هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: ستاد انتخاباتی آوریل
پیام زده شده در: ۱۴:۳۰ دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۵
#14

ادی ماکایold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ یکشنبه ۶ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۲ دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۹
از كوچه پشتي عمه مارج اينا !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 536
آفلاین
1-چطور ميتونين ثابت كنين كه تنها كسي هستين كه به بوق ملت فكر ميكنه؟

2-براي بوق من چه فكر كردين؟

3-جهت فرهنگسازي در توليد و مصرف شيرموز چه برنامه هايي داريد؟ و كار اين بازار را چگونه پيش بيني مينماييد؟

4-اين راسته كه ميگن خوردن ترشي و ماست به ترويج بيناموسي كمك ميكند؟

5-آيا فاميل پدر شما لاوين ميباشد يا نامشخص مانده؟

6-چرا بعضي سوالها رو به شوخي جواب ميدين و بقيه سوالات رو ميپيچونين؟ آيا اينكار در راستاي پنهان سازي اهداف شما، كمكي ميكند؟ و رابطه اين موضوع با خدمت، شيرموز، شيرموز و خدمت چي هست؟


جي.كي رولينگ نقاش مصري قرن پنجم هجريه


Re: ستاد انتخاباتی آوریل
پیام زده شده در: ۰:۱۰ دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۵
#13

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
خب خب!
من 1 سوال کلی دارم.شاید به نظر سوال بی خودی باشه ولی جالبه.
هدف کلیتون برای کاندید شدن و وزیر شدن چیه؟یعنی مثلا زمانی که میخواستید کاندید بشید چه فکری می کردید؟مثلا دوستان گفتن برو حتما وزیر میشی یا مثلا ایده داشتید.

ببخشید اینقدر روک حرف زدم.به هرحال واقعیتی دیگه.


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: ستاد انتخاباتی آوریل
پیام زده شده در: ۰:۰۳ دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۵
#12

آوریل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۷ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷
از کارتن!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 789
آفلاین
تصویر کوچک شده


سرانجام پوستري از آوريل که برادر حميد کشيده! ببينيد و لذت ببريد و بفهميد آوريل يعني چي!

با تشکر از حميد!


[size=small]جادوگران برای همÙ


Re: ستاد انتخاباتی آوریل
پیام زده شده در: ۲۳:۴۱ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۵
#11

هوكيold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۳ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۹ چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۹
از مغازه‌ي لوازم جادوي سياه هوكي
گروه:
کاربران عضو
پیام: 269
آفلاین
خب... اه، چقدر سوال می کنن تو ستادت؟ ستاد باید واسه چای شیرنی خوردن باشه.. هدف اینا چارکی چند بابا؟
من ولی یه سوال مهم داشتم:
- اگه ازت حمایت کنم چی نصیبم میشه؟(کپی رایت بای سرژ)


به سراغ من اگر می آیید، نرم و اهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من...


Re: ستاد انتخاباتی آوریل
پیام زده شده در: ۱۹:۰۱ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۵
#10

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
سوال که از بقیه هم کردم.
1-3 کار که الویت بیشتری براتون دارد رو بگید که در صورت وزیر شدن اون ها رو اجرا میکنید.

2-برانمتون برای فعال کردن تاپیک ها چیست؟

3-اگر تازه واردی زیاد ارزشی در بیاورد چه میکنید؟

4-برای کسانی مثل من که عاشق رپ خوندن هست چه کارهایی می کنید؟آیا انجمن موسیقی دانان جوان در وزارت تشکیل می دهید؟


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: ستاد انتخاباتی آوریل
پیام زده شده در: ۱۶:۱۱ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۵
#9

آوریل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۷ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷
از کارتن!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 789
آفلاین
****اپيزود سوم****
هدويك: ببين آوريل ... يا براي ستاد ققي كمك مالي ميفرستي، يا ما اين نوار رو همه جا پخش ميكنيم
ادي:
آوریل : هیییییییییییی! ادی تو هم؟! تو مثلا زن منی!
ادی : شرمنده! زندگی خرج داره! تو هم که درگیر انتخابات و اینایی و اصلا منو نمیبینی!
آوریل : چه ربطی داره! من واسه ستاد ققی کمک مالی میفرستم! به تو چی میرسه ؟
ادی : تو به اونش کار نداشته باش! چیزی که باید برسه میرسه! حالا پول میدی یا همین الان بزنم پخش شه؟!
اوریل : اه! یه دقیقه صبر کن فکر کنم! در مورد بیناموسی قضیه مشکل ندارم! همه میدونن بیناموسم! ولی سر اون قضیه که نفهمیدم اونا نمیتونن رای بدن، خنگ بازی در اوردم! نمیخوام ملت فکر کنن خنگم چون نیستم! صبر کنین یه خورده...
آوریل میره دو دور تو ستاد دور میزنه و دوباره برمیگرده سر جاش (توصیف صحنه مختصر و مفید!)
آوریل : کمک چه جوری باشه؟ جنسی یا غیر جنسی؟!
هدویگ : ببخشید؟ گفتیم کمک مالی!
آوریل : میدونم! منظورم اینه که مثلا نمیشه به جای پول، چند تا ساحره پنج از پنج بدم؟
ققی که تمام گفتگو رو میشنید از توی واکی تاکیش داد زد : چرا چرا! میشه! حتما هم میشه!!
آوریل : هههه بچه شدی؟ عمرا! ساحره های پنج از پنج رو واسه اهدافم لازم دارم! بیا! اینم هزار گالیون! برین خوش باشین تا بعد!
هدویگ : تو هزار گالیون از کجا اوردی آخه؟
آوریل : خدمت!!
و نوار رو از دست ادی میکشه بیرون و از ستاد میره بیرون، بدنبالش ادی و هدویگ هم با کیسه ای پر از پول برمیگردن ستاد ققی...
_____________________________________________________

با سلام به همه دوستان :

خـــــــــب جیگرا، اول میریم سراغ جواب دادن به سوالات پرسش کنندگان عزیز :

گیلدی
اگه قول بدی این اهداف ارزشی منو در وزارت آیندت لحاظ کنی، نه تنها رای من و عاشقانم را ، بلکه آشیانه ای در قلب من و بهشت برای خودت خریدی!
عرضم به خدمتت که مگه اون قلب تو چقده جا داره که منم بخوام توش آشیانه بخرم؟ نچ! قلبی ارزونی خودت! مرسی!

1-ممنوع کردن پوشیدن شلوار برمودا... و مشتقات آن از جمله دامن، شرت ورزشی، شلوار معمولی، زیر شلواری و غیره ( به عبارت دیگه در زیر سایه شلوار برمودا، کلا پوشیدن شلوار رو ممنوع کن)
نکته بهداشتی: ممنوع کردن پوشیدن سایر البسه ثواب اخروی داشته و در نامه اعمالت ثبت خواهد شد!
در این مورد من نمیتونم کاری بکنم، مگه اینکه فروشندگان لباس رو مجبور کنم که لباساشون رو جمع کنن که با اینکار بنده در روز اول وزارتم ترور خواهم شد! ولی یه کاری میتونم بکنم که جزء اهدافم هم هست و اون کاهش دادن مصرف پارچه برای تهیه لباس به حداقله!

2- کاهش دادن قیمت شیرموز، آمپول های تقویتی و همچنین کمربندهای طبی پاکسمن!
این مورد حتما سعی میشه که انجام بشه، چون این خرجها واقعا کمرشکنه، مخصوصا که در اکثر موارد از ساحره ها درخواست میشه این موارد رو خریداری کنن، مخصوصا شیر موز!

3- راه اندازی خط تولید آذرخش صندوق دار که شیرینی پیروزیش گوارای جان همه جادوگرانی ها بشه!
شما یه مقدار از دنیا عقب هستین! اذرخش صندوق دار مدت شش ماهه که تولید شده و اگه شما یه سری به فروشگاههای لوازم کوییدیچ بزنین، حتما میتونین نمونه های اونا رو ببینین!

4- ارج نهادن به بیناموسیسیسم و کوبیدن در دهان مخالفان آن
این هدف اول و مهمترین هدف منه! اصلا زندگی و وزارت من روی این قضیه قراره بچرخه! زنده باد بیناموسی!

5- دادن مدال مرلین درجه یک و همچنین یه چند تا جایزه دیگه از جمله زیباترین لبخند سال و زیباترین جشمک سال به ناموس مردم و نوبل شیمی مثلا برای کشف خاصیت پرتوزایی کله ی اسموت کینگزلی و کمک هزینه سفر به مدینه منوره به من!
توقعات شما یه مقدار بالاس! زیباترین لبخند از سرتون زیاده! از موقعی که من بچه بودم و یادم میاد، این جایزه رو شما هر سال به هر نحوی که شده دو در میزدید! زیباترین چشمک به ناموس مردم جای تقدیر داره! در مورد نوبل شیمی باید باید با خود کینگزلی مشورت کنم! و اما در مورد کمک هزینه به مدینه منوره .... برادر حمید در این مورد میتونن به شما کمک شایانی بکنن! یه سری به ایشون بزنین!

خانم بلک :
از حمایت شما خیلی خیلی ممنونم! خیلی گلی!

چارلی ویزلی :
1- در قبال این که بهتون رای بدیم برای سایت چه می کنید؟
اولین کاری که میتونم انجام بدم اینه که گند بزنم تو سایت! به طور کلی این یکی از تواناییهای ویژه منه! در مورد کارهای بعدیم میتونین اهداف منو که به زودی در کاتالوگهایی ارائه میکنم، مطالعه کنین!

2- توی وزارت آشنا دارین ؟(آخه معمولا خانوم ها و ساحره ها رد صلاحیت می شن!!)
این یه فکر و فرهنگ غلط و اشتباهیه که بعضی فکر میکنن ساحره ها رد صلاحیت میشن! اصلا اینطور نیست! این طرز فکر برای ملت کوته فکره! ولی وقتی مسئول تائید و رد صلاحیت کردن، جن روشن فکری مثل کریچره، هرگز چنین اتفاقی نمیفته!
پی نوشت : به طور کلی تمام جادوگران وزارت از آشنایان من هستن! :
ygrin:

3- به چه علت برای کاندید شدن ثبت نام کردین؟آیا فکر می کنین از عهده ی این مسئولیت سنگین بر بیاین؟
علت بنده واله اولیش خصوصیه! خودتونو بکوبونین به در و دیوار نمیگم، علت بعدیش هم اینکه خیلی دوست دارم گند بزنم تو سایت! این همه ملت (منظورم شخص خاصی نیست، بر برداشت نشه) بودن که گند زدن تو سایت و به گفته خودشون این حرکت خیلی حال میده! گفتیم ما هم یه دور این کارو بکنیم ببینیم چی میشه! علت بعدیش این بود که نمیخواستم همه فکر کنن تمام ساحره ها مثل چو چانگ که یکی از وزیران اسبقه هستند! دلیلی نیست که اگر ایشون خوب وزارت نکردن، ما نتونیم! در آخر هم برای معروفیت بیشتر! به هرحال من همیشه طالب شهرت بودم و هستم و خواهم بود!
نهایت سعیم رو هم میکنم که از عهده اش بر بیام! درواقع چنین توانی رو در خودم دیدم که اومدم کاندید شدم!


اندرومیدا :
1- شما کیلویی چند تشریف دارید؟( از اون لحاظ نه!از اون لحاظ!مثبت نگاه کنید!)
اول شما بفرمائین چند کیلو میخواین! یعنی اگه کلی میخواین بخرین یه تخفیف خوب بهتون میدم! اگه نه، میخواین اول یه هفت هشت کیلو بخرین، اگه راضی بودین بازم بیاین، واستون گرونتر در میاد! به طور کلی من از کیلوئی 1000 گالیون هستن رو به بالا! هرچی باشه بابای بدبختم این همه مدت خرجم کرده! این همه بهم گوشت و مرغ و تخم مرغ و میوه و ... خورونده تا الان شدم این! باید پولش در بیاد دیگه، نه؟!

2- خشانت در وزارت شما چند درجه دارد؟(هر طور میلته نگاه کن!ما با خشانت رودزبایستی نداریم!)
خشانت یه درجه داره! پشت و رو نداره! همونطور که خودت هم میدونی رودربایستی هم نداره! برخورد خشن من با همه یه جوره و به طور معمول به شکستن یکی از اعضای بدن ختم میشه! البته اگر فرد قلبش هم ضعیف باشه، ممکنه به سکته قلبی هم منجر بشه! در چند مورد ما شاهد مرگ هم بودیم!

3- ساحره در وزارت شما کیلو چند خواهد بود؟
به طور کلی من برای حمایت از هم جنسهایم، اهمیت زیادی بهشون میدم! با توجه به تغذیه ساحره مورد نظر و سن و وزن و اخلاق و این سیستما و از همه مهمتر رنک ساحره مورد نظر و اینکه از پنج چنده، بین کیلویی پونصد گالیون تا پنج هزار گالیون با قیمت میذاریم!

4-جادوگر چه طور؟اون کیلویی چند هان؟
ببخشید شما مامور خرید تو خونتون هستین که انقد به کیلو و این سیستما علاقه دارین؟ اهم اهم! در کل جادوگر جماعت مفت نمیارزه....هان نه ببخشید! نه نه اشتباه شد! من چاکر همه جادوگرا هم هستم! جادوگر فقط طبق اخلاقش باید طبقه بندی بشه، از اخمو و بداخلاق و مزخرف گرفته که بهتون با گونی میدیم ببریم، تا ورژن آدم نما و خوش اخلاق که دیگه حداکثر صد گالیون! ببخشید! تعداد زیاده و تقاضا کم! قیمت میاد پایین!

5- من از این سوال خیلی خیلی بدم میاد!ولی به کوری چشم خودم اهداف شما چیه؟ ( بگو به تو چه من حال کنم! )
های خب باشه، به تو چه! ولی اهداف من رو شما در روزهای آینده میتونین در همینجا مطالعه کنین! ولی هدف اول و برترین هدف من رواج بیناموسیه!

ارباب لرد والده مورت کبیر :

1- یه بیوگرافی از خودتون بگید و آیا اینکه چون در ماه آوریل بدنیا آمدید اسمتونو گذاشتن آوریل؟
سعی میکنم تا جایی که ممکنه کوتاه و خلاصه شده بگم، آوریل لاوین هستم، متولد سپتامبر سال هزار و نهصد و اندی! از بچگی گیتار میزدم و میخوندم و غیره و غیره! نامه هاگوارتز رو دریافت کردم و یه سال درس خوندم ولی به دلیل مشکلات شخصی دیگه نتونستم ادامه بدم، در پونزده سالگی دوباره نامه از هاگوارتز اومد که اگه بخوام میتونم درسم رو ادامه بدم، منم تابستونش مثل خر نشستم درس خوندم و قبول شدم و دوباره سر از هاگوارتز و گوره ریونکلاو در اوردم! یک ترم تدریس داشتم و معلم دو درس مراقبت از موجودات جادویی و موسیقی جادویی بودم و به خاطر همین تدریس استاد نمونه انتخاب شدم!
به بیناموسی علاقه زیادی دارم و به طور کلی از صفات مشخصه من میشه اول به بیناموس بودن و در دوم به خشن بودن اشاره کرد!
متاهل هستم! عروس قشنگی دارم با نام ادی که البته مدتیه ازش خبری ندارم، فکر کنم ولم کرده رفته و این اصلا مهم نیس، چون صد تا عروس قشنگتر هم میتونم پیدا کنم! یه بچه هم دارم که نمیدونم کجاس! بعد از تولد انداخته بودیمش دور ولی یه اقای مهربون اوردش و الانم در جریان نیستم کجا رفته! شاید با مادرشه!
الانم که کاندید برای وزارت شدم تا دور هم باشیم و ببینیم چه خبره!
سوال دیگه ای در مورد بیوگرافی دارین بپرسین، من چیز دیگه ای به ذهنم نمیرسه


2- چند ساعت از روزتون رو به گیتار زدن مشغولید و آیا وقتی وزیر هستید باز گیتار میزنید یا که خیر؟اصلا وقتی براتون میمونه که گیتار بزنید!!؟
من روزی یک ساعت به طور معمول گیتار میزنم، وقتی وزیر بشم بازم اینکارو ادامه میدم! صد البته که وقتی میمونه، پس معاونام چیکاره ان؟ احتمالا یه برنامه اجباری هم برای تمام کارمندان میذارم که هفته ای یه دفعه در طی یه کنسرت دو ساعته، گیتار زدن منو گوش کنن و هرکسی هم حاضر نباشه از حقوقش کم میکنم!

3- اگر وزیر شدید و کسی گیتار شما رو با خودشو برد...چه مجازاتی رو برای طرف تعیین میکنید؟و آیا از قدرتتون استفاده میکنید؟
مجازاتش اینه که هر روز و روزی شش ساعت به طور مدادم، به آهنگ گیتارمو با خودت نبر اقای شماعی زاده گوش کنه! از قدرتم برای مجازاتش خیر، ولی برای پیدا کردنش صد در صد!

4- آیا این شایعه درست است که پخش کارتون لوک خوش شانس رو از جادوگر تی وی ممنوع میکنید؟و آیا آنتنهای ماهواره رو هم برای جلوگیری از دیدن این کارتون جمع میکنید؟
البته که نه! لوک خوش شانس کارتون مورد علاقه من بوده و هست و خواهد بود! مخصوصا شخصیت آوریل این کارتون رو من خیلی دوست دارم چون درواقع ویو (view) دیگه ای از شخصیت منه و درواقع اگه من جادوگر میشدم، یه چیزی مثه این آوریل میشدم!

5- آیا درست است که قرار است پیاده رو ها رو دیوار کشی کنید به طوری که همه مجبور بشن به هم بچسبن و راه برن!!!...و بیناموسی رو زیاد کنید؟
هههه ممنون از پیشنهادی که دادین! خیلی پیشنهاد خوبی بود! اگه بازم از این پیشنهادا دارین بگین که من شما رو معاون خودم بکنم! مرسی!

6- دلیل حمایت بی دریغ توده مردمی از شما چیست؟و شما چه پیامی برای این قشر بیکار دارید؟
من خودمم فکر نمیکردم این همه ملت منو حمایت کنن! من همشونو ساپورت میکنم! دلیلش رو هم ایشالا در روزهای آینده ازشون میپرسم و بهتون میگم! شاید به خاطر ساحره بودن! شاید به خاطر بیناموس بودن! شاید برای....
جوووووووون، جیگر همتونو!! ایشالا میتونم تمام خواسته هاتون رو براورده کنم!


7- لردولدمورت را چگونه شخصی میبینید و آیا میخواهید مقابل اون بایستید؟!!
لرد والده مورت رو شخصیت خبیث و خشنی میبینم که یه مقدار جوگیر شده! البته یه خورده! و خیلی والده مورت رو بزرگ کرده! ولی به خاطر خشانتش میگم که خیلی بچه خوبیه! مهم اینه که کینگ آف پولزه و این خیلی خوبه چون من میخوام بازی بیلیارد رو بین جوونا گسترش بدم و ایشون میتونن خیلی کمک بکنن!
در مورد ایستادن! اگه خیلی گیر بدن و بخوان شاخ بازی در بیارن صد در صد! مطمئن هم باشن که شاخشون شیکسته اس! ولی اگه کاری به کارمون نداشته باشن، ما هم حقیقت دنبال اینجور چیزا نیستیم! به هرحال سیاهی گفتن، دارکی گفتن، جووووون!


8- نظرتون درباره مدیران چیه؟با توجه به اینکه شناسه خود را دوست دارید!!
بنده شناسه ام رو دوست داشته باشم یا نداشته باشم مهم نیست! مهم اینه که مدیران به طور کلی بچه های خوبی هستن که بعضی موقعا از راه بدر میشن و جوگیر بازی و شاخ بازی درمیارن و مارو مجبور میکنن برخورد کنیم باهاشون! به عنوان یه بچه حذبی پیشنهاد میدم مدیران انقد بوق نباشن! همین!

9- فرض کنید وزیر شدید و حذب به مخالفت با شما برخواسته...چه اقدامی بر علیه اونا انجام میدهید؟
من هیچ اقدامی بر علیهشون انجام نمیدم! جیگر حذبو! به محش مخالفتشون تسلیم میشم چون میدونم الکی و کشکی نمیان مخالفت کنن و همیشه به فکر مردمن! اگر مخالفت کنن من کنار میرم!

10- نقش بانوان و ساحره ها در آینده سایت و در ایفای نقش چه خواهد بود؟آیا آنها را از آشپزی و رختشویی فراتر خواهید برد!!؟
ببین! ولدی هستی باش! کچل هستی باش! مدیر و وبمستر هستی باش! ولی اینجا و جلوی من به ساحره ها توهیییین نکن که خودتو با مرگخوارات رو توهین میکنم! ساحره ها فراتر از آشپزی و ظرفشویی و رختشویی بوده و هستند و خواهند بود! اون ماشین ظرفشویی و لباسشوییه که نقشش همینی که هست میمونه! ساحره ها در حال پیش رفتن و درواقع هر روز بهتر از دیروز!

11- آیا با برادرتون جو هم در مورد وظایف وزیر مشورت میکنید!!؟آیا درست است بوشوگ سگ مخصوص شما شده تا از جانتان محافظت کنه؟
برادرم جو؟ اشتباه گرفتین آقا! اون لوک خوش شانسه! درسته من و آوریل خیلی شبیه به همیم ولی یه تفاوت اساسی داریم و اون اینه که من دخترم، اون پسر! درسته که حتی من سگی شبیه بوشوگ هم دارم که در واقع برای محافظت از منه، ولی باید بدونین اون فقط شبیه بوشوگه! اون سگ، کسی نیست جز فنگ! سوپرسگ قهرمان که به دلایل امنیتی خودشو شبیه بوشوگ کرده!

با تشکر از همه شما عزیزان، آوریل!


[size=small]جادوگران برای همÙ


Re: ستاد انتخاباتی آوریل
پیام زده شده در: ۱۲:۵۵ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۵
#8

ادی ماکایold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ یکشنبه ۶ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۲ دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۹
از كوچه پشتي عمه مارج اينا !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 536
آفلاین
شيرموز، روميزي يا زيرميزي؟!


****اپيزود اول****
نگهبان دم در ستاد آوريل:آهاي خانوما ... كجا كجا؟
خانوم اولي: اومديم آوريل رو ملاقات كنيم!
نگهبان: شما چيكارشي؟
خانوم دومي: هم دوره اي هاي دوران خدمت ...
نگهبان: خدمت؟
خانوم اولي: آره ...
بعد دست نگهبان رو ميگيره ميبره اون پشت! چند دقيقه در همون احوالات ميگذره تا اينكه از اون پشت ميان بيرون ...
نگهبان: شما واقعاً خدمت والامقامي نسبت به جادوگران انجام ميدين! خواهش ميكنم، بفرماييد تو ... بفرماييد ...

نگهبان دم در اتاق آوريل: حوض ستاد اونطرفه .... برين اونجا آب حوض رو بكشين ...
خانوم اولي:وا ... ما آب هرچيرو بكشيم، آب حوض نميكشي!
نگهبان: اگه آب حوض كش نيستين، چرا پاچه هاتونو زدين بالا؟
خانوم دومي: اه بيكلاس ... به اين ميگن شلوار برمودا بالا زانويي!
نگهبان: بله متوجه شدم! امرتون؟
خانوم اولي:با آوريل كار داشتيم ...
نگهبان ميره تو و يه تعظيم بلند بالا به آوريل ميكنه ...
-خانوم، دو نفر با مانتو دو تكه كه تكه پايينش دامن چين چينه و شلوار تنگ بالا زانو و آرايش خليجي؛ اومدن با شما كار دارن!
آوريل ياد اون دوران قديم ميفته كه با همين لباسا ميرفته خدمت و ميره تو توهم!
-خانوم ... خانوم ... حالتون خوبه؟
آوريل:راهنماييشون كن بيان تو ...

نگهبان: بفرمايين تو ...
دو تا خانوم با عشوه و ناز حركت ميكنن به سمت داخل. بعد از حدود ده دقيقه ميرسن جلوي ميز آوريل ...
آوريل: هنوز طبق رسم قديمي چهار متر رو توي ده دقيقه ميرين؟
خانوم اولي: ما هنوز در حال خدمتيم ...
آوريل: چه خوب ... خيلي وقتا دلم تنگ ميشه براي اون دوران! همش ميخوام اين دم و دستگاه رو جمع كنم و بيام سر همين خدمت
خانوم دومي: ما اومديم بهت راي بديم ...
خانوم دومي: ولي در عوض بايد زير ميزي بدي ...
آوريل ميره و با سه تا ليوان شيرموز برميگرده و اونا رو ميزاره روي ميز! سه تايي مشغول خوردن ميشن ...
خانوم اولي: خب ... حالا نوبت شيرموز اصليه ... زير ميزي ...
آوريل: آخه ميدونين، شيرموز اينطرفا كميابه ... اينجا همه ساحرن
خانوم دومي: همين نگهبان دم در كه جادوگره ...
آوريل بعد كمي تفكر ميره بيرون و بعد از ربع ساعت با دو تا ليوان شيرموز برميگرده ...
-زود باشين تا كسي نيومده ...
خانوم اولي: بزار درست لذت ببريم!

***دقايقي بعد***
آوريل: چطور بود؟
خانوم اولي: بد نبود، فقط يكمي شور بود !
خانوم دومي: خب آوريل جان، دستت درد نكنه! رو راي ما دو تا حساب كن ...
آوريل بعد كلي تشكر اونا رو تا دم در ستاد راهنمايي ميكنه ...

نگهبان دم در ستاد: خانوما نميخواين يه خدمت ديگه انجام بدين؟
خانوم اولي: ايييش ... برو بابا دهاتي!


****اپيزود دوم****
خانوم اولي: خب، ما كارتونو انجام داديم ...
ادي: مرسي، لطف كردين!
خانوم دومي: بياين اينم ضبط صوت ... صداشو ضبط كرديم!
هدويك: من موندم اين آوريل نفهميد كه شماها جزو جامعه جادوگري نيستين و نميتونين راي بدين؟
خانوم اولي: من به اينا كاري ندارم! يالا شيرموز رو بدين بياد ...


****اپيزود سوم****
هدويك: ببين آوريل ... يا براي ستاد ققي كمك مالي ميفرستي، يا ما اين نوار رو همه جا پخش ميكنيم ...
ادي:


جي.كي رولينگ نقاش مصري قرن پنجم هجريه


Re: ستاد انتخاباتی آوریل
پیام زده شده در: ۲:۵۹ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۵
#7

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۱۴ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۴:۰۹ یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸
از پاریس
گروه:
کاربران عضو
پیام: 929
آفلاین
از در ستاد وارد می شم و گیلدی رو می بینم که داره یک سری می نویسه و در حال چونه خاروندن و مشتقاتش هست! هی می خوام به این بشر توجه نکنم نمی شه و می رم طرف این بشر

فلور: سلام گیلدی!خوب رد صلاحیت شدی و خوشحالم که به دلیل سوء استفاده از نام زیبا و چهره ی دوست داشتی من رد شدی!

یکدفعه حالت فلور عوض می شه
فلور: تو ... تو...!
گیلدی:
فلور یک چکش از جیبش در می یاره و می کوبه تو فرق سر این بشر!و گیلدی می یفته رو زمین!و برگه اش می یفته دست فلور!

فلور: واااااای همش بی ناموسی ممنوع کردن برمودا!چه غلطا!

فلور یکم فکر می کنه و وقتی می بینه گیدی هنوز کف ستاد افتاده یک قلم ظاهر می کنه و زیرش می نویسه تغییر نام سرزمین جادوگران به ساحرگان! و ورق رو می زاره توی دست گیلدی و می ره هوا خوری توی حیاط ستاد! توی حیاط با یک عدد پرنده رو در رو می شه!
فلور: ااا سلام ققی خوبی خوشی سلامتی؟
ققی: هان آها همشو هستم از هر زمانی بهترم
فلور یک نگاه به این جونور می ندازه و می گه: تو چرا اینجایی! مگه خودت ستاد نداری؟!
ققی با کمی مکث: خب همسایه ایم دیگه امدم به همسایه ام سر بزنم مگه نمی بینی ستادم اون بغله!
فلور: از اون ور بوم کفتر می یایه یکدونه ققنوس می یای! چه جالب

داخلی ستاد گیلدی در حال به هوش امدن

گیلدی: امممم چی شد؟! از کی تا حالا فلور اینقدر گستاخ شده؟!
ملت:

گیلدی یک نگاه به ورقه ی توی دستش می کنه و می ندازتش توی صندوق ستاد!

فلور از توی حیاط می یاد توی ستاد و تا گیلدی رو می بینه باز می ره طرفش و می گه: وای چه باحال تو غلط املایی داشتی هورا!

گیلدی:

فلور یک ورق از توی جیبش در می یاره و با جادو بزرگش می کنه!یک کپی از نوشته گیلدی!

نقل قول:
5- دادن مدال مرلین درجه یک و همچنین یه چند تا جایزه دیگه از جمله زیباترین لبخند سال و زیباترین جشمک سال به ناموس مردم و نوبل شیمی مثلا برای کشف خاصیت پرتوزایی کله ی اسموت کینگزلی و کمک هزینه سفر به مدینه منوره به من!


جشمک یا چشمک؟! هان!

گیلدی:

فلور: ناراحت نباش به کسی چیزی نمی گم و با خوشحالی دوباره می ره توی حیاط ستاد!


دلبستگي من به جادوگران و اعضاش بيشتر از اون چیزی که فکرشو میکنید


Re: ستاد انتخاباتی آوریل
پیام زده شده در: ۲۳:۱۶ شنبه ۴ شهریور ۱۳۸۵
#6

تام ریدل پسر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۷ چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۸:۴۸ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲
از نا کجا آباد
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 233
آفلاین
با سلام برای شناخت بهتر چندتا سئوال تخصصی میپرسم به امید اینکه با جواب دادن به اونا باعث روشنتر شدن اهداف خود باشید!!
---------------
1-یه بیوگرافی از خودتون بگید و آیا اینکه چون در ماه آوریل بدنیا آمدید اسمتونو گذاشتن آوریل؟

2-چند ساعت از روزتون رو به گیتار زدن مشغولید و آیا وقتی وزیر هستید باز گیتار میزنید یا که خیر؟اصلا وقتی براتون میمونه که گیتار بزنید!!؟

3-اگر وزیر شدید و کسی گیتار شما رو با خودشو برد...چه مجازاتی رو برای طرف تعیین میکنید؟و آیا از قدرتتون استفاده میکنید؟

4-آیا این شایعه درست است که پخش کارتون لوک خوش شانس رو از جادوگر تی وی ممنوع میکنید؟و آیا آنتنهای ماهواره رو هم برای جلوگیری از دیدن این کارتون جمع میکنید؟

5-آیا درست است که قرار است پیاده رو ها رو دیوار کشی کنید به طوری که همه مجبور بشن به هم بچسبن و راه برن!!!...و بیناموسی رو زیاد کنید؟

6-دلیل حمایت بی دریغ توده مردمی از شما چیست؟و شما چه پیامی برای این قشر بیکار دارید؟

7-لردولدمورت را چگونه شخصی میبینید و آیا میخواهید مقابل اون بایستید؟!!

8-نظرتون درباره مدیران چیه؟با توجه به اینکه شناسه خود را دوست دارید!!

9-فرض کنید وزیر شدید و حذب به مخالفت با شما برخواسته...چه اقدامی بر علیه اونا انجام میدهید؟

10-نقش بانوان و ساحره ها در آینده سایت و در ایفای نقش چه خواهد بود؟آیا آنها را از آشپزی و رختشویی فراتر خواهید برد!!؟

11-آیا با برادرتون جو هم در مورد وظایف وزیر مشورت میکنید!!؟آیا درست است بوشوگ سگ مخصوص شما شده تا از جانتان محافظت کنه؟


ویرایش شده توسط ارباب لرد ولدمورت کبیر در تاریخ ۱۳۸۵/۶/۴ ۲۳:۲۸:۲۵

[b]دلبستگی من به ریون و اعضاش بیشتر از اون چیزی بود که فکر میکردم!!.....بچه های اسلایت


Re: ستاد انتخاباتی آوریل
پیام زده شده در: ۲۲:۱۴ شنبه ۴ شهریور ۱۳۸۵
#5

اندرومیداold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۶ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۱ چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۹
از معلوم نیست!دوره گردم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 660
آفلاین
اهم ...اهم!
بنده می خوام به سه نفر رای بدم!اما متاسفانه پدر اجازه نمی دن می گن سه تا می خوای چیکار؟یکی بسه!بنده هم قرمز شدم عصبانی شدم فرمودند چیزی گفتی از ارث محرومی!من هم نشستم سر جام!
این همه روزه و اینا خوندم که بگم آقا من با بررسی های فنی رای می دم!چون همون طور که در کتاب های متعدد اجتماعی ماگلی ملاحضه کردم دیدم یک رای هم یک رای هستش و غیره!
این برادر قفی که ماشالله یک زبان دارند چرب و نرم و خوب پخته و حذب مالی!اولش بنده را خر کردند اما بعد از ان چون من یک محفلی خیلی خیلی تعصبی هستم چون دیدم ولدی مخالفت فرموده به احترام محفلیتم قفی رو خط زدم!گفتم برو هون بالاها که ازش کفتر میای! ( ربطش به شما هیچ ربطی نداره!بچه فوضول! )
می مانید شما و یک بنده ی خدا که از لحاظ آبروییت رای باید داد و غیره!

یک سوالاتی بنده دارم که یک پاسخگویی بفرمایید ببینم شما هم برید پیش قفی اون بالا بیایید یا خیر!

1-شما کیلویی چند تشریف دارید؟( از اون لحاظ نه!از اون لحاظ!مثبت نگاه کنید!)
2-خشانت در وزارت شما چند درجه دارد؟(هر طور میلته نگاه کن!ما با خشانت رودزبایستی نداریم!)
3-ساحره در وزارت شما کیلو چند خواهد بود؟
4-جادوگر چه طور؟اون کیلویی چند هان؟
5- من از این سوال خیلی خیلی بدم میاد!ولی به کوری چشم خودم اهداف شما چیه؟ ( بگو به تو چه من حال کنم! )

(با صلوات خودتان را کنترل کنید!)


ویرایش شده توسط اندرومیدا در تاریخ ۱۳۸۵/۶/۴ ۲۲:۱۹:۵۷

" در جهان چیزی به نام آغاز و پایان وجود ندارد. زندگی امروز خود را به گونه ای بگذرانید که گویی همه چیز در همین یک روز است ... "







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.