هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: من کیستم؟من چیستم؟
پیام زده شده در: ۲۲:۱۵ سه شنبه ۳ مهر ۱۳۸۶

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۱ شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۱۷ چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۶
از fozool sanj
گروه:
کاربران عضو
پیام: 280
آفلاین
من چیستم:
من کسی هستم که همه ی دانش آموزان مدرسه سنگینی منو تحمل کردن. کسی که سالهای سال تو یه زندان مخوف و سرد تاریک زندگی کرده. سالهای سال بود که هیچکی بهش فکر نمیکردو هیچکی نمیدوست که اونجاست. آخرشم که همه چی با بودن اون تموم شد. بله اون چیزی نیست جز نابود کننده ی جاودانه سازها شمشیر گودریک گریفندور شجاع.

من کیستم:
با ترس لرز رفتم برای شروع. زمان تحصیلم در مدرسه شببیه این کارو خیلی کرده بودم اما این یکی فرق داشت. این کار ینی طلسم تو چشمه دراون کردن. ولی به عشق اینکه صدام بهتون برسه و بفهمین خودمم داد زدم. کجا؟ معلومه شبکه ی رادیویی لی جردن.


همه ی بدبختیا از اونجایی شروع میشه که فکرای بد به سرت میزنه.
همه ی بدبختیا از اونجایی شروع میشه که فکرای خوب از سرت پر میزنه


Re: من کیستم؟من چیستم؟
پیام زده شده در: ۱۹:۴۰ سه شنبه ۳ مهر ۱۳۸۶

مالی ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۶ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۵۱ شنبه ۲۸ مهر ۱۳۸۶
از Barrow
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 67
آفلاین
من چیستم؟

هرچند بودن من در کنارش نشانه تحقیر و اسارت بود ولی من بودن با او را دوست می داشتم چون او پاک، مهربان و شجاع بود. هنگامی که در کنار او قرارم دادند تازه هویتی یافتم یکپارچه با او. خوشحالم که مثل همقطارانم سر از زباله دانی آن خاندان خبیث در نیاوردم و به جای اینکه سر منحوسشان بر من قرار گیرد توانستم گرمای هیکل نحیف و کوچک او را حس کنم هر چند که شاید از من منزجر بود زیرا جنی بود آزاد اندیش! بله من روبالشی - لباس دابی هستم !


من کیستم؟

با چشمانی اشک آلود به رفتنش خیره شدم. قلبم شکسته بود و می دانستم او نیز حالی بهتر از من ندارد. ولی او حق نداشت احساسات مشترک بینمان را سرکوب کند. هر دو به یک اندازه تشنه این عشقیم فقط او نمی داند که من هم به اندازه او نیازمند محبتش هستم و از سر دلسوزی به او رو نیاوردم. بهانه هایش برای اختلاف سن، فقر، خطر و گرگینگی را نمی پذیرم. کاش او هم می پذیرفت که من نیمفادورا تانکس تا چه حد عاشقش هستم!


[b][size=medium][color=CC0000]جادوی عشق، قوی ترین جادوهاست


Re: من کیستم؟من چیستم؟
پیام زده شده در: ۲۲:۱۶ دوشنبه ۲ مهر ۱۳۸۶

جرج  ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۵ سه شنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۲:۳۶ یکشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۷
از مغازه ویزلی ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 683
آفلاین
من کیستم؟

من کسی هستم که در یکی از انجمن های سایت ناظرم. هر دو یا سه روز به سایت سر میزنم و از اتفاقاتی که در اون میفته باخبر میشم و میرم. من واقعا برای سایت زحمت می کشم و البته نه در درون سایت بلکه برای بهتر شدن سایت از لحاظ امکانات مخصوصا سرور. بعضی و قتا در تاپیک گفتگو با مدیران به اعضا جواب میدم. کاربرا از ترس بلاک شدن با من شوخی نمی کنن . البته خشانت منو بعضی ها دیدن. یک زمانی به سیم سرور مشهور شده بودم به خاطر اتفاقاتی که برای سرور سایت به وجود اومده بود و کلاه هایی که سرم گذاشتند. عضو گروه گریفیندورم و افتخار میکنم . البته سالی یک بار هم به تالار سر نمی زنم. مسئول امورمالی - فنی و غیره سایت جادوگذان هستم.

بله من هری پاترم معروف به عله یا پاتر سیم سرور.

------------------------------

من چیستم؟

به هر طرف که نگاه می کنم او هم نگاه میکند.
در مقابل باد ، باران ، و دیگر چیزهائی که ممکن است به او اسیب رساند، خود را سپر قرار می دهم...
از اول کودکی همراه او هستم و چند بار شکسته ام ولی هیچ وقت مرا کنار نگذاشته.
همیشه چشمش از پشت من به محیط نگاه میکند. قاب من مشکی است. روی بینی او قرار دارم و دایره ای شکل هستم.

من عینک هری پاترم!


اگر به یک انسان فرصت پیشرفت ندهید لیاقت چندان تاثیری در پیشرفت او نخواهد داشت. ناپلئون


Re: من کیستم؟من چیستم؟
پیام زده شده در: ۱۸:۱۹ چهارشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۶

جرج  ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۵ سه شنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۲:۳۶ یکشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۷
از مغازه ویزلی ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 683
آفلاین
دوستانی که در این تاپیک پست میزنن توجه کنن که محتوای پستشون مثل چیزی که نوشته شده باید باشه.
(کپی پیست نکنین فقط ) .

برای قسمت من کیستم باید یک شخصیت هری پاتری انتخاب کنید و برای قسمت من چیستم یک شئی.

تمام پست هایی که این طور نباشند پاک خواهند شد.
---------------------------------------------------------------------------

من چيستم؟

----------------
چيزي به پايان زندگيش نمانده بود... تا چند لحظه ديگر از بين ميرفت و خاطره اي از وي باقي نمي ماند... چند دقيقه قبل شاد و سرخوش ميان دوستانش بود ولي حالا...

به دوستانش نگاه كرد... كه هنوز در حيات بودند... ولي اين سرنوشت او بود... بايد ميرفت و با فدا كردن خود شادي و لذت را براي ديگران به جا ميگذاشت... در همين فكر ها بود كه پسرك اخرين قطره اش را، آخرين نشانه حيات نوشيدني كره اي را فرو داد.

------------------

من كيستم؟

خالي بود... احساس تهي بودن ميكرد... دوستش نداشت ولي باز مادر بود... دلتنگ او شده بود... بعد از آنهمه داد و فرياد.... كسي با فريادش اورا از خيالات جدا كرد... نميخواست فرياد بكشد ولي... ولي بايد فرياد ميكشيد.فرياد ميكشيد تا بگويد كه دوستش دارد... تصميمش را گرفت و با صداي بلند فرياد كشيد.

هيچ كس نيامد. هيچ كس نيامد تا باز جلوي فريادش را گيرد.ديگر كسي نبود كه موهاي سياهش را كنار بزند و او را از جيغ زدن باز دارد..پس با تمام وجود فرياد كشيد...

فرياد كشيد و فرياد كشيد... پسرش رفته بود و باز نمي گشت... مادر سيريوس، اصيل زاده اشرافي زجر ميكشيد...

(کپی رایت بای چو).
ما ملت ایرانی کپی رایت را رعایت می کنیم.

با این + ها صفحه رو خراب کرده بود. پاک شد.


ویرایش شده توسط جرج ویزلی در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۲۹ ۷:۲۶:۲۳
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۲۹ ۱۲:۳۹:۰۷

اگر به یک انسان فرصت پیشرفت ندهید لیاقت چندان تاثیری در پیشرفت او نخواهد داشت. ناپلئون


Re: من کیستم؟من چیستم؟
پیام زده شده در: ۱۱:۳۳ دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۸۵

باتيلدا بگشات


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۸ یکشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۰۴ یکشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۹
از بيمارستان سوانح و بيماري هاي سنت مانگو-طبقه ي اول نه،طب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 76
آفلاین
من چيستم؟

همه چيز مثل هميشه است. آدم ها با عجله از اطرافم رد مي شوند. هر كس سعي مي كند خود را سريعتر به مقصد برساند.
ديگر قديمي شده ام و جذابيت زيادي ندارم. فقط بعضي اوقات افراد انگشت شماري با تعجب و حيرت به من نگاه مي كنند. من هم با خوشحالي و غرور ابهتم را به نمايش مي گذارم.
از بودن هميشگي ساحره، سانتور و دو جن در كنارم خسته شده ام. بدم نمي آيد به جاي ديگري منتقل شوم اما مي دانم كه اين طور نمي شود. من تا ابد اينجا خواهم ماند.
تا ابد مجسمه اي با ظاهر جادوگر در وزارت سحر و جادو خواهم بود.


هنوز در همين نزديكي شايد منتظر ماست
يك جاده ي جديد يا كه دروازه اي مخفي؛
و اگرچه


Re: من کیستم؟من چیستم؟
پیام زده شده در: ۱۷:۲۰ سه شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۵

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
من چیستم؟

مدتها در کمدی تاریک زندانی بود
روزها و تاریخ رو از یاد برده بود
هیچ چیز جز تاریکی را نمیشناخت
گه گاهی مهمان هم داشت اما
به همان سرعتی که می آمدند می رفتند
خیلی کم اتفاق می افتد نوری ببیند
شاید ماهی یا شاید سالی یکبار
احساس میکرد پوسیده شده
در اثر کمبود هوا زرد شده بود
از انتظار خسته شده بود
از ظلمت و حتی از صدای های بیرون از کمد
اما کاری نمیشد کرد چاره ای جز ماندن نداشت
کتاب معجون سازی پیشرفته هنوز در آنجا بود
و شاید در انتظار پسری که زنده مانده بود





Re: من کیستم؟من چیستم؟
پیام زده شده در: ۱۷:۰۰ پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۸۵

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
من کیستم؟

فقط چند روز تا شروع جشن یول بال باقی مانده بود و او هنوز کسی را برای همراهی انتخاب نکرده بود.
هیچ کس حاضر نبود به همراه او به جشن برود،در کنار او بنشیند و با او برقصد
تا به امروز چندین نفر را انتخاب کرده بود اما از همه آنان جواب منفی شنیده بود
کم کم به این فکر افتاده بود که رفتن به جشن را فراموش کند گرچه روزها و ماهها برای رسیدن چنین روزی انتظار کشیده بود
می ترسید یکبار دیگر به دختر دیگری فکر کند ،از اینکه یکبار دیگر جواب رد بشنود وحشت داشت
خسته بود و از خودش بیزار شده بود.به سمت دستشویی حرکت کرد تا آبی بر روی صورتش بریزد
به آینه نگاه کرد و به قیافه خودش لعنت فرستاد
چرا باید کسی دیگری در پشت صورتش زندگی می کرد که
از هیچ احساسی بهرمند نبود
کوییرل آرزو میکرد که ای کاش هیچوقت پای به آن جنگل نمیگذاشت
تا از روی ترس حاضر شود بدنش را با ولدرمورت تقسیم کند





Re: من کیستم؟من چیستم؟
پیام زده شده در: ۱۴:۵۴ جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۸۵

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
من چیستم؟

افتخار مدرسه هاگوارتز به شمار می رفت
از او فقط یکی بود که هر سال به یک گروه تعلق میگرفت
اگر از خودش میپرسیدند دوست داری متعلق به کدام گروه باشی
میخندید و میگفت تمام گروها در اصل برای من یکی هستند
فوق العاده زیبا بود و با درخششی که داشت قدرت خود را نشان میداد
آن سالهم باز گریفیندور آن را به چنگ آورد
جام طلایی کوییدیچ کوچکتر اما با ارزش تر از جام آتش برای دانش آموزان بود
چرا که با بدست آوردن آن اتحاد آنها بر همگان بیش از پیش ثابت میشد





Re: من کیستم؟من چیستم؟
پیام زده شده در: ۱۴:۵۸ پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۵

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
من کیستم؟

انسان نبود اما بیشتر حرکاتش از جمله حرف زدن مانند انسانها بود
موجود کثیف و زشتی بود که بیشتر به کلفتها شبیه بود
از موقع تولد برده به دنیا آمده بود و تا موقع مرگ نیز برده خواهد ماند
او از این وضع گله ای نداشت اما راضی هم نبود
همیشه تکه پارچه ای به دور خودش به عنوان لباس میبست
از داشتن لباس میترسید چون باعث نابودیش میشد
زیاد مورد آزار قرار میگرفت اما اکثرا خودش خودش را تنبیه میکرد
اون تنها جن آن خانه بزرگ نبود اما از بدبخترین آنها بود
دابی جن کوچک و دوست داشتنی بود که میخواست آزاد باشد





Re: من کیستم؟من چیستم؟
پیام زده شده در: ۲:۰۷ یکشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۴

آرمين


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۹ یکشنبه ۸ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۵۶ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵
از نا کجا آباد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 88
آفلاین
من کيستم؟


بيشتر اوقات در گوشه ای تاريک مينشست و ميگريست
بيشتر اوقات به ياد لحظات آخر ميفتاد
....بيشتر اوقات انتظار ميکشيد...انتظار برای کسی که دلداريش بدهد
...انتظار برای کسی که غمهای کهنه اش را بپرسد...و با آنها شريک شود
بسيار دردناک است اگر لحظه مرگ خود را بياد نداشته باشی و او بياد نداشت...
بسيار دردناک است اگر در انتظار مرده باشی...انتظار برای شخصی که هرگز نيامده باشد...و او در انتظار مرده بود...
ميرتل گريان هيچکس را نداشت...

من چيستم؟


در سکوت و تاريکی شب در حالی که به خواب عميقی فرو رفته بود
و به هيچ چيز جز چگونه گذراندن فردا فکر نميکرد...
به هيچ وجه احتمال نميداد که شخصی يا چيزی بتواند اورا از اين رويای ناز و زيبا بيرون بياورد...
آرام سرش را به صندلی تکيه داده بود و دستانش را روی پاهای چاقش گذاشته بود...
آنروز پس از گذراندن تمام بعد از ظهر با يکی از دوستانش در يکی از تابلو های طبقه هفتم و پس از مشاجره بدی با سر کادوگان آنقدر خسته و خواب آلود بازگشته بود که حدود يک ساعت و نيم زود تر از هميشه به خواب رفته بود...
اما ناگهان شخصی داد زد :‌ موش کور صحرايی...
و اينبار هم گردشهای شبانه هری باعث شد بانوی چاق در ميانه خواب ناز خود بيدار شود و با نارحتی تمام بچرخد و اجازه ورود را به هری بدهد...


امروز خودم را زخمی کردم تا ببینم آیا هنوز درد را حس میکنم یا نه....درد تنها واقعیت است...

-- جانی کش







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.