هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۱۴:۴۷ جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

گریفیندور، مرگخواران

لیلی لونا پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۸ سه شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۱
آخرین ورود:
۱:۱۴:۲۶ دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳
از ◝ 𖥻 In The Moon ぃ ˑ ִ
گروه:
کاربران عضو
گریفیندور
ایفای نقش
مرگخوار
پیام: 66
آفلاین
سلام میتونم دسترسی هامو پس بگیرم؟:(
لیلی هستمم

انجام شد.
خوش برگشتی.


ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۱۰ ۱۶:۰۹:۳۱

◟·˚ᨳ 𝗍𝗁𝖾 𝗆𝗈𝗈𝗇 𝗂𝗌 𝖻𝖾𝖺𝗎𝗍𝗂𝖿𝗎𝗅, 𝗂𝗌𝗇'𝗍 𝗂𝗍


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۴۶:۳۷ چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳

گریفیندور، مرگخواران

مرلین کبیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۴۸ دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲
آخرین ورود:
دیروز ۲۳:۲۴:۵۷
از دین و ایمون خبری نیست
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
گریفیندور
ناظر انجمن
پیام: 722
آفلاین
نام: مرلین
نام خانوادگی: کبیر
گروه: اسلیترین

مرلینِ کبیر، جادوگری به قدمت تمام اعصار! جادوگری برای تمام فصول! پیامبری برای برطرف کردن تمام نیاز های شما. مرلین، همان جادوگری است که شما در تاریک ترین و غم انگیز ترین لحظاتتان از وی کمک می خواهید. وی همان شخصی است که در تمام وجوه زندگی شما تبلور یافته و لحظه ای نیست که بدون استمداد از ریش یا پیژامه وی، بگذرد.
مرلین، جادوگری زاده شده توسط پلیدی و خدمتگذار روشنایی! همین تضاد در آفرینش وی، باعث می شود که مرلین همواره در بطن ماجراها باشد و هر دو نیروی خیر و شر، وقتی که در حال قتل عام یک دیگر هستند، از او کمک بخواهند. در حقیقت استیون اسپیلبرگ در فیلم نجات سرباز رایان، از این ضرب المثل قدیمی بریتانیایی در زمان جنگ بین طرفداران شاه آرتور و دشمنان وی، زمانی که دشمنان در حال دستیابی به پیروزی بودند بیان شد، استفاده کرده است:
نقل قول:
- نترسید بچه ها، مرلین با ماست!
- اگه مرلین با ماست، پس کی با اوناست که اینطوری دارن دهنمونو ... ؟

اراده مرلین، همان جادویی است که در چوبدستی شما در جریان است. قدرت مرلین، همان قدرت طلسم هایی هست که آن ها را اجرا می کنید و خرد او، خرد تمام دانشمندان دنیای جادوگری است زمانی که سعی دارند تا جادویی جدید را ابداع کنند و در اختیار دنیای جادوگری قرار دهند. مرلین، همان فردی است که اولین بار از جادو استفاده کرد و بنا بر پیشگویی ها، آخرین فردی هم هست که از آن استفاده می کند.
من، مرلین کبیر، بار دیگر برگشته ام تا در خدمت جامعه ی جادوگری باشم، پیرتر از همیشه، خسته تر از قبل ولی با تجربه تر از گذشته و قوی تر از تمام دوران هایی که زندگی کرده ام! قامت خمیده و سن زیادم هرگز نتوانستند جلوی مرا برای نشان دادن قدرت بیکرانی که جادو برای ما فراهم می آورد را بگیرند!
مرلین با استفاده از سرویس پست الکترونیک پیشرفته خود (malakooti mail) می تواند در کسری از ثانیه از نیاز های بندگانش با خبر شود و آن ها را اجابت کند. پس هم اکنون گوشی جادویی خود را برداشته و با مرلین راز و نیاز بکنید!


لینک اکانت قبلی جهت بستن

تایید شد!
خوش برگشتی.


ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۸ ۱۴:۰۰:۲۷



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۵۵:۲۳ دوشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۳

هافلپاف

رزالین دیگوری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۶:۴۲ دوشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۷:۵۶
از لای صفحات کتاب
گروه:
کاربران عضو
هافلپاف
ایفای نقش
پیام: 19
آفلاین
نام:رزالین دیگوری
گروه:هافلپاف
تاریخ تولد : بیست و پنج نوامبر 1957
چوبدستی:چوب توسکا، با مغز موی تکشاخ. 32 سانتی متر ، با انعطاف پذیری متوسط.
پاتروناس:گوزن شاخدار
نژاد: اصیل زاده
جبهه: محفل ققنوس
ویژگی های ظاهری:قد و اندامی معمولی، چشمانی خاکستری و موهایی قهوه ای و مواج.
ویژگی های اخلاقی: زنی آرام، بی اندازه خانواده دوست، عاشق مطالعه، رویاپرداز.خوشرو و خوش برخورد اما بی اندازه حساس و زودرنج.
محل زندگی:لای صفحات کتاب
معرفی کوتاه:
او در سال1957، در روستای اوتری سنت کچپول چشم به جهان گشود. خانواده اش علاقه خاصی به کتاب و ادبیات داشتند، به نحوی که مادر گرامی اش برای آرام کردن و خواباندنش، برایش آثار کلاسیک مشهور را می خواند. به این شکل، رزالین از کودکی با ادبیات انس گرفت.
او در سال 1969، به هاگوارتز رفت و در گروه هافلپاف جای گرفت. با وجود طبع درونگرایش، به راحتی توانست دوستان زیادی پیدا کند.
او از همان نوجوانی، بسیار حساس و زودرنج بود و به راحتی به گریه می افتاد. اما با این وجود، وقتی پای قضاوت به میان می آمد، دیدی منطقی داشت و کمتر پیش می آمد صرفا از روی هیجاناتش داوری کند.
در سال سوم، با سال بالایی اش، آموس دیگوری رابطه ای دوستانه برقرار کرد که بعدها رنگ عشق به خود گرفت و در نهایت، به ازدواج انجامید.
او پس از فارغ التحصیلی از هاگوارتز، به عنوان شفادهنده مشغول به کار شد.پس از هاگوارتز نیز، عاشق مطالعه بود و هر کتابی که گیر می آورد، می خواند.
او و همسرش در جنگ جادوگری اول، از طرفداران محفل ققنوس بودند، اما رسما وارد جنگ نشدند.
در سال 1977، تنها فرزند او و آموس به دنیا آمد. پسری خوش قیافه که از نظر ظاهری، بی اندازه به مادرش شبیه بود. به پیشنهاد رزالین، نامش را سدریک گذاشتند.
سدریک بزرگتر می شد و روز به روز شباهتش(هم از نظر ظاهری و هم از نظر اخلاقی)به مادرش پررنگ تر می شد و همچنین، استعداد و هوش سرشار خود را بیشتر آشکار می کرد. رزالین، مانند هر مادر دیگری، به فرزندش عشق می ورزید و از تماشای بزرگ شدن او، لذت می برد.
همه چیز خوب بود تا این که در سال 1995، سدریک توسط ولدمورت به قتل رسید. مرگ فرزندش، تاثیر عمیقی روی رزالین گذاشت، ولی با این وجود، به هری اطمینان داد او را مقصر نمی دانند و با ملایمت و مهربانی، از پذیرش جایزه مسابقه سه جادوگر خودداری کرد. او همچنین در جنگ دوم، به همراه همسرش محفل ققنوس پیوست.
او در حال حاضر، همچنان عاشق مطالعه است و کیفی پر از کتاب دارد که آن را همه جا با خود می برد. وی ادبیات ماگل را به ادبیات جادویی ترجیح می دهد.
او روی سنش بسیار حساس است و کسانی که آن را به رخش بکشند، چهره ی خشمگینش را مشاهده می کنند.
شناسه قبلی:
https://www.jadoogaran.org/modules/profile/userinfo.php?uid=47469
پ.ن:شخصیت ساختگی نیست. تو فصلهای آخر کتاب چهار حضور داره.

انجام شد!


ویرایش شده توسط Raina در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۶ ۱۴:۰۸:۱۵
ویرایش شده توسط Raina در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۶ ۱۴:۳۱:۰۲
ویرایش شده توسط Raina در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۶ ۱۴:۴۰:۵۱
ویرایش شده توسط Raina در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۶ ۱۴:۵۷:۴۷
ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۷ ۲۰:۰۲:۵۹

اگر تمام جهان نیز تو را گناهکار بدانند، تا زمانی که وجدان خودت تأییدت کند، تو بدون دوست نمی مانی.
جین ایر


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۳۵:۳۶ یکشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۳

هافلپاف، محفل ققنوس

پاتریشیا وینتربورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۱:۰۸ دوشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۲
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۴۹:۱۶
از همه تون ممنونم!
گروه:
کاربران عضو
هافلپاف
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 178
آفلاین
سلام. لطفا اینارو بذارین قبل از ویژگی های ظاهری‌م.

پاترونوس: گوزن
تایپ شخصیتی: ENFP
حیوان خانگی: گربه سیاهی با چشم های سبز به نام زمرد

سلام، انجام شد!


ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۵ ۲۳:۴۱:۱۸

آدمای متفاوت، همونایی‌ان که دنیا رو تغییر می دن.
زندگی یه کوهه. هیچ راه صافی برای رفتن به بالا نیست و همه‌ش می افتی زمین. ولی اگه از جات بلند شی و به راهت ادامه بدی، قول می دم، به قله می رسی.
جی.کی.رولینگ می گوید:"در زندگی شکست نخوردن ممکن نیست، مگر آنکه آنقدر محتاطانه زندگی کنید که می شود گفت اصلا زندگی نکرده اید، و بنابراین به ناچار شکست را تجربه می کنید."


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۳۲:۲۲ یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۲

محفل ققنوس

ریموند


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۰ چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۳۵ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از میان قصه ها
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 320
آفلاین
نام: ریموند

خصوصیات ظاهری: مطابق با گوزن های قهوه‌ای

ویژگی جادویی: توانایی صحبت کردن به عنوان یک چهار پا

شئ جادویی: کتابچه ی قصه

معرفی شخصیت: بر خلاف دیگر موجودات جامعه ی پنهان جادوگری، ریموند طبیعی بود. توانایی صحبت کردن یک گوزن اگر شنیده نشود همه چیز عادی جلوه می کند.
در خانه اش محفل ققنوس چیزی جز دردسر از جانب گوزن نصیب کسی نمی شد.
شاخ هایش به در و دیوار و ریش سالمندان گیر می کرد، سم هایش چوب های پوسیده ی راه پله را سوراخ و زمختی اش کودکان نوپای روشنایی را دچار ترس می کرد.
احساس مفید نبودن می کشد. ریموند را نکشت، بلکه راهی اش کرد.
در نیمه شبی که صدای پا را برف، آرام بغل می کرد، راهی شد و بدون خداحافظی خانه را ترک کرد. سفری که جز دلتنگی و دوری از دوستان سودی نداشت، اما بعد از گذشت مدتی ورق برای ریموند برگشت.
در خرابه های یک مزرعه ی قدیمی کتابچه ای پیدا شد. عنصری که ریموند را قابل کنترل می کرد. کتابچه ای که اسم ریموند را روی قابش داشت. اما به چه علت؟
دو سال بعد از ترک محفل، ریموند با زنگ ساعت که نیمه شب را در خانه شماره دوازده اعلام میکرد برگشت.
قامتی هموار تر پیدا کرده بود، شاخهایش مرتب و سم هایش به انگشتانی پوشیده از موی قهوه ای تبدیل شده بود.
حالا با ظرافت بیشتر قادر به کنترل رفتارش بود.
اما همه تغییرات تحت کنترل کتابچه ای بود که در دست داشت. کتابچه ای که ریموند در آن قصه می نوشت و قصه ها به واقعیت تبدیل می‌شد.
طرز کار کتابچه بدین شکل بود که اگر اتفاقات کوچک به شکل درست و سنجیده و پشت سر هم چیده می شد در واقعیت هم آثارش پیدا می شد. ریموند بدین شکل خودش و اتفاقات اطرافش را کنترل می کرد. اما اگر قصه مشکل داشت یا اتفاق غیر منتظره ای رخ می داد روند داستان نوشته شده، در واقعیت تغییر می کرد و کلمات نوشته شده از کتاب پاک می شد و عاقبت این اتفاق چیزی نبود جز همان سوپ و همان کاسه؛ همان ریموند و همان دردسر های گوزنی که در خانه ی انسان ها زندگی میکرد.




پ.ن: درود، لطفا در صورت امکان دسترسی ایفای نقش رو به من برگردونید. (دسترسی گروه هاگوارتزی عزیزم رو برام فعال نکنید)

سلام، خوش برگشتی و انجام شد!


ویرایش شده توسط Rick در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۲۷ ۱۶:۳۸:۰۵
ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۲۷ ۲۲:۳۵:۱۳


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۰:۲۶:۵۳ یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۲

گریفیندور

گرینگوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۴ دوشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۱
آخرین ورود:
۰:۲۹:۰۷ سه شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳
از شما به ما چیزی نمی ماسه
گروه:
کاربران عضو
گریفیندور
ایفای نقش
پیام: 38
آفلاین
سلام.

ایفای نقشو از من گرفتن! زده بود فیری!!


درخواست دسترسی مجدد رو مبذول بفرمایید، دست شما درد نکنه.



سلام. دسترسی ایفای نقش و گریفیندور مجددا داده شد. خوش برگشتی.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۲۷ ۰:۳۸:۵۵
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۲۷ ۰:۳۹:۲۱


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۱۱:۰۰ جمعه ۲۵ اسفند ۱۴۰۲

اسلیترین

بلوینا بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۷ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۲۰:۴۷:۴۶ جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
از لندن، بریتانیا
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ایفای نقش
پیام: 8
آفلاین
سلام برای شخصیت بلوینا بلک یه مدت نبودم می شه دسترسی رو بهم برگردونید🥺


سلام. بله انجام شد. خوش برگشتی.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۲۵ ۱۶:۲۷:۰۵


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۵۹:۳۲ پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۲

ریونکلاو، محفل ققنوس

جوزفین مونتگومری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۵ چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸
آخرین ورود:
امروز ۰:۰۶:۱۲
از دستم حرص نخور!
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 313
آفلاین
نام: جوزفین مونتگومری

گروه: ریونکلاو

پاترونوس: سینه‌سرخ

خصوصیات ظاهری و اخلاقی:

موهاش قرمز تیره‌‌س و نامرتبه، قدش متوسطه و چون لاغره انگاری که ریزه میزه می‌زنه، ولی اینطوری نیست! چشماش به‌طرز اغراق‌آمیزی بزرگه. انگار که می‌خوان در کوتاه‌ترین زمان ممکن بیش‌ترین فضا رو رصد کنن. از بیرون سبزه اما دور مردمکش رگه‌های قهوه‌ای داره. یه‌جورایی جنگل رو تداعی می‌کنه واسه آدم.

طبیعت‌گراست و آدم ماجراجوییه. واسه همینم همیشه لباسی با جیب بی‌انتها تنشه یا یه کیف کمری یا کوله‌ی جادویی همراهشه که داخلش خرت‌وپرت‌ها جمع‌شون جمعه. چرا که هرچیز که خار آید، روزی به کار آید. معتقده همیشه یه عالمه احتمال وجود داره که یه عالمه اتفاق بیفته و آدم نمی‌دونه چی پیش بیاد، نه؟ پس آدم باید انتظار هرچیزی رو داشته باشه و فرصت‌های پیش روش رو ببینه، ناچیزها رو غنیمت بدونه، ازشون بهره‌ببره و با آغوش باز بره سمت آنچه که پیش آید، چون که خوش آید.

یه دماغ داره برای بو کشیدن دردسر، با یه دهن که همیشه آماده‌ی اظهارنظرکردن در رابطه با همه‌کس و همه‌چیز و پریدن وسط بحثه. پرروئه و همیشه هم اینو می‌شنوه از بقیه که بلأخره یه روزی با این زبونش به باد می‌ده سرش رو.

دست و پاش هم همیشه‌ی خدا زخم و زیلیه. از در و دیوار و درخت زیاد بالا می‌ره چون و عاشق اینه که تو ارتفاع باشه.
بعضی وقت‌ها می‌تونید شب‌ها بالای برج ریونکلاو درحالی که زیر نور مهتاب پاهای آویزونش رو تو هوا تاب می‌ده و با یه صدای نخراشیده آواز می‌خونه یا روزها بالای یه درخت درحالی که داره خیال‌پردازی می‌کنه و سیب می‌خوره پیداش کنید.

گفتم بعضی وقت‌ها، نه؟ خب آره. چون عاشق اینه که بره و جاهای جدید رو کشف کنه و از همه‌‌چیز سر در بیاره. یه جستجوگر تمام‌عیار و کنجکاو. اینه که در مواقع و اماکنی که هیچ انتظارش نمی‌ره، یهو سر و کله‌اش از ناکجا پیدا می‌شه.

دنیا برای جوزفین یه شفگتیه، هر نویی جهانی و هر جهانی نوئه. اگه چیز جدید یا جای جدیدی پیدا بشه، جوزفین اولین کسیه که می‌ره سراغش.

دری‌وری زیاد می‌گه و آسمون ریسمون به هم زیاد می‌بافه، شاید سؤالات عجیبی بپرسه، شاید چیزی بگه که زندگی‌تون رو عوض کنه، شاید کاری کنه که به خاک سیاه بشینید، کی می‌دونه؟ آخه دنیا سرشار از پتانسیل و شگفتیه.


گزینِ ایشان را جای بگردانید!


انجام شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۲۴ ۱۴:۱۷:۰۲

بسوز! شعله‌ور شو، با اشتیاق. چنان بسوز که گرمای وجودت رو بشه حس کرد...


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۳۱:۱۰ سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۲

Enfj


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۵:۰۶ شنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۷:۴۵:۲۰ شنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۳
گروه:
کاربران عضو
پیام: 4
آفلاین
♡مشخصات کلی
نام: هرماینی گرنجر
نژاد: ماگل
جنسیت: ساحره
همسر: رون ویزلی
فرزندان: رز گرنجر ویزلی، هوگو گرنجر ویزلی
ملیت: بریتانیایی
سال تولد: 19 سپتامبر1979
تایپ: ESTJ

♡مشخصات ظاهری
رنگ مو: خرمایی روشن
رنگ چشم: قهوه ای
سبک مو :موج دار نسبتا کوتاه

♡مشخصات جادوگری
محل تحصیل : هاگوارتز
گروه : گریفیندور
جارو : نیمبوس2000
چوبدستی : 10 اینچ طول داشت و از چوب درخت مو ساخته شده و دارای ریسه قلب اژدها بوده.
پاترونوس: سمور دریایی
وضعیت درسی : عالی، ارشد گروه، جزو دانش آموزان برتر
جبهه :جزو ارتش دامبلدور

♡ویژگی اخلاقی
او فردی بسیار سخت کوش، مهربان،باهوش و کنجکاو بود.
__________________________________________
اممم خب من نمیدوسنتم باید در چه حدی بنویسم همینا رو نوشتم. راستی بعد از این من باید کجا برم؟ هنوز خوب درک نمیکنم چی به چیه. و چطوری میتونم نام کاربریمو تغییر بدم؟ شرمنده😂


ازونجایی که شخصیتی که انتخاب کردی بسیار بیش از حد فراوان تو کتاب ازش اطلاعات هست، انتظار می‌ره که موقع معرفی شخصیت حداقل یه کلیاتی از اون چه از این شخصیت می‌دونیم بنویسی. در حالی که معرفی شخصیتت خیلی کوتاهه و تقریبا هیچ توضیحی راجع به زندگینامه این شخصیت ندادی. پس لطفا با یه معرفی شخصیت دیگه برگرد و کمی هم راجع به زندگینامه هرمیون و این که کی بوده و چه کرده توضیح بده.

بعد از ورود به ایفای نقش یه پیام‌شخصی جهت آشنایی بیشتر با ایفای نقش برات ارسال می‌شه و از طرفی ناظران گروهت به تالار خصوصیت راهنماییت می‌کنن. اگه بعد از این موارد هنوز نمی‌دونستی باید چه کنی و درک نکردی با چی طرفی، حتما بهم پیام بده تا کمکت کنم.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۲۲ ۱۸:۳۷:۰۲

قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۴۶:۵۸ یکشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۲

اسلیترین

مالکولم ایلستر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۹:۴۶ چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱:۴۵:۰۱ شنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۲
گروه:
ایفای نقش
اسلیترین
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
نام: مالکولم سباستین فانری هپتو گری اولد آستین ایلستر

نام کوتاه: مالکولم ایلستر

القاب: سایه، ضد نور(ANTI LIGHT)، مالکولم ضد نور

چوبدستی: چوب درخت صنوبر، با مغز رگ قلب اژدها، 37 سانتی و انعطاف ناپذیر. یکی از صاحبان ابر چوبدستی.

پاترونوس: کاراکال( گربه سیاه گوش)

تایپ شخصیتی: INTJ

سن: نامعلوم

خصوصیات اخلاقی: کم حرف( تا جایی که فکر می کنند لال است!) شدیدا تشنه قدرت. بی پروا. خونسرد. کمال گرا.

خصوصیات ظاهری: تا حالا در عموم دیده نشده است. با پیروانش به صورت رمزی صحبت می کرد. بارها به صورت گربه ای سیاه گوش با معاونانش پیام رد و بدل می کرد. اما افرادی که در جلسات مخفی و سری او شرکت کردند اورا اینگونه توصیف می کنند: موهای مشکی بلند و موج دار، صورتی لاغر و کشیده با زخمی بر روی چشم راست، خالکوبی ببری در آمیخته با اژدها بر روی ساعد دست چپش و پیراهن و شلوار یکدست مشکی با کفش هایی سفید. قد بلند و بدنی ورزیده.

علاقه مندی ها: جادوی سیاه، قدرت، ثروت، بی رحمی، حمام!

توانایی ها: دگرگون نمایی به کاراکال(گربه گوش سیاه)، مهارت های رزمی، نفوذ بسیار بالا در سیستم های امنیتی و اداری.

داستان زندگی: مالکولم ایلستر در خانواده ای ثروتمند و جادوگر بدنیا آمد که از جامعه جادوگری بیزاری جسته بودند و در شهر ماگل نشین لندن زندگی می کردند. او که اصرار داشت به هاگوارتز برود و جادوگر شود، با مخالفت شدید پدرش روبرو شد و پدرش اورا به شدت مورد تنبیه بدنی و محرومیت های متعدد قرار داد. پس از همان شب خانواده مالکولم به طور نامعلوم و دلخراش قتل عام شدند و مالکولم از آن زمان، زخمی برروی چشم راستش به یادگار دارد. او پس از آن ماجرا به یتیم خانه سنت دیاگون برده شد و توسط خانواده ای ژاپنی به سرپرستی گرفته شد. او آموزه های جادویی را در مدرسه ماهوتوکورو فراگرفت. او که یکی از صاحبان ابر چوبدستی بود، به طور داوطلبانه قدرت چوبدستی را پس زد و قدرت آن را رها کرد. مالکولم هنوز هم پس از ده ها سال زنده است و به عقیده برخی، او مسبب بیشتر اتفاقات شوم در دنیای جادوگران است.



تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۲۱ ۱:۰۷:۱۸







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.