هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۲۱:۰۴ سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۳

بلاتریکسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۱ پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۴۵ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲
از لیتل هنگلتون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 466
آفلاین
در دست تمیز کاری!
تعداد پیامتون کم شد شکایت نکنیدا..دارم پاک سازی می کنم!




Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۹:۵۰ سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۳

گیلدروی لاکهارتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۵۸ چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 594
آفلاین
حیف که من الان دارم از دست نیرو های نوشابه ای شیکم تو جهنم فرار میکنم وگرنه میدونستم با این سفیدا چی کار کنم! متاسفانه حرفای کرامو هم چون توی دنیای فانی زد نشنیدم وگرنه بسی تایید میکردم!



Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۹:۳۶ سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۳

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
واقعا خوشحال شدم که یه سفید دیگه از 3 تانقطه(...)استفاده کرد
هری جان اینکه اقا موشه جارو به دمبش میبست که حرف بدی نیست!!!
اونم مینوشتی

تخصص سفیدا در نمایشنامه نویسی:
1 - 3 نقطه
2-استفاده از روشهای عجیب مثل پلک زدن چشم زدن ملق زدن و غیره
3- بعضی ها تخصص در فحش نویسی دارن که به جای فحش باز از این 3 نقطه استفاده میکنند(طرف سرشو مثل ...میندازه میاد تو)
4-بعضی ها که راحت در فحش نویسی اون 3 نقطه هم نمیذارن و خیال همه رو راحت میکنند مثل(طرف سگ خونگی منه یا طرف میمونه)
5-از افراد سفید محترم خواهشمندم اول به تاپیک (نحوه برخورد فکر میکنی کی هستی)بروند و صحبتهای مگ گونگال و حاجی دارک لرد عزیزمون را بخونن)

در آخر هری جان داغ دلمو تازه کردی منظور من شما نبود افراد با خوندن این نوشته میفهمن منظورم با کی بوده

با تشکر کرام


افراد باید جنبه شوخی داشته باشند به شرطی که حرمتها حفظ شود


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۷:۴۳ سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۳

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
نقل قول:

کینگزلی نوشت
زنده باد معاون اول وزیر و مرگخوار مقتدر....ویکتور کرام!

هرمي اين رو جزو ضرب المثلات اضافه كن معادلموش به سوراخ نميرفت و ...(سه نقطه بي معني است)


Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۷:۰۱ سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۳

گیلدروی لاکهارتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۵۸ چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 594
آفلاین
گیلدروی که خیلی خوش تیپه نشسته تو بهشت ( در سایه درختان باغ انگور و در کنار رودخانه ) داره فکر میکنه!
گیلدی: هووووم... بهشت هم زیاد حال نمیده ها... هر جا میری هیشکی غش نمیکنه! هیشکی تو بی جامه پارتی ها شرکت نمیکنه! همه زناشم چادرین، تازه اهل تنفس مصنوعی هم نیستن! ای کاش رفته بودم جهنم!
یه ربع فکر میکنه که چه جوری میتونه بره جهنم، ولی چیزی به ذهنش نمیرسه... موبایلشو درمیاره زنگ میزنه به شیکم!
- مشترک مورد نظر در بهشت نمیباشد!
دوباره شماره رو میگیره
- مشترک مورد نظر در بهشت نمیباشد!
دوباره شماره رو میگیره
- مشترک مورد نظر در بهشت نمیباشد!
دوباره شماره رو میگیره
- مشترک مورد نظر در بهشت نمیباشد!
دوباره شماره رو میگیره
- مشترک مورد نظر در بهشت نمیباشد!
گیلدی: شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت! (موبایلشو میکوبه زمین)
یه زن با خدا که داشته از اون اطراف رد میشده، کار گیلدی رو میبینه تعجب میکنه!
زن باخدا: برادر... چرا این چنین میکنی؟ از چیزی عصبانی هستی؟
گیلدی: ای خواهر... در نظر دارم با دوست خویش در لندن تماسی حاصل نمایم! اما چه کنم که موفق نمیشوم!
زن باخدا: برادر... شما کد دنیای فانی رو میگیری؟
گیلدی: هووووووووووووم؟
زن با خدا: شما باید به ترتیب کدهای دنیای فانی - کره زمین - اروپا - بریتانیا و لندنو بگیری!
گیلدی: هوم... همی متشکرم!
گیلدی میره موبالشو از رو زمین ورمیداره دوبازه زنگ میزنه به شیکم!
شیکم: (تریپ بامشادی)
گیلدی: تعجب نکن بابا... این بهشت فول امکاناته!
شیکم: گیلدی، خودتی؟ رفتی بهشت؟ خوش به حالت!
گیلدی: خوش به حالت چیه بابا؟ اصلا حال نمیده... هیشکی اهل بی جامه پارتی و تنفس مصنوعی نیست اینجا! این ورا آشنا نداری؟ منو بفرستی جهنم؟
شیکم: هوووووم... چرا اتفاقا! یکی از رفیقام تو کار حکومته آخرته! باهاش صحبت میکنم... بهش میگم بفرستتت جهنم! حله؟
گیلدی: آره قربونش... :bigkiss:... به بروبچز سلام برسون!

دو ساعت بعد!
گیلدی هنوز نشسته همونجا تو باغ انگور که دو نفر هر کدوم دو برابر گراپ میان سراغش...
غول اولیه: سید گیلدروی الله تویی؟
گیلدی آب دهنشو قورت میده: کی من؟ هرگز! اسم من جاسمه!
غول دومیه: هوم... مشکوکه! نمیدونی کجاس؟ میخوایم ببریمش جهنم!
گیلدی: زودتر میگفتی برادر... گیلدی خودمم!
غولا همزمان: پس اعتراف میکنی که خالی بستی؟
گیلدی: اوهوم!
غول اولیه: میچلومنت! خجالت نمیکشی؟
غول اولیه میره رو شونه غول دومیه که قدش حدودا 11 متر بود، از اون بالا میپره رو گیلدی!
گیلدی: در آخرین لحظات: نههههههههههههههههههههههههههههه!
غوله میفته رو گیلدی، گیلدی فرو میره تو زمین، از اون ور میفته تو جهنم!
گیلدی: آخ جوووون... بلاخره اومدم جهنم!
یهو نیگاش میفته به چند تا از جهنمیا، میبینه همشون نیرو نوشابه این!
نوشابه ای ها: بونگا...بونگا... بونگا... آدم جدید... بونگا... حمله... بونگا!
گیلدی: ای خدا... بیا بزن منو زنده کن!
گیلدی در حالی که داره از دست نوشابه ای ها درمیره موبایلشو در میاره زنگ میزنه به شیکم دوباره!
گیلدی: الو... شیکم جون...دستم به دامنت... قبلش با این نوشابه ای ها هماهنگ میکردی حداقل!
شیکم: آخ... شرمنده! این موردو یادم رفته بود! الان درستش میکنم! دو ساعت دیگه حله!
گیلدی: دو ساعـــــــــــــــــت؟ ای خدا...



Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۱:۱۷ سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۳

استار


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۱۸ چهارشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۰:۰۶ سه شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۴
از nowhereland
گروه:
کاربران عضو
پیام: 55
آفلاین
تصميم گرفتم برم سيريوس رو نجات بدم ، ميرم سمت آتيش
هرميون گرنجر
سلام هرمي انگشتر رو كه هنوز داري؟آره؟خب پس پاشو بريم ،به تانكس هم بگو بياد پس من منتظرتونم
تو راه شكنجه گاه
من: خب رسيديم ،پيش بسوي نجات قهرمانمون سيريوس
درو محكم باز ميكنم جوري كه همه برميگردن ما رو نيگا ميكنن....
ـــ گرنجر؟تانكس؟اون يكي كيه همراهشون آها همون دنباله دارست
ـــ سيريوس استار فرزند،استار،نه دنباله دار
ــ چيز خاصي ميخوايد؟
هرماني:خب راستش آره تانكس بهشون بگو چي ميخوايم
تانكس:پترفيكوس توتالوس
هرماني: اكسپليارموس
يكي از مرگخوارا(به علت كمبود اسم كلي گفتم) با صورت ميخوره زمين و واند كرام ميپره تو هوا
من:هرماني ،چرا اين؟اين كه........
هرماني: تابلو نكن
آهان باشه
هين طور كه ما داريم حرف ميزنيم
يكي از پشت:اكپليارموس
اي بلاي نامرد ،از پشت حمله ميكني؟
ــ فرقي نميكنه در هر حال سوسكيد
دولاهوف:بلا حوصله داريا الان سوسكه باز پيداش ميشه
سوسك از در مياد تو دالاهوف جيغ ميزنه پشت بلا قايم ميشه
ــ اي بابا انتوني زشته اين حركت
دولاهوف: آخه....
ــ آخه نداره
دولاهوف:باشه
بعد بلا بر ميگرده هرماني و تانكس رو ميبنده
رودي از در مياد تو:بلا اون يكي گندزاده هه رو ببند به صندلي الكتريكي
تانكس:اين نامرديه
بلا و رودي:
دولاهوف:بلا مگه اينا سه تا نبودن؟پس اون يكي كو؟همون ستاره هه
بلا:در رفت؟ ميكشمت آنتوني همش تقصير تو بود اخه مگه سوسك هم ترس داره هواسم رو پرت كردي در رفت
دولاهوف:بلا عزيزم منو ببخش
:bigkiss:
رودي:خجالت نميكشي جلوي من؟به بلا؟تنفس مصنوعي؟اي بي ناموس
دولاهوف اي بابا من حر كاري ميكنم بدتر ميشه كه.........
لوشس از تو تاريكي مياد بيرون:بس كه آي كيويي،در ضمن هر رو با ح نمينويسن بي سواد
من در راه بازگشت به مقر خودمونم و به اين مي انديشم كه حالا اين بقيشو چجوري درستش كنم؟


انقدر از دست جمله های قشنگ خسته ام که نخوام توی امضام ازشون استفاده کنم!


Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۱۰:۵۰ سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۳

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
هرميون عزيز
الا پي امتو ويرايش كردي ولي اشكال نداره
ميخواستم بگم اينجا خانه ريدلهاست نه هاگوارتز كه نمايشنامه رو تو هاگوارتز مينويسي
بنابراين ناديده گرفته شده در نتيجه ناراحت نباش!!!
------------------------------------------
در ضمن سعي نكن منو با رفيقام در بندازي چون كلكت نميگيره
كينگي و بلا و رودي و گيلدي ميدونن من مرگخوارم باز باور نداري اينم بازوي سمت چپم علامت شوم
حالا باوركن


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۹:۳۷ سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۳

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
من: وای وای چه بی وفایی ها !!!(تو دلم: آفرین کرام نباید بگذاری بهت مشکوک بشند )


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۸:۵۵ سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۳

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
نقل قول:

هرمیون گرنجر نوشت
کینگ کینگ I AM SUPER MAD
تو آخه کی میخواهی بفهمی که من الان دارم از کرام استفاده میکنم !!! دارم میگم جاسوس ماست .


هرميون واقعا متاسفم كه ناراحتت ميكنم ولي اگه ميخواي بفهمي جاسوس كيا بودم برو از مرلين بپرس راهنماييت ميكنه

اين همه خودمو ميكشم اين سفيدا رو زجر ميدم اونوقت تهمت ميزنن تو سفيدي
بابا من جزو مرگخواران هستم باور كن!!!!
براي اثبات حرفم و هم اينكه بفهمي مگ گونگال كجاست عكساي زيرو نگاه كن

اين عكس هنگامي گرفته شده كه به مگ گونگال گفتيم چه بلايي قراره سرت مياد!!!!
تصویر کوچک شده

اين عكس هم بعد از شكنجه كه تنفس مصنوعي گراوپي بوده گرفته شده و اونو در دست صاحب جديدش ميبينيد
تصویر کوچک شده

خوش باشين


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: شکنجه گاه جادوگران سفید
پیام زده شده در: ۸:۴۳ سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۳

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
کینگزلی به نظر تو یک جاسوس میاد همه جا بگه من جاسوسم ؟ من سفیدم ؟ نه !!!
اول سعی میکنه اعتماد اون وری ها را به خودش جلب کنه !
این دقیقا" کاریه که کرام داره میکنه ! میخواهد به عمق ارتش سیاه بره و اطلاعات محرمانه را برای سفید ها بفرسته


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.