لرد پس از مدتی تفکر
و خط خطی کردن کاغذ به این نتیجه رسید که نمی تواند بنویسد ؛با خودش فکر می کرد که چگونه اعلام کند که به مغزش چیزی نمی رسد تا پیش یارانش ضایع نشود که در کافه باز شد و پرسی داخل کافه شد .
لرد نگاهی به پرسی انداخت چیزی به ذهنش خطور کرد
لرد: یا ایها المرگ خوار بدانید
مرگ خوارن :
- ول کن ساده می گم ، ای مرگ خواران همانا من برای این که افتخار دیگری به شما بدهم تصمیم گرفتم که نوشتن فیلم نامه ی چندثانیه ام را به شما واگذار کنم ، خب حالا کسی این مسولیت مهم از جانب لرد را قبول می کند ؟ هرکی قبول کرد بیا جلو
مرگ خوارن پس از شنیدن حرف های لرد یک قدم عقب رفتن
- خب حالا که همتون مشتاق این کار هستید من خودم انتخاب می کنم ، به نظر من پرسی لایق این کاره .
پرسی که اصلاً از ماجرا خبر نداشت و مشغول نوشیدن نوشیدنی کره ایش بود :pint: با شنیدن این حرف نوشیدنی ظهرمارش که شد هیچ گلویش نیز گرفت و به حالت
در آمد .
- قربان کله ی کچلتان بشوم من اصلاً از قضیه خبر ندارم می شه برام توضیح بدهید موضوع چیه ؟
- کروشیو پرسی (خیلی وقت بود استفاده نکرده بودم
)چطور جرآت کردی که با کارهای واجب الامور مرگ خواران بی اعتنا باشی بازم کروشیو
- یا لرد خیلی ممنون از توضیحات کاملتان به طور دقیق فهمیدم موضوع چیه ؟
- کروشیو
- این دیگه برای چی بود یا لرد ؟
- برای این که عشقمه
بازم کروشیو اینم برای این بود که سوال بی اجازه کردی اگه بازم کروشیو بی دلیل می خوای بگو !!!
- نه ممنون
پرسیدر اتاق فکرش نشسته بود او که اصلاً نمی دونست چگونه باید داستانش را آغاز کند مدام چیزهایی بر روی صفحه می نوشت ولی به نظرش خوب نبود چون کسی که زیر دست دامبل است نباید این گونه داستان بنویسد و به همین دلیل پاره می کرد . (توضیح :اکثر کاغذ ها بیت المال مرگ خواران و از بودجه ی سرانه ی آنها تامین گشته بود.
پرسی: :proctor:
=_=_=_=_=_=_=_=_=_=_=
- هوی پرسی - سیاهی کیستی یعنی کی بود صدام کرد ؟
- من وجدان آگاه تو هستم :angel: - چیه حالا دوباره سرو کله ات پیدا شده ؟ (توضیح » وجدان پرسی معمولاً گه گذاری به او سر می زند
- به دور و برت نگاه کن و بگو که چی می بینی؟ - خب من اینجا کاغذ پاره ،گچ ،نور سبز اسلیتیرنی مسخره و کلیه ی بارتی که در اتاق تسترال ها توسط بلیز خورده شده بود رو می بینم .خب ؟
- نظرت درباره ی کاغذ ها چیه ؟- چیز خوبیه ، عالیه ولی که چی ؟
- ببین پرسی این کاغذ ها بیت المال هتش و تو نباید الکی حروم و اسراف کنی ، الاسراف الگناه -دیدی بی خودی مزاحم شدی !!
- هان چرا ؟- برای این که بیت یعنی خانه و مال یعنی پول در اصل ما باید بگیم مرگ خوار المال و به همین دلیل که من مرگ خوارم می تونم استفاده و حتی اسراف کنم
حالا مزاحم نشو و برو
- باشه بای جیگر پرسی که بعد از ساعت ها تا تلاش توانسته بود یک متن چند ثانیه ای خوب بنویسد با شادمانی زیاد طرف کافه راه افتاد ....