همین هنگام بر اثر یک اتفاق نا مبارک و نا میمون(این میمون نه ها،اون میمون!
)لرد به دلیل عصبانیت زیاد کمی تا قسمتی ابری و بارونی سنکوپ میکنه و از رو شونه گراپ که حدودا ماشالا هزار مشالا چشمم کف پاش شیش متر ناقابل قد داره میفته پایین.از اونجا که گراپ همچنان داشت به حنجره اش صفا میداد و تکرار میکرد که پول پیتزا نداره،سینی برای عدم متهم شدن به کشتن پدرشوهر(
)با صدایی بلندتر از صدای گراپ جیغ کشید:لرد مرد!لرد مرد!مرد لرد.لرد مرد؟!(چه قافیه ای داره پسر!)
گراپ که احساس کرده بود مگسی در حال ویزیدن(همون ویز ویز کردن)است اول نگاهی به سینی انداخت که همچنان شعر لرد مرد،مرد لرد رو تکرار میکرد و پس مدتی طولانی غوطه ور شدن در بحر تفکرات عمیق و محاسبات فلسفی زیاد مفهوم جمله سینی رو درک کرد.بعد از حدود دوساعت تصمیم میگیره به این شکل عکس العمل نشون بده:
حرکت اول:در یک اقدام غافلگیرانه،این سد عظیم رو که مانع رسیدنش به لرد میشد رو از پیش رو برمیداره.و اون کسی نیست جز سینی.با یک حرکت غولیوسانه سینی رو از روی شونه اش پرت میکنه به چندین کیلومتر اونورتر.
حرکت دوم:با یک خیز عظیم باعث میشه کمی تا قسمتی حادثه تسونامی در قسمت دیگه ای از کره تکرار بشه.
حرکت سوم:لرد رو که افتاده روی زمین توی دستاش میگیره و تکون تکون میده.
چشمان گراپ به شدت اشک آلوده و داره زار میزنه:نه.لرد نباید مرد.لرد باید زنده موند.لرد باید بچه های من رو آموزش داد.لرد باید بز خرید.بز گرفت.بز خوب بود/گراپ برای لرد بز خواهد خرید.
قیلیچريالقولوچ قیچ!(نکته:صدای خورد شدن استخون های لرده دیگه نبوغ!)
روح لرد وقتی دید جسمش داشت تا این حد عذاب میکشید،تصمیم گرفت به جسمش برگرده ولی این جهنم رو برای جسمش نخره.بنابراین لرد طی یک حرکت مخوفانه زنده میشه:اَه!ولم کنم غولی!گراپ!اَه آه!تفی شدم!نبوس من رو دیگه!
دقایقی بعد گراپ و آراگوگ و لرد که داره از سر و روش آب میچکه عین آدم وایساده بودن.البته جمله نیاز به اصلاح داره نتیجه میگیریم گراپ مثل غول و آراگوگ مثل عنکبوت و لرد مثل آدم ایستاده بود.
لرد در حالی که به سختی نفسش بالا میومد زیر گفت(توجه:هرجای خالی به معنای یک کلمه است!):بلیز...تو...بدجور...میکنم!
دقایقی بعد لرد چوبدستیش رو کشید و جمله اش به طور کامل گفت:بلیز من تو رو بدجور تنبیه میکنم!.
+++++++++++++++
*منحرف بودن خیلی بده.نه؟!