هر وقت شما می گید جیمزی جون من مجبورم بیاد !!
پست شماره ی 211 - گودریک گریفیندور - همانند یک سفید اصیل بنویسیددانشمند شدی؟ هووم؟ به نظرم جالب اومد. تا به حال همچین پستی ندیده بودم، ولی خب در کمال جالبی نتونستم هدفش رو درک کنم. نتیجه ی این مقایسه چی بود؟
از موضوع و سوژه ی پست که بگذریم باید بگم که توی پاراگراف بندی و نوشتن به یک یک کورد ایراد جزئی و کوچیک اشکال دیگه ای نمی تونم پیدا کنم.
توصیه می کنم کمی از این ابهام نویسی خارج بشی و به خواننده ت اجازه بدی که بهتر هدفت رو درک کنه.
موفق باشی.
پست شماره ی 282 - دیدالوس دیگل- کافه ی محفل ققنوسفرزندم گفته بودم تا اطلاع ثانوی کافه بستست.. اطلاعیه بود رول که ننوشته بودم.
خیلی خوب نوشته بودی. از تمام جهات بی کم و کاست بود ولی خب کاش به جا و به موقع بود تا ارزش کارت از بین نره.
به نظرم پستت شایسته ی امتیاز 10 هست. فقط دقت کن.
موفق باشی فرزندم!
پست شماره ی 121 - پرفسور گرابلی پلنک- محفل به روایت فتحتوی نوشته هامون هیچ وقت نمی تونیم همه چیز رو به اندازه ی کافی و مناسب داشته باشیم. از توانایی های یک آدم خارجه که یک کار بدون نقص و همیشگی بکنه ولی خب...
قبل از اینکه شرع کنی به نوشتن نگاه کن ببین چی می خوای بنویسی و چطور. می خوای نمایشنامه باشه.. فیلمنامه.. کاملا نوشتاری با ویژگی های یک داستان.
منظورم اینه که به عنوان مثال در نمایشنامه جزئیات صحنه گفته میشه.، حالت چهره ی بازیگرها و کارهایی که باید سر صحنه انجام بدن.
توی فیلمنامه جزئیات حرکات دورین و زاویه ی دید هم ذکر میشه و در داستان با کمک جملات و توصیفاتی که در قالب داستان گفته میشه موارد بالا بیان میشه.
حالا ما می خوایم کدوم یکی از موارد بالا رو بنویسیم.
اگه می خوای داستان باشه پس باید فضاسازی داشته باشی.
اگه می خوای نمایشنامه بنویسی باید تمام حالات رو ذکر کنید
اگه می خوای فیلمنامه بنویسی باز هم مثل مورد بالا
ولی خب تو این وسط گیر کردی فرزند!
چند خط توصیف خوب و مناسب می تونست سطح نوشته ت رو بالاتر ببره ویلهمنا.
در هر صورت.. خوب بود موفق باشی!
پست شماره ی 122- ریموس لوپین- محفل به روایت فتحاین وصله ای بود که از اولشم به ما نمی چسبید.. مرلین بیاد از سفیدا انتقام بگیره؟!.. نه امکان نداره.
هرچند این وصله به کله ی تام خوب می چسبید ولی بیاید به خاطر یه ذره تفریح و تنوع بیشتر همیشه به طرف تام نریم. می شد خیلی راحت سوژه رو به سمت کسان دیگه ای مثل وزیر سحر و جادو و یا حتی ابتکاری بیشتر از اون پیش برد.
چه اشکالی داره که ما یک شخصیت جدید خلق کنیم و اونو مسئول این حرفها (جریان مرلینگاه و اینا!) کنیم. حرف من اینه که در یک چهارچوب بسته و همیشگی حرکت نکنیم. دنیای جادویی اطرافمون رو گسترش بدیم.
اینجا علاوه بر موضوع نویسندگی و نگارش خوب بحث تخیل هم مطرحه. قبلا هم گفتم قرار نیست در همون قالبی که رولینگ گفته حرکت کنیم. با توجه به اینکه رولینگ هم از شخصیت هاش به صورت کلیشه استفاده نمی کرد.
همه چیز پستت خوب بود ریموس، فقط دفعات بعد گوشه چشمی هم به مسائل بالا داشته باش فرزند.
موفق باشی!
پست شماره ی 272- ریموس لوپین- کلبه ی سپیدجز موارد ذکر شده تو دوتا نقد قبل و اینکه یک بار از روی نوشته بخونی بعد نوشتن مورد دیگه ای نیست ریموس جان.
خیلی عالی بود. یه پایان خوب.
دست همتون درد نکنه و خسته نباشید.
جاوید باشید مثل ققنوس