1.ايا درسته كه بعضي ها فقط به خاطر گذاشتن ارم ارزشي شما در امضاشون به شما رو ياوردن؟
فکر نمی کنم هرکی دلیل خودش رو داره که به یه کاندید روی میاره ولی فکر نمی کنم اون دلیل باشه2. اگر شما وزير شويد عرصه رول سايت رو چگونه هدايت ميكنيد(از پستهاييه جدي حمايت ميكنيد يا پستهايه طنز)
جالبه بدونید من همیشه با پست جدی مخالف بودم همیشه طنز چون این حرفی بود که ولدی زد و من هم بارها تکرار کردم ایفای نقش بر اساس طنز پایه گذاری شده!!3.مديرانم در وزارت شما چه نقشي دارند؟
مدیران انقدر سرشون شلوغ هست که دیگه به وزارت نرسن...اینا دیگه در آینده معلوم میشه-----------------------------------------------------------------------------------------------
شیر ساحری از بیابانحقیتی تلخ
(این پست مشترکاً توسط من و ونوس نوشته شده!!)
برو بچ شبکه حذب تی وی به همراه ققی دارن به سمت خونه مادر بزرگ ونوس می رن و الان هم دارن در یک جاده کویری بسیار خشک حرکت می کنن...
ماشین جلوی یک خانه خشتی مهقر که دری خشتی داره می ایسته و خود ققی در می زنه...
تق تق تق
ونوس:بله مادر جون...
ونوس درو باز می کنه و بعد از خوش بش با بروبچ حذبی همه وارد می شن
خانه بسیار ساده ای بود که از سادگی سر دسته آداسی ها حکایت داشت بدون مبل صندلی فقط یک تلویزون و رادیو در انجا بود!!
ونوس:خوب کردی اومدی مادر!!راستی فهمیدی چی شده...
ققی:نــه چی شده!!
ونوس:یکی از وب مسترا به خاطر طرفداری از تو تهدیدم کرده!!
ققی:ای نامردا...اینا دشمن عدالتن...از همون روز اول!!
ونوس:دستم به بالت مادر...کمکم کن کفترم
ققی:عجب نامردیه حالا چه تهدیدی کرده؟!
ونوس:میگه اگه ازت طرفداری کنم منو می بره خونه سالمندان
...گوشه چادرم رو گرفته بود به زور می کشید منو ببره
ققی:از اون جون های سنگ دله مادر...مگه کفی و بروبچ مردن که بذاره یه مدیر یه لا قبا شما رو ببره خانه سالمندان
ونوس:نه بابا من نیگا کردم دو لا قبا داشت
ققی:نه به آوتارش نگاه کنی یه لا قبا بیشتر نداره همونم داره می پوسه!!
و ققی ادامه میده و تا جایی که می تونه بال هاش رو زا هم باز می کنه..
ققی:ببین من دو تا بال دارم به این گندگی
ونوس:ها کفی تو تنها امید نسل جوون های دوره مایی...امید وارم انتخاب بشی حق ما رو از این مدیرای پست و خوار بگیری
تو عصای دست مایی!!
ققی:من از همه دفاع می کنم نه تنها جوون ها بلکه پیر ها حتی بچه ها!!
ونوس:وقت قرصامه...یه لیوان آب برام بیارین..
و برو بچ حذب به سرعت تمام آب میارن...
ونوس:پنجه ات درد نکنه!!
ققی:خواهش میشه
ونوس:من الان یه پیام به ملت دارم!!
ققی:بگو حذب تی وی بدون سانسور و حذف پخش می کنه!!
ونوس:من از سایت تبعید شدم دارم با یه سری از بچه ها یه جزیره برای خودمون آباد می کنیم...اگه می تونستم با همین سن و سالم می ومدم طرفداری کفی...ای بال سفید مهربون خوشبخت
ققی:از دست این مدیرای نامرد!!من میام جزیره تون مهمونی شاید همراهم سر بریده یکی دوتا از مدیرا رو هم آوردم!!
ونوس:کفترمو به شما سپردم...نذارید کفترم به کف برگر تبدیل شه!!
ققی:آخ مادر بزرگه دلم برات تنگ میشه!!
ونوس:این مدیر ارزشی نرمشی ورزشی...یقه این ولدی جدیده رو بگیر...
ققی:حالا ببین روزی نسل این مدیرای خونخوار از بین می ره و حق جای خودش می شینه
ونوس:نذار منو بفرستن خونه سالمندان...کفی تو باید با عدالتت حق این مدیرا رو بذاری کف دستشون...
ققی:حتما در ضمن دو تا نگهبان حذبی می ذارم دم در اینجا مواظبتون باشن...
و در یک صحنه رمانتیک در حالی که مادر بزرگه داره با گوشه چادرش اشکاش رو پاک می کنه دوربین از خونه خارج می شه!!
[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo