هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۱۴:۰۳ سه شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۴
#76

پاتریشیا وینتربورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۲ دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۵۴ سه شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۴
از ارتش سیاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 170
آفلاین
مانیا داره از در می ره بیرون که پاتریشیا می یاد تو...
الیشیا : کفشات..
پاتریشیا بی توجه اواتار را می زنه رو میز:
آخه دورگه ی حسابی این که عکس چو تازه از سیاه سفیدشم ضایع هست که موهاش سیاهه
دورگه: ببین...........
پاتریشیا : چی را ببینم هاااااااان به من بگو قیافه ی اواتار من و چو چه فرقی داره ای ی ی ی ی خدا مردم از بی اواتاری ای یی ی یییییییییی خدااااااااااااااااااا
دورگه:
پاتریشیا: اواتار را در دست دورگه جا می ده و می گه حالا برام فرق نمی کنه من اگه کارتونی هم با شه می پذیرم فقط یه کم شکل من باشه من چینی نیستماااااااااا
دورگه: حالا ببینم چی می شه
پاتریشیا:
الیشیا اونموقع تا حالا داره واژه ی کفش را تکرار می کنه با این حال پاتریشیا بی توجه با همون وضع از مغازه بیرون می ره
========================
ادامه دارد...


[b


Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۱۹:۵۱ دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۴
#75

مانیا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۴ یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۸ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
از Azeroth
گروه:
کاربران عضو
پیام: 210
آفلاین
مانیا:نهههههههههههههههه
آلیشیا:آرررررررررررررررررررررررررررررررررررررره
مانیا که دوباره جیغ جیغش رفته هوا میره که یقه ی دورگه رو بگیره
آلیشیا میپره وسط و مانیا و میگیره
آلیشیا:ااااا چته؟
مانیا: من آواتار میخوام
آلیشا:
مانیا:
آلیشا:خب حالا یه کاریش میکنم
مانیا:خوبه
دورگه:چی چی رو خوبه؟
مانیا:این که یه کاریش میکنید
دورگه:ما هیچ کاری نمیتونیم بکنیم
مانیا:
دورگه: خوشی نه ببخشید شوخی کردم
مانیا:خیلی خب حالا آلیشا بی زحمت اون کفش های منو بده
آلیشا:
مانیا:خیلی گلی شلی بود حوصله پاک کردن نداشتم گذاشتمشون دم در
آلیشا:
مانیا:واااااااااا هی منو این طوری نگاه میکنه اصلا خودم میرم بیارمشون
و به سمت در میره
مانیا:راستی پولش هم بعد از بانک بابام بگیرید
دورگه:راستی مانیا گفتی زیرش چی نوشته باش...نههههههههههه
مانیا:سیرش د وال
...


تصویر کوچک شده


Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۱۹:۰۹ دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۴
#74

آلیشا اسپینت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۴ سه شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱:۳۳ پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 186
آفلاین
اول از همه بگم از این به بعد از منم تو نمایشنامه ها نام میبرید .اگه دیدید پیامتون نیست شده پس نگین چرا.
....................

مانیا:گیر عجب کله خری افتادیم(مانیا از حضار معذرت میخواد)بابا جون چرا حالیت نمیشه چی میگم.... .....لباسش خاکستری باشه...
دورگه:بابا فهمیدم یه دختر دورگه مایل به خاکستری مخوای!
مانیا:
همون موقع آلیشیا وارد مغازه میشه و جلوی مانیا رو که میخواست به دورگه حمله کنه رو میگیره.

آلیشیا:مشکلتون چیه؟
مانیا:بابا آلیشیا جون این یارو ما رو کچل کرده.
آلیشیا:این دورگه رو میگی.خب حالا اون طفلک یکم کم داره(منگله)ولی باید با این جور آدما مهربان بود دخترم!
مانیا:حق با شماس.

آلیشیا:خب حالا چی میخوای...؟
مانیا:یه دختر با لباس خاکستری که زیرش نوشته باشه
gray girl
آلیشیا:یه بار دیگه بگو...
مانیا: یه دختر با لباس خاکستری که زیرش نوشته باشه
gray girl
آلیشیا:اون قسمت اولشو متوجه نشدم درس. یه بار دیگه....
مانیا:یه دختر با لباس خاکستری

آلیشیا:زیرش نوشته باشه؟
مانیا:gray girl
آلیشیا:آهااااااان خب زودتر بگوووووووو. همین دیروز این آواتورو تموم کردیم.hammer:
مانیا:

.............................................

خب مثکه هنوز واسه بعضی ها روشن نشده که 3 دنگ این مغازه رو خود لی لی دو دستی داد به من.تازه میخواست همشو بده که من قبول نکردم.
از این به بعدم میخواین بیاین تو مغازه اول کفشاتونو جلو در پاک میکنین.آخه این دورگه بنده خدا هی زمینو طی میکشه.بعد شما گلیش میکنین آدم دلش میسوزه....
اینایی که آواتوراشونو گرفتن زودتر بیاین حساب کنین.اگه دیر
پولتونو بیارین سودشم ازتون میگیرم

............................................................
دورگه تو میتونی یه سرس سفارشارم به من بسپاری.



Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۱۸:۱۹ دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۴
#73

مانیا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۴ یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۸ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
از Azeroth
گروه:
کاربران عضو
پیام: 210
آفلاین
هووووووووووووووووووووووووووووووووووووم
اینجاست که باید دست به دامان خشم شد
آخه تو کجای اینو نمیفهمی؟
هان؟
1-میگم آواتارم دختر باشه(محض اطلاع من دخترم آواتار پسر که نمیخوام )این فهمیدنش سخت بود؟
2-لباسش خاکستری باشه حالا لباسش رداش هر چی اینم سخته؟
3-پایین آواتار نوشته باشه Gray Girl
این هم فهمیدنش سخته؟
تو خیر سرت شاهزاده دورگه ای
(من معذرت میخوام از حضار)


اولا كه يكم آرامش داشته باش! دوما كه نمايشنامه بنويس مثلا اين شكلي:

مانيا وارد مغازه ميشه

مانيا:
شاهزاده:
مانيا: مگه من به تو چي گفتم كه قابل درك نبود ميگم دختر باشه يعني دختر باشه مگه من پسرم اواتار پسر بخوام اخه
شاهزاده:
مانيا: گفتم لباسش خاكستري باشه! يعني سياه نباشه! يكمي اونورتر بري ميرسي! افتاد الان؟
شاهزاده:
مانيا: زيرشم بنويس GRAY GIRL ! جي هارم بزرگ بنويس! شاهزاده تقلبي! خير سرش شاهزاده هست!
شاهزاده:

(ويرايش شده توسط چو چانگ)


ویرایش شده توسط چو چانگ (WHITE GIRL) در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۱۲ ۲۱:۴۹:۰۰
ویرایش شده توسط چو چانگ (FOREVER WHITE GIRL) در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۱۲ ۲۱:۵۳:۱۶
ویرایش شده توسط چو چانگ (FOREVER WHITE GIRL) در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۱۳ ۱۸:۵۶:۱۴

تصویر کوچک شده


Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۱۵:۱۶ دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۴
#72

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۱۳ جمعه ۲۶ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۸:۵۵ چهارشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۴
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 24
آفلاین
من فکر نمی کنم ازر لی جردن تو اینترنت به جر این عکس عکس دیگه ای بشه اما اگه تونستی پیدا کنی خیلی ممنون میشم


نمايشنامه! زياد سخت نيست كه!

لي جردن اومده تو مغازه داره با شاهزاده بحث ميكنه.

لي: نه پيدا نميشه!
شاهزاده: وقتي ميگم ميشه يعني ميشه ديگه! من پيداش ميكنم!

لي:

شاهزاده:
لي: من كه ميدونم تو نميتوني پيدا كني، ولي پيدا كردي من از اين بي اواتاري بيرون ميام
شاهزاده: خوب بابا حالا برو بيرون مشتريا منتظرن
لي:
شاهزاده:
لي:

(ويرايش شده توسط چو چانگ)


ویرایش شده توسط چو چانگ (FOREVER WHITE GIRL) در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۱۲ ۲۲:۱۵:۳۹
ویرایش شده توسط چو چانگ (FOREVER WHITE GIRL) در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۱۳ ۱۸:۵۲:۰۲

لی جردن هنگام دودره بازی با فرد و جرج


Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۱۲:۰۴ یکشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۴
#71

شاهزادۀ دورگه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۷ چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۱۷ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 187
آفلاین
آواتارهای ین، الیور وود و سیبل ایزابل دورست آماده شدند!!!

ین (همانطوری که قبلا گفتم قنطورس فقط از نوع کارتونی گیر می یآد چون واقعی ها غیر اخلاقی هستند!)

تصویر کوچک شده

الیور وود!!! (شما به من سفارشی ندادید اما در هر صورت آواتار شما حاضره)

تصویر کوچک شده

و سرانجام سیبل ایزابل دورست!!! (اینم آواتار شما دیگه اسلامی تر از این نبود!!!)

تصویر کوچک شده


Head of Detection and Confiscation of Counterfeit Pants Office
Emperor's Spokesman


Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۴:۳۰ یکشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۴
#70

سیبل ایزابل دورست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۴ پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۴۸ دوشنبه ۹ آبان ۱۳۸۴
از هر جایی که یه کاکتوس بتونه زنده بمونه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 163
آفلاین
سيبل در همين وقت مي ياد تو.
سيبل:چيزي گفتي پاتريشيا جان؟
پاتريشيا:با اهل محل بودم .
سيبل:خب خونه ما همين كوچه پايينيه.
پاتريشيا:پس ببين اينا اواتار فروشي لي لي رو بالا كشيدن.
سيبل:حالا اين جا چه طوري اومده دست ليلي همون طور هم دستش بر مي گرده ديگه.
پاتريشيا:اهم...
سيبل:برو وقت مردومو نگير
پاتريشيا مي ره.
شاهزاده:خب من كاري مي تونم براتون بكنم؟
سيبل:البته .من يه اواتار مي خوام از يه دختر كه موهاش قرمز باشه و چشماشم قهوه اي روشن باشه.كارتوني باشه كه ديگه چه بهتر ولي نبود اشكال نداره.در ضمن اگه مي شه...
شاهزاده بد جور عصبي مي زنه
سيبل:بله همين ديگه ممنون.
و ميره بيرون.يادش نمي ره همون جا بمونه.ولي وقتي مي خواد بره بيرون محكم مي خوره به....
-------------------------------
ادامه دارد
---------------------------



Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۲۲:۴۶ شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#69

شاهزادۀ دورگه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۷ چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۱۷ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 187
آفلاین
آواتارهای چوچانگ و پاتریشیا وینتربورن حاضر شدند! ولی ین باید هنوز باید منتظر باشد تا تصویر واقعی قنطورس را براش گیر بیارم!

1- چوچانگ!!! (هر چند که می دونم اینو داری!)

تصویر کوچک شده

2- پاتریشیا وینتربورن!!!

تصویر کوچک شده

و در جواب پروفسور کوئیرل:

لطف کنید سفارش خودتونو دوباره تکرار کنید! من منتظرم

در ضمن طبق تصمیم جدید آواتاراتون رو توی این تاپیک می زنم و دیگه به آدرس ایمیلتون فرستاده نمی شه!!!


ویرایش شده توسط شاهزادۀ دورگه (White Guy) در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۱۱ ۱۲:۱۰:۴۰

Head of Detection and Confiscation of Counterfeit Pants Office
Emperor's Spokesman


Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۱۴:۴۷ شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#68

پاتریشیا وینتربورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۲ دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۵۴ سه شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۴
از ارتش سیاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 170
آفلاین
همان موقع پاتریشیا با سر و صدا می یاد تو
شاهزاده:
پاتریشیا : من 3 ماهه میلما judy_abot70@yahoo.com را دادم یه اواتار از یه ساحره یا یه دانش اموز ساحره می خوام کی داد کی گرفت!!!!!!!!!!!!
شاهزاده و بن
پاتریشیا : شما باید مثل قبل پيوست کنین که همه بفهمن شما دادین یا نه؟؟؟؟؟؟
شاهزاده: باشه پیوست می کنیم........
پاتریشیا: نکنه بلد نیسی

شاهزاده : من....
پاتریشیا: بابا شوخی کردم صبر کن ببینم این لیلی کوووو؟
شاهزاده : نیست مغازه دسته ماست
پاتریشیا : هموووون........... این مغازه صاحب داره خیراتش می کنین آههههههای مال مردما بالا کشیدنااااااااااااااااااا
شاهزاده: بابا 3 دنگم ماله تو
پاتریشیا: اصلا چند دنگه که 3 تا 3 تا خیرات می کنی ...آهای اهل محل .................
====================
ادامه دارد...


[b


Re: آواتار فروشی آبجی لی لی
پیام زده شده در: ۱۴:۳۵ شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#67

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
در یکی از روزهای گرم بهاری که بن اصلا حوصله نداشت و دنبال یک مغازه آواتر فروشی میگشت که بالاخره آواتر فروشیه آبجی لی لی رو پیدا میکنه.
بن:خدایا شکرت.بالاخره یه جایی آواتر بن رو پیدا میکنم.
میره تو مغازه و میبینه شیشکی نیست.
بن:الووووووووووووو.الووووووو.شیشکی اینجا نیست.؟!!!!!
دورگه:صبر کن باب الان میام.
بن:باشه.

*** 10 مین بعد ***

بن:اهههههههههه.بابا من کار دارم.
دورگه:اومدم بابا.

*** 30 مین بعد ***

بن: به خدا کار دارم.
دورگه:اومدم.اومدم.

*** 1 ساعت بعد ***

بن: من میرم بکپم.یه آواتر فروشی هم پیدا میکنیم یارو نمیاد.
دورگه:سلام.خوبی؟
بن:تو رو خدا.من یه آواتر از بن(سانتور) میخوام.کارتونی نباشه.تک باشه خیلی با حال باشه.
دورگه:باشه.
بن:زود حاضر شه ها.
دورگه:باشه.
بن:آره جونه خودت تو هم مثل لی لی.
دورگه:چی؟!!!!!!!!!!!
بن:هیهیهیهیهچی.
بن:من دیگه برم.
دورگه:زودتر .
بن:با بی بای.
د.رگه:خوش اومدی.


::.::Newest Music::.::







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.