لرد تکان کوچکی به انگشت اشاره اش داد و در اتاق با صدای محکمی بهم خرد و قفل شد!
رز به سختی آب دهانش را قورت داد و گفت:قراره بمیریم؟وقت هست وصیت نامه ام رو در سه نسخه کتبی تنظیم کنم؟
لرد از میان انبوه ریش و موهایی که روی هاگرید را هم سفید کرده بود نگاه خشمناکی به مرگخواران کرد و گفت:ببینم، اولین نفر کی دوست داره بمیره؟!
رز:
ارباب مگه وقت نمیدین وصیت نامه بنویسیم؟!
آنتونین رز را عقب کشید و گفت:ارباب، به سالازار قسم تقصیر ما نبود!ما اصلا حواسمون نبود به خود کتاب نگاه بندازیم ببینیم رکورد قبلی مال کیه و چقدر طول داره!
لرد چوب دستی اش را از جیب و لای ریش ابریشمی اش بیرون کشید و گفت:آره راست میگی.تقصیر تو نیست.تقصیر عمه وزیر دیگره!
...ارباب چرا موضوعو شخصی میکنین؟به عمه من که یه وزیر محترمم چیکار دارین!
لرد:خیلی خب، حالا که هیچ کس داوطلب نیست خودم انتخاب میکنیم.تو ایوان!تو اولین نفری هستی که افتخار داری به دست من کشته بشی!
مغز ایوان برای اولین بار با سرعت نور شروع به کار کرد و در کسری از ثانیه فکری تر و تمیز تحویل صاحبش داد!
...نه نه نه ارباب صبر کنید، یافتم یافتم!
لرد موهایش را از جلوی چشمش کنار زد و گفت:دو ثانیه وقت داری!
ایوان با سرعت شروع به صحبت کرد:ارباب ما کلی شانس داریم که بتونید رکورتون رو ثبت کنید.اگه موهای شما به سرعت رشد نکنه، خب به جای رکود دار از صحنه روزگار حذف میکنیم!
لرد چشم هایش را باریک کرد و گفت:هوم؟فکر بدی نیست.
وزیر دیگر خودش را وسط انداخت و گفت:نه امکان نداره.حتی اگه بمیره هم رکورد به نامش باقی میمونه.
لرد پوزخندی زد و گفت:آفرین ماگل.حالا که آخرین شانس زنده موندنتون رو از بین بردی خودت رو اول میکشم!
وزیر دیگر مثل بچه های سال اول هاگوارتز دستش را بالا آورد و گفت:اجازه ارباب، من یه راه دیگه دارم خب!
آنتونین از ترس اینکه این دفعه رز کار را خراب کند برای محکم کاری دستش را روی دهن رز گذاشت و بعد گفت:جون بکن بگو دیگه!
...طبق آخرین آیین نامه کتاب رکوردها، اگه طرف بمیره رکورد به نامش باقی میمونه ولی اگه رکورد چیزی باشه مثل طول ریش و مو این چیزها و در حال زنده بودنش کوتاه تر از رکوردش بشه رکورد رو ازش میگیرن!
لرد از میان انبوه موهایش نگاه خبیثانه ای به مرگخواران انداخت و گفت:خب پس کی دلش میخواد مو و ریش دامبل رو با ژیلت از ته بزنه؟