خب سلام! آنتونی خودتو نکش! نــــــــــــــــه!
!!
خب، من در مورد اینکه اگر هر سه تا رو داشتم چی میشد صحبت میکنم که هم آنتونی خودشو نکشه هم اینکه آنتونی خودشو نکشه!
چوب الدر: خب اگه من این چوبدستی رو داشتم اولا که باید میرفتم جادو یاد میگرفتم! من فکر میکنم زیاد به درد نمیخوره. چونکه احتمالا تعداد کمی آدم هست که بخواد با کسی بجنگه، وقتی شما اخلاقتون خوب باشه. این چوبدستی برای کسی خوبه که دشمن های زیادی داره و به قدرت نیاز داره! پس من چوبدستی رو نمیخوام!
سنگ رستاخیز: خیلی چیز خوبی به نظر میرسه! من میخواستم که اینو داشته باشم تا اگه کسی رو لازم داشتم که پیشم نبود زنده اش کنم و حداقل باهاش صحبت کنم! اما این هم همیشه به درد من نمیخورد! پس فقط میخواستمش، دوستش نداشتم!
شنل نامرئی: به نظرم بهترین قدیس بود و هست! چون هر وقت کاری کنم که بد باشه دوست دارم نامریی شم! اگه بخوام کاری رو بکنم که یواشکی باشه، باید نامریی باشم! اگه بخوام کسی متوجه نشه که من دارم کاری میکنم یا نخوام کسی بدونه کی بوده، لازمه نامرئی باشم!
به نظرم این طوری تقسیم بندی اشون کنم بهتره:
شنل نامرئیی رو دوست دارم!
سنگ رستاخیز رو میخوامش!
چوب الدر رو میدم به کسی که لازمش داره!