1-
استاد این وروجک ها، از اون وروجک های ورپریدن!
اینا یه زمانی، برای خودشون دهی داشتن و ابادی ای، اما چون جمعیتشون زیاد شد، پراکنده شدن در کل عالم و به دلیل مشکلات آب و هوایی نصفشون دار فانی رو وداع گفتن!
اما اوناهایی که موندن، چون گوشتخوارهای کوچولوی خوبی بودن و در شکار کردن ماهر، رفتن با پروفسور اسنیپ قرار داد بستن که ما جانواران جادویی ای رو که شما میخواین رو شکار میکنیم، در عوض به ما جا و مکان بدین!
خلاصه این قرار داد سری بسته شد و الان وروجک ها توی جنگل ممنوعه زندگی میکنن!
البته گویا وروجک ها با پاپانوئل هم یک وابستگی دارن!
2-
استاد سخته، ولی ممکنه!!!
بهتره این جونورای در حال انقراض رو یه جایی جمع بکنیم، بعد بهشون برسیم تا زیاد بشن، بعد ولشون کنیم!
و البته، بهتره جایزه تعیین کنیم که هر کس فلان جانور در حال انقراض رو زنده بیاره، بهشون فلان مقدار گالیون میدیم! بعد ملت دیگه اونا رو شکار نمیکنن و برای زندگیشون اهمیت قائل میشن!
یه کار دیگه هم اینه که اطلاع رسانی کنن که چقدر این جانورا خوبن و اگه نباشن چه بد میشه!
3-
قوباغه تنوری!
استاد اینقده نازن ایناها!! اینا یه قورباغه هایی هستن که توی تنور پخت نون(!) زندگی میکنن، ولی از وقتی اجاق گازهای ماگلی توی زندگی جادوگرا زیاد استفاده میشن، این بیچاره ها جایی برای زندگی ندارن، میرن توی فر زندگی میکنن و در اولین روشن شدن فر، به صورتی فرتی به زغال و خاکستر تبدیل میشن!
اینا جوونورای خوبی برای تولید معون های مهمی از جمله معجون" پادزهر اش ویندر"(
) استفاده میشن!
استاد چه درس خوبی دارین! چقدر شما کلاستون جذابه!!