کی تونست سیاهارو جمع کنه؟ تنها لرد ولدمورت بود!
کی تونست سفیدارو جمع کنه؟ تنها دامبلدور بود!
نارسیسا مالفوی هم سبک جدی نمایشنامه رو اورد! واقعا از نارسیسا ممنون چون مثلا کسانی مثل من که طنز بلد نیستن می مونن چی بنویسن و حالا می تونن راه نارسیسا رو دنبال کنن واقعا اگر وقت داشتم حتما در تاپیک هاش و بعد نمایشنامه هاش رو ادامه می دادم ولی خب چون من در قسمت بهترین ایده به ناسیسا رای دادم بهتر دیدم اینجا یکی دیگه رو معرفی کنم
دامبلدور هم خیلی خوب بود ولی چون برای نظارت بهش رای دادم باز حق رو به شخص دیگه ای می دم !
ولی بگم از اول نظرم رو لردولدمورت بود
چون واقعا از خودگذشتگی کرد که شخصیت ولدمورت رو گرفت و شخصیت خودساخته ی سرژ رو رها کرد بگم در دوران بی هدفی رولپلینگ با امدن ولدمورت به صحنه هایه سایت دوران طلایی شروع شد می شه بهترین رولهارو از سرژ دید زیباترین و همچنین لرد سرشار از ایده هستش و همیشه ایده هایه جدید رو به صحنه می یاره بازم می گم واقعا سخته لرد بودن واقعا کار سختیه فشار روی آدم زیاده کاراش زیر ذره بینه و من تبریک می گم که لرد تا به امروز تونسته برای جادوگران باقی بمونه و امیدوارم بعدشم بمونه و واقعا داشتن شخصیت مهم و بزرگ تو سایت و نگه داشتنش خیلی خیلی سخته ولی لرد تونست
لرد از اول ورودش با السامور خودشو در سیاه بودن نشون داد ولی میدون رو ازش گرفتن
ولی حالا میدون رو بهش دادن و داره با تمامه جون و دلش کار می کنه
پس انتخاب من:
لرد ولدمورتجا داره از بهترین ها یی که حالا در بین ما نیستن یادی بکنیم تا بدونن که هنوز راه اونا ادامه داره البته از اونایی هم که هستن یادی ازشون کردم
هری پاتر که واقعا رولهاشو دوست دارم جالب با فکر و کامل
(مودی/بلاتریکس/ آمبریج )سابق که واقعا در نوشتن و ایده دادن شاهکاری بوده و خودش مورج و بنیان گذار رولپلینگ بود کاش و ای کاش بود
دارک لرد سابق امپراطور که با دارک لرد خنده رو با خودش اورد و با امپراطور وحشت رو!
کرام که با هالی ویزارد دوران طلایی رو برای همه اورد
مرلین که هم طنز می نویسه و واقعا عالی کارشو تا به امروز ادامه داده می تونم بگم من هرچی از نمایشنامه نوشتن یاد گرفتم مرلین پایه هاشو گذاشته و چه فرد شایسته ای بود و هست
میرومگانگال که در ازدواجش با مودی خیلی سابق سایت ماجراها ساختن
کینگزلی که با وزیر شدنش و کودتا چه ایده ها که نیورد...
گیلدوری معروف برنده ی بهترین جایزه برای تنفس مصنوعی و رواج بی ناموسی و بی جامه پارتی که چقدر رول رو تکون داد
ونوس که با گردآوری ساحره ها چه جنگی رو شروع کرد
مازمولا که می تونم بگم فضاسازیش و بیان و توصیفاتش شاهکار بود و چقدر از ساحره ها دفاع کرد
آرتور ویزلی سابق که حالا یکسال و خورده ای رفته باید بگم با کودتایی که با کینگزلی راه انداختن سایت رو پوکوندن
چوچانگ همیشه در صحنه حاضر که کلکلاش تو نمایشنامه هاش چقدر جذاب بود
کالین کریوی که با مومن بازی هاش و ادامه دهنده ی راه دارک لرد چقدر بچه هارو خندوند
کریچر که در تالار عمومی ریونکلا با تشنه ی قدرت بودنش و نمایشنامه هاش و ایده هاش تحرکی برای رول تالار بود
هاگرید که با چه خالی می رفت چه دورانی اورد! بحث سیاسی آفتابه !
کاراگاه ققنوس که با نمایشنامه هاش از دید یک ققنوس چه جالب می نوشت و خودشو نخود هر آش می کرد
و تقریبا از عیدنوروز تا حالا تو ایام عید ما همزاد داشتیم که با خبراش در پیام امروز چه تحولی تو خبرگزاری راه انداخت و بعدشم برای تبلیغ کاندیداها
برادر حمید که ما بهش می گفتیم هوشنگ
با امدن به صحنه ی رولپلینگ چقدر اصطلاح ریخت وسط
زاخی یک دست مرده که با خاله بازی هاش رول سایت رو نگه داشت
حالا هم با دامبلدور داره رول رو می چرخونه
و سرژ که واقعا چهار نفر بودنش یک نو آوری بود و حالا انتخاب من همین شخصه
و اگر قابل بدونید خودم که هیچ کاره توی رولم! یک دختر ناز نازو و رومانتیک که بعضی وقتها از خشانت رگ پریزادیش اونو....
به هر حال خیلیا امدن و رفتن و خیلیا رفتن و دوباره امدن این خصوصیت یه سایته و همیشه چندین نفر بودن که با کارهاشون و رولهاشون زیباترین لحظه ها برامون در این جادوگران در این دنیای مجازی ساختن به یاد اوناهایی که رفتن این یادواره رو نوشتم با اینکه جاش اینجا نبود ولی چون در زمان اونها ترینهایی نبود گفتم حالا ازشون تقدیری بشه و بدونن که هنوز در یاد و خاطره ی ما هستن و با هر دوره یاد اونا برامون زنده می شه
امیدوارم یک روز همه ی اینا بیان و جمع بشن و با تازه واردها بهترین لحظات رو بسازن به امید آن روز