفیندور ...
نقدی بر داوری :
در رختکن گریف :
لبخند ملیح هری !
در رختکن اسلی :
جو داغون و گرفته ! مالفوی با داد و فریاد :_ من از کجا می دونستم سر کولی انقدر صافه که بازتاب نور ازش ، مثل پروژکتور یکدفعه بزنه توی چشمم ؟ ولی اون هری *** عینک داشته نور رو بازتابونده !!! اینا با هم دست به یکی کرده بودند ، یعنی چی آقا !؟داور که می دونسته اون سرش چه اعجوبه ای ، یه کلاه می ذاشت !
در درمانگاه مادام پامفری :
کولی با چشمانی داغون :
_ هری ایشاالله بری زیر گل ! ایشاالله خودم با سیم سرور دارت بزنم ... می مردی عینک نمی زدی ؟!
کلا :
اصلا نیاز محسوسی به داور نبود !



Re: **كلاس آموزش گزارشگري كويديچ**
پیام زده شده در: ۱۵:۱۱ پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۴
#79

ماروولو گانتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۳ شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۰:۳۹ یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۵
از تالار اسلایترین میرم بیرون !!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 168
آفلاین
بعضی هاشونو می شناختم : رون ویزلی که با موهای قرمزش مشخص بود ، جسیکا هم که دو سه بار دیده بودمش ، استرجس پادمور هم یه بار با یه دختره دیده بودمش . بقیه نا آشنا بودند .

داور مسابقه جلو آمد و به کاپیتان ها گفت که با هم دست بدهند . دراکو با استرجس ، کاپیتان گریف دست داد ولی خیلی سریع دست یکدیگر را رها کردند .

ما همه سوار جاروهامون شدیم . دو تا کاپیتان داشتند با داور زمین را انتخاب میکردند !!

بعد از چند لحظه که همه سوار جارو شدند ، در میان سکوتی عجیب ، صدای سوتی به گوش رسید .

با شنیدن سوت همگی به هوا رفتند . برای یک لحظه ، دو توپ سیاه را دیدم . به سرعت اوج گرفتم . حالا فقط حواسم به کار خودم بود و بازی رو با صدای لی جردن گوش می کردم .

صدای لی !! : حالا سرخگون به دست اسلی ها می افته. اونا به سرعت پیش میرن ولی .... نه ، آلیشیا از گریف توپ رو از اون ها میگیره . داره به سمت دروازه اسلی پیش میره ... مدافع ها باید خیلی حواسشون باشه . بله .. گری یک توپ بازدارنده رو با ظرافت به سمت آلیشیا میفرسته ... آلیشیا به سرعت جاخالی میده ولی توپ از دستش رها میشه ... حالا کارکاروف و کراوچ با هم به جلو میرن و پاسکاریه قشنگی انجام میدن . اوه ... خیلی زیبا بود . بلک از تیم گریف یه دونه بازدارنده رو با یک حرکت چرخشی به سمت اون دو تا میفرسته .
توپ الان دست کسی نیست ... ولی الان ایدی مالفوی ، خواهر دراکو ، اونو در اختیار داره . . . مستقیم به سمت دروازه ها میره . خیلی باید مواظب باشه .. ممکنه به اسنیپ بر خورد کنه ....
... و گل !! گل برای اسلی . عجب حرکت قشنگی بود . با یه حرکت نمایشی دروازه بان گریف رو گول زد و توپ رو به کراوچ داد .

حالا شاید یه کم از سردی و بی مزگی بازی در دقایق اولیه بازی با این گل کم بشه . حالا یه حمله رو از تیم گریف شاهد هستیم ... اونا به شکل یک عقاب دارن حرکت میکنن ... خیلی جالبه هیچ کس جلوی آن ها نمی ایستد . الان می تونیم شاهد اولین گل گریف در این مسابقه باشیم .ولی باید ببینیم که مدافع ها می تونن جلوی ایم حمله رو بگیرن یا نه . هر دو مهاجم اسلی ، یعنی گری و ماروولو به چماق هاشون به دو تا توپی که به سمتشون می اومد ضربه میزنند . گریفی ها باید خیلی مواظب باشن مخصوصا کوییرل . حالا ... بله ، گل برای گریف .
نتیجه 10 - 10 مساوی .

الان میشه انتظار داشت که یه بازیه خوب رو در پیش رو داریم .
خوب ... بعد از این حمله و اولین گل گریف ، اسلی ها خیلی با جدیت و سختی ، تلاش میکنند تا بتوانند نتیجه رو به نفع خودشون برگردونن . الان یه حمله ی دیگر رو روی دروازه ی گریف داریم ... بذارید ببینیم این بار چی میشه ؟ آیا این بار هم گل میشه ؟ من که فکر نمیکنم . باید دید . نه ... توپ با اختلاف اندکی از تیر وسطی به بیرون میره . نباید به این راحتی توپ رو از دست می دادن . حالا به بقیه ی بازی میرسیم ... گریفی توپ رو در دست دارن ولی گانت از تیم اسلی با فرستادن یه توپ دیگه به سمت اونا ، از یه حمله ی دیگه پیشگیری میکنه . حلا توپ به دست مالفوی میرسه ... خیلی با سرعت به سمت دروازه ی گریف میرن . باید این بار دیگه بتونه در اولین بازی خودش یه گل رو بزنه .. بله ، موفق میشه ...
10 - 20 به نفع اسلی

من از اون به بعد فقط حواسم به توپ ها بود ... حتی دیگه به گزارش بازی هم گوش نمی دادم .


ولی همین جوری هم میشد فهمید که ما از اون ها جلو تریم . از بالا کاملا چهره ی گیریفی ها مشخص بود .. خیلی ناراحت بودند .

ولی یه دفعه خیلی خوشحال شدن .. ما یه گل دیگه خورده بودیم . خیلی بد بود . من حواسم به بازی نبود .

از اون موقع تا آخر بازی که رون ویزلی گوی زرین رو گرفت ، فقط به فکر برد در این بازی بودم . آخه دراکو خیلی این بازی براش مهم بود .

صدای لی !!!! : گریف باز هم یه حمله ی دیگه رو به سمت دروازه ی اسلی شروع کرده . ولی ... رون ویزلی به سمت زمین میره .. شاید گوی زرین رو دیده .... جالبه دقیقا پشت سرش دراکو مالفوی ، جستجو گر اسلی ، هم داره می یاد . خیلی فاصلشون نزدیکه .. می تونه خیلی خطر ناک باشه . ولی.... بله بالاخره مسابقه تموم میشه .
رون ویزلی گوی رو میگیره و .... ولی ، صبر ... صبر ... صبر ... متوجه نمیشم ... چرا این جوری شد ؟ مسابقه به نفع هیچ کدام از دو تیم تموم نشد .
با گرفتن گوی زرین توسط ویزلی ، نتیجه برابر شد !!
تیم گریف می تونست با زدن یک گل بیشتر برنه ی بازی باشه .. اینم از اشکالات گوش نکردن به گزارش مسابقه است .


آن چه ثابت و برجاست ، ثابت و برجا نیست . دنیا این چنین که هست نمی ماند .
برتول برشت




Re: **كلاس آموزش گزارشگري كويديچ**
پیام زده شده در: ۲۲:۲۴ چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۴
#78

بارتیموس کراوچ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۳۳ جمعه ۹ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۴:۱۷ دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۶
از تالار اسلیترین
گروه:
کاربران عضو
پیام: 165
آفلاین
دراکو ...دراکو...دراکو....

صدای تشفیقه بچه های اسلیترین دره رختکنو به لرزه در اورده بود.
بلیز عرق کرده بود و داشت با سنگ کوچکی بازی میکرد.
ماروولو چوبشو تو هوا با شدت تکون میداد(فکر کنم داشت تمیرن ضربه زدن میکرد، البته با استرس زیاد).
ایگور خیلی دور رختکن راه میرفت.
بارتیموس با دکمه ی رداش ور(شنلش) میرفت طوری که دکمه داشت کنده میشد.
ایدی به طور وحشتناکی به موهاش دست می کشید.
آما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گری مشغول خوردن شکلات بود و هیچ استرسی در چهرش دیده نمی شد.
دراکو خیلی ریلکس روی صندلی نشسته بود و منتظر اعلام ورودتیم ها به زمین بود.

صدایی رختکنو فرا گرفت:
_وارد شوید

شکلات از دست گری افتاد ( صحنه آهسته)
دراکو بلند شد:
بچه ها بلند شید ، بعد داد بلندی کشید: ما برنده می شیممممممممم

ورود تیم ها با تشویق فراوان تماشاچیان دو تیم همراه میشه.
بالای سر تشویق کنندگان اسلیترینی و گریفیندوری پلاکارد های بزرگی نصب شده بود ،روی ان نوشته بود:

*******ا اسلیترین حمایتت میکنیم*******

=======گریفیندور همیشه برنده========

لی جردن فریاد زد:
_ و حالاتیم های گریفیندور و اسلیترین وارد میدان شدند.
از پشت تماشاچیان موشکهای زیادی به هوا میره و مونفجر میشه.
نور های سبزو قرمز تمام ورزشگاه رو فرا می گیره.
بازیکنان دو گروه به طرف جایگاه هاشون میرن.
آلبوس دامبلدور ردای(شنل) زیبایی به تن کرده بود ،یک طرف آن قرمز و طرف دیگرش سبز بود. او با صرفه ای جمع را متوجه خود کرد:
_ سلام به دانش اموزان پرشور. این مسابقه یه مسابقه ی دوستانس بین تیم های گریفیندور و اسلیترین ...
در ضمن دوستانشو فقط با تماشاچیان نبودم با بازیکنانم بودم .پس جوانمردانه بازی کنین. دیگه وراجی نمیکنم و میزارم خودتون بازی رو ببین.

ماروولو با لحن بدی گفت:
_هرچی میخواد باشه!!! من رون ویزلی رو له میکنم.
بازیکنان دو گروه داخل زمین میشن.
داورکه روی جارو در اسمان بود پایین امد و به کاپیتان ها گفت :
_به هم دست بدید...
کاپیتان ها به ارامی با هم دست دادند.
داور:لطفا جوانمردانه بازی کنین همونطورکه البوس گفت: این بازی دوستانس... با سوت من بازی شروع میشه.
و در سوتش دمید.
لی جردن: با سوت داور بازیکنان به هوا رفتند، داور توپو به هوا پرت میکنه مهاجمم های دو تیم به طرف توپ حمله ور میشن .
وایییییی یکی ایگور توپ میگیره و به طرف دروازه ی گریفیندور حمله میکنه .
ایگور .... ایدی... بارتیموس... کوییرل سعی میکنه توپو بگیره ولی نمیتونه. ایگو به دروازه نزدیک میشه و.گل
احمقا گل زدن...
مک گونال: جردن توهین نکنننننننن وگرنه؟؟؟
لی چشب پروفسور .
دراکو دور میدان می چرخه تا شاید گوی زرین رو پیدا کنه، رونم داره همین کارو میکنه.
ماروولو هرتوپی رو که به طرفش میاد به سمت رون میفرسته:
_می کشمت .
بلیز وسط حلقه ها وایساده ، حواسش کاملا جمع دروازس.
صدای تماشاچیان انقدر بلنده که صدای لی توش محوه.
در یک لحظه دراکو گوی زرینو میبینه و به پایین شیرجه می ره،،، رون پشت سرشه ...گوی زرین به طرف تماشاچیان گریفیندور تغییر جهت می ده .
تماشاچیانه گریف دراکو را هووو میکنند.
هوا بسیار سرده اشکای دراکو روی صورتش می ریزه ، سرعتش زیاده دست گوی زرینو نمیبینه.
لی جردن: حالا رون ویزلی کنار دراکو قرار میگیره .اونا با سرعت به دنبال گوی زرینن.گوی زرین پایین میره پایین ...پایین...پایین. گوی زرین خیلی پایینه ...
دراکو دستشو دراز میکنه تا گویو بگیر :
_یه کم دیگه...یه زره ....
حال لی گرفته میشه: وای ی ی ی . دراکو گویو میگیره و بازی 160 به 40 به نفع اسلی تموم میشه.
در گوششه ای از زمین اشک در چشمان بازیکنان گریفیندور جمع شده و درگوشه ی دیگر بازیکنان اسلی دراکو راروی دست بلند کردند .
دراکو با خوشحالی فریاد میزنه: ما برنده شدیمممممممممممممم.
گری یه بسته شکلات از جیبش در میاره و مشغول خوردن میشه. (گیر دادم به شکلاتا)
تماشاچیان به سمت قلعه سرازیر میشن .
بازیکنان اسلیترین هم با خوشحالی به طرف رختکن میروند.
بازیکنان گرفیندور هم همچننین فقط با ناراحتی.


[مواظب افکارت باش که تبدیل به گفتار می شود.
مواظب گفتارت باش که تبدیل به رفتارت می شود.
مواظب رفتارت


Re: **كلاس آموزش گزارشگري كويديچ**
پیام زده شده در: ۲۱:۴۴ چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۴
#77

مارکوس فلینتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۹ جمعه ۱۵ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۱۵ دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 328
آفلاین
1- يك گزارش خوب و تقريبا بلند از بازي دو تيم گريفيندور و اسليترين ( 15 امتياز ) !

امروز روز بازی اسلای و گریف بود....صدای تماشاچیان اسلایترینی سراسر ورزشگاه آزادی واقع در بایر مونیخ فرا گرفته بود که برای روحیه دادن به ان ها تمام مدت با صدای بلند می گفتند: اس اسه آ ث میلان....
بازیکنان دو تی از رختکن در حال خارج شدن بودند که از طرف دیگر داور مسابقه در وسط زمین مسابقه برای جلو توجه تماشا چیان در صندق توپ ها را باز و بسته می کرد و می رق...( سانسور )
دیگر تمام بازیکنان وارد زمین شده بودند و سوار بر جارو اوج می گرفتند...تمام بازیکنان سر پست خود ایستادند و فقط مارکوس فلینت از تیم اسلایترین و هری پاتر از تیم گریفندور برای دست دادن به هم نزدیک شدند ... ترق.. صدای برخورد دو دست به گوش رسید و توپ ها به هوا در آمدند....
ولی قبل از این که مارکوس فلینت برای پیدا کردن هری پاتر تلاش مند دراکو مالفوی از پشت به کمرش ضربه زد و گفت مگه تو کاپیتانی که با اون دست دادی...
مارکوس فلینت که کمرش را می خواراند گفت: حالا بی خیال بعدا راجبش صحبت می کنیم به نظر من مسابقه رو بچسب...
دراکو که نمی خواست حالا حالا ها مارکوس را ول کند ولی اتفاقی باعث شد که این کار را بکند...بله درکو کله پا شده بود و از طرف دیگر صدای خنده ی دو قلو های ویزلی می امد..........
گزارش آغاز شد....
فرد ویزلی برای زدن مهاجم حریف سعی خودش رو می کنه ولی مهاجم اسلایترین خیلی تکان می خوره و نمیشه...گل گل گل بله در کمال نا باوری مهاجم دوم اسلایترین گل می زنه و به دلیل نزدیک بودند مهاجم دروازبان که رون هست کاری نتوانست بکند....و اما هری پاتر در اوج به سر می بره ولی هنوز گوی زرین را پیدا نکرده ....دراکو مالفوی که تازه خودش رو روی جارو جفت و جور کرده به طرف جرج می ره تا مواظبش باشه ...
همه ی اسلایترینی ها خوشحال هستن که از گریفندور جلو هستند ولی این خوشحالی طولی نمی شکه چون ده گل کمه....
فرد و جرج ویزلی در حال زربه زدن به مهاجمان حریف هستن ولی صصوووووووت...بله داور اعلام پنالتی می کنه چون فرد با چوب به صورت مارکوس فلینت زده بود .... دراکو می ره پشت توپ و ضربه می زنه و گل ....
نتیجه 20 – 0 به نفع اسلایترین...مثل این که خبریه تماشا چیان برایه چی این شکلی صوت می زنند... بله هری پاتر گوش زرین را پیدا کرده و دنبالشه....دستش را دراز می کنه تا او نو بگیره ولی مارکوس فلینت نیز به اون نزدیک میشه ولی هری پاتر به اون تنه می زنه و باعث می شه مارکوس با جارو به زمین بیافته و احتمالا تمام استخوان ها شکسته....ولی داور چیزی نمی گه و هری به کار خودش ادامه می ده .... در همین مدت کوتاه اسلایترین 11 گل دیگه هم می زنن و نتیجه می شه 130 – 0 نه نه 130 – 10 آره الان گریف یه گل زد و طلسم دروازه را باز کرد....
اما اسلایترین ول کن نیست دو مهاجمه اسلایترین پشت یر هم گل می زنند...نتیجه 150-10 ولی اسلایتری جستجوگر نداره و همین به ضررشه ... گل گل گل بله اسلایترین گل می زنه اگه الان گوی زرین را هری بگیره اسلالیترین می بره... و هری می ره که گوی رو بگیره.. صصووووووت.... داور صوت می زنه...بله بله گل حساب نیست و نتیجه همان 150 – 10 است بازی دو باره شروع شد هری می ره که گوی رو بگیره و می گیره ولی هم زمان با هری اسلایترین یه گل می زنه....صصصوووووت....همه ی تماشا چیان ساکت بودند تا از نتیجه با خبر بشن ولی تا من نتیجه را نگم همه سره کارن.... داور اعلام می کنه بازی تمام شده و .... نه نه... اسلایترین می بازه گل حساب نیست....بله گریفندور به طور مشکوک برد.....

2- نقد داوري اين مسابقه ( 10 امتياز ) !
رختکن اسلایترین: داوری ابتداییه ... ما این همه گل زدیم ... داور پول ندیده است.... همون اول فهمیدم که پول گرفته.... صد رحمت به مرادی.... اصلا برو به داور بگو که بوق بوق قوق بوق بوق... ( آقا از این حرفا نزن )
رختکن گریفندور: داور عالی ... از این بهتر نمی شه.... البته درسته فقط به نفع تیم اسلایتری ن صوت می زد ولی ما قبواش داریم .... به نظر من باید تو همه ی بازی ها از این داور های با تجربه استفاده کنند...


عضو اتحاد اسلایترین


Re: **كلاس آموزش گزارشگري كويديچ**
پیام زده شده در: ۲۱:۳۶ چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۴
#76

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
صدای هیاهوی کر کننده جمعیت از بیرون رختکن شنیده میشد . همه بچه های تیم کوییدیچ اسلایترین در رختکنشان جمع شده بودند و با دستپاچگی منتظر شروع مسابقه بودند .
بلیز آروم یک گوشه کز کرده بود و خودش رو با یک چوب نازک که از دسته جارویش بیرون زده بود مشغول کرده بود . در طرفی دیگر ماروولو و گویل با چماغهای آماده شان مضطرب از این سوی اتاق به آن سوی اتاق میرفتند و کراوچ و ایدی و ایگور نیز یک گوشه کز کرده بودند و با هم حرف نمیزدند .
در اتاق کامیپتان باز شد و دراکو که از قبل ردای کوییدیچش رو تنش کرده بود بیرون آمد . بلافاصله همه نگاههای به سمت دراکو برگشت .
دراکو با لبخندی به تمام اعضای تیمش نگاه کرد سپس گفت :
_ سلام به همگی ! خب بچه ها امروز اولین مسابقه دوستانمون رو در مقابل تیم گریفندور میخواهیم انجام بدیم . خودتون میدونید که اسمش مسابقه دوستانه هست اما این مسابقه برای تیم ما خیلی ارزش داره پس باید سعی کنید که حتما گریفی ها رو شکست بدیم !
دراکو صبر کرد تا عکس العمل بچه ها رو ببیند اما ظاهرا هیچ کس حتی قدرت تکلم رو نیز نداشت . دراکو که از این وضع کمی ناامید شده بود با صدای آرامش بخشی گفت :
_ شما چتون شده ؟ ما حتما برنده میشیم ! فقط باید تلاش کنیم ! مگه یادتون رفته که چقدر برای امروز تمرین کردیم ؟
ایگور که ظاهرا تازه به خودش آمده بود گفت :
_ آره فکر میکنم حق با تو باشه ! احتمالا ما میبریم !
بلیز با نگرانی گفت :
_ امیدوارم بتونیم ببریمشون !
بقیه اعضای تیم نیز با شک و تردید حرفهای بلیز رو تایید کردند . دراکو که دید از آن بیشتر نمیتواند دلداری بدهد چند لحظه صبر کرد تا بقیه آروم بشوند سپس کاغذی رو از توی جیب ردایش دراورد !
تمام اعضای اسلی نگاه های ملتسمانه ای به هم انداختند . کاملا مشخص بود که دراکو میخواهد برای آنها درمورد بازی صحبت کند . دراکو بدون توجه به رفتارهای غیر عادیه اعضای تیم در حالی که چوبدستی اش را در دست گرفته بود ، تای کاغذ رو باز کرد و صفحه را روی میزش قرار داد .
دراکو که سخت فکرش روی کاغذ مشغول بود از بقیه خواست که به میزش نزدیک شوند سپس با چوبدستی اش چند ضربه به کاغذ زد ! بلافاصله عکس یک زمین کوییدیچ بر روی کاغذ ظاهر شد . دراکو با چوبدستی یک ضربه ی دیگر به نقشه زد تا بازیکنان تیم نیز بر روی آن پدیدار شوند سپس گفت :
_ خب فکر میکنم قبل از شروع بازی بهتره یک توضیح مختصری در مورد تاکتیکمون بدم !
بلیز از پشتش صدای غمگین ایدی رو شنید که میگفت :
_ وای همین رو کم داشتیم !
دراکو که ظاهرا حرف ایدی رو نفهمیده بود ادامه داد :
_ خب همون طور که میدونید امسال تیم کوییدیچ گریفندور خیلی قویه و به جرات میتونم بگم که جدی ترین رقیب برای ما همین تیم گریفندوره ! همون طور که احتمالا میدونید دروازبان گریف تدی اسنیپه که واقعا خیلی عالی دروازبانی میکنه اما چند نقطه ضعف داره که ما باید بهش توجه کنیم . فقط باید این نکته رو در نظر داشته باشید که نقطه ضعف اصلی تدی موقعیه که با مهاجمین تک به تک میشه پس باید حواستون رو جمع کنید و بیشتر سعی کنید که موقعیت های تک به تک به وجود بیارید ! نکته بعدی که لازم دیدم بگم اینه که .......
یواش یواش حواس بلیز از حرفهای دراکو منحرف میشد چرا که سخنرانی دراکو بی نهایت ملامت آور بود و تنها موجب خستگی آنها میشد ، به همین دلیل او سعی کرد که از دید دراکو کمی دور شود تا دراکو او رو در حال چرت زدن البته به حالت ایستایی نبیند .
سرانجام بعد از یک ربع سخنرانی ملامت آور دراکو با صدای زنگ داری گفت :
_ همه متوجه شدین ؟
بلیز که غافل گیر شده بود سریعا چشماش رو باز کرد و سعی کرد که چهره خود را معصوم نشون بدهد . او با یک نگاه به دیگران فهمید که بقیه بازیکنان نیز مثل او غافل گیر شدن چرا که همگی با دستپاچگی با چشمهای نیمه باز به اینور و اون ور نگاه میکردند و وقتی متوجه موقعیتشون میشدند با دستپاچگی می گفتند :
_ بلهههههههه!!!
دراکو چند لحظه با سوءزن آنها رو نگاه کرد سپس به ساعتش نگاهی انداخت و گفت :
_ خب دیگه چیزی به شروع مسابقه نمونده بهتره دیگه لباساتون رو بپوشید و بریم سمت زمین .
همه اعضای تیم اسلی از این حرف دراکو استقبال کردن و به سمت رختکن های مخصوصشان راه افتادند .
مدتی بعد
همه بازیکنان اسلی در کنار بازیکنان گریفندور ایستاده بودند و کامپیتان های دو تیم نیز در راس دو صف قرار داشتند . جو بسیار خشک و سردی بود ، همه بازیکنان دو تیم با دقت سعی میکردند که نگاهشان به دیگری نیفتد چرا که گریفندوری ها و اسلایترینی ها از دیر زمان با هم سر جنگ داشتند .
مدتی در سکوت گذشت تا اینکه در ورودی به زمین ورزشگاه باز شد و مادام هوچ با عجله وارد شد . او در حالی که سوتش به دهنش بود گفت :
_ بازیکنان دو تیم آماده هستن ؟
دراکو و استرجس با هم گفتند :
_ بله ما آماده ایم !
مادام هوچ یکایک بازیکنان دو تیم رو یکبار ورانداز کرد تا از سلامتی همگی آنها اطمینان کامل بیابد سپس گفت :
_ خوبه ! پس دنبال من بیایید و همون دمه زمین زیر سقف بایستید تا خودم صداتون کنم و بگم وارد شید .
مادام هوچ جلوتر از همه و بازیکنان دو تیم نیز از پشت سرش به راه افتادند تا اینکه وارد فضای آزاد بیرون راهرو در کنار ورزشگاه شدند .
هوای خنک اما آفتابی بود و تمام شرایط رو برای یک بازی کوییدیچ خوب فراهم میکرد .
سرانجام آنها بعد از کمی توقف در زیر سقف ورزشگاه به دستور مادام هوچ یکی یکی وارد زمین شدند .
با وارد شدن آنها بلافاصله صدای تشویق طرفداران دو تیم از سکوی تماشاچیان به گوش رسید که هر لحظه اوج میگرفت .
بلیز که بار اولش بود که قرار بود در مقابل آن همه چشم بازی کند با هراس به سکوی تماشاچیان نگاه کرد و قلبش از شدت هیجان فرو ریخت !
یک چهارم ورزشگاه مملوء از طرفداران اسلی بود که لباسهای سبز پوشیده بودند و پرچمهای خودشون رو بلند کرده بودند و سخت در حال تشویق آنها بودند . در سمت دیگر نیز که اکثریت تماشاچیان را شامل میشدند تماشاچیان گریفندور قرار داشتند ! ظاهرا مثل همیشه هافلپافی ها و ریونکلا یی ها نیز طرف گریفندور بودند .
مادام هوچ که سوار بر جارویش در هوا روی سر آنها میچرخید در سوتش دمید و فریاد زد :
_ بازیکنان دو تیم سوار جاروهایشان بشوند .
بلافاصله بلیز بر روی جاروی نیمبوس دو هزار یک خشگلش که پدر دراکو برایشان خریده بود سوار شد و با یک ضربه نرم از روی زمین اوج گرفت و به سرعت به سمت دروازه خودشون که از سه حلقه تشکیل شده بود رفت و در وسط حلقه ها آماده قرار گرفت .
مادام هوچ چند لحظه صبر کرد تا بازیکنان در جای خودشون قرار بگیرند سپس بار دیگر در سوتش دمید و گفت :
_ کامپیتان های دو تیم بیان اینجا !
بلافاصله دراکو و استرجس به سمت مادام هوچ پرواز کردند .
مادام هوچ چند لحظه صبر کرد تا هر دوی آنها کاملا بهش نزدیک شوند سپس نگاه مشکوکی به هر دوی آنها انداخت و گفت :
_ امیدوارم که امروز شاهد بازی جوان مردانه ای از هر دوی شما باشم ! حالا با هم دست بدهید !
دراکو استرجس برای چند لحظه به هم خیره شدند ، گویی هیچ کدوم قصد نداشتند به هم دست بدهند ؛ سرانجام استرجس دستش رو دراز کرد و دراکو هم با او یک دستی داد و سریع دستهای هم رو ول کردند گویی هر کدومشون فکر میکردند که دیگری بیماریه خطرناکی دارد !
مادام هوچ که گویی راضی شده بود بار دیگر در سوتش دمید و گفت :
_ خب آماده باشید بازی با صدای سوت من شروع میشه .
مادام هوچ جعبه ای رو که در دستانش داشت باز کرد . در درون جعبه چهار توپ بازی به چشم میخورد . مادام هوچ بدون معطلی اسنیچ و دو توپ بازدارنده رو آزاد کرد سپس سرخگون رو در دستانش بالا گرفت . مدتی صبر کرد سپس در سوتش دمید و سرخگون رو به هوا فرستاد !!!
بلافاصله بازیکنان دو تیم در هر سوی زمین پخش شدند و در صدد جستجوی توپها برامدند . در این میان تنها دروازبانهای دو تیم بودند که بدون هیچ تحرکی در دروازه شان شاهد دیدن بازی بودند .
بلیز همانطور که در دروازه اش از این سوء به آن سو میرفت ضمن اینکه سعی میکرد تمام حرکات بازیکنان رو ببیند سعی میکرد به گزارش لحظه به لحظه لی جردن که در فضای ورزشگاه طنین انداز میشد نیز گوش بدهد :
_ وای چیزی نمونده بود یک بازدارنده به ایگور بخوره تا ما رو خوشحال کنه ! حیف شد ! ببخشید پروفسور ! در هر صورت بازی همچنان ادامه دارد ! سرخگون در دست بازیکنان اسلی هستش ! ایگور دوباره پاس میده به ایدی ! اندرومیدا میره طرفش ! اما نه ایدی پاس میده به بارتی ! دوباره از بارتی به ایدی ! اه این دراکو خودش کم بود خواهرش رو هم آورده !
صدای پروفسور مک گونگال از توی بلند گو به گوش رسید که داشت سر لی جردن فریاد میکشید :
_ جردن ! این اخطار آخره ! دیگه نبینم یک طرفه گزارش کنی !
لی جردن : ببخشید پروفسور حواسم نبود ! خب حالا خوشبختانه توپ دست بازکنان ماست ! کوییرل پاس میده به جسیکا ! جسیکا به آلشیا ! دوباره خود کوییرل ! آفرین برو جلو برو ! برو !
کوییرل تقریبا با بلیز تک به تک شده بود تمام جمعیت نفس ها رو در سینه حبس کرده بودند . تنها مانعی که جلوی کوییرل وجود داشت بلیز زابینی بود که مصمم در درون دروازه قرار گرفته بود . کوییرل ضربه اش رو به سمت دروازه شلیک کرد اما بلیز با یک حرکت تماشایی سرخگون رو گرفت !
بلافاصله صدای تشویق تماشاچیان اسلی از سمت چپش بلند شد .
بلیز که قلبش تند تند میزد با نگرانی نگاهی به جایگاه تماشاچیان انداخت . حتی در آن همه سر و صدا هم صدای رودلف به وضوح شنیده میشد که در حال تشویق کردن تیم اسلی بود و همچنین لارا که در کنارش سعی میکرد او رو آرام کنه !
صدای لی جردن بار دیگر از بلند گو به گوش رسید :
_ دوبار توپ دست بازیکنان اسلی افتاده ، بارتی همینجور جلو میره ! اوه دیگه خیلی خطرناک شده دارن تک به تک میشن ! تدی مواظب باش !
اما دیگه دیر شده بود ! صدای فریاد طرفداران اسلی ورزشگاه رو به لرزه دراورد ! بالاخره بارتی موفق شده بود که گل اول این دیدار و تیمش رو به ثمر برسونه و ده امتیاز به نفع اسلی کسب کنه !
ده دقیقه از به ثمر رسیدن گل اول اسلی میگذشت و تا آن لحظه اسلایترینی ها سه گل دیگه هم زده بودند و تنها یک گل خورده بودند .
صدای لی جردن در ورزشگاه طنین اندز شده بود :
_ آلشیا سرخوگون رو در دست داره ! پاس میده به کوییرل . موقعیت خوبی نصیب کوییرل شده اوه نه !
ماروولو یکی از بازدارنده ها رو با آخرین قدرت به سمت کوییرل فرستاده بود و کوییرل نیز سرخگون رو از دست داده بود .
بلیز همانطور که داشت دور دروازه اش میگشت ، سعی میکرد که به رودلف کوچکترین توجهی نشان ندهد که در حال کتک زدن بچه های گریف در جایگاه تماشاچیان بود اما ناگهان صدایی رو شنید که دلهره ناگهانی شدیدی رو در دلش ایجاد کرد ! چرا که لی جردن در بلند گویش فریاد زد :
_ اوه خدا من جستجوگرها رو ببینید !
بلیز با دستپاچگی به جستجوی دراکو پرداخت و توانست او رو در نزدیکی دروازه گریفندور بیابد که همراه با رون ویزلی به سمت شی ای که قطعا اسنیچ بود شیرجه زده بودند .
تمام وزرشگاه نفس ها رو در سینه حبس کرده بودند و با نگرانی داشتند حرکات دراکو و رون ویزلی رو دنبال میکردند که به سمت زمین شیرجه رفته بودند ! یک لحظه دراکو جلو می افتاد یک لحظه رون ! حتی بازیکنان دو تیم نیز دست از بازی کردن برداشته بودند و داشتند آنها رو تماشا میکردند .
سرانجام در یک لحظه بسیار حساس و نفس گیر دراکو زودتر از رون ویزلی به گوی زرین رسید و توانست آن را زودتر از دستان رون که ناامیدانه تقلا میکرد آن را پس بگیرد بیرون بکشد !
دراکو که از خوشحالی در پوستش نمیگنجید در حالی که لبخند رضایتمندانه ای بر روی لبانش پدیدار شده بود اسنیچ رو در دستانش بالا گرفت و به سمت آسمون پرواز کرد .
همه جمعیت چند لحظه مات و مبهوت به دراکو چشم دوختند سپس صدای فریاد جمعیت از سوی طرفداران اسلی بلند شد و همه به طرف زمین ورزشگاه هجوم آوردند تا از بازی کنان اسلی استقبال کنند .




Re: **كلاس آموزش گزارشگري كويديچ**
پیام زده شده در: ۱۴:۲۳ چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۴
#75

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
1- يك گزارش خوب و تقريبا بلند از بازي دو تيم گريفيندور و اسليترين ( 15 امتياز ) !
سلام از استديو 2000000000 ميليون نفري و تقويت شدي هاگوارتز در خدمت شما هستيم اميدواريم كه از بازي امروز لذت ببريد...با پخش مرده ديدار دو تيم گريفيندور(شيره) و اسلاترين در خدمت شما هستيم ...خب مثل اينكه كم كم همه ي بازيكنا دارن وارد زمين ميشن...بازيكنان تيم گريفيندور:
هري پاتر - فرد ويزلي - جرج ويزلي - كتي بل - رون ويزلي - آليشيا اسپنيت - جيني ويزلي...
بازيكنان تيم گريفيندور در زمين شروع به نمايش حركات نمايشي ميكنن...
حالا بازيكنان تيم اسلاترين وارد زمين ميشن:
(به دليل خاصي از گفتن اسامي اين تيم معذوريم)
خب مادام هوچ وارد زمين ميشه و صندوقچه رو رها ميكنه....
بازي آغاز شد....
كتي از گريفيندور صاحب توپه....جلو ميره .....پاس ميده به جني ويزلي....يكي از مدافعان اسلاترين با چماقش ميزنه توي سر جيني...چون بلوجر پيدا نميكرد اين كارو كرد.....آيا داور خطا ميگيره......نه....داور اعلام ميكنه كه به بازي كردن ادامه بدين.....
حالا مهاجم تيم اسلاترين صاحب توپه....ميره جلو ......پاس ميده.....در بين راه آليشيا توپ رو ميگيره.........مير........خطا....داور خطا اعلام ميكنه!!!!.......چراشو نميدونم كاپيتان اسلاترين ميره جلو و شوت ميزنه.....گــــل.....
0 - 10 به نفع اسلاترين....ادامه بازي.......كتي دوباره صاحب توپه.....پاس به جيني....جيني مستقيم ميره به سمت دروازه......مدافع اسلاترين ميخواد اين بار هم با چماق بزنه داغونش كنه اون جا خالي ميده....اون جلو ميره.......شوت ميزنه........و .........گـــــــــــل.......10 - 10 مساوي
مهاجم اسلاترين جلو ميره..........پاس به مهاجم ديگر........جرج با بلوجر ميزنه توي سر مهاجم.........اون از روي جارو ميفته زمين.......و ميگه:آخـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــخ...
داور بلند گو مجيك ميگيره دستش و داد ميزنه:
خطا پنالتي بزن!!!!
مهاجم و گـــــــــــــــــــل.....
10 - 20 به نفع اسلاترين.....
جيني جلو ميره......گوپس....آخ.......بوممم....
جيني سرشو با دست ميگيره و ميزنه زير گريه......
آليشيا نگاهي به داور ميكنه......
داور روي تخت خوابيده و داره قليون ميكشه....
اي بابا داور رو بگيرين ......
بله .....گريفيندور برنده اين بازي هستش...چون....زيرا....هري پاتر گوي زرين رو گرفته.......
نتيجه:160 - 20 به نفع گريفيندور
2- نقد داوري اين مسابقه ( 10 امتياز ) !
خب در مورد نقد بايد بگم كه داور خيلي خوب قضاوت كرد يعني بهتر از اون نميتونست قضاوت كنه چون در اون صحنه كه مدافع اسلاترين با چماق زد توي سر جيني هيچ خطايي اتفاق نيفتاد و كاملا درست بود........
در صحنه بعدي چون آليشيا به داور نگاه كرد اون بايد يك كارت زرد هم به اون نشون ميداد.....در ضمن اون صحنه خطا نبود
صحنه جرج هم به نظر من خطا بودش....چون با بلوجر نبايد زياد بد رفتار كنيم
همين ديگه تا برنامه بعدي نود و سه و شش دهم


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


Re: **كلاس آموزش گزارشگري كويديچ**
پیام زده شده در: ۱۶:۲۴ دوشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۴
#74

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۹ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۹
از اون طرف شب!!!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 501
آفلاین
جلسه ي نهم :



جلوي تابلوي اعلانات هاگوارتز :
" به دليل شروع مسبقات كوئيديچ هاگوارتز و آشنايي بيشتر دانش آموزان با چگونگي گزارش يك مسابقه ي واقعي كوئيديچ كلاس امروز آموزش گزارشگري كوئيديچ در استاديوم هاگوارتز برگزار مي گردد " !!
جلوي تابلو فقط سه نفر ايستادن .... استرجس پادمور و رز زلر و مثل هميشه كريچر !
كريچر : خيلي كلاس هاش بانمكه ميخاد تو استاديوم هم برگزار كنه پسره ي .... !
استرجس و رز با خشم به كريچر نگاه مي كنن ..... صدايي داخل راهروي هاگوارتز مي پيچه !
" به دليل توهين مستقيم به يكي از اساتيد محترم !!! هاگوارتز تا اطلاع ثانوي بطور متوالي از ريونكلا امتياز كسر مي شود !!!
استرجس و رز به طرز واقعا زشتي به كريچر مي خندن ......


چند دقيقه بعد .... لژ مخصوص گزارشگري كوئيديچ در داخل استاديوم هاگوارتز !
پروفسور ويزلي بدون اينكه به سمت در نگاه كنه : دوستاي عزيزم مي دونم كه اينجا يه مقدار تنگه ... اما خوب كلاس ما فقط پنج ساعته ... كافيه فقط اين پنج ساعت رو تحمل كنين !
پروفسور ويزلي سرشو بلند مي كنه و به سمت در نگاه مي كنه ....
ا كريچر فقط تويي پس بقيه بچه ها كجان !
كريچر دستشو مي كنه تو جيب شلوارش و يه چيز درخشان بيرون مياره !!
سكوتي مرگبار ... حس پرت شدن در چيزي و سپس ....
" شما به مدت دو ساعت بلاك شديد !!! "



دو ساعت بعد ...... همون مكان !
پروفسور ويزلي : خب كريچ گزارش تو شروع كن .... در ضمن تمام امتيازها ريون كلا بهش بازگردونه ميشه ! "
كريچر : با سلام خدمت شما بينندگان عزيز .... با مسابقه ي دو تيم كوئيديچ اسليترين و گريفيندور در خدمتتون هستيم !!
پروفسور ويزلي :‌اهم ...اهم .... خب تا همينجاي گزارش دو تا مشكل داشتي ... اول اينكه صدات خلي ضايع اس كه خب كاريش نمي شه كرد دوم اينكه اسم گريفيندور قهرمان رو دوم آوردي ..... پس 10 امتياز منفي !!!
دست كريچر به سمت جيبش مي ره !
پروفسور ويزلي :‌ پس 10 امتياز مثبت براي ريونكلا !!
كريچر : خب ادامه ي گزارش .... ليلي اونز توپ رو در اختيار داره پاس ميده به رون ويزلي و توپ توي دروازه قرار ميگيره گل براي گريفيندور !
پروفسور ويزلي‌‌ : دو تا غلط ديگه ولي نمي گم چيه ... خودت بايد سعي كني غلط هاتو رفع كني !!!!
20 امتياز مثبت براي ريونكلا !!!!



چند ساعت بعد ... پس از اتمام كلاس ! .... تابلوي اعلانات هاگوارتز
كريچر دانش آموز گروه ريونكلا بدليل كسب امتيازات فراوان براي گروه خودش بعنوان برترين دانش آموز هاگوارتز شناخته شد !!



و اما سوالا هاي جلسه ي يكي مونده به آخر !

1- يك گزارش خوب و تقريبا بلند از بازي دو تيم گريفيندور و اسليترين ( 15 امتياز ) !
2- نقد داوري اين مسابقه ( 10 امتياز ) !

موفق باشيد ....


يكي از راه هاي پيشرفت در رول پلينگ ( ايفاي نقش ) :

ابتدا به لين







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.