حلال زادهكارگردان:عضو مهمان
دستيار كارگردان:پرفسور كوييرل
بازيگران:
سرژ در نقش سرژ
ققي در نقش ققي
كفي در نقش كفي
سرژيا در نقش سرژيا
دامبل در نقش دكتر اون مادربزرگه كه تصادف كرده
گراپي در نقش دكتر زايمان
فلور دلاكور در نقش پرستار
چو چانگ در نقش مادر سرژيا
سياهي لشكر عبارتند از: هري پاتر ،ارباب لرد ولدمورت!رون ويزلي ، سدريك ديگوري ، مرلين كبير ،آنيتا دامبلدور ، كورممد ،اسدالله تانكيان
الهام گرفته از شعر«زن تو زن منه ، شب شب عاشق شدنه»
تقديم به كوييرل
__________
ساعت 10:26 دقيقه صبح ! دوربين از در ساحتمان حذب وارد ميشه و وارد اسانسور ميشه ، در آسانسور دو انسان در حال صميمي شدن هستند
زاخي:آقا فيلم نگير...فيلم نگير
فاطي پاتر: اي واي زاخي آبروم رفت . بابام اگر بفهمه...
آسانسور ميايسته و دوربين از آسانسور خارج ميشه و به سمت در روبروي ميره و وارد اتاق ميشه..سرژ تانكيان پشت ميز نشسته و داره چند برگه رو بررسي ميكنه
سرژ: يك ورق! دو ورق ! سه ورق اههه ده بيست ورقي هست..مگه حذب چي كار كرده اين همه ورق شكايت نامه بايد داشته باشه...منم ديشب خوابم نبرده امروز خستم اصلا نميتونم فكر كنم(اينارو اصولا بايد تو فكرش بگه ولي خب بلند ميگه ديگه...به اين ميگن كارگردان مردمي)
حذب پيروز است...حذب پيروز است(زنگ موبايل)
سرژ:الو الو ؟دستا بالا؟ بله؟ ...چي؟ بيام بيمارستان؟ زنم تصادف كرده مرده؟ آخ جون..نه؟ پس چي؟ بچه زائييده؟ كدوم بيمارستان؟ببخشيد ميدونم فقط يك سنت مانگو بيشتر نداريم..من ديشب خوابم نبرده مخم قاطي كرده!! نه خانوم ، فاطي چيه؟ قاطي كرده...الان اومدم.باي..نه الو..الو؟ احيانا زنم موقع زايمان نمرده؟ اه..تو كما هم نرفته؟...بيهوش هم نشده؟ از دماغشم خون نيومده؟ اي بابا....باي
پاركينگ حذب ، سرژ در كنار جاروي پرندش
سرژ:اه...اين سوييچ رو يادم رفت...ديشب خوابم نبرد قاطي كردم
ساعت 11:15 بيمارستان سنت مانگو ، بيرون بخش زايمان زايمان
خوانواده هاي سرژ و سرژيا و ققي و كفيه بيرون قسمت زايمان دارن گريه زاري ميكنن
مادر سرژيا: اهو اهو.ديدي چي شد؟ دخترم بچه زائييده..من ميدونم چشمش زدن...اهو اهو
سرژ:سلام ققي تو اينجا چي كار ميكني؟
ققي: كفيه بچه زائييده...شنيدم سرژيا هم بچه زائييده...
در بخش زايمان باز ميشه و دكتر قدم زنان با دستهاي خونين مياد بيرون
ققي:سلام آقاي دكتر دامبلدور چه خبر؟
دكتر: خطر رفع شد...
سرژ:اه چرا خطر رو رفع كردي؟
ققي:كدوم خطر؟
دكتر: مگه مادر بزرگتون تصادف نكرده بود و چوب جارو تو مغزش فرو نرفته بود؟
ققي:نه اقا..زنمون زائييد..
دكتر:اها ...برين از دكترش بپرسين...مزاحم من نشيد...فقط كار مهم!
و دكتره ميره
ققي:سرژ اين دكتره چرا تو قسمت زايمان بود؟ مگه دكتر تصادف نبود؟
سرژ:نميدونم من ديشب خوابم نبرد قاطي كردم
يه پرستار
مياد بيرون: بالاخزه كار ما با زنهاتون تموم شده..ميتونيد بياييد بچتنونو ببينيد
جميعيت ده ميليوني همه با هم حمله ور شدند به درون بخش
در اتاقي كه سرژيا و كفي درحال استراحتن
پرستار بچه سرژ و ققي رو به دستشون ميده
سرژ:الهي..الهي قربون بچم برم...ولي چرا بچه من نوزاد ققنوسه؟
ققنوس:ببين بچم چه ناز ميخنده...چه ريش قشنگي... بچه من چرا ريش داره؟
سرژيا و كفيه با هم: گذشته ها گذشته...بايد به فكر آينده بود
بچه ققي و سرژ:اهوووووو..اهوو..اوهههههه(گريه)
دكتر :الحق كه حلال زادن..
تيتراژ:
زن تو زن منه ، شب شب عاشق شدنه
آخ شكمم درد ميكنه ، اينقدر نخور هله هوله
دامبل بايد بندري بزنه ، خاله بازي چقدر كمه
يكي ميخواد رول بزنه ، هر قدر بخنديم بازم كمه
به اين چرا نگاه ميكنه؟بابا اين ديگه زن منه
به اون چرا نگاه ميكنه؟ اون هم صيغه منه
ولدي ميخواد بلاك كنه ، سرژي ميگه نميتونه
عله ميخواد رول بزنه ، كوييرل تخمه ميشكونه
سرژ و ققي گاوشون زائيده ، اما كسي نميدونه