هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (ایوان.روزیه)



Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۰:۲۲ یکشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۰
آناکین جان خود پیشنهاد که خیلی جذابه. ولی نمیدونم امکان عملی شدنش چقدره. یعنی نمیدونم خود رولینگ یا وکیلش اصلا به همچین ایمیل هایی جواب میدن یا نه. البته تجربه نسبتا مشابهی قبلا بود درباره دارن شان که تماس هایی باهاش گرفته شده بود توی سایت دیگه ای، اما اینکه رولینگ به ایمیل ها جواب خواهد داد یا نه معلوم نیست. سعی میکنم ردی از ایمیل کاری رولینگ یا وکیلش پیدا کنم ببینم این کار قابل انجام هست یا نه. اگه جواب بدن خیلی برنامه خوبی خواهد شد.

ویرایش پس از پست آناکین:

آناکین جان، ممنون. ایمیل را میفرستیم ببینیم جوابی دریافت میکنیم یا نه.


ویرایش شده توسط ایوان روزیه در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۶ ۱۲:۲۰:۳۵

ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۵:۴۴ شنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۰
به بلیز:

در مورد اینکه به نظر شما دوتا از نقل قول ها مشکلی نداره، خب برادر من، همین رو میگم من هم!شاید اصلا کل این پست از نظر من و شما مشکلی نداشته باشه. ولی متاسفانه نظر و سلیقه ما این وسط هیچ تاثیری نداره. نظر شخص و ارگانی که به سایت ها دست میزنه مهمه که از نظر اونها این متن ممکنه توهین آمیز تلقی بشه. ما مجبوریم بر اساس حساسیت هایی که اونها به خرج میدن عمل کنیم.چون اونها هستند که در نهایت سایت رو فی.لتر میکنن نه من و شما.

در گذشته این پست ها رواج داشتن بله. ولی با توجه به موضوعی که الان پیش اومده دیگه نمیتونیم اجازه بدیم بیشتر از این ادامه پیدا کنن. در مورد اینکه هزارتا پست مثل این هست، اگه ما جایی کوتاهی کردیم یا پستی رو ندیدیم و از زیر دستمون در رفته که دلیل نمیشه ازش به عنوان سند درست بودن عمل استفاده کنیم.

در مورد یواشکی وارد انجمن شدن و پاک کردن پست، اولا لفظ یواشکی درست نیست. چرا؟ چون مدیر یکی از مسئولیت هاش همینه که پست های دردسر ساز رو حذف کنه. حالا ممکنه ناظر اون بخش اصلا به این سبک پست ها علاقه داشته باشه، ولی وقتی این پست میتونه دردسر ساز باشه، مدیر مجبوره خودش عمل کنه.

در مورد این شناسه به طور خاص هم نظر شخصیم رو گفتم قبلا. اگه ایشون بلیتی بزنن و تعهد بدن که از این دست پست ها دیگه در سایت نخواهند زد (فرقی نمیکنه در رول، چت باکس، انجمن ها و یه هر قسمت دیگه سایت) من با مدیران دیگه صحبت میکنم که شناسه شون باز بشه.

توضیح آخر در مورد طول مدت بلاک، ما مدت هاست که برای همچین مواردی تاریخ دقیقی مشخص نمیکنیم. وقتی میگم مدت هاست یعنی از زمانی که پروفسور کوئیرل هنوز توی سایت فعال بود.

به سیریوس:

درسته که در مورد اکران فیلم آخر با مشکلاتی که به وجود اومد نشد هیچ برنامه ای ترتیب داده بشه. ولی اینکه میگید حالا که کار از کار گذشت میگید برنامه داشتید و اینها هم درست نیست. اگه حرف بنده رو قبول دارید اعلام میکنم که واقعا برنامه ریزی شده بود برای برگزاری یک مسابقه و تغییر صفحه اول سایت. که متاسفانه نشد. اگر هم حرف بنده رو قبول ندارید، مدیران دیگه هم هستند. از هر کدوم که خواستید میتونید بپرسید. برنامه های توی انجمن مدیران مطرح شده بود و ثبت شده و مکتوبه.

به آناکین:

در مورد آینده سایت، فکر نمیکنم یه نفر یا دو نفر به تنهایی تصمیم بگیرن درست باشه. به نظر شخص من، برای همچین چیزی همه کاربرها از کاربرهای عادی گرفته تا مدیران باید بیاین صحبت کنن برنامه ها و نظراتشون رو ارائه بدن، بعد ببینیم کدوم ها قابل اجران که این کار رو انجام بدیم.

در مورد پیشنهاد دوم، به نظرم پیشنهاد بدی نیست. البته کسایی که معمولا به جادوگران میان پیشینه ای از هری پاتر دارن در ذهنشون، اما باز هم به نظرم پیشنهاد خوبیه. سعی میکنم همچین لیست/اطلاعیه/تاپیکی رو آماده کنم.


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۱:۵۲ شنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۰
هری به عنوان ناظر انجمن پست رو برگردونده. درسته که ایشون ناظر انجمن هستن و در مورد انجمن خودشون اختیار دارن، اما در چنین شرایطی که کل سایت در خطر هست، اگه ناظر هم حتی به نظرش پست مشکل نداشته باشه، مجبوریم پست رو پاک کنیم. فعلا پست رو دوباره حذف نمیکنم. تا پایان این بحث صبر میکنم که موضوع مشخص بشه.

قسمت هایی از پست ایشون که به طور مثال مشکل ساز هستند:

[spoiler=قسمت اول] در دوسالگی توانستم 6 جزء هری پاتر را حفظ كنم. در سه سالگی علوم دينی معدنی اجتماعی سياسی و... را نزد يكي از علمای برتر آن زمان يعني آ سد ممدباقر خان خانی خون فرا گرفتم. در چهار سالگي بر اثر مخالفت با رژيم وبمستر آن زمان به زندان افتادم و تا 7 سالگی در آن جا ماندم. در هشت سالگی تا 12 سالگی علوم نينجايی را نزد نينجا های قزوين فرا گرفتم. در 19 سالگی به حذب پیوستم و در نهاد آسلامی آن به فعالیت مشغول شدم. هم اکنون هم علیه السلام هستم و در خدمت سپیدی.[/spoiler]

[spoiler=قسمت دوم]سه رکعت ولدمورت می خوانم با تسبیحم. واجب است قربتن الی الله.[/spoiler]

[spoiler=قسمت سوم]در کتاب عالم الصدقات من الهری و وجنات بارها اشاره شده که شما خودتان را به شکل های مختلف معنی و مادی صدقه می دادی به مردم اما مردم ناسپاس شما را به استهزا می گرفتند و سخنان شما را در رابطه با بازگشت آن ولدمورت باور نمی فرموکردندشدنددادند.[/spoiler]

شباهت سازی بین مسائل سیاسی و دینی و شوخی کردن با اونها به شدت خطرناکه.من و شما متوجه منظور ایشون میشیم.ولی کسی که برای فیلت.ر کردن دنبال دلیل میگرده اینها رو توهین مسلم و آشکار فرض میکنه! هیچ گونه شباهت سازی های خطرناکی امثال اینها نباید توی سایت انجام بشه.ما دنبال دردسر نمیگردیم، پس چرا برای خودمون دردسر درست کنیم وقتی میشه اینطوری پست نزد؟

پست ها رو مجبوریم بلافاصله حذف کنیم چون نمیدونیم کی مورد بازبینی قرار میگیرم.همین الان هم که به احترام شما و نظر ناظر پست رو حذف نمیکنم، عملا دارم ریسک میکنم.

در مورد اینکه یک اطلاعیه کلی و رسمی وجود نداره حق کاملا با شماست و این جزو کم کاری های ما بوده. در اوایل بعد از باز شدن سایت محدودیت ها اعلام شد، ولی به صورت یک اطلاعیه جامع و کامل نبود.در این مورد حق رو کاملا به شما میدم.

در مورد تعیین وقت برای بلاک، ما هیچ وقت برای بلاک وقت تعیین نمیکنیم.بعضی از بلاک ها دائمی هستن.بعضی دیگه تا وقتی ادامه پیدا میکنن که ثابت بشه فرد دیگه رفتاری که بخاطرش بلاک شده رو ادامه نمیده.در مورد ایشون، اگه بلیت بزنن و تعهد بدن که دیگه این چنین پست هایی نخواهند فرستاد، دوباره موضوع رو به شور میگذارم (جمله سال دوم!) تا شناسه شون باز بشه.


ویرایش شده توسط ایوان روزیه در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۵ ۱۱:۵۸:۵۴

ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۱:۱۹ شنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۰
در مورد بلاکی که صورت گرفت و درخواست هایی که بلیز عزیز داشتن من دوباره نظرم رو پیرامون این بحث مطرح میکنم. امید که باعث حل شدن موضوع بشه.

اول اینکه نظرات من در این مورد در این پست موجوده. علاوه بر اون یک بار دیگه موضوع رو توضیح میدم.

در مورد بلاک شدن دیدالوس دیگل، این کار توسط خواست یک مدیر به تنهایی انجام نشد. بلاک شدن ایشون در انجمن مدیران به شور گذاشته شد که به اتفاق نظر به این بود که ایشون به خاطر پست هاشون باید بسته بشن.

احتمالا زیاد گفته شده، ولی لازمه که باز هم اشاره کنم. ببینید، از وقتی که فیلت.ر شدیم مجبوریم بر روی پست زدن اعضا سختگیری کنیم. چیزهایی که به مسائل بی ناموسی و آسلام و امثال اینها میپردازه شدیدا برای سایت مشکل سازه. قبلا برای اینکه این مشکل پیش نیاد، قابلیت دیدن انجمن ها از کاربران مهمان گرفته شده بود. اما به خاطر درخواست اعضا چند ماه قبل دوباره قابلیت دیدن انجمن ها برای کاربران مهمان میسر شد.

این موقعیت یعنی اگه دوباره سایت مورد بررسی قرار بگیره چون کاربران مهمان میتونن به انجمن ها دسترسی داشته باشن، اگه هنگام بررسی نهاد مربوطه، دوباره پستی که از نظر اونها مورد دار میاد در سایت پیدا بشه سایت میشه. و این بار طبق تهدیداتشون از هم در نمیاد.

قبول دارم که بین پست های بی ناموسی و آسلامی ممکنه تفاوت وجود داشته باشه و بعضی از اونها از لحاظ هنری خیلی هم پست شاهکار و قوی ای به حساب بیان. اما این فرق رو من و شما متوجه میشیم. نه کسی که مسئول کردن سایت هاست.

با کاربری که در پست هاش اصرار به اینگونه پست زدن داره مجبوریم برخورد کنیم.پست های اونطوری رو هم مجبور هستیم پاک کنیم. چون اگه روی سایت باشن، اگه وقتی دوباره نوبت بررسی بشه پیدا میشن و دردسر ساز میشن.

برای همین یک سری سختگیری ها رو مجبوریم اعمال کنیم. شاید از نظر اعضا این ستخگیری ها باعث محدودیت های زیادی بشه.ولی ناچاریم در محدوده همین محدودیت ها فعالیت کنیم. چون عمده کاربران سایت در ایران زندگی میکنن و اگه سایت در ایران فیلت.ر بشه تقریبا همه سایت رو از دست میدن. علاوه بر اون اینکه ما مجبوریم بر طبق این محدودیت های اعمال شده رفتار کنیم. فکر میکنم کامل در این مورد توضیح دادم. باز هم اگه مشکلی هست یا با قسمتی مشکل دارین بلیز جان، اشاره کنید توضیح بیشتر بدم.


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


Re: خـــــانــــه ریـــــــدل !!
پیام زده شده در: ۹:۵۴ شنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۰
... فنریر؟ آهای فنریر، کجایی؟ منم اینیگو.
صدای غرشی از داخل آشپرخانه توجه اینیگو را جلب کرد. به سمت آشپزخانه رفت و فنریر را در حال غذا خوردن پیدا کرد. اینیگو یک صندلی را برای خودش عقب کشید و بعد از نشستن پشت میز گفت: یه کار خیلی مهم باهات دارم.

فنریر تکه گوشت خامی را با دست کند و جلوی اینیگو گذاشت: بفرما غذا!
اینیگو با انزجار گوشت را کنار زد و گفت: خوردن رو فراموش کن. تو هم مثل من فکر میکنی کاسه ای زیر نیم کاسه وزیر دیگر هست، مگه؟

فنریر لقمه اش را فرو داد و گفت:آره. من مطمئنم وزیر دیگر تریلانی رو خریده بود که اون پیشگویی رو انجام بده. ولی هیچ کس حرف منو باور نمیکنه.همه فکر میکنن به اون حسودیم میشه! آخه به چیش حسودیم بشه؟

اینیگو لحظه ای به فکر فرو رفت. مطمئن نبود آیا باید قسمت دوم پیشگویی را برای فنریر تعریف بکند یا نه. حالا که فنریر تا نصف ماجرا را با او هم عقیده بود، شاید نصفه دیگر را هم میتوانست باور کند. اگر آن دو سعی میکردند لرد را به طریقی از این ماجرا مطلع کنند، شاید میتوانستند جلوی بروز پیشگویی را بگیرند. ممکن بود با شنیدن این خبر لرد هر دو را از سقف آویزان کند، ولی دو نفری مجازات شدن بهتر از یک نفری است!

... هی حواست به من هست؟
اینیگو به خود می آید و میبیند که فنریر غذایش را تمام کرده و مشغول زل زدن به اوست. کمی حرف هایش را در فکرش سبک و سنگین میکند و بعد میگوید: ببین، پس تو هم مثل من به این قضیه که پیشگویی کار وزیر دیگر بود اعتقاد داری دیگه؟
فنریر: اوهوم. چه عجب یکی حرف منو باور کرد.
اینیگو: در مورد پیشگویی دوم هم چیزی شنیدی دیگه؟
... هوم؟ پیشگویی دوم دیگه چیه؟؟!

اینیگو سرفه خشکی کرد. هنوز برای تعریف کردن موضوع به طور کامل زود بود. شاید فنریر با فهمیدن موضوع اصلی جا میزد. برای همین گفت: هیچی ولش کن همین طوری گفتم، حالا ببین چی میگم. ما باید بریم پیش تریلانی و ازش بخوایم که حقیقت رو بگه.

فنریر خندید و گفت: تریلانی مگه دیوانه است که همچین اعترافی بکنه. اگه لرد بفهمه این پول میگیره پیش گویی کنه که تک تک گوی هاش رو به خوردش میده! من میگم به جاش بریم سراغ وزیر دیگر. اون الان حسابی خوشحاله. میریم یه گپ کوچولو باهاش میزنیم.

اینیگو به موضوع فکر کرد.پیشنهاد بدی نبود. اگر بی اعتبار بودن پیشگویی اول را ثابت میکردند، بعدا راحت تر میتوانستند به لرد ثابت کنند که پیشگویی دومی در کار است و دقیقا چه آینده شومی را نوید میدهد.
اینیگو از روی صندلی بلند شد و گفت: پیشنهاد خوبیه. بیا بریم یه کم با وزیر دیگر گپ بزنیم.


ویرایش شده توسط ایوان روزیه در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۵ ۱۰:۰۹:۵۳

ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


Re: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۹:۳۵ شنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۰
پرسیوال جان تحریف؟ جایی نیومده که مصاحبه کننده قراره همه سوال هایی که کاربرها میپرسن رو اضافه کنه. سوال ها رو میخونه و از بینشون چندتا انتخاب میکنه. همیشه رسم بر همین بوده. حالا ریگولوس عزیز بیشتر استفاده میکردن. یه چیز انتخابیه، شیوه نامه ای وجود نداره که حتما باید به تعداد کم استفاده بشه یا به تعداد زیاد. به نظر مصاحبه کننده مربوط میشه بیشتر.


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


Re: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۴:۵۸ شنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۰
دوستان عزیز، با توجه به صحبت های انجام شده، از این به بعد مسئولیت این تاپیک به رز ویزلی سپرده میشه.


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


Re: اتاق تسترالها
پیام زده شده در: ۱۸:۵۴ چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۰
لرد تکان کوچکی به انگشت اشاره اش داد و در اتاق با صدای محکمی بهم خرد و قفل شد!
رز به سختی آب دهانش را قورت داد و گفت:قراره بمیریم؟وقت هست وصیت نامه ام رو در سه نسخه کتبی تنظیم کنم؟
لرد از میان انبوه ریش و موهایی که روی هاگرید را هم سفید کرده بود نگاه خشمناکی به مرگخواران کرد و گفت:ببینم، اولین نفر کی دوست داره بمیره؟!

رز: ارباب مگه وقت نمیدین وصیت نامه بنویسیم؟!
آنتونین رز را عقب کشید و گفت:ارباب، به سالازار قسم تقصیر ما نبود!ما اصلا حواسمون نبود به خود کتاب نگاه بندازیم ببینیم رکورد قبلی مال کیه و چقدر طول داره!
لرد چوب دستی اش را از جیب و لای ریش ابریشمی اش بیرون کشید و گفت:آره راست میگی.تقصیر تو نیست.تقصیر عمه وزیر دیگره!

...ارباب چرا موضوعو شخصی میکنین؟به عمه من که یه وزیر محترمم چیکار دارین!
لرد:خیلی خب، حالا که هیچ کس داوطلب نیست خودم انتخاب میکنیم.تو ایوان!تو اولین نفری هستی که افتخار داری به دست من کشته بشی!
مغز ایوان برای اولین بار با سرعت نور شروع به کار کرد و در کسری از ثانیه فکری تر و تمیز تحویل صاحبش داد!

...نه نه نه ارباب صبر کنید، یافتم یافتم!
لرد موهایش را از جلوی چشمش کنار زد و گفت:دو ثانیه وقت داری!
ایوان با سرعت شروع به صحبت کرد:ارباب ما کلی شانس داریم که بتونید رکورتون رو ثبت کنید.اگه موهای شما به سرعت رشد نکنه، خب به جای رکود دار از صحنه روزگار حذف میکنیم!

لرد چشم هایش را باریک کرد و گفت:هوم؟فکر بدی نیست.
وزیر دیگر خودش را وسط انداخت و گفت:نه امکان نداره.حتی اگه بمیره هم رکورد به نامش باقی میمونه.
لرد پوزخندی زد و گفت:آفرین ماگل.حالا که آخرین شانس زنده موندنتون رو از بین بردی خودت رو اول میکشم!

وزیر دیگر مثل بچه های سال اول هاگوارتز دستش را بالا آورد و گفت:اجازه ارباب، من یه راه دیگه دارم خب!
آنتونین از ترس اینکه این دفعه رز کار را خراب کند برای محکم کاری دستش را روی دهن رز گذاشت و بعد گفت:جون بکن بگو دیگه!
...طبق آخرین آیین نامه کتاب رکوردها، اگه طرف بمیره رکورد به نامش باقی میمونه ولی اگه رکورد چیزی باشه مثل طول ریش و مو این چیزها و در حال زنده بودنش کوتاه تر از رکوردش بشه رکورد رو ازش میگیرن!

لرد از میان انبوه موهایش نگاه خبیثانه ای به مرگخواران انداخت و گفت:خب پس کی دلش میخواد مو و ریش دامبل رو با ژیلت از ته بزنه؟


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


Re: شورای مدیران!
پیام زده شده در: ۲۰:۵۶ سه شنبه ۷ تیر ۱۳۹۰
ایشون بلاک نشدن.به درخواست خودشون شناسه شون بسته شد.به روی چشم، برای تاپیک قلم پر سعی میکنم یه مسئول جدید پیدا کنم.


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۰:۴۹ سه شنبه ۷ تیر ۱۳۹۰
مثل اینکه لازمه من یه توضیحی بدم.

اول در مورد چیزی که اسمش رو بلاک های اخیر گذاشتین:

جسیکا و ریگولوس به درخواست خودشون شناسه هاشون بسته شد و از سایت رفتن.یک یا چند کاربر بهشون پیام شخصی های بسیار توهین آمیزی فرستاده بودن که به خاطرش تصمیم گرفتن از سایت برن.رفتن این دو عزیز بلاک شدن نبوده.

مورد آبرفورث هم متاسفانه ایشون خودشون درخواست دادن و شناسه به خواست خودشون بسته شد.

در مورد فعالیتم که ویکتور کرام عزیز اشاره کرده:

ویکتور و دوستان عزیز.امتحانات من بر خلاف خیلی از شما دوستان هنوز تموم نشده.تا وقتی هم تموم نشده نمیتونم فعالیتم رو به طور کامل ادامه بدم.هفته دیگه مشکل امتحاناتم تموم میشه.

و برای چندمین بار توضیح میدم این مورد رو:

جواب دادن در این تاپیک تا مواقعی که موضوع به حوزه کاری من مربوط نباشه برای من میسر نیست.من مدیر انجمن نیستم که در همه زمینه ها بتونم جواب بدم.فقط وقتی این کار رو میکنم که از موضوع خبر داشته باشم و بتونم جواب دوستان رو بدم.


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.