باب:بله فهمیدم خودشه...نه اون که مال یه پرونده دیگه بود
الیور:
نیوت:من میگم به نشانه اعتراض یک هفته سکوت کنیم
الیور
نیوت:نه...خوب میتونیم به نشانه اعتراض همگی(آبدارچی ها)لباس نارنجی و شلوار صورتی راه راه(یا را را) بپوشیم
الیور:خواهشا سکوت ببینیم باب چی میگه؟؟
باب:اعتصاب
-----------------------------------
یک ساعت بعد آبدارخونه
الیور در حالی که جمعیت نون خور آبدارخونه رو جمع کرده
الیور:ببینید نقش والای چای در زندگی ماگلی و جادویی به طور مشهودی ............
مالسیبر:خواهشا خلاصش کن
الیور:اهوووم..بله خودم هم همین قصد رو داشتم.
خلاصه مطلب اینکه ما برای اعتراض به حقوق کممون از این به بعد چایی درست نمیکنیم.تا این که وضع درست شه.
ملت:هوورااااااااااا
مالسیبر:خوب درشو ببندید بریم خونه....تعطیله
ملت در حالی که هورا میکشیدن قصد خارج شدن داشتن که الیور جلو شونو میگیره
الیور:نه ما اینجا میمونیم فقط چایی درست نمیکنیم
-----------------------------------------
دو ساعت بعد
یک مشت انسان گنده بد ترکیب میان داخل
-چرا هیچکی چایی نمیبره بره وزیر.ایشون دستور دادن هرکی چایی درست نمیکنه پرت کنیم از آبدارخونه بیرون.
بعد یکی از اونا میره و یقه یکی از اعضای آبدارخونه رو میگیره و در حالی که بلندش کرده بوده میگه:چایی درست میکنی یا نه؟؟
آبدارچی هم در عملی رشادت طلبانه تن به این ننگ نمیده و لحظه ای بعد شوت میشه بیرون.
یک چند نفری همینجوری پرت میشن بیرون تا نوبت به مالسیبر میرسه.
-چایی درست میکنی
مالسیبر :بله
و در حالی که در سه ثانیه یک چای خوش رنگ درست میکنه میره خدمت وزیر
---------------------------------------
روز بعد
ملت کتک خورده میبینن که مالسیبر با جیب پر از اسکناس میاد داخل
ملت:این همه پول رو از کجا اوردی
مالسیبر:هیچی پاچه خواری وزیر رو کردم حقوقم ده برابر شد.شما هم میتونین به جای اعتصاب همین کار رو بکنید.
ملت:درسته، بریم.
و در حالی که داد میزدن"زنده باد وزیر"از آبدارخونه خارج میشن
الیور:هی صبر کنید ارزش آبدارچی بیشتر از این حرفاست که بخواد تن به چنین ننگ بزرگی بده
ملت بدون اینکه به الیور توجهی بکنن به سمت دفتر وزیر میرن