هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۱:۴۱ جمعه ۳۰ آذر ۱۳۸۶

کورنلیوس آگریپاold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۴ جمعه ۲۲ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۸:۵۳ یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۷
از فکر می کنی از کجا؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 124
آفلاین
تکالیف:
1)
کورنلیوس خسته بود. حواسش اصلا جمع نبود و به سختی حرف های پروفسور فلچر را می شنید. او آرام و هیجان زده توضیح میداد
که آنها باید معجونی که موجب ایجاد لیکونتراپی موقت در انسان میشه رو درست کنند. کورنلیوس با خود گفت: مردک دیوانه است فکر نمی کنه که همچین آشغالی چه بدرد ما میخوره؟
پروفسور فلچر همچنان ادامه می داد:
خوب عزیزان من ، توجه داشته باشید که این معجون از عصاره صدر صحت ، بابونه و پوست درخت خیار درختی و خون گرگ افریقایی و سه قاشق چایی خوری شکر بوجود می آید .
سپس با دستش محکم پس گردن آلبوس سوروس زد و گفت:
اگه گند بزنی میدم معجون یکی از بچه ها رو بخوری. حالا کارتون و شروع کنید.
سپس لبخندی تحویل بچه ها داد. کورنلیوس با خود گفت چه شوخی یخی ولی کارش را شروع کرد.
اول عصاره ی صدر سحت رو برداشت و در پاتیلش ریخت سپس شعله ی آتش رو تنظیم کرد و شروع بهم زدن عصاره کرد. بعد از پنج دقیقه تمام احساس کرد که واقعا حوصله ی کلاس رو ندارد پس تصمیم گرفت بابون و پوست خیار درختی رو با سه عاشق شکر با هم بریزد. شعله ی آتش رو هم زیاد کرد. ناگهان معجونش شروع به زیاد شدن کرد و از وحشت خون گرگ آفریقایی رو سریع در پاتیل ریخت. معجونش از سر رفتن باز ایستاد ولی رنگش قرمز تیره شده بود.
کورنلیوس تا آخر کلاس کمی معجونش را دست کاری کرد اما نتیجه ی بهتری حاصل نشد.
کورنلیوس نگران نبود زیرا مطمئن بود که کسی معجونش را امتحان نخواهد کرد و برای رنگ و بویش هم (که به شیرینی خامه ای مایل به قرمه سبزی بود) توجیهی می تراشید.
15 دقیقه مانده به آخر کلاس پروفسور کار بچه ها را دید و نگاهی سرسری به کار بچه ها انداخت و پس گردنی محکمی بر گردن آلبوس سوروس زد و کار کورنلیوس را ستود!
کورنلیوس خوشحال بود که ناگهان پروفسور گفت:
خب. آلبوس سوروس عزیز چون کارت خوب نبوده باید معجون یکی از بچه ها رو بخوری. چون جلسه ی اوله بهت بهترین معجون کلاس رو که مال آگریپا است میدم. ولی از جلسات بعد باید مواظب خودت باشی.
چشمهای حیرت زده بچه ها پروفسور را به واکنش انداخت:
نگران نباشید بعد از تبدیل با یک طلسم کوچولو درستش میکنم. تازه معجون آگریپا از همه بهتره رنگش رو نگاه کنید به بنفش یاسی میزنه.
وای
این صدا آرام از دهان کورنلیوس درآمد. رنگ معجون او بنفش یاسی نبود.
کورنلیوس معجونش را در جامی ریخت و با حرکاتی لرزان به آلبوس سوروس داد. آلبوس سوروس بادیدن رنگ آن وحشت کرد و گفت:
قربان این که ...
فلچر: بس کن دیگه. حالا معجونت رو بخور تا من کتابم رو بیارم.
آلبوس سوروس معجون را خورد و فلچر به تنهایی برایش دست زد.
مدتی اتفاقی نیفتاد و کورنلیوس خوشحال بود که معجونش اثری نکرده. ناگهان او شروع به تغییر کردن کرد.
فلچر: خوبه. نگاه کنید باید حتما در همین مرحله درحال تغییر طلسم رو اجرا کنم.
ریکاوریوس
صدای بوم وحشتناکی آمد و دیوار کلاس فرو ریخت. و همه جا در گرد و خاک غرق شد. کورنلیوس به سختی از جایش بلند شد و گرد و خاک را از لباسش پاک کرد. اطرافش را نگاه کرد و دید هیولایی بزرگ در حالیکه از یک طرف گازی به کله ی تدی لوپین میزند بارتی را هم تکه تکه میکند.
صدای جیغ کورنلیوس بلند شد و با سرعت از کلاس خارج شد.

2)
بچه ها شروع به ساختن معجون کردند و گه گاهی نیز پروفسور به آنها نکاتی را ذکر میکرد.
آنها اول باید عصاره صدر صحت رو در پاتیل می ریختند و به مدت ده دقیق آن را میجوشاندند و هم میزدند و بعد 15 دقیقه باید برای عصاره بابونه و پوست خیار درختی و خون گرگینه ی آفریقایی نیز همان کار ها را که برای عصاره صدر انجام میدادند میکردند. در آخر باید هر عاشق شکر را به فاصله یک دقیقه از هم در پاتیلشان میریختند تا معجون سی دقیقه خوب بجوشد. دراین مدت باید معجون را خوب هم میزدند تا به شکل ایده آل در می آمد:
رنگ: بنفش یاسی
بو: بوی شیرینی خامه ای مایل به دونات شکلاتی
و غلظت: در حد غلظت عسل
اما هیچکدام از بچه نتوانستند کار خودشان را خوب انجام دهند.
معجون یکی سبز لجنی شده بود بوی کله پاچه میداد و معجون دیگری نارنجی و بوی شکلات سوخته. در آخر زمانی که زنگ کلاس به صدا درآمد بچه ها با دست و بال سوخته و تدی با پاهای پشمالو که ناشی از سر رفتن معجون دوست کناردستیش بود از کلاس خارج شدند.
اما پروفسور به هیچ وجه نگران نبود و در حالی که اسپری ای به موهای فشنش میزد با خوشحالی از کلاس خارج شد.


به نظر شما چیزی عجیب تر از کتاب وجود داره؟

Only Raven

تصویر کوچک شده


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۲:۵۹ پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶

ماندانگاس فلچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۰۸ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۵۶ جمعه ۲ دی ۱۴۰۱
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 433
آفلاین
جلسه اول : معجون های پیچیده
استاد نیمه خفن دانگولی
تاریخ : 27 آذر که در 29 آذر به علت مسائل سیاسی تدریس شد.

--------------------
به نام حق

( تق تق تق تق ... شپلخ ، گروم ... گوپس ... دوپس ... دیکس ... تق .. توق ... تیق ) این صدا که می شنوید، ناشی از عامل بیگانه ای به نام ماندانگاس است که مشغول تعمیر نیمکت های زوار در رفته کلاس است. چند دقیقه بعد دانش آموزان وارد کلاس میشوند و معلم فشن ) Fashion ) خود را می بینند که کنار پنجره ایستاده است و نسیم صبحگاهی به موهایش تاب میدهد سپس به کلاس زیبا و جدیدشان خیره میشوند که از تمیزی و زیبایی برق میزند. دانش آموزان در چهار گروه بر سر ردیف های خود میروند و پشت میزهای طویل مینشینند که بر روی آنها پر از ابزار معجون سازی است.

- اهم اهم اهم.
ماندانگاس رو به روی تخته ایستاده است و دانش آموزان را به سکوت دعوت میکند ، سپس با یک حرکت چوبدستی ، جملاتی بر روی تخته پدیدار میشوند :

1- از آوردن پول ، تلفن همراه ، فلش مموری ، سی دی ( فیلم ، عکس و ... ) به شدت خود داری کنید.
2- از اوردن مواد مصرفی چرب کننده ، به شدت خود داری کنید.
3- از غیب کردن وسایل ، به هر نحوی خود داری شود.
4- در صورت تمایل آشنایی بیشتر با دبیر ، دادن خود یاری ، دعوت به خانه به صرف چایی و.... در گوش کادر همین پست روی نام و نام خانوادگی شناسه کلید کنید.


سپس بعد از اینکه دانش آموزان دختر به بند چهار خیره شده اند و پسر ها به بند سه ، ماندانگاس سرفه ای میکند و همانطور که در امتداد مسیر بین میز ها قدم میزند ، شروع به سخنرانی میکند :

- همونطور که میدونید مدرسه باز شده و همونطور که بازم خبر دارید مدرسه شدیدا هتل هستش ، کتاب هایی که باید امسال بخونید شامل معجون سازی پیشرفته ، پس رفته و از وسط از دست رفته است، مدیریت هتل هاگوارتز با ستاره های بی اندازه اقامت خوشی را برای شما آرزو میکند در ضمن در ابتدای هر جلسه پس از تلاوت آیات آسلامی و خواندن نماز دست جمعی یا دو تایی یا حداقل انفرادی در خدمت همدیگر هستیم.

در همین لحظه یکی از دانش آموزان که سفید و بور است از میان جمعیت فریاد میزند : " یک جای خوب هم واسه صرف غذا نگه دار "

ماندانگاس که نگاه موشکافانه ای میکند ، پسرک را میشناسد ، او آلبوس سوروس پاتر است که به تازگی وارد مدرسه شده است ، او را نشان میکند و میگوید : " تو امشب برای جریمه باید بری تو بشکه "

..............چند ساعتی بعد .........

- خب دوستان برای جلوگیری از طولانی تر شدن پست و اینا ، میریم سر اصل مطلب، معجون های پیچیده ، معجون هایی هستن که سبب ایجاد لیکونتراپی موقت در بدن انسان ها و جادوگران میشود ، هر چی مقدار مصرفی معجون بیشتر باشد ، احتمال وحشی تر شدن شخص بیشتره.

- آقا اجازه ، لیکونتراپی چیه ؟

چشم های ماندانگاس برق مخصوصی میزند و سپس در حالی که از دیدن این همه کودک کنترل خود را دارد از دست میدهد میگوید : " همون تبدیل انسان به گرگنماست ، خواستی خصوصی تضمیمی میام بهت یاد میدم این واحد رو "

استرس که متوجه این برق مخصوص میشود ، بعدها میفهمد که این برق از برق فاز شهری هم قوی تر و خطر ناک تره بوده است .

ماندانگاس به کنار استرس می آید و همانطور که سر پسرک مو طلایی را نوازش میکند ، میگوید : خوب عزیزان من ، توجه داشته باشید که این معجون از عصاره صدر صحت ، بابونه و پوست درخت خیار درختی و خون گرگ افریقایی و سه قاشق چایی خوری شکر بوجود می آید .

حالا شروع کنید به ساختن ، فوقع ما وقع ...

--------------------

تکلیف :

1 ) یک رول بنویسید که در اون معجون رو میسازید ، بعدش اشتباهی یک چیزی رو اضافه میریزید و به یک چیز دیگه تبدیل میشید و یک فاجعه در مدرسه راه میندازید و چند نفر و میکشید. ( 20 امتیاز )

2 ) بعد از فوقع ما وقع چه اتفاقی میفته ، رول رو ادامه بدید . ( 10 امتیاز ) ( مثلا میتونه ساختن معجون و اتفاقات حاشیه اون باشه ، لازم نیست خیلی خفن باشه ، فقط باید کلاس و تموم کنید )



جونم فدای عشقم ، نفسم فدای رفقا ، شناسه ام هم فدای سر آرشام

[color=99


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۲:۲۶ پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
اين درس در روز سه شنبه ها توسط ماندانگاس فلچر تدريس خواهد شد.

آذر:27
بهمن:2-16-30
اسفند:14


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۲:۵۸ سه شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۶

ریموس لوپینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۳۵ سه شنبه ۲ مهر ۱۳۸۷
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 604
آفلاین
امتیازات جلسه پایانی(چهارم) معجون سازی

گریفیندور
لاوندر براون: 24 امتیاز
[spoiler=برای مشاهده نقد کلیک کنید]سوژه زیبا و همینطور مرتبط با معجون سازی رول زیبایی رو ساخته بود. استفاده از سوژه ای از کتابهای هری پاتر یکی از نکات مثبت این پست بود. توی ساخت معجون اشکالاتی داشتی برای مثال چرا معجون ساز، معجون را در یخچال قرار ندهد تا هم سرد شود و هم مجبور به شکستن یخ نشود؟البته استفاده از وسایل ماگلی یکی از نکات منفی پست بود زیرا دنیای جادو از دنیای ماگلها جدا میباشد. همینطور یکی دیگر از تناقص های این پست علاقه نداشتن گری بک به گاز گرفتن و خوردن خون انسان هاست و مشکلاتی از همین قبیل نیز توی پست رؤیت میشد. درکل رول زیبا ولی دارای اندکی نقص درونی(نه کلی) بود.[/spoiler]

اسلیترین
ایگور کارکاروف: 27 امتیاز
[spoiler=برای مشاهده نقد کلیک کنید]خب پست خوبی بود. ساخت و نوع معجون و همینطور خاصیت معجون مشکلی نداشت و معجون کاملی رو ارائه دادی ولی سوژه و تاپیک بهتری میتونستی برای رولت پیدا کنی. استفاده مکرر توی جملات از کلمه "پس" اندکی آدم را عصبی میکرد. پایان پست زیبا بود اما تناقصی در آن دیده میشد و آن این است که فکر نمیکنم جادوگر تی وی از شبکه های ماگلی پخش گردد[/spoiler]

هافلپاف
پیوز: 25 امتیاز
[spoiler=برای مشاهده نقد کلیک کنید]پست خوبی بود. سوژه ات تنها ساخت معجون بود که بهتر بود از سوژه های فرعی نیز برای انکار استفاده میکردی تا رول زیباتری تحویل بدی. پست با توجه به نداشتن خشک بود و بهتر بود در این چنین مواقع که پست تک سوژه ای هست از طنز استفاده کنی تا خواننده از خواندن پست منصرف نشه. دوم اینکه چطور کسی که دقیقا کار معجون رو نمیدونه ابتدا اطلاعات معجون رو میگیره و اونا رو یادداشت میکنه و بعد تازه کار رو میپرسه؟ یه بازخوانی روی پستت داشته باش و از دید یه خواننده به پست نگاه کن و نقص هاش رو تصحیح کن.همچنین اگه توجه کنی هیچ جای دنیا نمیزارن توی مغازه از کتاب استفاده کنی و بعد بزاری سرجاش و پولی ندی[/spoiler]


و در پایان یه سؤال از شرکت کنندگان جلسه چهارم:

آیا واقعا تمامی تکالیف معجون سازی باید ساخت معجون باشه و به جایی که از اون استفاده میکنن توجه نشه و براش رول نوشته نشه؟ این ضعف بزرگی توی رولهای معجون سازیه. اینو گفتم چون نمیتونستم توی هر نقد ذکر کنم.یک رول مرتبط با معجون سازی، فقط به ساخت و مواد اولیه معجون ختم نمیشه

در مجموع:
گریفیندور:24 امتیاز
اسلیترین:27 امتیاز
هافلپاف:25 امتایز

--------------------------------------------------
هافلپاف
دنیس( جلسه سوم): 26 امتیاز
[spoiler=برای مشاهده نقد کلیک کنید]خب پست خوبی بود. سوژه رو خوب پرورش داده بودی و تکه های طنزت هم خنده دار بود. البته مقداری اخلاق موردره رو غیرطبیعی جلوه دادی. همینطور توی مواد پادزهر مشکلاتی داشتی. گفته شده پادزهر باید نابود کننده ترکیبات معجون باشد نه تکمیل کننده انان. همینطور کاغذ وسیله ارتباطی با پرفسور لوپین نبوده بلکه وسیله ای جادو شده برای تهیه وسایل بوده است. پایان پست مقداری روند داستان سریع شده بود و خواننده احساس میکرد که داری اون رو از پستت بیرون میکنی.(امیدوارم منظورمو درست فهمیده باشی)[/spoiler]

* امتیاز دنیس پس از مشورت با پرفسور کوییرل داده شد


تصویر کوچک شده


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۶:۳۱ جمعه ۹ شهریور ۱۳۸۶

دنیسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۲ شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۱:۴۷ چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲
از هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 809
آفلاین
تكليف جلسه سوم من: تكليف جلسه سوم در مغازه فلورين فورتسكيو

پروفسور لوپين شما براي جلسه سوم سه روز بيشتر وقت نگذاشتيد و اين درست نيست.
پست من رو قبول كنيد.


قدرت رولو ببين توي سبك من، تعظيم كرد توي دست من
پس تو هم بيا رول بزن با سبكم، ميخوام شاخ جوجه رولرا رو بشكنم




Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۲:۰۷ پنجشنبه ۸ شهریور ۱۳۸۶

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
پست شماره 497 در جادوگري تي وي!

ممنون از تكليف و تدريس جالب و راحتتون!تكليف راحت باعث خشنودي دانش‌ آموزان است!موفق باشيد!


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۵:۱۱ چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۶

لاوندر براونold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۴ چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۶:۴۳ شنبه ۲۱ مهر ۱۳۸۶
از تو دفتر ِ مدیر ِ مدرسه!!
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 544
آفلاین
اهم.
سلام.
این هم از تکلیف ما.
داستان های بوگارت زده!
ببخشید تاپیک دیگه ای پیدا نکردم،همین جوری گفتم برم اونجا پست بزنم.
ممنون از تکلیف خوبتون.


[font=Tahoma][size=large][b][color=3300FF]نیروی جوان > تفکر جوان > ایده های نو > امید ساحره ها و ج�


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۹:۰۲ چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۶

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
تکلیف من : کتابسرای دیاگون

به قول پرد فوت ، امتیاز اضافه اولین تکلیف هم فراموش نشه


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۱:۰۵ سه شنبه ۶ شهریور ۱۳۸۶

ریموس لوپینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۳۵ سه شنبه ۲ مهر ۱۳۸۷
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 604
آفلاین
جلسه چهارم معجون سازی
کلاس آرام آرام باری دیگر به سمت خاموشی فرو میرفت. غم انگیز بود. سؤالهای خسته کننده هرمیون را به یاد آورد و لبخندی تلخ زد. سپس آرام آرام به سمت میزش گام برداشت اما ناگهان زمین و میز لرزشی پیدا کرد. لرزشی سخت و مبارز با ساختمان هاگوارتز و در همین هنگام صدیی در هاگوارتز طنین انداز شد:
ماگلها به ماکت خارجی هاگوارتز حمله کردن، تمامی معلمان سریعا در حیاط مدرسه جمع بشن. دانش اموز سریعا به تالارهای خصوصی برن.
لوپین بدون توجه به تدریسش بلند شد و دوان دوان به سمت حیاط مدرسه رفت.تمامی اساتید آنجا بودند. سریعا سؤال کرد: چی شده؟ چه اتفاقی افتاده؟ طلسم مشنگ دور کن دیگه کار نمیکنه؟
مینروا به تلخی جواب داد: نمیدونیم. پرفسور دامبلدور در حال بررسی طلسمه. اما بنظر میرسه که.....
ریموس فریاد زد: هری پاتر.
و سریعا برگشت و به سمت تالار خصوصی گریفیندور رفت. بلاخره پس از چند دقیقه ریموس بازگشت. آلبوس دامبلدور برای اولین بار تعجب در صورتش بوضوح مشخص بود.
- قراره این پسر برامون چیکار کنه ریموس؟
- هری، بگو آیا وسیله ای هست که بتونه بدون نزدیک شدن انسان به مکان ها اونجا رو خراب کنه؟
- بله پرفسور لوپین.همچین وسیله ای هست.
ناگهان جنب و جوشی میان اساتید براه افتاد. تمامی اساتید حالت به یکدیگر چشم دوخته بودند. ناگهان پرفسور فلیت ویک برگشت و به دروازه ها نزدیک شد آنگاه درحالی که چوبش را به سمت دیوار مقابل نشانه میرفت فریاد زد:
- پرتگو
سپری مدافع در برابر هاگوارتز به وجود آمد اما هنوز زمین میلرزید. فلیت ویک با ناراحتی سری تکان داد. دامبلدور درحالی که سعی میکرد بار دیگر آرامش خود را بازیابد گفت: عیبی نداره فیلیوس. حداقل حالا نوع وسیله رو فهمیدیم.*
در همین حین شاهین سفید رنگی به سمت آسمان اوج گرفت. همانند یک پاترونوس و سپس در پشت درهای هاگوارتز فرود آمد. صدای بلند و گوش خراشی بلند شد و پس از چند ثانیه نوری آبی رنگ در آسمان هویدا شد. اما هنوز لرزش ادامه داشت.در همین حین ناگهان آلبوس دامبلدور آرامش خود را از دست داد. چوبش را بلند کرد و موجی شکل به آن تکانی داد. سپس گویی که باد را با خود هم آواز میکند شنلش به هوا رفت. ناگهان فریاد زد: ایواناریکنیوم بنگردانیلهرکسیون ترکواندرو
با شنیدن این ورد گویی چیزی تمامی اساتید را میخکوب کرد. آن نور آتشین رنگ از بالای دروازه ها گذشت و با صدای وحشتناکی در بیرون دروازه ها نابود شد. لرزه ها متوقف شدند و آهنی به آسمان پرواز کرد. اساتید نفسی از روی آسودگی کشیدند و سپس آرام آرام به سمت تالار اصلی براه افتادن که ناگهان بار دیگر زمین شروع بندری زدن() کرد.
هری:
پرفسور اسپراوت درحالی که با نگرانی به هری نگاه میکرد پرسید: چه اتفاقی افتاده؟ چرا دوباره لرزه ها شروع شد
هری درحالی که صدایش میلرزید گفت: این ماشین، یک سپر مدافعم داشت
مک گونگال: چی؟ یعنی میخوای بگی ماگل ها هم جادو میکنن؟
اما ناگهان استاد درس ماگل شناسی گفت: اه نه چرا یادم نبود. این سپر یه نوع سپر اختراعی جدیده توسط ماگل ها که وقتی به وسیله ای که داراش هست ضربه وارد میشه جلوی ضربه رو میگیره. اما چون طلسم آلبوس خیلی قوی بود اون نابود شد اما هنوز خود دستگاه مونده.
اساتید دیگر:
مدرسان هاگوارتز بار دیگر برای نابودی وسیله با قوی ترین وردها تلاش کردند اما اینبار آلبوس دامبلدور نیروی کافی برای اجرای ورد نداشت.
اما ناگهان ریموس برگشت و به دو به سمت اتاق ضروریات رفت
چند لحظه بعد
صدای ریموس لوپین در اتاقی دایره مانند پر از پاتیلهای معجون سازی طنین انداز شد:
-مخلوط خون عادی و خون تک شاخ.خاکستر آتش اژدها. عصاره گیاه شیطان.
با ظاهر شدن مواد سریعا دست بکار شد.
در ابتدا خون عادی و خون تک شاخ را به همراه خاکستر آتش اژدها درون پاتیل ریخت و آنها را داغ کرد و سپس با استفاده از عصاره گیاه شیطان آن ها را در هم آمیخت.
سپس شتابان حیاط رفت و درست در چند قدمی دروازه ورد نابودی پس از پرتاب را بزبان آورد
- ارکانتویم اگزمی اریکان بومبارا
شیشه معجون پرتاب شد و از دروازه بیرون رفت سپس گویی که چیزی آن را ترکانده باشد منفجر شد. نوری سبزرنگ چشم حاضران را زد و پس از چند لحظه لرزش کاملا متوقف شده بود
دامبلدور درحالی که به این حالت به سمت لوپین می آمد گفت: معجون بومبکتراماگریل. بهترین معجون برای نابودی اشیا ماگل ها. اما تو چجوری به این زودی خاکستر آتش اژدها رو پیدا کردی؟
لوپین چشمکی به هری زد: این یه رازه پرفسور.
-----------------------------------------------------------------------------
* ورد پروتگو دربرابر اشیا آهنین ماگلی کاربرد نداره
تکلیف:براي تکليف يکي از تاپيک هاي رول را برگزيده، موضوعي دررابطه با معجون سازي انتخاب و سپس درباره ان يک رول بنويسید


ویرایش شده توسط ریموس لوپین در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۶ ۲۱:۱۰:۲۷

تصویر کوچک شده


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۴:۰۸ دوشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۶

ریموس لوپینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۳۵ سه شنبه ۲ مهر ۱۳۸۷
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 604
آفلاین
امتیازات جلسه سوم معجون سازی
گریفیندور:
پرسی ویزلی:25 امتیاز
[spoiler=نقد تکلیف را بخوانید]پست خوبی بود. نکات هری پاتری رو توی پستت گنجوندی و از وردها بخوبی استفاده کردی.هرچند توی ساخت پادزهر مشکل داشتی. منظور من رو از کاغذ درست متوجه نشدی. درواقع کاغذ حکم یه اتاق ضروریات رو داشت نه اینکه خودش مواد مورد نیاز رو انتخاب و تهیه کنه. دلیل استفاده از افسون بیهوشی نیم ساعته به جای افسون اصلی رو نیز ذکر نکردی.[/spoiler]
لاوندر براون: 28 امتیاز
[spoiler=نقد تکلیف را بخوانید]رول زیبایی بود. البته در مکان ها اشتباهی داشتی چون بستنی فروشی فلورین فورتسکیو در دیاگون هست نه هاگزمید. نام بردن ترکیبات معجون و پادزهر یکی از نکات مثبتی بود که توی پستت جلب توجه میکرد. بهتر بود با استفاده از حذف بعضی خطوط پستت رو کوتاه تر میکردی. البته دلیل اینکه چرا روی آقای موردره بجای افسون بیهوشی اصلی افسون بیهوشی نیم ساعته رو اجرا کردی رو ذکر نکرده بودی که باعث گیجی خواننده میشد[/spoiler]
اسلایترین:
ایگورکارکاروف: 29 امتیاز
[spoiler=نقد تکلیف را بخوانید]از لحاظ رولی مشکلی نمیتونم ازت بگیرم. همینطور برای اینکه چرا بدنبال اینکار هستی سوژه خوبی در نظرگرفتی. استفاده از بعضی تکه های طنز همانند این جمله پست رو از حالت خشکی و جدی خارج میکرد"او شك داشت كه چرا از آن معجون به جاي وسايل خوشبو كننده ماگلي،استفاده نميكنند" تکلیف هم بخوبی و همینطور کامل انجام گرفته بود اما بهتر بود ترکیبات معجون و همینطور نابود کننده آنها رو ذکر میکردی [/spoiler]
هافلپاف:
متأسقانه دانش آموزی از این گروه شرکت نداشته است
راونکلاو:
متأسقانه دانش آموزی از این گروه شرکت نداشته است


در مجموع:
گریفیندور:53 امتیاز
اسلایترین:29 امتیاز
هافلپاف: 0 امتیاز
راونکلاو:0 امتیاز


تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.