الف دالي ها با حيرت نگاهي به فليم درون سلول جادويي قصه ي ما پرداختند و دركمال تعجب دود سياهي رامي ديدن كه به آن ها اينطوري
مي كرد .
لاوندر در حالی که داشت ناخن هایش را تا آرنج می جوید و با نگرانی به دود خیره شده بود گفت :
- این چرا اینجوری می کنه
؟
گودریک:
- صد بار به گرابلی گفتم قبل از اینکه بچه ها رو تایید کنی یه تست شجاعت ازشون بگیر! اه، در بیار دستتو از تو دهنت! موک... مک... تک... این کیه چسبیده به مانیتور؟!
- کورمکه.
- هوی کوری! دماغت رو نمال به ماتنیتور! داریم فیلم میبینیم ها!
کورمک چشم هایش را مالید تا بهتر ببیند و گفت :
-این..این تکون خورد!
گودریک یخه مک را گرفت و او را کنار کشید و گفت :
- برو بابا! تو که کوری!
لیسا سرش را از روی کتابش بلند کرد و گوشزد کرد :
- کور نه ، کورمک مک لاگن!
-حالا هر چی!
سیریوس که با انگشتانش روی میز ضرب گرفته بود گفت :
- این تکون خورد!
گودریک که به شدت عصبی می زد به سمت سیریوس برگشت :
-چرا وقتی میاین ماموریت دیالوگاتون رو درست نمیخونین؟ این دیالوگ این پسره لاگین بود! وااای خدا...این قدر نزن روی میز!
لاوندر که دوباره جویدن ناخن هایش را از سر گرفته بود در گوش رومیلدا گفت :
-ببینم ، این گودریک شما همیشه این قدر عصبیه؟
- نه بابا ، بیچاره از فکر اینکه بدون گرابلی چه جوری میتونه ما رو تحمل کنه به این روز افتاده
!
روونا که پشت سر گودریک ایستاده بود گفت :
- گودریک ، حس نمی کنی این دوده داره یه خورده به ما نزدیک تر میشه؟
گودریک دست از سرزنش کردن سیریوس برداشت و به سمت مانیتور برگشت . نه ، انگار واقعا دود داشت به آنها نزدیک می شد !
-دفعه قبلی که داشتیم این فیلم رو نگا می کردیم این اینجا نبـ...
دیدا با شور و شوق بین حررف او پرید :
- بچه ها نگا ! دوده داره مثل فیلم حلقه از تو مانیتور بیرون میاد!
ببخشید دیگه گراب جون . چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه . فقط امیدوارم بلایی سر سوژه نیومده باشه.