حقيقتي هزاران سال خفته!تصوير اين جمله با حروفي قرمز رنگ در صفحات هزاران تلويزيون جادوگري ظاهر شد و پس مدت كوتاهي زمينه پشت نوشته نيز از رنگ سفيد به نقاشي شير قدرتمندي با يالهايي طلايي رنگ و ماري سبز رنگ با خطوطي نقره اي در پشت بدنش،سعي در مغلوب كردن يكديگر بودند و در پشت سر هر يك از آنها جادوگري ايستاده و به آنها فرمان ميدادند.
در اين ميان تصوير مجري برنامه با صورتي مستطيلي شكل و تراشيده ظاهر شد.مجري برنامه با لبخندي شروع به سخن گفتن كرد:
-سلام به شما بینندگان عزیز!امروز با پروفسور آرتیکوس دامبلدور هستیم تا جواب خودشون را در مورد صحبتهای آقای کرام ارائه بدهند.
تصویر زووم شده بر روی آرتیکوس پس از لحظات دیگری نمایش داده میشود.آرتیکوس که حالتی جدی،با اخمی دهشناک بر روی صورت گفت:
-بله...امیدوارم با صحبتهای من این ماجرا به پایان خودش برسد...
مجری برنامه،گویی که از این حرف آرتیکوس به مذاقش خوش نیامده باشد گفت:
-خدا نکنه!انشالله این برنامه سال های سال ادامه پیدا میکنه تا یه پولی هم به جیب ما برسه
.خب بریم یک راست سر صحبتهای کرام و جواب آرتیکوس در آن مورد...
تصویر کرام در پنجره ای در گوشه سمت راست و پایینی تلویزیون به نمایش درآمد.
نقل قول:
ببینید طلسم تغییر شکل جوری عمل میکنه که حتی نمیتونه بعضی از خصوصیات ظاهری رو از بین ببره..چه برسه به خصوصیات باطنی!!!
برای مثال پروفسور مگ گونگال رو مثال میزنیم که با اینکه تغییر شکل میده ولی خطوط عینکش دور چشمانش باقی میمونه
پس این موضوع کاملا رد میشه....حتی قدرتمندترین جادوگر زمان لرد سیاه!! هم نتونسته کاملا قیافه خودشو تغییر شکل بده...کاملا میشه دریافت که مطلب عاری از حقیقته
آرتیکوس پس از مکث کوتاهی در جواب گفت:
-کرام عزیز!در میان طلسمهای باستانی طلسمهای بسیار خارق العاده ای بوده است که هنوز ابعاد آن بر ما روشن نشده است.
یکی از آن ابعاد طلسمهای تغییر شکل است.
تاکنون هنوز فردی نتوانسته تغییر شکلی -چه در حد فوق پیشرفته و در حد معمولی- انجام دهد که جزئیات ریزی از چیزی که از آن تغییر میدهند باقی نماند،ولی این موضوع این را ثابت نمیکند که گذشتگان ما به این موضوع پی نبرده و از آن استفاده نکرده باشند.
متاسفانه اطلاعات ما در این مورد،سالها پیش از بین رفته است.به همین دلیل باعث میشه که نتوانیم به راحتی از کنار چنین مطلبی بگذریم.
تصویر دیگری،پس از صحبتهای آرتیکوس،از کرام به نمایش درآمد.
نقل قول:
درسته که ریونکلا تبدیل به عقاب میشده ولی باز خصوصیات عقاب و هیپو گریف کاملا متضاد هستن
عقاب اصلا راضی به سواری دادن به افراد نمیشه...عقاب با انسانها هیچ میانه خوبی نداره....و در پایان عقاب برای اینکه شکار خودشو انجام بده چندین بار در اسمان دور میزند ولی هیپوگریف هیچکدام از این خصوصیات رو نداره چون کلا ماهیتی جداگانه دارد!!!
آرتیکوس با همان لبخند ملیحی که کرام زده بود در جواب گفت:
-در اول،بله!عقاب سواری دادن را دوست ندارد ولی اگر توجه کرده باشید هیپوگریف نیز به سادگی قادر به انجام اینکار نخواهد بود و ابتدا باید در مقابلش تعظیمی که نشان از احترام میشود کرد و بعد به او نزدیک شد.
و بعد اگر توجه کنید ماهیت خصوصیات دو گروه گریفیندور و ریونکلا با یکدیگر ترکیب شده است و ماهیت جدید و تا حدودی متفاوت خلق کرده است.مانند دو ماده با دو خاصیت مختلف که تحت شرایط خاصی با یکدیگر در پاتیل ترکیب شده و معجونی با ماهیتی متفاوت از آن مواد خلق میشود.
در نتیجه در آن طلسم باعث ترکیب خصوصیات دو بنیان گذار شده و موجودی با ترکیبی از هردو خلق کرده است.
تصویر دیگری از کرام در گوشه صفحه تلویزیون ظاهر میشود.
نقل قول:
اینجا یه اشتباه تاریخی انجام شده!!...همانطور که میدانیم بعد از رفتن سالازار کبیر..مدرسه به حیات خودش ادامه میداده و گریفندور هنوز شمشیر رو جادو نکرده تا در کلاه گروهبندی قرار بگیره چون هنوز زنده بوده...بعد از گودریک شمشیر به پسر گودریک میرسه و او بوده شمشیرو جادوکرده تا در کلاه قرار بگیره
حتی طبق اسناد..مشخص شده که کلی دوندگی کرده تا مجوز اینکارو بگیره!!در آخر به خاطر خدماتی که گودریک برای هاگوارتز کرده این مجوز رو میگیره
آرتیکوس با لبخندی که داشت به خنده تبدیل میشد گفت:
-اسناد جعلی!به من بگویید در هزاران سال پیش...زمانی که هنوز تاریخ مشخصی برای آن پیدا نشده است و زمانی که وزارت سحر و جادویی وجود نداشته است...چطور پسر گودریک مجوز کاری و آن هم چیزی که طبق گفته های قبلی شما به طور پنهانی آن را کرده و برای شرف گریفیندور،گرفته بود؟
این را دشمنان گریفیندور جعل کرده اند و حرفهای شما نیز با یکدیگر همخوانی ندارد.
و بعد در گفته های قبلیم گفته بودم که فقط بنیانگذاران هاگوارتز قادر به جای گذاری میراثشان در کلاه خواهند بود تا به کسی با خصوصیات خالص بنیانگذار داده شود.پس این گفته شما به این ترتیب تکذیب و غیر واقعی جلوه میکند.
تصویر دیگر...
نقل قول:
اشتباه شما دقیقا اینجاست...پسر گریفندور به خاطر سفر در زمان معروف بوده....حتی گفته میشود که ساعت های زمانبرگردان از اختراعات ایشون هست...ایشون در زمان سفر کرده و به دنبال سمبلی میگشته که هیچ کس از اون سر درنیاره!!!
آرتیکوس با قیافه ناباورانه تر از کرام گفت:
-این کاملا غیر منطقی به نظر میرسه!پسر گودریک،قادر به سفر به زمان بوده ولی تلاشی برای نجات پدر از آن طلسم در زمان مورد نظر،وقتی که به گذشته سفر میکند نکرده است؟!شگفت آور است که به جای اینکار،در آینده به دنبال سمبلی برای پوشاندن چیزی به قول شما حقیقت گشته،به جای آنکه به گذشته سفر کند و پدر را از آن مهلکه نجات دهد!به نظر شما کدام یک بهتر و راحت تر است!یافتن سمبلی در آینده که شناخته شده نیست و یا نجات پدر از مسیر طلسم سالازار؟مطمئنا دومی بهتر و راحت تر است.
من نیز در پایان بگویم که کرام عزیز!دویست سال تحقیق در این مورد چیزی نیست که بتوان کتمان کرد!ما دویست سال تحقیق کردیم تا به نتایج امروز رسیدیم.پس به طور حتم تن به چیزی که شما واقعیت مینامید نخواهیم نشاند.
مجری در آخر برای خالی نبودن عریضه گفت:
-بله!این قسمت برنامه ما نیز به پایان رسید.از شما متشکریم پروفسور عزیز برای پاسخهای روشنگرانه شما در این مورد.
و باز برفک...چیزی که بعد از برنامه ها،رفیق همیشگی تلویزیون ها است.