هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

لیگالیون کوییدیچ

فراخوان اقلیت‌های جامعه جادویی!

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (ima756744@gmail.com)



پاسخ به: یک جرعه چای در فنجان هافلپاف (تک پستی)
پیام زده شده در: ۲۰:۱۴ سه شنبه ۱۴ دی ۱۴۰۰
#1
وارد خوابگاه دخترانه هاپلپافی ها شد و سعی کرد خجالت زده نشود ولی دیر شده بود

- ب ب بخشید م م من د دانش اموز جدیدم خیلی خوشوقتمم

همه نگاه ها سمت او چرخید دختری با موهای طلایی امد جلو و دست های مارتین را گرفت

-پس تو همون دانش اموز جدیده هستش من کیتی هستم خوشبختم

مارتین به دختر نگاه کرد موهای طلایی و چشم های ابی او شبیه فرشته ها بود

- ش شبیه فرشته هایی کیتی

کیتی لبخندی زد

-موهای قهوه ای و کوتاه خیلی بهت میاد

مارتین دستش را جلوی دهنش گذاشت

-ببخشید من مارتین کاپلستون هستم


من کسی نیستم که حضورمو به کسانی که برای من اهمیتی قائل نیستن تحمیل کنم.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: داستان اشتراكي تالار هافلپاف
پیام زده شده در: ۲۰:۰۶ سه شنبه ۱۴ دی ۱۴۰۰
#2
مارتین وارد سالن شد هرمیون با عجله سمتش امد و گفت

- مارتین کاپلستون درسته؟! باید کمکم کنی.

دست مارتین را محکم گرفت و کشید و با خودش سمت هری،رون و نویل برد

- هری هری ! پیداش کردم.

رون بلند شد و سمت مارتین امد و اورا بررسی کرد. مارتین که از خیره شدن یک نفر به خودش خوشش نمی امد

با گونه های سرخ شده گفت

-چیزی شده؟!

هرمیون زیر لب گفت

-از بچه های هاپلپاف شنیدیم تو خیلی درسخونی و ورد های زیادی بلدی

مارتین کنار هری نشست هرمیون ادامه داد

- میخواستم بدونم میشه باهات دوست بشیم؟!

مارتین خنده ریزی کرد و بلند شد

-حتما خانوم هرمیون گرنجر.

هرمیون نیز بلند شد و لبخندی تحویل داد


من کسی نیستم که حضورمو به کسانی که برای من اهمیتی قائل نیستن تحمیل کنم.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: مهد کودک دیاگون
پیام زده شده در: ۱۷:۰۳ سه شنبه ۱۴ دی ۱۴۰۰
#3

بچه مرگخواران به سگ های درنده و وحشتناکی که مشغول بو کشیدنشان بودند خیره شدند.

همه ساکت بودند تا اینکه لیلی دستش را برای ناز کردن سگ ها دراز کرد.

- اخی ! چه نازه ! ایوان به نظرت گشنشونه؟

ایوان لبخندی زد و دستش را تکان داد

نه لیلی نباید بهشون دست بزنی

لیلی به ایوان توجهی نکرد.

- چرا نباید بهشون دست بزنم؟! اونا خیلی نازن و به نظر من هم گشنشونه

سپس دنبال سگ ها راه افتاد ولی سگ ها هم جلوتر میدویدند

لیلی با اخم دنبال سگ ها کرده بود و می خواست به آنها دست بزند. ناگهان سگی برگشت و با خشم دست لیلی را

گاز گرفت لیلی اخ کوچکی گفت

-دیدی ایوان اون سگ های خونگی خیلی گرسنشونه

- اونکه سگ خونگی نیست احمق! اون یک سگ وحشی است. داره سعی میکنه تو رو بخوره! ازش دور شو!

ایوان چه بچه باشد چه نه، همیشه باهوش است.

لیلی از سگ ها دور شد و جنی را بغل کرد.

- راست میگی! جنی به نظر تو گشنشونه؟

جنی با ترس به سگ ها اشاره کرد

-..ا اره اون..ا گرسن..شونه

لیلی اخمی کرد و داد زد

-برید برید کیشته

اما سگ ها توجهی نکردند و در حال نزدیک شدن بودند


من کسی نیستم که حضورمو به کسانی که برای من اهمیتی قائل نیستن تحمیل کنم.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: تولد هجده سالگی جادوگران
پیام زده شده در: ۱۷:۲۰ دوشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۰
#4
هوراا
خب..هجده ساله شدنمون مبارک..همین..


من کسی نیستم که حضورمو به کسانی که برای من اهمیتی قائل نیستن تحمیل کنم.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: تولد هفده سالگی جادوگران
پیام زده شده در: ۱۷:۱۹ دوشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۰
#5
تولدت مبارم دوست عزیز
متاسفم که دیر شده


من کسی نیستم که حضورمو به کسانی که برای من اهمیتی قائل نیستن تحمیل کنم.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: آينده ي سايت جادوگران؟؟( همه ميدانيم كه سرانجام روزي هري پاتر به پايان ميرسد)
پیام زده شده در: ۱۷:۱۸ دوشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۰
#6
هری پاتر در قلب همه ما جای داره من میدانم که هری به پایان نمیرسد ما پاترهد ها هیمشه به فکر هری هستیم و خواهیم ماند و این زنجیره را هرگز نمیشکنیم


من کسی نیستم که حضورمو به کسانی که برای من اهمیتی قائل نیستن تحمیل کنم.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: قوی ترین ساحره
پیام زده شده در: ۱۷:۱۳ دوشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۰
#7
قوی ترین ساحره سیاه: بلاتریکس لسترنج
قوی ترین ساحره سفید: هرمیون گرنجر


من کسی نیستم که حضورمو به کسانی که برای من اهمیتی قائل نیستن تحمیل کنم.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: مجله شايعه سازی!
پیام زده شده در: ۱۷:۱۰ دوشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۰
#8
اکنون به خبری که به دست ما رسید با توجه گوش کنید
لرد سیاه در مقابل هری تعظیم کرده و دست اورا بوسیده و سپس با ولدمورت پیمان برادری بسته


من کسی نیستم که حضورمو به کسانی که برای من اهمیتی قائل نیستن تحمیل کنم.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: یک سوال مطرح شده، متناسب با هر یک از گروههای هاگوارتز به آن جواب دهید
پیام زده شده در: ۱۷:۰۷ دوشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۰
#9
.به کدام یک از خصوصیات خودتان افتخار میکنید:
الف)اصالتتون
ب)خوشبینی تون
ج)هوش و ذکاوتتون
د)مهربانیتون#


۲.در صورت تکرار قصه ی سه برادر کدام یک را انتخاب می کردید:
الف)سنگ زندگانی#
ب)شنل نامرئی
ج)ابرچوبدستی
د)دانش پس از مرگ



۳.از بین اشیا صندوق جادویی کدام را برمیدارید:
الف)کلید طلایی#
ب)بطری زیبا و خالی
ج)کتاب نقره ای
د)شمیشر جواهر نشان



۴.هنگام عبور از پل با دوستان صمیمیتون غولی اجازه ی عبور نمیدهد آنگاه شما چه میکنید:
الف)تسلیم شدن و تعظیم کردن بدون هیچ جنگ و خونریزی
ب)پاسخ به معمای غول برای عبور #
ج)داوطلب شدن برای مبارزه
د)عبور از پل دیگر که پس از عبور شما خواهد شکست


۵.از جادو برای چه استفاده میکنید:
الف)به دست آوردن قدرت
ب)در راه پیشرفت
ج)راحتی و آسایش
د)محبت و کمک به دیگران#



۶.در برابر چه چیزی کمترین مقاومت را دارید:
الف)جهالت
ب)خواری
ج)گرسنگی
د)تنهایی#



۷.از چهار جام کدام را مینوشید:
الف)جام پر از مایع خونی رنگ
ب)جام پر از مایع نقره ای رنگ#
ج)جام پر از مایع شفاف یا بیرنگ
د)جام پر از مایع طلایی رنگ




۸.کدام را مورد دوست دارید قبل از بقیه مطالعه کنید:
الف)غول
ب)سانتور#
ج)دیوانه ساز
د)انسان



۹.به کدام جادو علاقه خاصی دارید:
الف)جادوی سفید
ب)جادوی خاکستری
ج)جادوی سیاه
د)همه ی موارد★



۱۰.از چه حادثه ای بیشتر می ترسید:
الف)از بین رفتن گنجینه ی دانشتان
ب)شکستن چوبدستیتان
ج)از بین رفتن کل زحماتتان
د)مرگ یکی از دوستانتان#


من کسی نیستم که حضورمو به کسانی که برای من اهمیتی قائل نیستن تحمیل کنم.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: چوب دستی های جادوگری!بهترین ایده چیست؟
پیام زده شده در: ۱۷:۰۴ دوشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۰
#10
چوب درخت سرخدار، پرققنوس، سی سانتیمتر، انعطاف پذیری
به نظرم چوب دستی خودم بهترینه ^^


من کسی نیستم که حضورمو به کسانی که برای من اهمیتی قائل نیستن تحمیل کنم.

تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.