من:مازامولا اون تاریک خونه رو حاضر کن عکس هرمیون و کرام رو آماده کنیم
مازامولا:باشه استاد کالین(حالا انگار چقده استادم)
من:ههههههههی، چند وقته هری اینورا نیومده کاش میومد 3 تا عکس ازش میگرفتم کاش میشد که بیاد همش عکسای مجانی ازش بگیرم ههههههههههی
مازامولا:ناراحت نباش استاد الان میرم هری رو پیدا میکنم بعد یه هد میزنه غیب میشه
من:پس تاریک خونه چی
صدای مرلین از توالت:إ کالین سرو صدا نکن حواسم پرت میشه
میام یه پلک میزنم دود بشیا
من:
چشم استاد مرلین
میرم تاریک خونه رو آماده میکنم ... آها عکس آماده شد
ویکتور:کالین این عکس ما حاضر شد؟
من:آره ویکتور عزیز عکستو با هرماینی از سایت اطلس گرفتم و مونتاژ(اگه بشه اسمشو گذاشت) کردم امیدوارم خوشت بیاد