همیشه سعی میکنم از وارد شدن به بحث هایی که مربوط به اعتقادات میشه خودداری کنم!چون کـلاً سازِ مُخالف زَنـم
من!
اما قبل از بیان نظریات بهتره که توضیحاتی پیرامون صبحت های کینگزلی شکلبوت عزیز داشته باشـم!
نقل قول:
در این گونه مباحث، انسان باید با یک مبنای دقیق و مشخص وارد شود. اگر مبنا و معیاری نداشته باشیم، همیشه گیج می زنیم و در مواجهه با هر مسئله ای، خود را بلاتکلیف و متحیّر می یابیم.
اینگونه مباحث رو ما میتونیم از سه جنبه مختلف بررسی کنیم.جنبه خرافی،مذهبی و علمی که همیشه منطقی ترین راه دلایل علمیه.مگر بعضی از مسائل که نشه براش دلیل علمی آورد که بازم من مخالفم با اینگونه مسائل مذهبی رفتار کنیم!
نقل قول:
اول باید تکلیف خودمان را با معانی حقیقی و مجازی مشخص کنیم. ببینید ما می توانیم جادو را در هزار معنای استعاره ای به کار ببریم! برای نیروی تفکر، نیروی اراده، نیروی تلاش، نیروی عشق و محبت و ... کما این که امروز در کتاب های مختلف روان شناسی و فرا روان شناسی و راز و رمزهای موفقیت و ... به وفور در همین معانی به کار می رود!
برادر من چرا لقمه رو نه یک بار..بلکه صد بار،دور دهانت می پیچانی؟!
وقتی بحث حقیقت میشه یعنی گفتگو پیرامون معانی حقیـقی،نه مجـازی!بحث در رابطه با دنیای مجازی این موضوع تمامی نداره و فقط خودمون رو گیج می کنیم.حتی بحث هم ناتمام باقی میمونه!
قصد نقد جزء به جزء پاراگراف هاتون رو ندارم چون واقعا اینکارو لازم نمیدونم.هرکسی دیدگاه خودش رو داره و من هنوز مخالفتی با دیدگاه شما نکردم.نوشته شما کمی علم رو تحقیر میکنه و به اعتبار مطالب مذهبی افزوده!
جملاتی از بزرگان اسـلام میتونن به عنوان یک منبع برای بررسی با سایر دیدگاه ها استفاده بشن ولی نه اینکه قطعا سخن اونهارو به کرسی بشـونیم.شما گفتید که قصد دارید جادو رو از دو جنبه مختلف توضیح بدید اما هفتاد درصد سخنان شما مذهبیه!
من مشکلی با مذهبی بودن مطلب شما ندارم،اما با کمی غیرمنطقی بودن و پیچیدگیش چرا!
برای اثبات جادو،بررسی یکسری شواهد مستند،آوردن منابع کافی و مدرک میتونه کافی باشه.اما اینکه برای بررسیش تمامی مسائل رو باهم به کار ببریم میتونه خیلی حوصله سربر باشه،گرچه ممکنه بیشتر تاثیرگذار باشه اما مقدار کاردهی مطلب یکسانه!
نقل قول:
علم و دین، مسائلی مثل اژدها و دیو سه سر و ... را هم کاملا نفی کنند!! و به نظرم خیلی بدیهی است که این ها اصلاً وجود خارجی ندارند و به قول دوستمان خیلی عجیب است که هنوز در قرن بیست و یکم بعضی ها در این مسئله تردید دارند!
خوشحالم از اینکه هر روز به آگاهی مردم اضافه میشه و علاقشون به خرافات کمتر!شکی در این نیست که موجودات افسانه ای که نام بردید،هیچ وجود خارجی ندارند.خیلی هاشون ترکیبی از چند حیوانن و یا افسانه هایی در ادبیات کهن جهان! کلا این موجودات ربطی به جادو ندارن و بیشتر در ژانر اسطوره ای و افسانه ای قرار میگیرن.
گرچه نمیشه گفت کاملا هم بی ربط هستند چون در داستان های تخیلی و به قولی جادویی از اینگونه موجودات استفاده شده ولی ریشه شون کاملا فرق داره!
نقل قول:
بنابراین من معتقدم که قیاس جادوی هری پاتر با معنای فقهی/دینی جادو (آن چنان که راهبان مسیحی کردند و در نتیجه اش کتاب های اچ پی را به آتش کشیدند) کار بسیار اشتباهی است. چون اصلا این جادو چیز دیگریست و معنا و تمثیل دیگری دارد. لذا می خواهم تاکید کنم که جادو در دنیای واقعی، مذموم و شیطانی است،
در دنیای واقعی از جادو چیزی جزء خرافات یاد نمی کنند.مردم از خرافات استفاده می کنن تا خواسته های خودشون رو به ثبات برسونـن.که اکثر خواسته هاشون مادی هستش.کاملا گفتتون مخالفم!جادو هرگز مذموم و شیطانی نیست البته اگر وجودش اثبات بشه.
اگر اینطوری نتیجه گیری کنیم پس دین و یا هر چیز دیگری که بتونیم ازش استفاده کنیم،شیطانیه!همونطور که از همه ی مسائل هم میشه مثبت و منفی استفاده کرد،در مورد جادو هم این مورد وجود داره.
کل صبحت شما بیان سخنانی پیرامون جادو و توضیحاتی درموردش بود.هیچ نتیجه گیری خاصی در سخنان شما دیده نمیشه.
نقل قول:
ضمناً فانتزی، گونه ای است که بن مایه هایش امور ماوراءالطبیعی هستند. و خب جادو هم یکی از مهم ترین عناصر و مصداق های ماوراءالطبیعه است. حالا اگر قرار است نویسندگان فانتزی از جادو استفاده نکنند (آنچنان که کاتولیک های متعصب می خواهند) من نمی دانم پس باید از چه استفاده بکنند؟!!
در ژانر فانتزی بیشتر از امور تخیلی استفاده شده تا امور ماوراءالطبیعی!چون ما ماوراءالطبیعه همان جن،پری و سایر موجوداتی است که از نظر معتقدان دینی صحت دارند!که اون هم بحثش جداس.اما امور تخیلی یعنی ذهنیات یک نویسنده که میتونن خیلی هاشون حقیقت مادی نداشته باشن.
من با کل محتویات نظرتون مخالف نیستم اما بعضی جاها با یکدیگر همخونی نداره!
بهتر بود
منبع مطلبتون رو هم ذکر می کردید تا قانون کپی رایت پایمال نشه!(کابرد Scholar وبسایت دمنتور)
فکر کنم بیشتر به جای اینکه به این سوال پاسخ بدیم،وارد مسائل دینی شدیم و نه صد بار..بلکه هزاران بار (!) لقمه رو دور دهانمون چرخوندیم!گرچه توی منبع اصلی این مطلب با بیان یکسری نظریات دانشمندان تکمیل شده و اعتباری بیشتری بهش بخشیده اما باز هم نامید کننده اس.نه به خاطـر اشتبـاهاتـش بلکه به خاطر پیچیدگی بیش از حد و قاطی کردن همه ی مسائل با هم!
منم جوگیر شدم یه جا کتابی حرف زدم،یه جا عامیانه،نفهمیدم چی شد اصلا!
یکمی خسته شدم..فعلا حرفم رو کوتاه میکنم با وجود اینکه خیلی ناتمومه!
تـا بعد..!