هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پیام زده شده در: ۴:۴۲ جمعه ۵ آبان ۱۳۸۵
#1
اولاً که من مدتها بود اینجا نمیومدم چون این اواخر بحث ها چنان بچه گانه شده بود که حوصله ام سر میرفت. حالا هم که اومدم میبینم اعضا هنوز اندر خم همون کوچه اند: ویدا اسلامیه بهتر است یا ... (ثروت ) به نظر من انتخاب و پسندیدن ترجمه هم سلیقه ایه. اگه بعضی ها ترجمه کردن وردهای خانم اسلامیه رو نمی پسندند مجبور نیستن کار ایشونو بخونن که بعدش بیان اینجا قُرِش رو به ما بزنن.بیچاره خانم اسلامیه هم شده مثل قضیه ی ملا نصرالدین که هرکی میرسه یه چیزی میگه.
به نظر کار خانم اسلامیه خیلی خوبه و بیشتر از اونکه مخصوص گروه سنی خاصی باشه ، راحت و روان ترجمه شده. خیلی فرقه بین یک ترجمه ی روان و یک ترجمه ی بچه گانه. دلیلی نداره که کتابی روو که اصولاً برای نوجوانان نوشته شده رو با نثر مسجع ترجمه کنیم تا بشه بهش گفت ترجمه ی دقیق و فنی یا مخصوص بزرگسالان.
در مورد سانسور هم والله چه عرض کنم! اصلاً جای بحث نداره مخصوصاً در ایران.



Re: نقد ترجمه ي گروه ترجمه
پیام زده شده در: ۹:۰۷ سه شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۴
#2
نقل قول:
در مورد كلمه اينفري:كي گفته ما معادل نداريم؟من هم با دوزخي مخالفم و هم با خود اينفري!!! شماها مگه بازي رزيدنت اويل رو انجام نداديد؟اون مرده نماها چه فرقي با اينفري هري پاتر دارن؟به جرات ميتونم بگم هيچ فرقي!!!
من براي معادل اين كلمه ((زامبي)) رو پيشنهاد ميكنم
فكر كنم كلمه مناسبي باشه


خیلی خلاصه چند نکته رو که حتما میدونین اما یادتون رفته رو بگم:
کرام عزیز از منطقت خوشم میاد اما ظاهرا یادت رفته که زامبی خودش یه کلمه خارجیه و احتیاج به معادل فارسی داره.اینفری رو ظاهرا رولینگ از کلمات inferno=دوزخ و جای وحشتناک -infernal=دوزخی و شریر الهام گرفته. پس کلمه دوزخی از همه مناسب تره.

مطلب دیگه اینکه زامبی ها با اینفری ها فرق دارن. زامبی مرده ایه که روح شیطانی بهش هلول کرده و تا ازبینش نبری ولکن نیست. اما اینفری ها تا به حریمشون یا حریم چیزی که محافظشن تجاوز نکنی مرده بجان باقی میمونن و وقتی خطر رفع شد دوباره بی جون میشن.

نقل قول:
- کلمه ای مثل بارو که خیلی روی اون حساسیت دارید، فکر می کنید یک انگلیس زبان می تونه بفهمه منظور از این کلمه خانه یا اسم یک خونس ؟
اما بعد از خوندن این کلمه در داستان می فهمه که این اسمی برای خونه دورسلی هاست. پس برای هر خواننده دیگری هم می تونه مجهول بمونه تا بعد با اون آشنا بشه.

3- اصولا چنین کلماتی مثل اینفری، دیمنتور و .... برای خواننده انگلیسی هم برای بار اول نامفهمه و در ادامه خود رولینگ به نحوی در مورد اون توضیح می ده پس لزومی برای معادل یابی نیست و به قول شما بچه شمالی، هم می تونه در ادامه پی به ماهیت این لغات ببره ( و احتیاجی هم به تحقیق علمی و اینترنت و کتابخانه و ... که سرش دعوا دارید نیست )

شهاب جان باهات موافقم اما دقت کن که یه خواننده انگلیسی بالاخره یه مفهومی از این کلمات میگیره چون رولینگ اینارو از ریشه های کلمات لاتین یا انگلیسی ساخت(نه چینی یا گینه بیسائو)ه مثلا ridiculous--> ridicolos ldfdkd ]میبینی چقدر شبیهن؟ یه خواننده انگلیسی از این طلسم فورا یاد اصل کلمه که به معنی مسخره بودن هست میفته و بعدا در طول داستان به جزئیات کلمه پی میبره . پس یه خواننده فارسی زبان حق داره با خوندن ترجمه در همین حد مفهومو بگیره. برای همین من دارم بحث میکنم که پیدا کردن معادل برای این کلمات و طلسم ها ضروریه. کسی اینجا دعوا نمیکنه. ما داریم نظر میدیم و بحث میکنیم.

نقل قول:
- فکر نمی کنم معادل های خانم اسلامیه هم بی نقص باشد، معادل هایی که در تاپیک های دیگر هم در مورد اونها بحث شده موید این صحبت هست.

باز دست کم ایشون زحمت کشیدن , وقت صرف کردن و معادل فارسی پیدا کردن.



Re: نقد ترجمه ي گروه ترجمه
پیام زده شده در: ۸:۴۷ دوشنبه ۲۸ آذر ۱۳۸۴
#3
نقل قول:
من وقتي فصل اول ترجمه شده كتابو خوندم دو روز طول كشيد تا تونستم حلاجيش بكنم.حالا شما بريد تا آخر كتاب كه من چقدر روش فكر كردم.اما وقتي كتاب خانم اسلاميه رو گرفتم احساس مي كردم مخم داره مي گنده چون تا حالا نشده بود من موقع خوندن كتاب اون همه بدون فكر كتاب بخونم.درسته قبلا من كتابو خونده بودم اما سطحي بود و اصلا دقيق نبود.

جدی میگی؟؟؟ میدونی این مشکل اصلا از ترجمه نیست مربوط به IQ میشه. و باید گفت مرحبا به خانم اسلامیه که این عده رو هم تحت پوشش قرار داده و میتونن راحت و روان کتابش رو بخونن و بفهمن.(يه شوخي بي نمك مسخره بود)

گذشته از شوخی خیلی ممنون که اینهمه عذر خواهی کردی. اما همونطور که خودت هم گفتی مغلطه میکنی. فصل اول :آن وزیر دیگر ساده ترین فصل بود چون همش یا فلاش بک به خاطرات وزیر ماگل ها بود یا توظیحات فاج و وزیر جدید درمورد اتفاقات پیش آمده. من که هیچ پیچیدگی توش ندیدم. نه تو متن اصلی و نه تو ترجمه(یکتایی). شما که با چنین متنی دو روز سر کار بودی بهتره کتابای ساده تر بخونی مثل ماجرا های سندباد یا علاءالدین و چراغ جادو. هم جادو توشه هم خیلی پیچیده نیست.(يه شوخي بي نمك مسخره دیگه بود)

______________________________________________

نقل قول:
من به کتاب اسلامیه یا کسی دیگه کاری ندارم ولی لازمه بعضی وقتها مترجما زحمت روان نوشتن رو بکشن تا خواننده ها بی زحمت کتاب داستان بخونن و سختی حلاجی مانع لذت بردنشون نشه ,نا سلامتی این روزها هممون درس داریم و فرصت نداریم یه فصل رو دو سه ماه بخونیم و در موردش تفکر عمیق کنیم . این از این و در مورد تفکر به نظر من اون دسته که بفکر تفکرن ( که منم بدم نمیاد ) بهتره جدول حل کنن و یا کتابهای علمی پزشکی بخونن که پر از واژه های عجیب غریبه و میتوننن در مورد هر کلمش کلی تحقیق کنن . مترجمی موفقه که تمام زحمتها رو خودش بکشه نه اینکه به بهانه واگذاری تحقیق بعهده خواننده متن رو ناقص بدست منو تو برسونه و توی متنش کلمات قلمبه سلمبه فراوان دیده بشه ( در مورد داستان , اونم داستان هری ... ) این کتاب برای نوجوانان و جوانان و حتی بزرگسالان نوشته شده و ترجمش هم باید تمام این گروه را مد نظر قرار بده .بعنوان یه خواننده از ترجمه گروه ترجمه بدم نیومد ولی فروتنی و تواضع اولین ابزار پیشرفته و امیدوام که همه ی ما به این ابزار مجهز باشیم چون دستاوردش موفقیته .

فوکس007 با این نظرت 150% موافقم.

________________________________________________

نقل قول:
دوما ما نمي خواستيم بنويسيم دامبلدور خودشو اونقدر كوچيك نشون بده كه قربون صدقه يه ساحره بره.پس لطفا به اينم گير نديد(اين مغلطه بودا)

؟؟ من بالاخره نفهمیدم قضیه چی شد بالاخره؟ تکلیف your servant تو ترجمه تون چی شد؟ این بخش از کارتون اصالت نداره ها ببینین من چند بار گفتم(گیر میدم که کارتونو اصلاح کنین)


ویرایش شده توسط پریزاد در تاریخ ۱۳۸۴/۹/۲۸ ۹:۱۹:۳۹


Re: نقد ترجمه ي گروه ترجمه
پیام زده شده در: ۲۰:۳۹ یکشنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۴
#4
آقای مرلین کبیر من متوجه منضورتون نشدم.نقل قول:
ولي اونايي كه تفنني ميخونن و خيلي تعصب ندارن رو هري پاتر

من فکر میکردم این یه کتاب سرگرم کننده سنین نوجوانه، نمی دونستم از نظر جدیت در ردیف کتب درسی و علمی و فلسفی قرار داره و اینکه باید متعصب بود تا عمیق کتابی رو خوند ؟



Re: نقد ترجمه ي گروه ترجمه
پیام زده شده در: ۱۹:۵۵ شنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۴
#5
مرلین عزیز از توضیحاتت ممنونم. همونطور که در پست قبلیم گفتم من قصد ایراد گرفتن از کارتونو ندارم. اینارو برای این گفتم که متوجه نقاط ضعف کارتون بشین و برای کار بعدی که احتمالا بعضی از مترجمان گروه به فکر چاپ کار میفتن یه افتادن، کار بهتری برای خوانندگان بیشتر ارائه کنید. در این مقطع که کارتون فقط رو نت هست حرف شما کاملا درسته اما وقتی چاپ بشه اونوقت حرف من درست میشه که گفتم خیلی ها(برای تحقیق و پیدا کردن مفهوم هر اسم یا کلمه نمیتونن تو اینترنت سرچ کنن)

نقل قول:
ميتونيم ريشه هر كلمه رو توي پاورقي بياريم كه خواننده ها مجبور نباشن كتابخونه ها رو بگردن واسه پيدا كردنش.

منم که از اول همینو گفتم. شما نظرتون غیر از این بود(پاورقی ها مال بی حوصله ها و تنبلاست)
نقل قول:
اينكه ما بيايم براي كلمات خاص معادل بياريم باعث روون شدن داستان نميشه و اين كه نياريم هم باعث سخت شدنش نميشه! يعني اصلا ربطي نداره به اينكه يه كلمه معادل سازي و ريشه يابي بشه يا نه. مهم اينه كه توي داستان از يه كلمه مثل بارو چه استفاده اي بشه كه مطمئنا منظور خونه ويزلي هاست. حالا ما بيايم بگيم چون نگفتيم بارو يعني پناهگاه به داستان صدمه زديم اشتباهه.. شايد اصلا كلمه پناهگاه كه اسم عامه باعث گيج شدن خواننده بشه..

واقعا میبخشی اما من هنوز قانع نشدم که چطور از دستت دادن چند مفهوم مهم در کتاب به داستان لطمه نمیزنه؟ اگه معنی کلمه انتخابی نویسنده برای خونه ویزلی هی مثلا کدو حلوایی بود حرفتونو قبول داشتو چون هیچ نقشی در بیان حس و حال اون خونه نداشت. اما پناهگاه فرق داره. چرا رولینگ برای خونه ملفوی ها هیچ اسمی نذاشت؟ پس دونستن مفهوم و حس و حال این اسم برای اون مکان خاص کلیدی است.

راستی اگه لحن پرخاش داشتم میبخشی،منظور خاصی ندارم.

----------------------------------------------------------------------------
____________________________________________________

نقل قول:
سال 78 یا 79 بود درست یادم نیست پدرم که از من هریپاتریست تره بهم گفت که از طرف دوچرخه ( یه ضمیمه روزنامه همشهری که پنجشنبه ها چاپ میشد )توی تالار وحدت برنامه ی ویژه گذاشتن . من و پدرم هم رفتیم و اسلامیه هم کاندید بود و اونجا برنده جایزه دوچرخه طلایی شد و از وزیر آموزش و پرورش اون زمان که یادم نیست کی بود جایزه ویژه گرفت (اول شد ) و از اون به بعد مصاحبه های متعدد از خانم اسلامیه در مجلات و روزنامه ها چاپ شد و آخریش هم مصاحبه با مجله " نقش نو " بود که اونجا هم به اسلامیه لقب " خاله ایرانی هری پاتر " رو دادن


چه باحال!!!!!!!
آفرین بهش. ازش خوشم اومد!!!



Re: نقد ترجمه ي گروه ترجمه
پیام زده شده در: ۱:۲۱ شنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۴
#6
میدونی فوکس007، به نظرم شما راست میگی. من واقعا توقع زیادی از گروه ترجمه دارم. این نکاتی که من گفتم برای مترجمان کهنه کار و کارکشته بدیهیه و احتیاجی ندارن خواننده معمولی مثل من این نکات رو بهشون توضیح بده.

باهات موافقم فوکس 007 عزیز. ترجمه گروه ترجمه خیلی خوب بود. بهشون خسته نباشید و خدا قوت میگم. منتظر کارهای بعدیتون هستیم.

آقا/خانم هری پاتر یه نگته ای رو یادم رفت بگم اونم اینکه راستی من از چند دوست عزیز شنیدم که خانم اسلامیه چند تا جایزه و تقدیر نامه برای ترجمه هری پاتر گرفته. درضمن شنیدم که ایشونو خاله هری پاتر در ایران لقب دادن. درسته؟ هرچندخودتون اعتراف کردین که اطلاعاتتون در این زمینه ها کم و ضعیفه. میشه لطفا اگه کسی در این زمینه اطلاعاتی داره بگه؟ من خیلی مشتاق شدم بدونم موضوع چیه.



Re: نقد ترجمه ي گروه ترجمه
پیام زده شده در: ۲۳:۱۴ جمعه ۲۵ آذر ۱۳۸۴
#7
نقل قول:
اينكه شما ميگي بايد ترجمه روان و سليس باشه كاملا درسته ولي منظور از روان بودن اين نيست كه خواننده هيچ فشاري به مغزش نياره و داستان طوري براش باشه كه انگار داره ماست ميخوره. هنر نويسندگي نويسنده به اينه كه خواننده رو كمي سردرگم كنهو به قولي بپيچونتش و حتي اونو مجبور كنه براي پيدا كردن معني دروني يك كلمه كتابهاي ديگه رو مطالعه كنه. البته براي افرادي كه حوصله چنين كاري رو ندارن ميشه در پاورقي معادل، ترجمه يا هر چيز ديگري در مورد اون كلمه خاص آورد.

نمیدونستم برای خوندن یک داستان که مخصوصا تاکید شده مال سنین نوجوانه باید تو کتابخونه نشست و برای هر کلمه به چند تا کتاب تاریخی و مرجع رجوع کرد. درضمن بار اوله که میشنوم پاورقی مال تنبلاست. مرسی که منو از جهل مرکب در آوردین!
آقا/خانم مرلین کبیر عزیز من با حرفاتون در مورد نویسندگی نویسننده موافقم اما اینا جواب درستی به انتقاد من در مورد ترجمه گروهیتون نیست. نه من نگفتم مثلا ارباب حلقه ها یا هر کتاب داستان پیچیده دیگه رو باید مثل ماست خوردن ترجمه کرد. اتفاقا برعکس مترجمی یک مترجم به اینه که در عین حال که نویسندگی یک نویسنده رو نگه میداره روان هم ترجمه کنه روان بودن یک ترجمه هیچ منافاتی با پیچیدگی سبک نویسنده نداره. نویسنده هیچ تعهدی نسبت به خواننده هاش نداره مگر اینکه سنین خاصی رو در نظر داشته باشه. من فکر نکنم هیچ نویسنده ای،مثلا رولینگ که رده سنی نوجوان رو انتخاب کرده از شیوه نگارش شکسپیر استفاده کنه. اما فرق مترجم با نویسنده اینه که در هر حال و با هر سبک نویسنده که سرو کار داره در مقابل خوانندگان زبانی که برگردان میکنه مسئوله و تعهد داره که قابل فهم و روان کار کنه. تا اینجا با من موافقین یا نه؟
اینفری رو چون خیلی روش تعصب دارین قبول میکنم اما هنوز هیچکس جواب منو در مورد your servant نداده.
نقل قول:
در مجموع هر كس يه سليقه و يه عاداتي داره. برخي عادت كردن كه همه چيز هلو هلو برو تو گلو جلوشون باشه (مثل ياور طغرل كه جدول با حل ميخونه) و بعضي ها هم دوست دارند كلمات در هاله اي از ابهام باشه و خودشون با چند بار خوندن پي به معنيش ببرن.

برای همین در جواب آقا/خانم هری پاتر گفتم استاد منصوری مثال خوبی نیست چون ایشون و مترجمی شون یه مورد استثناست. سلیقه یه طرف اما مترجم خوب باید هم به نویسندگی نویسنده وفادار باشه هم تا حد امکان روان ترجمه کنه. مثل اینکه شما با کلمه روان مشکل داری. چون اصلا به معنی ساده کردن نیست. میتونین برین از کتاب های مرجعتون که بجای پاورقی خوندن بهشون مراجعه میکنین استفاده کنین. (طغرل که جدول با حل "میخونه" تکلیفش معلومهبه من و شما چه ربطی داره که از فانتزی های هیجانی و ماجراجویی لذت میبریم) برای همینه که نویسنده ها با نویسندگی های مختلف وجود دارن چون سلیقه ها فراوونه. اما وظیفه مترجم معلومه و دستش بسته است. باید تاحد ممکن نویسندگی نویسنده رو نگه داره اما بیشتر به خواننده هاش وفادار باشه که پول دادن که کتابی سلیس و روان بخونن که لذتشو ببرن اگه قرار باشه خواننده برای هر اسم و کلمه مجبور باشه تو ده تا کتاب بگرده و معادل سازی کنه پس مترجم کیلو چنده و چیکاره ست؟؟ها؟ لطفا جوابمو بده چون برام مهمه که اینجا هم از جهل مرکب دربیام.
این حرفتو قبول دارم که نویسنده خوب باعث میشه که خواننده به تحقیق و جستجو درمورد بعضی مسائل و موضوعات بپردازه . اما مترجم خوب باید اشتیاق به این تحقیقات رو برای بعد از اتمام کتاب(که منظور نویسنده است) حفظ کنه. کدوم نویسنده ایه که بخواد خواننده هاش وست کتابش ول کنن و برن دنبال تحقیق درمورد مسائل حاشیه؟؟ هان خودت بگو؟ مهم اینه که سررشته داستان از دست آدم در نره. پاورقی ها هم برای همینن که اطلاعاتی که به روند داستان کمک میکنه مختصر و مفید در پایین همون صفحه در اختیار خواننده باشه که طرف مجبور نشه حتی ورق بزنه و از داستان غافل بمونه. بعد از تموم شدن داستان اگه خیلی دلش خواست میره تو کتابخونه و دنبال اصل و نسب اینفری میگرده. غیر از اینه؟ اگه شما ترجیح میدی یه داستان پرماجرا و هیجان انگیز مثل هری پاتر رو صد پاره و مثل جیگر زلیخا بخونی شما یه مورد استثنایی هستی.

نقل قول:
چيزي كه ميخوام بگم هم اينه كه نيازي نيست افراد بدونن اينفري يا فلگم يا هر بارو از چه قسمت هايي تشكيل شده و به كجا رسيده. مهم داستانه. حالا بعضي ها اگر دلشون خواست ميتونن تو اين همه سايت اينترنتي معادلها و حلاجي هاي دقيق رو مطالعه كنند و لذت ببرند. حق انتخاب با خودشونه.


با حرفت موافقم که گفتی مهم داستانه اما فکر نمیکنی دونستن مفهوم اینفری،فلگمیا بارو بخشی از داستانه و ازدست دادن این مفاهیم به داستان لطمه میزنه؟ درضمن همه که به اینترنت و این چیزا دسترسی ندارن. دنیا خیلی بزرگ تر از اینیه که شما فرض کردی.

و حالا چند کلمه دوستانه با بلیز زابینی عزیز داشتم. منم میدونم که این گروه تمام تلاششونو کردن خدا قوتشون بده دستشون درد نکنه. اما من فکر کردم اینجا تاپیک نقد ترجمه گروهیه متوجه نبودم که دارم تو تاپیک قربون صدقه نقد مینویسم. منو ببخشید.

نقل قول:
خود لرد گرینوالد که تمام انتقادات رو پذیرفت و معذرت خواست دیگه تازه اگر من جاش بودم معذرتم نمیخواستم به هر حال فکر نکنم کار شما درست باشه که اینطوری انتقاد میکنید البته من بعد از خوندن نظرات شماها به این نتیجه رسیدم که حرفهای هری پاتر و مرلین بسیار منطقی هستند و جای هیچ بحثی رو باقی نمیذارن


اگه با دقت خونده باشی تمام انتقادات رو نپذیرفت، بعضی هارو فقط مغلطه کرد. بذار یه چیزی رو بهت بگم من نه عقده معذرت شنیدن دارم و نه عقده ایراد گرفتن. این تاپیک نقده اگه دوستان ظرفیت شنیدن انتقاد از کاراشونو ندارن چرا این تاپیک راه انداختن؟؟ خوشبختانه دوستان با ظرفیت تر از اینند که شما فرض کردی. من اگه کارشونو انتقاد میکنم برای اینه که اشکالات کارشون رفع کنن و تو کارای بعدیشون پیشرفت کنن. این که بخوان پیشرفت کنن و به انتقادات بی طرف نگاه کنن به خودشون مربوطه اما توی تاپیک نقد من حق دارم نقد کنم و براشون دلیل هم آوردم.
راستی میدونستی که من پای خانم اسلامیه یا گنجی یا بقیه رو به بحث باز نکردم؟ آره جونم برو پست هارو با دقت بیشتری بخون متوجه میشی.
گروه ترجمه بازم میگم دستتون درد نکنه کارتون با اینکه مدرکی ندارین و مترجم حرفه ای نیستین و این اولین کارتونه که خب متن مشکلی هم هست واقا گلی به گوشه جمالتون. گل کاشتین.



Re: نقد ترجمه ي گروه ترجمه
پیام زده شده در: ۲۱:۱۵ جمعه ۲۵ آذر ۱۳۸۴
#8
]ری پاتر عزیز با بعضی از نظراتت موافقم و با بعضیهاشون مخالف. به نظرم هنوز دارین مغلطه میکنین. در اینکه اطلاعات من کمه حرفی نیست. اما مد آی لقبه نه اسم خاص پس باید ترجمه میشد. راستی هنوز جواب منو راجع به your servantندادین. من این همتتونو برای معادل سازی(فلغوم) تحسین میکنم اما مثل اینکه قرارتون این بود که معادل سازی نکنین و با اصالت بمونین.
مرلین:
نقل قول:
تلاش ما بيشتر اين بود كه تا اونجا كه ميشه از پيدا كردن معادل ها خودداري كنيم و كلمات به كار برده شده انگليسي رو در ميان افراد رواج بديم.


نقل قول:
در واقع قانون ترجمه اینه که شما در برابر نویسنده از خودت نظر صادر نکنی باید مطیع و بنده نویسنده باشی اگه کلمه ای رو مبهم آورده باید معادل هم براش به همون صورت بیاری یا دستش نزنی

یه بوم و دو هوا!!

با گریت لیلی موافقم. تکلیف اونایی که دانش زبانشون مثل شما درخشان نیست چیه. اون بیچاره ها محکومند که تا آخر کتاب تو این ابهام بمون که اینفری چیه بارو کجاست آیا بخشی از برج و باروی قلعه است؟ یه چیزی رو فراموش نکنین اونم اینکه شما دارین برای سطح وسیعی از مردم ترجمه میکنین نه برای خودتون و دوستاتون. باید فرض رو بر این بذارین که هیچکس انگلیسی بلد نیست و کتاب و میخونه که ازش لذت ببره نه اینکه معمای معادل سازی حل کنه. امعادل سازی وظیفه مترجمه نه خواننده. شما ها دیگه خیلی دارین پرت میرین. یادتون رفته که تا چند سال پیش که خودتون چیزی از ترجمه نمی دونستین چه توقعی از یه کتاب داشتین؟ روان باشه که راحت بخونین و از ماجراها لذت ببرین. مخصوصا این کتاب که مال رده سنین نوجوانه پس باید ساده و روان باشه کتاب علمی و تخصصی که ترجمه نمیکنین که بایداسامی و فرمول هارو به صورت اصلی نگه دارین. متوجه منضورم هستین؟ به اینا میگن گنده ... ناراحت نشین ها ضرب المثل بهتری به فکرم نیومد . لطفا این یه تیکه رو بخونین و زود حذف کنین. راستش من از کارتون و تلاشی که کردین خوشم اومد و به نظرم حیفه که اصلاحش نکنین. اگه این اشکالات به نظر منی که نقل قول:
اطلاعات شما کم هستش
رسیده یعنی خیلی تابلو بوده. (نمی دونم مرلین چرا از این حرف ناراحت شد مگه حرف بدیه؟؟)
راستی اون مرده متحرک فقط یه مثال بود خودم که گفتم معادل خوبی نیست.
ذنقل قول:
پریزاد عزیز اینکه مترجمی کلمه ای رو بنا به دلایلی ترجمه نکنه ابدا به معنی بی سوادی یا تازه کار بودنش نیست میتونم بسیاری مترجم کهنه کار به شما معرفی کنم که خیلی کلمات رو ترجمه نکردندر

من این دو مترجم محترمی که مثال زدی رو نمونه های خوبی نمی دونم. میشه نمونه های دیگه بیاری. مثل استاد احمد شاملو یا امثال ایشون.

نقل قول:
ثانیا کسی که لیسانس و فوق لیسانس یا دکترای زبان داره مترجم محسوب نمیشه اگه اینطور باشه این همه فارغ التحصیل داریم که در نتیجه همشون مترجم هستن. گنجی یا اسلامیه هم مترجم های معتبری نیستن هر دو اولین یا دومین ترجمشون هری پاتر بوده منم ندیدم جایزه ای یا تقدیری از طرف جایی از ترجمه هاشون شده باشه یعنی اون زمانی که اسلامیه شروع به ترجمه هری پاتر کرد فرقی با من و شما که الان میخوایم شروع به ترجمه کنیم نداشت جز یه مدرک که زیر بغلش بوده و من فکر نمیکنم مدرک بتونه مترجم بسازه


پس کی در چارچوب مترجمی شما میگنجه؟ ببخشیا چارچوبتون خیلی تنگه که فقط خودتون توش جا میشین. مدرک نشون میده که شخص برخلاف بقیه چند سال از عمرشو صرف آموختن فنون اون حرفه کرده و نکاتی رو یاد گرفته که دیگران بهشون کمتر دسترسی دارن.. با این حساب اگه مریض شدی نباید به هیچ دکتری اعتماد کنی و همسایه بغلیت همونقدر سرش میشه که پزشک درمونگاه درسته؟چون به نظرت مدرک نه مترجم میسازه نه پزشک.
آره اون زمان که خانم اسلامیه شروع به ترجمه هری پاتر کرد فرقی با شما نداشت اما از اون زمان 5-6 سال گذشته و ایشون الان 5-6 سال از شما و خانم گنجی و غیره و ذالک جلو ترو باتجربه تره در این زمینه زمان برای ایشون واینستاده که،وایساده؟ چرا حساب زمانو نمیکنین و فقط مقایسه یک بعدی میکنین؟ من کشته مرده خانم اسلامیه نیستم اما دیگه دارین خیلی بی انصافی میکنین. اینطور نیست؟


ویرایش شده توسط پریزاد در تاریخ ۱۳۸۴/۹/۲۶ ۱:۳۱:۲۳


Re: نقد ترجمه ي گروه ترجمه
پیام زده شده در: ۳:۲۰ جمعه ۲۵ آذر ۱۳۸۴
#9
لرد گريندل والد من با نظراتتون در مورد بررسی دقیق خانم نوریس1 موافق نیستم. به نظرم یهذره دارین مغلطه میکنین.نقل قول:
ما از كلمه اينفري براي اين استفاده كرديم تا اصالت داستان حفظ بشه چون در فارسي ما معادلي براي اين موجود نداريم.همچنين نويسنده موجود جديدي رو به كار برده كه قطعا در زبان فارسي نميشه براش معادل پيدا كرد.

چون ما معادلی نداریم دلیل نمیشه که معادل سازی نکنیم. بخصوص که خود نویسنده هم خیلی از این اسما رو از خودش در آورده پس ملکه انگلی باید محکومش میکرد که چرا چند تا کلمه اضافی وارد زبانشون کرده؟ به نظر من اتفاقا اینجاست که فرق یه مترجم خوب و کهنه کار با مترجم تازه کار معلوم میشه. حتی اگه مثلا(میدونم که این معادل خوبی نیست فقط مثاله) بجای اینفری میزاشتین مرده متحرک بهتر از این بود که ناتوانی خودتونو با سرپوش اصالت عرضه کنین. چه اصالتی. پس در این صورت متن انگلیسی اصلی که اصیل ترینه خدا رو شکر همه هم سوادک انگلیسی دارن دیگه چرا باید کتابو ترجمه کنیم؟؟؟
نقل قول:
كلمه ديگه مثل اينكه ورم تيل بود.خوب به نظر شما كلمه ورم تيل زيبا تره يا دم كرم؟؟قطعا كسي كه هري پاتريست باشه ميدونه كه ورم تيل همون دم باريك
من با نظرت موافقم ،پس چرا از همون دم باریک استفاده نکردین؟خودت که میگی هری پاتریست ها این اسمو بیشتر میشناسن تا دم کرم یا ورم تیل که یه لحظه آدمو یاد ورم به فتح اول و دوم میندازه=آماس. حالا این اصالت غلط انداز بهتره یا استفاده از اسمی که خانم اسلامیه برای این اسم پیدا کرده؟

نقل قول:
بارو كلمه اي به معناي پناهگاه در انگليسي هست كه ميدونيد.خوب در اينجا هم مي خواستيم يه اصالتيو حفظ كنيم و به داستان ضربه الكي نزنينم.

چه اصالتی؟ترجمه نکردن یا با لجاجت به معادل های خانم اسلامیه پشت کردنکه نکنه مبادا بگن شما هم از طرفداران ایشونین؟ به چه قیمتی خواستین این اصالت رو حفظ کنین؟ بهتر نبود وقت و انرژیتونو عوض لجبازی با یه ترجمه صرف کار ترجمه خودتون میکردین و ترجمه "بهتری"(از همه نظر) اراءه میدادین؟ امتاسفم که به نظر من و خیلی های دیگه اون ضربه الکی که گفتی به کارتون خورده و خبر نداری.

نقل قول:
فلغوم كلمه اي بود كه ما اصلا نفهميدم منظورش چي بود براي همين يه معادل پيچيده توي فارسي پيدا كرديم.فكر كنم فلغوم ميشه گنديده.

دیکشنری داری؟؟مال من آریانپوره و دقیقا جلوی این کلمه نوشته خلط و بلغم. منظور نویسنده هم کاملا معلومه. چطور شما نفهمیدین؟؟این کلمه در انگلیسی اصلا پیچیده نیست چرا یه معادل پیچیده براش انتخاب کردین؟ پس اصالتی که میگفتی و خیلی بهش پابندین اینجا کجا رفت؟؟ یه بوم و دو هوا که نمیشه اگه میخواین اصالتی رو رعایت کنین همه جا رعایت کنین.

نقل قول:
مد آي بايد در داستان ميومده.چشم ديوانه واقعا مسخرس چون چشم اون ديوونه نيست جادويي هست.نويسنده هم از استفاده اين اسم منظور خاصي داشته.پس نبايد معادل يابي مي شده.
کجاش مسخره است؟ خود نویسنده گفته MadEye نگفته MagicEye. حالا شما نمیخواد مسخره گی های نویسنده رو براش لاپوشونی کنین خودش هیچ مسخره گی تو این کلمه ندیده.

نقل قول:
درباره اون ممنون و خداحافظ نمي تونم چيزي بگم.اما اصلا ما فغكر نميكرديم بايد كلمه جان نثارم رو بياريم. چون الان اگه كسي ميخوند يه ذره احساس پوچي در دامبلدور پيدا مي كرد.

کجای جان نثار حس پوچی به کسی داده؟ شما که مترجم با اصالتی بودین یه معادل بهتر براش پیدا میکردین نه اینکه به کل ندید بگیرینش و برای دامبلدور آبروداری کنین که پوچ نشه!! کار مترجم همینه دیگه که معادل مناسب پیدا کنه وگرنه همه بلدن از رو دیکشنری کلمه به کلمه عوض کنن و با اصالت باشن.
میدونین که خیلی تابلویین؟؟ من که خودم کار خانم یکتایی رو اول خوندم و بدم هم نیومد اما با این طرز حرف زدن و انتقاد کردن و بخصوص ترجمه کردنتون معلومه که چقدر با خانم اسلامیه لجین(چرا خدا و خودتون میدونین) و از هیچ حرف و کلامی مذایقه ندارین که پنبه شو بزنین. اما این لجبازی های بچه گونه(مثلا ویدا از پناهگاه استفاده کرده ما نمیکنیم اگرچه که تنها و تنها معادل برای کلمه باشه همون انگلیسیشو بزاریم که از ویدا سوا باشیم) فقط به کار خودتون لطمه میزنه. اگه میتونستیم عوض لجبازی از همدیگه چیزی یاد بگیریم جامون در کنار کشور های پیشرفته و ممتاز دنیا بود(نه جهان سوم دنیا)



Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۰:۰۶ سه شنبه ۲۲ آذر ۱۳۸۴
#10
خیلی ممنون. مطمئنم بجز من خیلی های دیگه هم علاقه مند شدن این مدارک رو ببینن و مطمئن بشن. ما صبر میکنیم.


ويرايش:
خيلي ممنون!.....دامبلدور







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.