در بخش سوال اول فقط بخش های بلد شده مشمول جواب میباشد و بقیه قسمت های اضافی میباشند.
---------
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند دوستداران برنامه " دانش جادوگری ". بنده ویزلی هستن و خیلی خوشحالم که امشب هم مثل
دیشب دارین ما رو تماشا میکنین.
موضوع برنامه امشب ما، روبرو شدن با یه سری موقعیت ها در بخش معجون سازیه. خب ... در ابتدا میخوام یه داستان کوتاهی رو براتون بخونم و بعد به بحث درباره اون داستان می پردازیم.
پس از اینکه رون پست پروفسور زلر را خواند
خب عزیزان من ...اگه اون معجون رو در اختیار داشته باشین باهاش چیکار می کنین؟
اگه این سوال رو از من بپرسن میگم ... کار های خیلی باحال و مفید و مضری باهاش انجام داد. ویبره رو به چشم یه چیز بی مصرف نیگا نکنین، میتونه خیلی چیزا رو تغییر بده. مثلا میتونه یه کسب و کار به همراه داشته.
میری یه گوشه میشینی و هر کی ماساژ بخواد یخورده از اون معجون میدی خوردش ... به بیژامه مرلین راست میگم، بدنت رو آروم میکنه. تازه میتونی به اونایی که خروس خون میرن تو تلویزیون، حرکات موزون یا به قول خودشون نرمش صبحگاهی انجام میدن، بفروشی شون ... برنامه شون رو مهیج تر میکنه.
در ضمن، میتونین این رو به هر روشی که شده، به نجینی بخورونین. لرد هم که ببینه فرزندش به این روز افتاده، هر چقدر که لازمه خرج میکنه تا نجینی خوب شه. شما هم که اون معجون رو دارین، پس پادزهرش رو هم میتونین از روش درست کنین و کلی پول از سرمایه عمومی خانه ریدل ها به جیب بزنین. تازه سرعت رو هم افزایش میده ... فک کردین جاستین گاتلین چطوری تونست سال گذشته مدال طلای مسابقات جهانی دو صد متر لندن رو بگیره؟ با مصرف کردن معجون ویبره.
حالا شاید خیلی هاتون سوال بپرسین که مگه دوپینگ نیست؟ دوپینگ هست ولی کی شهامت داره اعلام کنه که محصول جادوگری باعث دوپینگ شده؟
اعلام کردن = آودا
خب زیادی از بحث دور نشم ... وقتی که حسابی کسب و کارتون راه افتاد و نون تون رفت تو روغن، نوبت میرسه به خوشگذرونی ...
میتونین یخورده از اون معجون رو قبل از غود بای پارتی های جعفر، بخورین تا دیگه نیازی نباشه دی جی بهتون فاز بده، خودتون اتوماتیک فاز دریافت میکنین. خب فک کنم درباره این موضوع به حد کافی صحبت کردیم ... حالا می پردازیم به پیامک ها ... دوستی از" رنجی خسته ام که از آن من نیست " نوشته:
چطور رز هکتور عمده ای گیر آورد؟
رز یک معجون ساز حرفه ای و استاد درس معجون سازی بود. اون برای اینکه روی پاتیل هر کس یک هکتور قرار بده و از اونجایی که فقط یک هکتور وجود داشت و رز هم سرمایه کافی نداشت، تصمیم گرفت در یک شرکت روبات سازی مشغول کار شه و روبات های هکتور شکل بسازه تا راه ساختن اونا رو یاد بگیره، بعد با فروش شون سرمایه بدست بیاره و دوباره روبات ها رو بسازه.
اون و شرکتی که درش کار می کرد، در یک مناقصه شرکت کردن و با پیشنهاد دادن کمترین قیمت برنده شدن. بعد مجبور شدن برای اجرای پروژه از بانک وام بگیرن ولی چون رئیس شرکت مشکل استعلام داشت، وام به نام رز ثبت شد.
رز روی پروژه بوسیله معجون ها بسیار کار کرد و بهترین روبات ها رو به رئیسش تحویل داد و رئیسش هم اونا رو فروخت و پول رو به جیب زد و فلنگ رو از کشور بست.
رز هم که دید رئیس پولش رو نداد و رفت و حتی از پرداخت اقساط وام هم ناتوانه، تصمیم گرفت تا مدتی آفتابی نشه.
چند روز بعد خبر اومد که رئیسش انقدر نخود مغز بوده که از راه قانونی میخواست از کشور خارج شه و از اونجایی که مشکل استعلام داشت، گرفتنش.
رز هم که فرصت رو غنیمت شمرد، با یک ویبره فوق العاده به سمت رئیسش حمله ور شد و پولش رو گرفت و روبات هکتور مانند عمده ای، ساخت.
خب از اتاق فرمان دادن به من میگن که انقدر اسپم نگو ...
منم میگم اوکی و همین الان از حضور شما خداحافظی میکنم ...
شب بخیر، خواب خر مگس ببینین.