پرسی گوشه ای نشسته بود و برگه ای که تازه بدستش رسیده بود و حاوی گزارشات مقام های مختلف هاگوارتز از مری باود بود رو میخوند .
نقل قول:
گزارشات مقام های هاگوارتز
گزارش داور کوییدیچ : پرفسور ویزلی مری باود به اینکه چرا شما پستِ تایبریوس رو فرستادید اعتراض کردن !
گزارش بازرس هاگوارتز : پرفسور ویزلی مری باود به اینکه چرا امتیاز گروهِ اساتیدی که دیر تدریس کردن رو صفر نکردید اعتراض کردن !
گزارش وزیر سحر و جادو : پرفسور ویزلی مری باود به اینکه چرا من برای رسیدگی به جام آتش ناظر هاگوارتز شدم اعتراض کردن !
گزارش معاون هاگوارتز : پرفسور ویزلی مری باود به اینکه اصلا چرا هاگوارتز معاون داره و مگه خودِ مدیر چلاقه اعتراض کردن !
گزارش بازیکن کوییدیچ : پرفسور ویزلی مری باود به اینکه چرا آواتار ندارم اعتراض کردن !
گزارش مستخدم هاگوارتز : پرفسور ویزلی مری باود به اینکه چرا فیلچ نیست و من شدم مستخدم هاگوارتز اعتراض کردن !
گزارشات مسئولین ِ مرلینگاه های دخترونه و پسرونه ، مسئولین ِ آشپزخانه هاگوارتز ، مسئولین تزئینات سرسرا ، دانش آموزان ، اولیای دانش آموزان و سایر مقام های رسمی و غیر رسمی دنیای جادویی در مورد گزارشات مری باود پیوست شده است !
پرسی به پوشه ای که صدها طومار در اون قرار داشت که پیوست گزارشات بود نگاهی کرد :
یکی از دانش آموزانِ سفید وارد دفتر توجیهات شد : ببخشید جنابِ مدیر ، همین الان اطلاع دادن که ریگولوس بلک بخشی با عنوان " پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب " ایجاد کردن !
پرسی : چی ؟! این ارزشیا به چه حقی این کارو کردن ؟! کدوم ارزشی ای مجوز داده ؟! همین الان بگو اون بخش رو حذف کنن و مسئولین ِ این کار رو جهتِ توجیه به اینجا بفرست
پسر مظلومانه نگاه کرد و گفت : ولی جنابِ مدیر ! شما تمام ِ وقتتون با توجیه کردنِ افراد گرفته میشه و نصف روزم که دارید به اعتراض ِ مری باود رسیدگی میکنید ! بیاید یه کم ارزشی بازی در بیاریم بخندیم
پرسی که دلش نمیامد دل پسر بچه سفید را بشکند ، لبخندی زد و گفت : اوهوم راس میگی ! الان وقتشه که یه کم ارزشی بازی در بیاریم
و پسرک را در آغوش گرفت و دست در دست هم به پایگاه ارزشی ها رفتند
فقط من یک شرطی برای عضویت در اینجا دارم و اون اینه که همه ی ارزشی های اینجا حتما باید بیان دفتر توجیهات تا خوب توجیه بشن