لطفا جلسه يه بعدي به اين صورت

مواد لازم براي يك جلسه اضطراري:
1- چند نفر آدم الاف و بيكار
2- يك مكان براي تجمع
3- واژه رمز : نفس مصنوعي
4- تعيين يه ساعت خاص

براي تهيه اين جلسه:
ابتدا در ساعت معين شده(4) در مكان (برداشت بد نكنيد)جمع ميشويد(2) در مرحله ي بعد به چند نفر مشكوك ميشويد(x) سپس به آنها نزديك شده و واژه مذكور را ميگوييد(3) بعد از ان اگر اشتباهه گرفته باشيد بايد پاش وايسيد و يه دست با سيم سرور كتك بخوريد(از يارو ؛ البته ما نميدونيم اين سيم سرور رو از كجا آورده (شايد منتظر شما بوده !!!!!!!!!!!!؛ به كينگزلي مراجعه شود)) چون فردي كه مورد شك شما قرار گرفته فكر ميكند قصد جسارت به او را داشته ايد يا اينكه ميخواستيد او را معتاد كنيد!!!!!!1
ولي اگر شك شما درست بود اول سه تا سوره رو پشت سر هم ميخونيد (به خاطر اينكه كتك نخورديد) سپس شروع به احوال پرسي و من بميرم تو بميري و از اين كارا
سر انجام به خونه بر ميگرديد و نماز شكر ميخونيد

قصه ما به سر رسيد هنوز ولدي به هري نرسيد(و نخواهد رسيد)

احتمالا همون بودم.
لباس زرشكی داشتم.

سام وایز عزیز! نشونی خودت رو بده! چون تا اونجایی که من فهمیدم یک معلوم الحال چند بار از کنار من رد شد!

ساعت 11:10 به نمايشگاه رسيدم. به محلّ برگزاري جلسه رفتم.دیدم اونور تو سايه چند نفر ايستادن.از دور یه نفر آشنا می زد.خوب كه نگاه کردم دیدم‌ كه بله ابرفورث خودمونه. رفتم جلو چند نفر دیگه هم بودن با همه سلام و احوال پرسي کردم.بعد منتظر موندیم‌ كه حاجی بیاد.با این كه حاجی گفته بود كه حتّی 1دقيقه هم بیشتر از ساعت11:20 وای نمی ایسته ولی ما مجبور شدیم تا ساعت 11:40 واسش وايستيم بعد كه حاجی اومد همه با هم رفتيم تو نمايشگاه.اوّل يه كم تو نمايشگاه دور زديم.بعد حدود ساعت1_1:15حاجي گفت بريم ناهار بخوريم.از اونجائی كه من هيچ وقت زود تر از ساعت3_4 ناهار نخوردم يه جوری قضیه ناهاره رو پيچوندم و فقط يه نوشابه خوردم.تا یادم نرفته بگم كه ستاد انتخاباتی حاجی (اَبَر)قبلاً با دادن يه نوشابه به همه رأی همه ي ما رو خرید.بعد از ناهار رفتيم تو سبزه ها نشستیم و نمی دونم يه دفعه این اتفّاق شوم كِی افتاد كه ابر از حاجي يه چیز پرسید و حـــاجـــی هم طِي2 ساعت، تمام اساطیر روم و یونان و مصر رو پیاده كرد كفِ نمايشگاه.در همين زمان دكتر زنگ زد كه من دارم مي آم نمايشگاه.ما هم گفتیم بریم یه دوری بزنیم تا دكتر بیاد.بعد از گذر از غرفه های مختلف يه جا نشستیم تا ستاد اتخاباتی حـــاجــــی دومین نوشابه اش رو هم بده.من هم كه ناهار نخورده بودم از فرصت استفاده كرده و يه ساندویچ خوردم.بعد همه با هم رفتيم به غرفه ي گيگابايت تا حـــاجـــی بازی مورد علاقه اش رو انجام بده.تا ساعت6 اونجا بودیم و همه نمایشگاه جمع شده بودند تا بازی حـــاجـــی رو ببینن.بعد نمايشگاه تعطیل شد و ما رو انداختن بیرون.در مسیر بازگشت شنیدم كه ابر از حـــاجـــی پرسید دكتر اسمش رو تو سایت عوض كرده؟حـــاجـــی هم گفت نه چطور مگه؟
-آخه یکی رو دیدم اسمش رابرت لنگدان بود.تو امضا ش هم نوشته بود:فقط نشر زهره فقط سمیّه گنجی فقط دارك لرد.
-فكر نكنم دكتر باشه (واج آرایی "ك") حالا مي رم نگاه مي كنم.
در این زمان من هم پریدم وسط و گفتم :"اِ...تو هم دیدیش.آره بعد يه عكس از راز داوینچی انداخته و زیرش نوشته:
“With ABS System”
حـــاجـــی:" اِ.. اینم ای بی اسه؟"
من:" آره "
ابر:" این ای بی اس چی هست؟"
حـــاجـــی:" نمی دونم "
وقتی داشتیم از رو پل عابر پیاده ر می شدیم دكتر زنگ زد به گوشی حـــاجـــی كه كجایین می خوام بیام پیشتون.حـــاجـــی هم بهش گفت كه نمی خواد بیای.
بعد بیرون نمايشگاه از هم جدا شدیم و من با همه كسایی كه اونجا بودن خداحافظی كردم و رهسپار منزل شدم.
حــــــــــــــــــــــاجــــــــــــــــــــــــــــــی به گیم نت نرسید قصّه ی ما به سر رسید


رابرت لنگدان؛ شاهزاده نیمه خالص سابق

قابل توجه وب مسترها:
لطفا قرار يك جلسه ي حضوري بزارين كه ساعتش بعد از ساعت اداري باشه.حول و حوش ساعت 7 تا 8 شب:
اين جلسه براي اينه كه يك اسپانسر براي سايت پيدا شده.
لطفا قرار و محلشو و ساعتشو به مديران و من پيام شخصي بزنيد.
البته قرارو گذاشتين يه هماهنگم بكنين كه به اون جا كه ميخواد اسپانسر شه خبر بدم.

نقل قول:
دوستان عزيز....لطفا غير منصفانه برخورد نكنند
ببينيد اين پستو حاجي از كي زده....در حالي كه هيچكدومتون به جلسه تشريف نياورديد
((اين پست حاجي قبل از شروع نمايشگاه زده شده))
تا روز جمعه هم سه روز وقت داشتين..پس براي نيامدنتون دليل نتراشين!!!
متشكرم...ويكتور كرام!!!
------------

فقط ميخواستم بگم چرا اينجوري ميكنين
امروز قرار ميزارين واسه فردا حالا اگه مشكلي پيش اومد و نتونستيم به اينترنت وصل بشيم بايد از قرار بيفتيم لطفا دفعه ي بعد سه الي چهار روز قبل خبر بديد
ازتون ممنون ميشم اين كار رو بكنيد چون چند بار آن شدم ديدم قرار ساعت يازدهه اونوقت من ساعت دهه خونم تا بيام از كرج راه بيفتم ساعت دوازده ميرسم اونجا
ولي حيف شد كارتا رو از دست داديم

نقل قول:

بد فکری هم نیست ها!
فقط اگه قراره تو این ماه میتینگی باشه لطفا بندازید پنجشنبه ی همین هفته یا پنجشنبه ی دو هفته ی دیگه که منم بتونم بیام!
(پنجشنبه هام یکی درمیون خالیه!)

حاجي من فكر نكنم بتونم بيام ولي اگه ميشه يه جاي ديگه تو اين هفته يه قرار بزار مي خوام درباره ي اسپانسر باهات صحبت كنم.هري و آبرفورثم بيار

آیا حضور برای همه آزاده.