سلام و درود
از آن روی که تو پروفایل ما معرفی شخصیت نبود و اون قدیمیه هم خیلی قدیمیه و قابل استفاده برای این زمان و تغییراتش نیست یه معرفی جدید نوشتیم باشد که بزنید سر در پروفایلمون. امید است که به درد خلق جادویی بخوره!
نام : ادوارد بونز
گروه:ریونکلاوویژگی های ظاهری و اخلاقی: ظاهری
یه جادوگر جوان نوزده ساله.. قد بلند و موهای مشکی و چشم های عسلی یا به عبارتی کهربایی داره، بس که سرش تو کتابهای مختلف بوده از زمان طفولیت چشماش نیاز مبرمی به عینک پیدا کردن. معمولا هم لباس ها و ردای تم آبی دارن با ترکیبی از مشکی و سفید یه انگشتر نقره با سنگ صفیر هم تو دست راستش داره که از پدر مرحومش بهش ارث رسیده.
اخلاقی
این رفیقمون خلقیاتش خیلی به من رفته، یعنی خود خود همین آدمیه که شما می شناسید.
آدم باهوش و اهل حل معما و کشف کردن و دونستن همه ی رازهای دنیاست. با دوستاش خیلی مهربون و اهل و بگو بخنده، تو برخورد با غریبه ها هم کم حرف و مودبه ولی روی خوش به دشمنا نشون نمیده.. در واقع یه چیزی ورای بداخلاقه! :دی
خیلی علاقه داره که به دور و وری هاش کمک کنه، خیلی بهشون اهمیت میده و نگرانشونه. آدم مغروریه ولی به این سادگی ها دوست های واقعیش رو ول نمی کنه.
احساساتش و رویاهاش و آرزوهاش رو فقط خودش می دونه.. در واقع آدم رازدار و درونگراییه.
چوبدستی: 38 سانت، انعطاف ناپذیر از چوب درخت گردو و پر ققنوس (پاترمور اینطوری گفته!)
جارو: هنوز گواهینامه پرواز با جارو رو نگرفته و گرنه چیزی که فراوونه جاروهای مدل به مدل تو انبار خونه!
معرفی کوتاه:بونزها از خانواده های قدیم جادوگرهای انگلیسی هستن ولی تعصبی که بلک ها و مالفوی ها و غیره روی اصالتشون دارن رو ندارن و همین باعث شده که قدمت زیادی هم در جبهه روشنایی و محفل ققنوس داشته باشن اسم های ادگار و آملیا بونز به وضوح جزو مخالف هایی که به دست ولدمورت کشته شدن، نوشته شده.
ادوارد بونز هم از همین خانواده ست اما تو دورانی که آلبوس دامبلدور علاقه ی شدیدی به پذیرفتن فرزند خونده داشت به محفل اومد و کنار آنیتا و تدی و جیمز و ویولت و الی ماشالا ویزلی ریز و درشت دیگه توی محفل برزگ شد.
ادوارد حیوون خونگی نداره ولی روی تمام درختهای حیاط برای پرنده های رنگاوارنگ لونه ساخته یه جوری که همه گنجشکهای خونه، دیدنش عادتشونه!! :دی
توی هاگوارتز هم به ریونکلا میره، از اونجایی که یه ریونکلایی واقعی بوده و ارشد بودن کلا تو ذاتشه سه سال آخر تحصیل ارشد ریونکلا بوده و نور چشمی همه استادا..
و خب بقیه داستانشو هنوز نساختیم.. خبرتون می کنیم هر وقت تموم شد!
تشکرات
انجام شد.