لازمه من چند تا نکته رو یادآوری کنم یا لرد کبیر!
در کتاب پرسی ویزلی هم محفلی بود و مرگخوار نشده بود.
برودریک بد رو مرگخوار ها کشتن و در ضمن عضو سازمان اسرار وزارتخونه بود!
اما این ها هم تایید شدند.
در ضمن من دلایلی رو برای روی آوردن به مرگخوار ها اعلام کردم.
لازم میدونم برای بار دوم و آخر درخواستم رو ارائه کنم و شما هم با عنایت به این مطالب و مطالب پست شاید تجدید نظر کنید.
1-سابقه ی عضویت در گروه مرگخواران؟
خیر
2-سابقه عضویت در محفل؟
خیر
3-مهمترین تفاوت بین دو جبهه سیاه و سفید؟
رئیس دو گروه
سیاه دارک لرد اما سفید دومبول!
4-آیاحاضر به اطاعت محض از دستورات لرد سیاه هستید؟آیا حاضرید جان خود را در راه ارباب فدا کنید؟
بعله
5-نظر شما درباره کچلی و جادوگران کچل؟
کچلی: در آسلام به این امر سفارش اکید شده
جادوگران کچل: جادوگران کچلی که سفیدن، جادوگر بی عرضه ای هستند( مثل کینگزلی). جادوگران کچل سیاه از بزرگترین جادوگرانند و دارک لرد هم که سردسته همه شان است.
6-بهترین و مناسب ترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟
اگر مرد باشه زدن ریشش( بلافاصله سکته میکنه) شوهرشو میکشیم خودشم میمیره!( شوهر رو با زدن ریش میکشیم!)
7-در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت
ایشون روی سر ما جا دارن
8-به نظر شما چه بلایی سر موها و دماغ لرد سیاه آمده است؟
موها را که خودشون کچل کردند تیپشون قشنگ شه، دماغ رو هم خودشون تغییر شکل دادن شبیه مار ها بشن و زیباتر بشن.
9-یک نمونه از کارهای بی رحمانه و سنگدلانه و سیاهانه خود را شرح دهید.
بک بار به جای معجون گرگ خفه کن به بچم سم دادم کشتمش
10-نظر خود را بصورت کاملا خلاصه درباره این واژه ها بیان کنید:
-ریش: چندش ترین عضو
-طلسمهای ممنوعه: برای تفریح خوب است.
-الف دال: محفل نصفه و نیمه( چه شود! محفل چیه که نصفه و نیمش چی باشه!)
توضیحات: نیمفادورا اشتباهی مرتکب شده بود و محفلی شد و ضررش را هم دید( مرگ خودش، همسرش و گرگینه شدن پسرش) اما خون اصیلی که از خاندان بلک در رگ هایش جریان داشت نگذاشت که همچنان جاهل بماند و به طرف شما برگشت.
من دو تا خاله ی مرگخوار دارم و از اونا درس گرفتم و فهمیدم مسیرم اشتباهه!
در ضمن اگر دادگاه را دیده باشید من از اون محفلی طلاق گرفتم
و از محفلی بودن جز ضرر چیزی ندیدم.
توضیح دیگر این که بنده مانند شما از پدرم متنفرم( مشنگ زادست.)
کشته شدن یه دست مرگخوارا دلیل خوبی برای مرگخوار نبودن نیست.ایگور کارکاروفم مرگخوارا کشتن.تا اشاره دقیق نشده باشه نمیشه قضاوت کرد.پرسی ویزلی هم شخصیت دوگانه ای داشت.حتی یه مدت طولانی از محفل جدا شد.میدونم تو اون مدت مرگخوار نشده بود.ولی نمیشه نظر قطعی درباره گروهی که طرفدارش بود داد.منظورم اینه که هیچکدوم این دو نفر بطور قطعی و رسمی و دائمی عضو محفل نبودن.ولی تانکس تا لحظه مرگش محفلی بود.
گذشته از این مورد به نظر من(با چند پستی که ازتون خوندم) شما تو حفظ و پرورش سوژه کمی مشکل دارین.اینم یکی از چیزاییه که برای عضویت در یک گروه خیلی مهمه.
خوب پس خون اصیلم چی میشه؟
خاله های مرگخوارم چی میشه؟ هان؟
الان فقط باید مشکل ضعف در حفظ سوژه باشه نه بقیه چیزا!
که اونم به زودی برطرف میشه!
1-میتونین به بخش اهدای خون سنت مانگو مراجعه کنین.
2-حالا حالاها در خدمت خاله هاتون هستیم!ضمنا اونا هر نوع نسبتی رو با شما تکذیب میکنن.
3-بعد از ویرایش ناظر معمولا ویرایش نمیکنن.
هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، [color=FF0000]شجاعت و غلب�