با سلام!
الان قیافه ی من کاملا شبیه زحمت دادن شده ، میدونم!
پست فلور دلاکور
در زمین کوییدیچ هاگوارتز به ویرایش نیاز داره و چندتا شکلک باید به این پست اضافه بشه. ممنون.
بازی بین
ریونکلا و
اسلیترینسه روز قبل از بازی -من؟ نچ! امکان نداره که من این کارو انجام بدم.. من برم تشییع جنازه ی مدیریت مدرسه؟ من برم تشییع جنازه ی آلبوس دامبلدور
؟
گابر : بوقی هی من برم من برم نکن! تو میری.
.!
- امکان نداره!
آلفرد با کله شقی دست به سینه نشست و سعی کرد با جذبه ای باور نکردنی به گابر چشم غره برود.
دو روز قبل از بازی
تشییع جنازه ی آلبوس دامبلدور ! آلفرد کنار اسلاگهورن و یک مرد گنده ی دیگر ایستاده بود و با عصبانیت به صف خانم ها نگاه میکرد! سعی میکرد با نگاهش چشمان گابریل را در بیاورد، اما او پررو تر از او (!)!! آنهادر فضای گرم و بهاری ایستاده بودند و صدای غم انگیز آن فرد پشت میکروفون به گوش میرسید..
-
اههه اههه .. از همه ی کسانی که اومدن اینجا .. اههه! کمال تشکر رو دارم.. اهه! من عله هستم.. پسری که بیشترین رکورد جلسات خصوصی..پرسی:
-
به جز پرسی..یک پسر دیگه:
-
به جز یه پسر دیگه..یکی دیگه:!
-
به جز این سه تا...
.
.
.
- به جز این شیش میلیارد نفر! اه.. اصلا هیچی! فقط جمع شدیم اینجا که برای شادی روح این بزرگوار چهارتا فاتحه ی جادویی بخونیم و بعد بریم حلوا و شام!
ملت با شنیدن کلمه ی خوش آهنگ ِ شام:
یک روز قبل از مسابقه
تالار ریون کلاوگابریل با عصبانیت موهای تره ور رو ول کرد و سپس با لگد در دهان لونا کوبید!
- من خیلی گولاخم! خب؟
ببینم این آلفرد کوش؟؟فلور : گابر دهنت رو ببند مگه نمیبینی دارم میرم تو حس!!!!
گابر :
تمام تالار ریون کلاو بعد از چند ساعت زیر و رو میشود، بدون هیچ ردی از آلفرد!
روز مسابقه -
سوت! سوت!سوت سوت ..
- دست .. دست!
- سوت!
-دست!
داور به سمت اسلیترینی ها میره و یه دونه میخوابونه تو گوش کریچر!!!!
- خجالت بکشید مگه اینجا مسابقه ی رقصه؟ بیناموسا!
سرخگون ها ! توسط داور رها میشوند و سپس همه ی بازیکنان به سمت سرخگون میدوند!(کپی رایت بای گابر! ) و سپس؛ همه ی بازیکنان به کله ی هم برخورد میکنند.
چهل دقیقه بعد بازیکنان مثل گل "
باز میشن، بسته میشن! "
و هر دفعه سرشون به هم میخوره و دریاچه ای از خون روی زمین ریخته.
داور :
چهل دقیقه ی طاقت فرسای بعد ! در کمال شادی باید اعلام کنم که این باز شدن بسته شدن ها تموم شده! همه ی بازیکنان کوییدیچی زیبا شروع کرده اند و دارند همین طور به دنبال سرخگون از این سو به اون سو میرن و هیچ کس توجهی نمیکنه که راونکلاو با یه دونه بازیکن کمتر داره به شدت میبازه! مورفین و سلسی به شدت پاسکاری میکنند و توپ فقط در دستان آنها میچرخه. تره ور و لونا از شدت عصبانیت جارو هاشون رو هم شیکونده اند و حالا روی زمین چمن پاپکورن میخورن، بازی تماشا میکنند!
گابریل به چهره ی خشمگین مورفین که با سرخگون به سمتش می آمد نگاه کرد. ناگهان تانکی از جیبش در آورد و مورفین را فنا نمود!
داور :
فلور نیز همین کار را کرد. شاتگان (؟) را از جیبش کشید و بازیکنان را خمپاره !! بارون کرد. سپس همین طور ام 4 ها بود که از جیب ریونی ها بیرون می آمد! ( اینقدر کانتر بازی کردم اینا رو یاد گرفتم، حال کردی؟ )
در همان لحظه داور دست به سوت شد!
- همه ، اخراج .. بازی بیست ، ده به نفع اسلیترین !
فردا ، روزنامه ی پیام امروز داور بازی ریونکلاو اسلیترین دیروز توسط بازیکنان ریونکلاو به قتل رسید ! در ضمن ، داشت یادمون میرفت (!!) آلفرد بلک نیز در قبر آلبوس دامبلدور یافت شد. جنازه ای بیش از او نمانده بود! ____________
گفتی تو ورد بنویسم آخه شکلک نداره که ورد باو ! بعدم من زیپ و جیب و اینا بلند نیستم !
! ممنون.
از اونجایی که برای خودمون هم پیش اومده بود و از اونجایی که این کاربر حضور نداره در حال حاضر و از اونجایی که نمیخوام یکی از قانون های انجمن که گرفتن شناسه از یک عضو دیگه هست و وارد شدن باهاش نقض بشه ، پست رو ویرایش کردم !