هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: دسته اوباش بورگین و رفقا!
پیام زده شده در: ۹:۵۳ شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۶
#74

بورگینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۴۸ دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۵۶ چهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۷
از دژ مرگ
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 518
آفلاین
ویکتور کرام عزیز نوشته :
نقل قول:
آقا سلام
اومدم فقط این اطلاع رو بدم که من به علت شروع شدن امتحانات از روز شنبه که فردا هست نمیتونم زیاد بیام و به مدت 20 تا 25 روز مرخصی استعلاجی میخوام

موفق باشی!
البته امیدوارم زود برگردی چون گروه بهت نیاز داره...


نیوت عزیز :
نقل قول:
با سلام خدمت مسئولین عزیز و گرامی این تاپیک و خداحافظی با ویکتور ضمن تک خطی نشدن پستم می خواستم اعلام کنم ... نه بیان کنم که :
ببخشید می شه داستانمان را بر اساس اون طرح فیلم پیوز عزیز بنویسیم ؟
و اینکه :
می شه داستانمان را به صورت ادامه دار بنویسیم ؟


سلام علیکم ( سلام 1 ثواب داره جواب سلام 69 ثواب والا! )
در مورد قسمت اول سوالتون باید به عرضتون برسونم که یکی از هنر های رول نویسی ( چه جدی و چه طنز نویسی ) داشتن سوژه خوب هست.
شما باید یک سوژه خوب و مناسب به طرح و شکل این تاپیک در بیارید و به هر دو جور رول نویسی طنز و جدی در بیارید و در همین تاپیک بگذارید.
در صورت خوب بودن پست مطمئن باشید که قبول خواهی شد

در مورد سوال دومتون هم باید بگم که باید یک پست بزنید که ادامه دار نباشه

موفق باشی ( امیدوارم زودتر پستت رو بزنی و عضو شی )
-----------------------------------------------------------

چارلی ویزلی :
پست بسیار خوبی بود ، دیالوگ ها به جا و مناسب به کار رفته بود ، با اینکه مقداری طنز نویسی توش قرار گرفته بود ولی توصیف صحنه ها بسیار مناسب بود و صحنه رو بسیار دلنشین به خواننده القا میکرد!
در هر صورت پست خوبی بود...
باشد که از این پست ها در حین ماموریت از شما ببینیم
شما تایید شدی عزیز جان!
یوز هم آرم شما رو به زودی براتون از طریق پیلم شخصی ارسال میکنه



Re: دسته اوباش بورگین و رفقا!
پیام زده شده در: ۱۶:۴۲ جمعه ۲۵ خرداد ۱۳۸۶
#73

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۰ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۰۶ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
جلسه ی عضو گیری در قرارگاه اصلی دسته اوباش بورگین و رفقا
پیوز که داشت روی انگشت هاش چسب زخم می زد گفت: خب چارلی ویزلی . برات یه توضیحی در باره ی فعالیت های اوباش دادم. ولی این کار هم خطراتی داره . ما بعضی وقت ها با وزاتی ها درگیر می شیم . این جور مواقع با کار هایی مثل خودمون رو به دیوونگی زدن در می ریم . یه چیز های دیگه هم هست مثلا در اثر فعالیت های شبانه چند شب پیش ما دست های همه تاول زد . می دونی چارلی جان اون چکش هایی که ما باهاش جاروی پرنده ی دزد های خونه ها رو داغون می کردیم ، خیلی دسته اش نا هموار بود.
چارلی : با همه ی این ها من دوست دارم عضو بشم.
اعضای دسته اوباش بورگین که کله هاشان را به هم نزدیک کرده بوددند بعد از مشورتی چند دقیقه ای از هم فاصله گرفتند. بعد الیور گفت: خب چارلی تو پذیرفته شدی . برای این که ثابت کنی تازه وارد خوبی هستی ما قرار گذاشتیم برنامه ی امشب ما رو تو تعیین کنی!دوست داری؟
چارلی: من ؟ آخه... باشه صبر کنین فکر کنم...
در این لحظات روحانی که چارلی به حالت ای کی یوسان نشسته بود ناگهان چشم هایش را باز کرد و گفت: یافتم!! امشب توی وزارت یه مهمونی زیادی مجلل برگزار می شه . ( بابام بهم گفته)وزیر کشور ما و رئیس های بخش های مهم وزارت هم هستند. اونا با چند تا حذب خارج از کشور جلسه دارند با صرف شام. فکر کنم برای ما موقعیت خوبی باشه.
جرج که داشت چونه اش رو می خاروند گفت:چارلی راست می گه ، می تونیم ،اگه غذا استیک باشه کارد و چنگال رو برداریم. یا حتی ...
ویولت حرف جرج را ادامه داد : یا حتی روی صندلی وزیر از اون بادکنک هایی که وقتی می شینید روش صدا می ده بذاریم!
پیوز: خجالت بکشیت . از دسته اوباش با ید کار های بزرگتری بر بیاد مثلا...
چارلی: اگه بتونیم بریم تو آشپرخونه خیلی خوب می شه. می تونیم توی همه ی غذا ها شکر و نمک و فلفل بریزیم.. این جوری وزیرمون حتما خیلی حال می کنه!!
پیوز: فوق العاده است!! بچه ها آماده باشین ا ساعت دیگه راه می افتیم.

وزارت. سالن برگزاری مهمانی ها.
پیوز: بورگین ، این کت شلواره اذیتم می کنه.
جرج: پاپیونه داره خفم میکنه. مگه مجبور بودیم با این لباس ها بیایم؟
بورگین: نکنه انتظار دارین با همون لباس هایی که همیشه می پوشید بیاین؟ الان باید آشپزخونه رو پیدا کنیم.
ویولت به سمت راستش اشاره کرد و گفت اوناهش. اما خیلی مشکوک نیست با لباس شب و کت شلوار بریم تو آشپزخونه؟
بورگین: چارلی تو کتت سفیده! شاید بتونی خودتو جای آشپر جا بزنی. برو تو ببین می تونی چند دست لباس کش بری؟
چارلی که آب دهان را با صدای بلند قورت داد پاورچین پاورچین وارد آشپیز خانه شد. سمت راست در به یه جالباسی چندین دست لباس و کلاه مخصوص آشپز ها آویزان شده بود. چارلی همه رو برداشت و به اوباش داد. بعد همه ی افراد با لباس آشپزی وارد شدند...

سر میز شام ، بعد از انجام عملیات اوباش
وزیر: این غذا ها توسط بهترین آشپز های ما به طبخ رسیده و من از تک تک شون چشیدم. مطمئن باشید فوق العاده لذیذ اند.
صدای به هم خوردن قاشق و چنگال در سالن پیچید. و بعد صدای ... اُخ ! توووووووف!! هوووووو!!
یکی داد زد: آقای وزیر من به فلفل حساسیت دارم الان تنم پر کهیر می شه و بعد... و بعد او غش کرد!
صدای دیگه ای گفت: آقای وزیر. من از شما شکایت می کنم... حنجره ی من به زردچوبه حساس هست.
دوربین عقب می آید و روی دسته اوباش بورگین و رفقا که گوشه ای نشسته و می خندیدند زوم می شود.
-----------------------------
این هم پست من برای عضویت در دست اوباش بورگین و رفقا اگه زیاد گانگستری نشد شرمنده. اولین پستم بود دیگه!


ویرایش شده توسط چارلی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۵ ۱۶:۴۵:۱۰

دلم تنگ شده برات
چون نیستی اینجا برام
من فرشته ی قصه گو تو بودی تو شبام

تصویر کوچک شده


Re: دسته اوباش بورگین و رفقا!
پیام زده شده در: ۱۲:۲۵ جمعه ۲۵ خرداد ۱۳۸۶
#72

نیوت اسکمندرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۶ سه شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۵۹ یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۶
از دور دست ....
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 198
آفلاین
با سلام خدمت مسئولین عزیز و گرامی این تاپیک و خداحافظی با ویکتور ضمن تک خطی نشدن پستم می خواستم اعلام کنم ... نه بیان کنم که :
ببخشید می شه داستانمان را بر اساس اون طرح فیلم پیوز عزیز بنویسیم ؟
و اینکه :
می شه داستانمان را به صورت ادامه دار بنویسیم ؟

با تشکر
نیوت



Re: دسته اوباش بورگین و رفقا!
پیام زده شده در: ۸:۰۶ جمعه ۲۵ خرداد ۱۳۸۶
#71

ویکتور کرام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۴۶ سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۳۶:۵۵ سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
از مدرسه دورمشترانگ (بلغارستان)
گروه:
کاربران عضو
پیام: 509
آفلاین
آقا سلام
اومدم فقط این اطلاع رو بدم که من به علت شروع شدن امتحانات از روز شنبه که فردا هست نمیتونم زیاد بیام و به مدت 20 تا 25 روز مرخصی استعلاجی میخوام


کاشکی یه روز باهم سوار قایق می شدیم
دور از نگاه ادما هردوتا عاشق میشدیم


Re: دسته اوباش بورگین و رفقا!
پیام زده شده در: ۱۱:۱۸ پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۶
#70

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
نقل قول:

نيوت اسكمندر نوشته:
نام: نیوت
نام خانوادگی: اسکمندر
سابقه عضویت در گروه های دیگر سایت : الف.دال - مهاجم تیم تیزپروازان - کارآگاه خبره وزارتخونه - در تشکیلات نابودی حیوانات خیلی خطرناک هم هستم - آبدارچی خبره هم هستم و ...
وقتی که می توانید برای این گروه صرف کنید: هر چقدر که بخوای ...


نقل قول:

چارلی ویزلی نوشته:
سلام شما الان هم عضو می پذیرید؟
اگه یه توضیح مختصری در مورد فعالیت های این تاپیک بدین ممنون میشم. حالا من فرم عضویت رو پر می کنم ضرر نداره که!
نام: چارلی
نام خانوادگی:ویزلی
سابقه عضویت در گروه های دیگر سایت : عضو الف دال بودم(دیگه نیستم) عضو انجمن حمایت از موجودات جادویی( قراره تازگی ها فعالیتم رو توش شروع کنم!) کار در آبدارخانه وزارت(آبدارچی خبره) مهاجم تیم کوییدیچ جاروبدستان
وقتی که می توانید برای این گروه صرف کنید: معمولی، هرچه قدر شما بگین.


چارلی جان
اوباش گروه گانگستر های دهکده هاگزمید هستند که هر چند وقت یک باز ماموریتی رو باید اجرا کنید. به پست های شما در ماموریت ها امتیازاتی داده میشه و رده شما در گروه بالا میره. برای اطلاعات بیشتر بهتره پست شماره 55 رو مطالعه کنی ، قوانین اوباش در اون پست زده شده . نیوت جان شما هم اون پست رو مطالعه کن !

دوستان عزیز برای ورود به اوباش باید یک نمایشنامه (طنز یا جدی ، ترجیحا طنز ) بنویسید .. توسط من یا بروگین تایید میشه ... اگر تایید شد می تونید عضو اوباش بشین ..
با تشکر
پیوز ... معاون اوباش


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: دسته اوباش بورگین و رفقا!
پیام زده شده در: ۱۱:۰۴ پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۶
#69

نیوت اسکمندرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۶ سه شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۵۹ یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۶
از دور دست ....
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 198
آفلاین
اول نوشت ( ا.ن ) :
نام: نیوت
نام خانوادگی: اسکمندر
سابقه عضویت در گروه های دیگر سایت : الف.دال - مهاجم تیم تیزپروازان - کارآگاه خبره وزارتخونه - در تشکیلات نابودی حیوانات خیلی خطرناک هم هستم - آبدارچی خبره هم هستم و ...
وقتی که می توانید برای این گروه صرف کنید: هر چقدر که بخوای ...

پی نوشت ( پ.ن ) :
من یه نمایشنامه تا بعد از ظهر به این پست ضمیمه می کنم .

با تشکر
نیوت


ویرایش شده توسط نيوت اسكمندر در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۴ ۱۱:۱۶:۴۰


Re: دسته اوباش بورگین و رفقا!
پیام زده شده در: ۱۱:۰۲ پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۶
#68

جرج  ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۵ سه شنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۲:۳۶ یکشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۷
از مغازه ویزلی ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 683
آفلاین
واقعا جالبه این طرحهایی که دادین!

ما مثلا اوباش هستیم. باید کارهای خفن انجام بدیم. باید بزنیم کوچه دیاگون رو بترکونیم. از ترس ما کسی نتونه کاری کنه. این یعنی گروه اوباش.

دوست داشتن میتونه در ادامه داستان باشه یعنی همونطور که ادوارد بونز گفتن. موضوع اصلی باید در رابطه با در گیری گروه اوباش و این جور چیزا باشه. اگر هم چیزی هست میشه موضوعات فرعی که اتفاق میفته. مثلا علاقه پیدا کردن بورگین به یک دختر.


این نظر من بود.


اگر به یک انسان فرصت پیشرفت ندهید لیاقت چندان تاثیری در پیشرفت او نخواهد داشت. ناپلئون


Re: دسته اوباش بورگین و رفقا!
پیام زده شده در: ۹:۰۲ پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۶
#67

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۰ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۰۶ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
سلام شما الان هم عضو می پذیرید؟
اگه یه توضیح مختصری در مورد فعالیت های این تاپیک بدین ممنون میشم. حالا من فرم عضویت رو پر می کنم ضرر نداره که!
نام: چارلی
نام خانوادگی:ویزلی
سابقه عضویت در گروه های دیگر سایت : عضو الف دال بودم(دیگه نیستم) عضو انجمن حمایت از موجودات جادویی( قراره تازگی ها فعالیتم رو توش شروع کنم!) کار در آبدارخانه وزارت(آبدارچی خبره) مهاجم تیم کوییدیچ جاروبدستان
وقتی که می توانید برای این گروه صرف کنید: معمولی، هرچه قدر شما بگین.


دلم تنگ شده برات
چون نیستی اینجا برام
من فرشته ی قصه گو تو بودی تو شبام

تصویر کوچک شده


Re: دسته اوباش بورگین و رفقا!
پیام زده شده در: ۲۲:۰۴ چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۶
#66

ادوارد بونز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۵ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۰:۱۹ جمعه ۸ فروردین ۱۳۹۹
از اینوره!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 475
آفلاین
طرح من به عنوان عضو فعال
به نظر من خوبه كه ما از اول شروع كنيم از اول تشكيل گروه اوباش كه در اون فقط اولش بورگين هست كه بعد يكي يكي با ما ها آشنا ميشه و يه گروه تشكيل مي ده و ما هم در اونجا به به پول زيادي مي رسيم و ماموريت هاي زيادي انجام مي ديم ..بعد ما متوجه مي شيم كه بورگين به اين كارها بي علاقه شده و مي ريم بفهميم كه جريان از چه قراره و مي فهميم كه (هموني كه پيوز گفت!!) بعد ما براي حفظ كروهمون در صدد كارشكني برمي آييم و مي خوايم كه اون دو نفرو از هم دور كنيم و...
اگه سوالي بود بعدا بپرسيد ..عجولانه زدم امكان داره يه جاهاييش ابهام داشته باشه!!!


می تراود مهتاب..


"وقتش رسیده که همه‌ی ما بین چیزی که درسته و چیزی که آسونه، یکی رو انتخاب کنیم."
- پروفسور دامبلدور



Re: دسته اوباش بورگین و رفقا!
پیام زده شده در: ۲۰:۵۰ سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۸۶
#65

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
با اجازه منم طرح خودم رو بگم ... اوباش تا25 وقت دارن بازم طرح بدن !
طرح من :

نام فیلم : " بورگین عاشق می شود"
شرح :
بورگین عاشق یک متصدی بانک میشه و خیلی به اون علاقه داره .. از اونجایی که بورگین ما به بورگین بی ناموس مشهوره باید چند قسمت بیناموسی هم تو فیلم باشه که البته به این صورت مشخص میشه {سانسور شد}
خلاصه بورگین عاشق میشه و اون دختره سعی می کنه با دوز و کلک ثروت بورگین و ریاست گروه اوباش رو از دستش در بیاره .. در این میان معاون اوباش که پیوز باشه متوجه میشه و به بقیه خبر میده. اوباش چند تا مدرک جمع می کنن که با اون بورگین رو قانع کنن اما در همین حین بورگین میره به گرنگوتز تا ثروتش رو به دختره بده. اوباش هم دست به کار میشن و میریزن تو بانک و دختره رو دستگیر می کنن ولی بورگین خشمگین میشه. اوباش هم مدارک رو رو می کنن و بورگین از فرط عصبانیت دختره رو میکشه .... همه این داستان باید در دو قسمت و به صورت طنز نوشته بشه !


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.